
نزدیکی، من چشمان تو را بیرون خواهم آورد …
و آن را به جای چشمان خود خواهم گذاشت
و تو چشمان مرا بیرون خواهی آورد …
و آن را جای چشمان خود خواهی گذاشت
آنگاه من با چشمان تو به تو می نگرم
و تو با چشمان من به من نگاه خواهی کرد.
و این نخستین مواجهه ماست … ( یثربی،1383).
در تئاتر درمانی برای تغییر استفاده میشود. فرد با به دست آوردن یک هویت نمایشی میتواند به شکل متفاوتی حرکت کند، حرف بزند، پاسخ بدهد و احساس کند. تغییر فیزیکی قادر است بیمار را از هویت همیشگی خود از مرزها، قوانین الگوهای تجربی شخصی رابطه با دیگران و موقعیتها رها کند. این رها شدن، فرصتی را برای شیوههای نوین رفتاری و ارتباطی فراهم میآورد و در جای خود به بیماران فرصت میدهد تا این تغییرات هویتی را با تجربههای واقعی خود در زندگی پیوند دهند. تغییر فیزیکی در هویت و تجربه دنیای نمایش، ممکن است در زندگی واقعی بیمار منجر به تغییر هویت شود (یثربی،1383).
رشد تئاتردرمانی با کارهای مورینو در زمینه فلسفه، رواندرمانی گروهی، جامعه شناسی، نظریههای شخصیت در روان شناسی اجتماعی به شدت در هم تنیده شده است. برخی از واژهها و مفاهیمی که در حدود 50 سال قبل مطرح نموده است، اخیراً مجدداً مورد بحث و بازبینی قرار گرفته اند و به عمق آنها آگاهی یافتهایم. مورینو در طول زندگی خود نه تنها یک فرد پر انرژی بوده است بلکه میتوان او را به عنوان الگویی برای نظریه خلاقیت و خودجوشی در نظر گرفت (اشکانی و حقشناس،1383).
خلق دنیای مینیاتوری نمایش، کار با ماسک، بداهه سازی، داستان و متن نمایش در مجموع فرایند نمایش فرافکنانه را تشکیل میدهند. فرافکنی نمایشی به بیماران این توانایی را میدهد که تعارضات درونی خود را به موضوع مساله دار را به حیطه درمانی بکشانند. فرایند فرافکنی نمایشی بیمار را قادر میسازد که خود را در متن نمایشی که توسط گروه نمایشی که توسط گروه تئاتر درمانی خلق شده است ببیند و احساس کند بدون این دیدن و احساس کردن، نیرویی برای درگیر شدن با مساله و تغییر پدید نخواهد آمد.
تجربههای نمایشی میتوانند رشد شخصیت را در جوان آشفته تقویت کنند. نقشگذاری و تمرینات تکنیکی منظم میتوانند در تشخیص خود و ارتباط با دیگران، کمکهای ارزشمندی را ارائه کنند. یثربی (1383) همین تمرینات را به آن دسته از بیماران روانی که قرار است نقش بازیگر را به عهده بگیرند انجام داده است. او به این نتیجه رسیده است که تئاتر یعنی غریزه دگرگون شدن، یعنی مواجهه تصاویری از” برون” با تصاویری از “درون” خلق میشود یعنی غریزه تشخیص نمودهای در حال تحول در طبیعت با نمودهای درونی انسان. غریزهای که شخصیت اصلی و ضروری آدمی را در مفهومی که او آن را مفهومی تئاتری مینامد آشکار میسازد.
تفاوتهای نمایشخلاق با نمایش و تئاتر
1. نمایش خلاق غیر سازمان یافته و آزاد و اغلب یک فعالیت خلقالساعه است.
2. در نمایش خلاق از سناریو81 استفاده نمیشود.
3. مثل تئاتر یا نمایش ضرورتی ندارد که از گریم یا لباسهای خاص استفاده شود.
4. دکور در نمایش خلاق نقش واقعی ندارد. یا فرضی است و یا نهایتاً شامل لوازم همیشگی موجود در کلاس درس است.
5. اکثراً بدون تماشاچی است چون معمولاً همه درگیر نمایش هستند مگر در مواردی خاص که یک یا چند نفر خود مایل به بازی نباشند، نشسته و بازی را تماشا کنند.
6. چون تماشاچی وجود ندارد پس نقطه نظر تماشاچی مد نظر نخواهد بود بلکه این بازیگران هستند که راجع به کار نظر خواهند داد.
7. در نمایش خلاق اصل کار و چگونگی جریان آن مد نظر است نه نتیجه و فرجام کار.
8. بر اساس بند 7، انجام هر مرحله به مرحله کار مهمترین نکته است.
9. از آنجا که دقت در انجام صحیح مراحل نمایش خلاق مرکز ثقل این فعالیت است، بعدآموزشی آن نیز از همین قسمت سرچشمه میگیرد (ناظمی، 1385).
شرایط ایجاد نمایش خلاق
روشهای آمادهسازی، اولین و اساسیترین قسمت هر نمایش است، که بر پایه نیاز اساسی هر فرد برای ایجاد زمینههای خودجوشی و ورود تدریجی به یک نمایش فعال و هدفدار استوارند. در رابطه با روندهای گروهی مراحل آماده سازی مشتمل بر:
1. آماده سازی درمانگر
2. ایجاد انسجام گروهی
3. توسعه همنواختی گروهی
4. پیدا نمودن شخص اول
5. حرکت دادن شخص اول به سمت صحنه
آماده سازی یا گرم کردن به طور کلی گرم کردن، یک اصل مهم روانشناختی در تمام جنبهها است که اغلب نادیده گرفته میشود. گرم شدن برای هر فعالیتی باید همراه با افزایش تدریجی فعالیت جسمانی، توجه، ایجاد رفتاری هماهنگ و خودجوش در هر محدوده نظری و عملی میباشد (حقشناس و اشکانی،1370).
اصلیترین هدف آمادهسازی، ایجاد فضای خودجوش است. شرایط ضروری برای ایجاد این فضا عبارتند از:
1. احساس اعتماد و امنیت
2. برقراری ضوابطی که به ابعاد شناختی خارج از قراردادهای اجتماعی اجازه بروز بدهد.
3. ایجاد چتری حمایتی که فضای نمایش را ایجاد کند.
4. حرکت به سمت ریسک کردن و خلاقیت.
به طور خلاصه شکل معمول نمایش و ئتاتر در پنج مرحله خلاصه میشود.
1. گرم کردن
2. تمرکز
3. فعالیت اصلی و عمل
4. خاتمه و بیرون آمدن از نقش
5. تکمیل و نتیجهگیری (یثربی، 1383).
لازمه اولین گام هر فعالیت گروهی ارائه اطلاعاتی مانند: اهداف، روشها، زمان و تقسیم وظایف افراد گروه است. رهبر گروه خودش را معرفی میکند و بعد از گفتن مقدمات، وظایف را تعیین میکند. درمانگر نیز باید خود را آماده کند. باید مدت زمانی را به افزایش تحرک جسمی، تغییر محل صندلیها، گفتگو با گروه درباره موضوعهای متفرقه، دادن اطلاعات اولیه در مورد نقش خود، اختصاص دهد. تمام این فعالیتها باعث میشود که کارگردان و یا درمانگر از نظر جسمی و ذهنی خود را برای شروع نمایش آماده کند. لازم به تذکر است که بدترین درمانگر و یا کارگردان کسی است که روی صندلی بنشیند و بدون حرکت به اطراف صحنه و میان حضار بخواهد برای شروع مطالبی را بیان کند (حقشناس و اشکانی،1370).
بررسی پژوهشهای پیشین
پژوهشهای داخل کشور
پژوهشی با این عنوان پیدا نشد ولی پژوهشهایی که یکی از متغیرها، مانند قصه، نمایش و یا عزتنفس که نقش تعیین کنندهای در رشد کودکان داشته باشد پیدا شد. مانند: سلطانی (1385) تاثیر قصهگویی به روش گروهی را به عنوان یک فن آموزشی و درمانی در افزایش عزتنفس دختران مورد بررسی قرار داد. در این پژوهش 30 نفر از دانشآموزان دختر پایه دوم دبستان شهر مشهد در چهارچوب طرح آزمایش به عنوان جامعه نمونه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل 15 نفری تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 45 دقیقهای در جلسات قصهگویی به صورت گروهی شرکت کردند و هر دو گروه بعد از دو ماه با اجرای پس آزمون اجرای مجدد پرسش کوپراسمیت مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که %99 اطمینان میتوان گفت که قصهگویی به صورت گروهی باعث افزایش عزتنفس کودکان میشود.
پژوهشی بر روی میزان تاثیر نمایش خلاق بر رشد اجتماعی کودکان پیش دبستان انجام شد. که نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان میدهد که بین نمرات رشد اجتماعی کودکان در گروه آزمایش قبل و بعد از جلسات نمایش خلاق تفاوتی معنادار وجود دارد که این تفاوت در گروه کنترل مشاهده نشده است. بنابراین نمایش خلاق توانسته است رشد اجتماعی کودکان را افزایش دهد. آنچه از کارکردها و اثرات نمایش خلاق بر دنیای کودکان گفته شده و همچنین با توجه به نتیجه این تحقیق روشن است که نمایش خلاق در آموزش و پرورش کودکان دارای نقش و جایگاه بسیار مهمی است (قاسمتبار، 1388).
بررسی و مقایسه اثر آموزش ایفاینقش در سرمشقدهی بر عزتنفس و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر صورت گرفته حاکی از تایید فرضیههایش بود که بین آموزش ایفای نقش و عزتنفس دانشآموزان رابطه معنیدار آماری وجود دارد (درستان، 1387).
پیروی (1376) در پژوهشی با هدف سنجش میزان اثربخشی روش ایفاینقش روی دانشآموزان دختر که در ابراز وجود مشکل داشتند با انتخاب 60 نفر از 30 دانش آموز مقطع راهنمایی منطقه تهران نشان داد که روش ایفاینقش میتواند باعث افزایش ابراز وجود در دانشآموزان گردد.
یوسفی (1386) در تحقیقی به مقایسه عزتنفس دو گروه دانشآموزان موفق و ناموفق پرداخت که نتایج حاصله از تحقیق فوق تایید نمود که تجارب تحصیلی (موفق و ناموفق) اثر معناداری بر روی عرت نفس دانشآموزان دارد. به طوری که دانشآموزانی که تجارب تحصیلی موفق دارند، عزتنفسشان از دانشآموزانی که تجارب تحصیلی ناموفق دارند، بیشتر است.
براتوند (1386) در یک پژوهش به منظور بررسی رابطه مقبولیت گروهی، عزتنفس با پیشرفت تحصیلی و سازگاری اجتماعی و فردی دانشآموزان یافت که بین مقبولیت گروهی و عزتنفس، با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبتی وجود دارد.
شکرکن (1386) با تحقیق بر روی 360 نفر دانش آموز دختر و پسر سال اول تا سوم دبیرستان به این نتیجه دست یافت که افزایش عزتنفس به افزایش عملکرد تحصیلی و کاهش عزتنفس به کاهش عملکرد تحصیلی میانجامد.
کلانتر (1383)، طی پژوهشی تحت عنوان «بررسی رابطه عزتنفس و افت تحصیلی دانشآموزان» نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین عزتنفس دانشآموزان با سابقه مردودی و میانگین نمرات عزتنفس دانشآموزان بدون سابقه مردودی وجود ندارد.
نمایشدرمانی و تاًثیر آن بر روی تعلیم و تربیت کودکان: فخری (1379) با این پژوهش به این نتیجه رسید که نمایشدرمانی اثر مستقیمی بر تعلیم و تربیت دارد و به گونهای برای کودکان جذاب ترین نوع یادگیری است.
تاًثیر قصهدرمانی به شیوه گروهی بر کاهش نشانههای اختلال لجبازی- نافرمانی کودکان: اشرفپور (1386) قصهها را به عنوان بخش کامل کننده زندگی کودک وارد جلسه روان درمانی کرد. و به این نتیجه رسید این شیوه نسبت به کار مستقیم با کودکان به دلیل علاقه وافر آنان به قصهها جالبتر و لذت بخشتر بود و در نتیجه توجه کودک را بیشتر و بهتر متمرکز نمود و همچنین کودک با همانندسازی با قهرمان داستان و انتخاب راه حل و شرایط مناسب یادگیری و تعمیمپذیری به محیط طبیعی،این روش را بهترین روش برای کاهش لجبازی و نافرمانی کودکان دانست. اثر قصهدرمانی بر مشکلات اضطراب کودکان دبستانی: در این پژوهش هدف تعیین کارایی فنون قصهدرمانی در کاهش نشانههای اضطراب کودکان دارای اختلالهای اضطرابی و افزایش توانمندی آن در رویارویی با مشکلات و غلبه برنگرانیهایشان بوده است. طرح پژوهش پیشآزمون و پسآزمون 14 نفر از کودکان مضطرب به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل واگذار شدند. نتایج فوق قصهدرمانی موجب کاهش نشانههای اضطراب و اختلال های کمبود در کودکان دارای اختلال اضطراب شد و چون یکی از نشانههای پایین بودن عزتنفس ترس و اضطراب میباشد، با این روش میتوان به نتیجه مطلوب رسید (یوسفی، 1386).
ولیزاده (1388) پژوهشی که بر روی کودکان 10 تا 12 ساله انجام داد. به این نتیجه رسید که قصهدرمانی میتواند به عنوان یک روش درمانی موثر در امر اضطراب امتحان و افزایش احترام به خود دانشآموزان کارآمد باشد.
یوسفی لویه (1386) نیز بررسی تعیین کارایی فنون قصه درمانی در کاهش نشانههای اضطراب کودکان دارای اختلالهای اضطرابی و افزایش توانمندی آنها در رویارویی با مشکلات و غلبه بر نگرانیهایشان بوده است از پرسشنامه علائم مرضی کودکان برای شناسایی کودکان دارای اختلالهای اضطرابی استفاده شد در چهارچوب روش پژوهش شبهآزمایش و طرح پژوهشی پیشآزمون- پسآزمون 14 نفر از کودکان مضطرب به طور تصادفی به دو گروه واگذار شدن. گروه آزمایش به مدت 14 جلسه 90 دقیقهای تحت برنامه قصه درمانی قرار گرفت برای تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس دو عاملی با اندازهگیری مکرر بر روی یک عامل استفاده شد. نتایج نشان داد که فنون قصهدرمانی موجب کاهش نشانهای اضطرابی و اختلالهای و افزایش توانمندی در کودکان مضطرب شد.
مللی (1388) پژوهشی را از نوع آزمایشی بر روی 90 دانشآموز دختر کمتوان ذهنی
