
مدیران آموزش و پرورش لازم است مدیران به منظور اداره کردن یک مدرسه اثربخش با فراهم کردن منابع و امکانات لازم برای انجام کار، جذب نیروی انسانی ماهر و متخصص و منسجم، ایجاد اعتماد و احترام و استفاده از آموزش و مهارت و استعداد کارکنان، مدرسه خود را به سمتی هدایت کنند که پاسخگوی شرایط و تقاضای خارجی باشد و این مهم در صورتی میسر است که مدیران آموزشی با برخورداری از مهارتهای فنی، انسانی و ادراکی و همچنین بهکارگیری مهارتهای مدیریت زمان در انجام امور خود میتوانند در حفظ ثبات و ساختار مدرسه در تحقق اهداف و اثربخشی آن نهایت تلاش خود را انجام دهند (کردستانی،1390).
به همین خاطر در فصل دوم به بررسی پیشینه تحقیق مسئله پرداخته شده است و به منظور ایجاد نظم و انسجام هر چه بیشتر در نگارش و مطالعه سوابق ،پژوهش این فصل بر پنج قسمت کلی میباشد. در قسمت اول به بیان تاریخچه، تعاریف مدیریت و مدیریت آموزشی، اهداف مدیریت آموزشی و مسائلی از این دست پرداخته می شود.
در قسمت دوم مبانی نظری مهارتهای مدیران و در قسمت سوم مبانی نظری مدیریت زمان پرداخته میشود که محقق میتواند با رجوع و استناد به آنها مبنای استخراج و طراحی سوالها یا فرضیات تحقیق باشند، پژوهش خود را در مسیر مشخص هدایت کند. در قسمت آخر به بررسی سوابق پژوهشی داخل و خارج کشور مرتبط با مسئله پرداخته میشود. در نهایت نیز ضمن بیان چارچوب نظری تحقیق مدل تحلیلی آن متناسب با موضوع تحقیق ارائه میشود.
2-1- پیشینه نظری و تجربی مدیریت
2-1-1- تاریخچه مدیریت
برخی از پژوهشگران سابقه مدیریت را به آغاز پیدایش انسان نسبت میدهند و براین باورند، که هنر مدیریت با شکلگیری خانواده مطرح شده است. برخی نیز سابقه آن را تا دوران 5000 سال قبل از میلاد مسیح (ع) دنبال کردهاند، یعنی هنگامی که سومریان باستان به ثبت و ضبط و مکتوب کردن سوابق فعالیتهای اداری و تجاری خود پرداختند.
مدیریت به معنای اعم مفهوم تازهای نیست و از هنگامی که آدمی زندگی اجتماعی خود را آغاز کرده وجود داشته است، چرا که مردم هر جامعهای برای رفع نیازها وزندگی بهتر همیشه نیاز به رهبری و هدایت داشتهاند و همین امر موجب ظهور مدیران و رهبران در جوامع بوده است که در جهت رفع نیازهای اجتماعی و تحقق اهداف جامعه به یاری مردم می شتافتهاند. خلاصه اینکه تمدن بشری و اداره جوامع در اعصار مختلف عمدتاً به وجود رهبران و مدیران آن جوامع بستگی داشته است؛ و وظایف و نقشهایی که مدیران امروز انجام میدهند و در طول تاریخ کم و بیش مورد توجه مدیران بوده است (صافی،1373).
کشورهای غربی با داشتن دانشمندانی در مدیریت میخواهند خود را مدعی پایهگذاری علم مدیریت تحصیلی و دانشگاهی معاصر بدانند. هر کدام از دانشمندان غربی (آدام اسمیت25، ماکس وبر،26 هربرت سیمون و جیمز مارچ 27 التون می یو،28 فریتزلیز برگر29و ویلیام دیکسن30 ) خود را طراح بعضی از اصول مدیریتی می دانند. در صورتی که اگر به نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر بنگریم اصول مدیریت به روشنی و وضوح بیشتر از آنچه که امروز وجود دارد در آن ملاحظه میشود(بهرنگی،1382).
2-1-2- فراگرد مدیریت
تلقی مدیریت به عنوان «فراگرد» یا «فرآیند» نسبتاً تازگی دارد. مفهوم فرا گرد، بر شیوه منظم انجام دادن کارها دلالت دارد و به توالی گامها یا عناصری که به هدف خاصی منجر میشود، اشاره میکند؛ زیرا که همه مدیران، صرفنظر از قابلیتها یا مهارتهای خاص خود، به فعالیتهای پیوسته و منظمی میپردازند تا به هدفهای معین نائل گردند. نخستین بار سقراط از مدیریت به عنوان فراگرد اجتماعی یادکرد؛ فراگردی که متضمن یک سلسله وظایف، فعالیتها و روابط متقابل بوده و مناسبات و روابط متقابل افراد در آن نقش اساسی دارد (علاقه بند، 1375).
2-1-3- تعاریف و مفهوم مدیریت آموزشی
فرهنگ لغات بینالمللی تعلیم و تربیت، مدیریت آموزشی را بکاربردن تکنیکها و روشهای اداره سازمانهای تربیتی با در نظر گرفتن هدفها و سیاستهای کلی تعلیم و تربیت تعریف کردهاند (میر کمالی،1373).
مدیریت آموزشی عبارت است از برنامهریزی، هدایت و کنترل کلیه امور و فعالیتهای مربوط به آموزش و پرورش (علاقه بند،1372).
از نظر میر کمالی (1386) مدیریت آموزشی فرآیندی است اجتماعی که با بهکارگیری مهارتهای علمی، فنی و هنری کلیه نیروهای انسانی و مادی را سازماندهی و هماهنگ نموده و با فراهم آوردن زمینههای انگیزش و رشد، با تأمین نیازهای فردی و گروهی معلمان، دانشآموزان و کارکنان به طور صرفه جو یانه به هدفهای تعلیم و تربیت برسد.
در تعریف فوق، فرآیند دارای چهار ویژگی است:
1- هدفمندی: هر رفتاری در مدیریت آموزشی مبتنی بر یک هدف آموزشی یا تربیتی است که میخواهد رفتار دانشآموز را به شکل مطلوب تغییر دهد.
2- حالت کلی و تمامیت دارد: منظور از این بیان این است که مدیریت دارای اجزاء و عناصر فراوانی است که یک مجموعه کلی را میرساند.
3- مستمر و مداوم است: تا زمانی که نظام تعلیم و تربیت سیستم مدرسه وجود دارد، وظایف مدیریت نیز ادامه دارد.
4- پویاست: مدیریت امری پویا وزنده است. زنده بودن مدیریت به این معناست که مدیریت وضعی ثابت و ایستا ندارد، بلکه امری متغیر و فعال است.
مدیریت آموزشی عبارت است از: هدایت منابع و فعالیتهای کارکنان سازمان آموزشی در جهت اهداف آن میباشد که به طور کلی عبارتاند از: رشد جنبههای مختلف شخصیت اطفال، تربیت نیروهای متخصص و ماهر و انتقال فرهنگ (سید عباس زاده،1386).
مدیریت آموزشی، فرا گردی اجتماعی است که مستلزم ایجاد، نگه داشتن، برانگیختن، کنترل کردن و وحدت بخشیدن نیروهای انسانی و مادی میباشد که به طور رسمی و غیررسمی در درون یک نظام واحد شکل و سازمان مییابند تا هدفها و مقاصد آموزشی را تحقق بخشند.
مدیریت آموزشی، فرآیند هماهنگ کردن استعدادهای آدمی و بهرهگیری از شرایط محیطی برای اهداف آموزشی است (صافی، 1373).
خورشیدی (1382) معتقد است «مدیریت آموزشی یعنی به کارگیری روش ها و شیوه های اداره سازمانهای تربیتی با در نظر گرفتن هدف ها و سیاست ها و رویه های کلی تعلیم وتربیت». یا «مدیریت آموزشی، برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج امکانات و منابع، هدایت و کنترل فعالیت های اعضای یک سازمان آموزشی برای تحقق اهداف سازمان است».
2-1-4- اهمیت مدیریت آموزشی
مطالعه تطبیقی مدیریت آموزشی در نظامهای آموزش و پرورش کشورها به وضوح نشان میدهد که در آموزش و پرورش نیز مثل سایر زمینههای فعالیت اجتماعی تحول اندیشههای مدیریت در سه مرحله اتفاق افتاد که با استفاده از طبقهبندی مهارتهای سه گانه مدیریت میتوان آنها را مراحل فنی، انسانی و ادراکی (مفهومی) نامید. به بیان دیگر مدیریت آموزشی در هر کشوری در فرا گرد شکلگیری و تحول خود در مرحله اول به جزئیات امور، مسائل و مشکلات روزمره، روشهای انجام کار، تهیه و اجرای ضوابط و استانداردهای فنی و اداری (بایدها) پرداخته، و مهارتهای فنی را مشکل گشای مدیریت میداند. کافی نبودن این شیوه مدیریت در مرحله دوم موجب توجه به مسائل انسانی کار گردیده، تأکید بر انگیزههای فردی و روابط انسانی و از این رو ترویج مهارتهای انسانی را حلال مشکلات مدیریت تلقی میکند. بالاخره در مرحله سوم مدیریت آموزشی به کل نظام و اجزا و روابط پیچیده درونی و بیرونی آن توجه کرده و به مطالعه و تفکر دربارهی پیچیدگیهای سازمانهای آموزشی می پردازد و با توضیح و تبیین واقعیات سازمانهای آموزشی، امر مدیریت و رهبری در سطوح مختلف نظام آموزشی را بر مدل ها و نظریههای علمی استوار میسازد. امروزه میتوان گذر از مراحل فوق را با مدیریت و رهبری آگاهانه تسریع کرد و به درجات بالاتری و از لحاظ اثربخشی و کار آیی (موفقیت) در نظامهای آموزشی نائل گردید (علاقه بند،1375).
کسی را مدیر میدانیم که بتواند در محیط کار خود به اقتضای موقعیت، اصول و یافتههای علمی و مهارتهای اخلاقی به کاربندد، بتواند مشکلات را حل کند و هدفی را تحقق بخشد. لازمهی چنین مدیریتی در محیط آموزشی آن است که شخص مدیر از اهداف و فراگردهای آموزش و پرورش مطلع باشد، سازمان آموزشی و روابط رسمی و غیررسمی آن را به درستی بشناسد، جو سازمانی مساعد برای انجام وظایف و فعالیتهای کارکنان به وجود آورد، از نیروی انسانی و مادی موجود به طور مقتضی استفاده کند، وحدت و هماهنگی لازم میان اجزاء و عناصر سازمان را ایجاد نماید، همکاران و زیردستان خود را به کار و فعالیت موثر برانگیزد، عملکرد سازمان خود را ارزشیابی و انتقاد کند و بالاخره، همکاری و مشارکت خود وزیردستان را در انجام امور، اساس مدیریت و رهبری قرار دهد منظور اصلی مدیریت در هر سازمانی عبارت است از هماهنگسازی کوششهای افراد انسانی و استفاده موثر از منابع دیگر برای تحقق هدف های سازمان، در مؤسسات آموزشی. این هدفها مربوط به امور آموزش و پرورش و یادگیری است. پس منظور از مدیریت در سازمانهای آموزشی، تحقق هدفهای آموزشی میشود. در این صورت مدیریت آموزشی، عبارت است از برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل کلیه امور و فعالیتهای مربوط به آموزش و پرورش. معهذا مدیریت آموزشی اغلب به معنی مورد نظر است یعنی مدیریت آن بخش از فعالیتهای سازمانهای آموزشی که به طور مستقیم با امر آموزش و پرورش مرتبط است (علاقه بند،1372).
2-1-5- اهداف مدیریت آموزشی
صاحبنظران مختلف اهداف زیادی را برای مدیریت آموزشی بیان نمودهاند. میر کمالی (1386) اهداف مدیریت آموزشی را بدین گونه بر میشمارد:
1- کمک به رسیدن اهداف آموزش و پرورش با بسیج تمام منابع و امکانات.
2- ایجاد هماهنگی بین همه منابع و فعالیتهای سازمان آموزشی. هدف دوم مدیریت آموزشی برقراری هماهنگی در سازمان آموزشی است که به چند جنبه آن اشاره میشود: الف) هماهنگی هر فعالیت آموزشی با اهداف کلی تعلیم و تربیت. ب) هماهنگی بین کل فعالیتهای آموزشی و پرورشی داخل سازمان آموزشی. ج) هماهنگی بین عوامل درونی و بیرونی موثر در تعلیم و تربیت.
3- کمک به بهبود و اصلاح فرآیند آموزش و پرورش: مدیر باید از طریق بهکارگیری دستورات مقامات بالاتر و همکاری با آنان، توجه به گلایههای معلمان و رفع مشکلات و موانع موجود، به بهبود و اصلاح فرآیند آموزش و پرورش کمک کند.
4- یاری و مساعدت به اعضای سازمان آموزشی برای تشخیص و درک بهتر هدفها: مدیر باید با روشهای بسیار ظریف و اکثراً غیرمستقیم، از طریق شوراها و جلسات دیگر و همچنین با استفاده از دبیران باسابقه و علاقهمند، معلمین تازهکار را با اهداف دروس و تعلیم و تربیت آشنا کند.
5- راهنمایی، همکاری، کمک، تقویت و حمایت از اعضای سازمان آموزشی.
6- فراهم کردن زمینههای شور و تبادلنظر و به وجود آوردن احساس مسئولیت مشترک در سازمان آموزشی؛ زیرا باعث میشود که در حقیقت آنها فکر خود را در امور مدرسه سرمایهگذاری کنند و هرچه بیشتر در امور آموزشی خلاقیت و ابتکار به خرج دهند و به آن علاقهمند گردند.
7- ایجاد روابط انسانی مطلوب و احترام متقابل بین مدیر و اعضای سازمان تربیتی: محیط آموزشی، یک محیط کاملاً انسانی است. بدین جهت برقراری، حفظ و گسترش روابط انسانی در مدرسه، یکی از اهداف مدیریت آموزشی است.
8- ایجاد فرصت و امکان بروز خلاقیت و ابتکار و ایجاد زمینه و تسهیلات برای رشد اعضای سازمان آموزشی از طریق فراهم نمودن فرصت مطالعاتی و آموزشی مناسب و تجهیز محیط کار معلمین آزمایشگاهها و کتابخانهها.
9- شناخت نیازها و حل مشکلات دانشآموزان به منظور دستیابی به اهداف تعلیم و تربیت: محور اساسی تعلیم و تربیت، دانشآموزان است. بدین جهت چنانچه برنامههای و هدفهای مختلف آموزشی در تربیت آنها موثر نباشد، ارزش چندانی ندارد.
10- کمک به کشف و بروز استعدادهای دانشآموزان: مدیر آموزشی باید با کمک معلمان و مشاوران با یکایک کار کند تا استعدادهای آنها بشناسد.
مهمترین و اساسیترین هدف مدیریت آموزشی،
