
قرار داد (قاضیزاده وکاشانیپور 1387).
الف) ورودیها :
ورودی در مدلهای ناپارامتری عاملی است که با افزودن یک واحد به آن در سیستم و با فرض ثابت بودن سایر شرایط کارایی و بهرهوری را کاهش میدهد و عبارتند از (به نقل از اکبرپور و دیگران، 1385).
تعداد کل شعب:
بیتردید شعب بانکی به عنوان مکانی برای داد و ستدهای پولی و مالی نقش بسزایی در تسهیل عملیات بانکی دارد، این عامل را میتوان به عنوان یکی از ورودیهای سیستم بانکی قلمداد نمود. بدیهی است بانکی کاراتر از سایر بانکهاست که از تعداد شعب متناسب و لازم با توجه به ظرفیتهای خود برخوردار باشد.
تعداد نیروی کار :
از آنجا که فعالیت صنعت بانکداری توسط افرادی به عنوان نیروی کار شاغل در آن صنعت هدایت، کنترل و مدیریت میشود و این افراد مطابق با تخصص و تجربه خود در زمینههای مختلف سیستم بانکی به فعالیت میپردازند، لذا مطلوب بودن و متناسب بودن تعداد این نیروها نقش مهمی در بهینگی این سیستم خواهد داشت.
حجم امکانات فنآوری اطلاعات :
مقوله فنآوری اطلاعات و ایجاد سیستم مکانیز عاملی است که در بهبود فعالیت بانکداری موثر است آمارهای مربوط به این ورودی از ترکیب وزنی دادههای آماری و تعداد پینپدها58، تعداد شعب، تعداد شعب سوئیچی، میزان کارتهای اعتباری صادره حاصل شده است.
میزان دارائیهای ثابت :
مجموع اقلام منقول و غیرمنقول بانکها شامل ماشینآلات، تجهیزات، ساختمانها و غیره … محسوب میگردد.
ب) خروجیها :
خروجی در مدلهای ناپارامتری عاملی است که با افزودن یک واحد به آن در سیستم و با فرض ثابت بودن سایر شرایط کارایی، بهرهوری را افزایش میدهد که عبارتند از (به نقل از اکپرپور و دیگران، 1385).
میزان تسهیلات اعطائی :
این شاخص در برگیرنده کلیه تسهیلات دادهشده از سوی بانکها به بخشهای مختلف اقتصادی بوده و شامل تسهیلات تبصرهای و غیرتبصرهای جاری و سرمایهای میباشد.
میزان مطالبات معوقه :
عدم پرداخت یا تأخیر در بازپرداخت تسهیلات اعطائی از سوی مشتریان به بانکها باعث ایجاد مطالبات معوق میگردد. این متغیر به عنوان یک ستانده نامطلوب محسوب میگردد بدین صورت که با کاهش این مطالبات معوقه بانک عملکرد مطلوبتر و کاراتری خواهد داشت.
حجم سپردهها :
این شاخص ترکیبی از کل میزان سپردههای سرمایهگذاری، سپردههای پسانداز و جاری اشخاص، دولت و شرکتها میباشد. بنابراین در مدل برنامهریزی خطی مورد نظر 4 ورودی و 3 خروجی مورد استفاده قرار گرفته شده است.
2-7-1-1- جنبه کارایی – آنالیز بهرهوری بازاریابی :
بهرهوری به ارتباط میان ورودی و خروجی برمیگردد و آنالیز بهرهوری، کارایی فرایند را در تغییر شکل دادن ورودیها و خروجیهایی که با هم مرتبط هستند، ارزیابی میکند. آنالیز بهرهوری بازاریابی یک بخش ضروری از اندازه بهرهوری است که در آن آنالیز بهرهوری بر اساس زیرمجموعهای از تمام ورودیها، خروجیها و فرایندهای تغییر شکل میباشد. آنالیز بهرهوری بازاریابی معمولاً هنگامی که ورودیها و خروجیها مرتبط با عملکرد بازاریابی دارای آحاد اندازهگیری متفاوتی باشند، شامل تغییر شکل واحدهای ورودی و خروجی در قالب بعضی واحدهای اندازهگیری استاندارد میگردد (مورگان وکلارک وگوونر59، 2006). اندازههای ورودی از آن جهت برای ارزیابی بهرهوری بازاریابی مناسب شناخته شدهاند که تلاشهایی را برای عملیاتی کردن و اندازهگیری کردن هزینههای بازاریابی و سطوح سرمایهگذاری، کمیت و کیفیت این تلاشها (کارکنان و تصمیمها) و تخصیص سربارها میشود، را شامل میگردند. اندازههای خروجی (بدست آمده) باید به تناوب در ارزیابی بهرهوری بازاریابی مورد توجه قرار گیرند که شامل سود، فروش (تعداد فروش)، سهم بازار و جریان نقدینگی میگردند (کلارک ،1998). ممکن است در ایجاد و توسعه آنالیز بهرهوری – مانند مفهوم سازی اصلی سوین دو روند مشاهده گردد: نخست حرکتی به سمت هر چه بیشتر در نظر گرفتن اندازههای غیرپولی بازاریابی مانند کیفیت خدمات (به نقل از آقاجانی و محمدی، 1386). دوم، در ارزیابی بهرهوری عقایدی وجود دارد که ارزیابی بهرهوری بر انطباقپذیری و ابتکاری بودن اقدامات بازاریابی شرکت نیز متمرکز گردد (واکر و ریکرت، 1987). مجموعه پژوهشهای بهرهوری بازاریابی میتواند در دو نقش عمده در ارزیابی عملکرد بازاریابی مورد توجه قرار گیرد: اول اینکه یک مدل مفهومی مناسب مدیریتی را از بعد عملکرد بازاریابی ایجاد میکند که مشابه مورادی است که در زمینههای دیگر، مانند ساخت، توسعه یافتهاند. دوم، آنالیز بهرهوری بازاریابی، توجه را بر تشخیص و اندازهگیری هزینههای بازاریابی و سوددهی متمرکز میکند و دانش و درک مربوط به آن را، بسیار افزایش میدهد.
2-7-2- اثربخشی60 :
منظور از اثربخشی در واقع بررسی میزان موثر بودن اقدامات انجام شده برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده است. به عبارتی سادهتر در یک مطالعه اثربخشی، میزان تحقق اهداف اندازهگیری میشود.
2-7-2-1- تعاریفی از اثربخشی :
اثربخشی سازمان عبارت است از درجه یا میزانی که سازمان به هدفهای موردنظر خود نائل میآید. اثربخشی یک مفهوم کلی دارد. به بیان سادهتر اثربخشی را میتوان انجام کارهای درست نامید. اثربخشی عبارتست از درجه و میزان نیل به اهداف تعیین شده. به بیان دیگر اثربخشی نشان میدهد که تا چه میزان از تلاش انجام شده نتایج موردنظر حاصل شده است. در حالی که نحوه استفاده و بهرهبرداری از منابع برای نیل به نتایج، مربوط به کارآیی میشود. پیتر دراکر معتقد است اثربخشی یعنی انجام دادن کارهای درست. از نگاه دراکر اثربخشی کلید موفقیت سازمان محسوب میشود.
اثربخشی عبارت است از درجه و میزان نیل به اهداف از قبل تعیین شده، به بیان دیگر با توجه به تلاشهای انجام شده چه میزان نتایج موردنظر حاصل شده است. به عبارت روشنتر اثربخشی، برخلاف کارایی، روشی است که چگونگی تحقق اهداف را مورد اندازهگیری قرار میدهد. این مقیاس آثار تولید یا خدمات انجام شده برای جامعه را کمی و مقداری نموده و مشخص میکند که آیا از مجموعه نهادهها یا منابع برای نیل به اهداف موردنظر استفاده بهینه به عمل آمده است یا خیر، لذا چگونگی تحقق مجموعهای از اهداف، مبین اثربخشی است و حال آنکه برعکس، چگونگی به کارگیری منابع جهت تحقق این اهداف کارایی نامیده میشود. اثربخشی یعنی «انجام دادن کارهای درست» و کارایی یعنی «درست انجام دادن کارها» (قاضیزاده و کاشانیپور، 1387). «کارایی نشان دهنده نسبت تبدیل ورودیها به خروجیها بوده، و اثربخشی نسبت ارتباط خروجیها با اهداف میباشد و «بهرهوری61» حاصل جمعبرداری کارایی و اثربخشی است که نشان میدهد یک سازمان به چه صورت منابع خود را در راستای دستیابی به اهداف به کار میگیرد». حال اگر کارایی را «انجام درست کار» و اثربخشی را «انجام کار درست» تعریف کنیم، به این ترتیب بهرهوری را میتوان به صورت «انجام درست کار درست» تعریف کرد. در شکل زیر رابطه مفاهیم کارایی، اثربخشی و بهرهوری بیشتر نمایان شده است.
شکل 2-3- ارتباط میان کارایی، اثربخشی، بهرهوری (قاضیزاده و کاشانیپور، 1387)
در هر سازمان و موسسهای باید ابزارهائی برای سنجش کارائی و اثربخشی آن سازمان در نظر گرفته شود این موضوع که به نظر ساده میباشد در عمل چنانچه بطور ناصحیح سیاستگذاری گردد ممکن است بانک را با چالش مواجه نماید باید ببینیم چه معیارهائی را میتوانیم معیار سنجش شعب بانک بدانیم برای اینکار بهتر است مروری بر اهداف بانکها در سطح کلان بیاندازیم اهداف بانکها در کل میتواند یکی از 4 هدف ذیل و یا برگرفته از این 4 هدف عمده باشد که عبارتند از :
ایجاد ارزش افزوده در منابع اعم از منابع انسانی، منابع مادی (سپردهها) و فیزیکی
ارتقاء سهم از کل بازار پولی
بسط و گسترش بانکداری نوین
ایجاد رضایتمندی برای سهامداران و صاحبان سرمایه اینک با توجه به اهداف ذکر شده به نظر میرسد در معیارهای سنجش نیز باید اهداف مزبور مورد دقت و بررسی بانکها برای میزان دستیابی به این اهداف قرار گیرد از بین این اهداف یکی ایجاد رضایتمندی برای صاحبان سهام میباشد که به تعبیر دیگر میتوان به سوددهی بانکها در این رابطه اشاره داشت اما سوال این است که آیا سوددهی میتواند معیاری برای سنجش در سطح شعب بانک باشد.
اثربخشی به معنی هدایت منابع به سوی اهدافی که ارزشمندند. برای مثال تمرکز روی نتایج؛ انجام کار صحیح در زمان صحیح؛ کسب اهداف کوتاه مدت و بلندمدت میباشد. کارایی به معنای استفاده از امکانات موجود برای رسیدن به بهترین نتیجه، اثربخشی به معنی داشتن خروجی مطلوب و بهرهوری به نسبت بین خروجی به ورودی اطلاق میشود. پس خروجی به معنی اثربخشی و ورودی به معنی کارایی اشاره دارد، و لذا در حقیقت مفهوم بهرهوری ترکیبی از دو واژه اثربخشی و کارایی است (اکبرپور و دیگران، 1385).
2-7-2-2- رویکرد اثربخشی – ممیزی بازاریابی :
یک رویکرد متفاوت به ارزیابی عملکرد بازاریابی «ممیزی بازاریابی» به شکل موازی با ظهور آنالیز عملکرد بازاریابی توسعه پیدا کرد. ممیزی بازاریابی که ریشه آن به یکی از گزارشهای اتحادیه مدیریت ایالات متحده به نام آنالیز و بهبود عملکردهای بازاریابی برمیگردد، در تقابل با ممیزی مالی حسابداری شکل گرفته است. ممیزی بازاریابی به عنوان یک بازنگری سیستماتیک، منتقدانه و کلی، از اهداف و سیاستهای اساسی عملیاتی و فرضهایی که بر آنها استوارند گرفته تا روشها، روندها، پرسنل و کارکنان سازمان و همچنین کاربرد سیاستها و دستیابی به اهداف، به کل کار بازاریابی میباشد (ساچمن62، 1959). کاتلر و همکارانش درسال 1977 مفهوم ممیزی بازاریابی را به یک آزمون جامع، سیستماتیک، مستقل و دورهای استراتژیها، اهداف و فعالیتهای درون محیط یک شرکت یا SBU مجدداً تعریف و تعبیر کردند که این تعریف برای شناسایی مشکلات و فرصتها و پیشنهاد کردن اقداماتی که میتواند عملکرد بازاریابی شرکت را بهبود بخشد، طراحی شده است. مدل دوباره تعریف شده ممیزی، شش جزء پیشنهادی ممیزی بازاریابی کاتلر و همکارانش از این قرارند: ممیزی محیط بازاریابی شامل آنالیز کل محیط و همچنین محیط کاری، ممیزی استراتژی بازاریابی برای ارزیابی سازگاری استراتژی بازاریابی با فرصتها و تهدیدهای محیطی، ممیزی سیستمهای بازاریابی که برا ارزیابی تعاملهای میان بازاریابی و سازمان فروش طراحی شده است، ممیزی سیستمهای بازاریابی روندهای مورد استفاده در راه رسیدن به اطلاعات، برنامه و کنترل عملیات بازاریابی، ممیزی بهرهوری که دادههای حسابداری را برای تعیین منابع بهینه سود و جلوگیری از هزینههای بالقوه ارزیابی میکند، ممیزی کارکرد بازاریابی که کارکردهای کلیدی بازاریابی را بازنگری میکند که در درجه اول بر یافتههای ممیزی قبلی استوار است. نقش عمده رویکرد ممیزی بازاریابی همان اولین اقدام سیستماتیک برای ارزیابی اثربخشی بازاریابی بوده است. با این وجود از نظر کاربردی، رویکرد ممیزی بازاریابی از مشکلات خاصی رنج میبرد. این مشکلات شامل: فقدان ممیزهای مستقل، مناسب و مورد تایید، بدست آوردن همکاران مدیریتی از درون سیستم بازاریابی، دردسترس نبودن اطلاعات و نبودن ارتباط کافی با مدیران ارشد برای حصول اطمینان از دسترسی و درک اطلاعات میباشد. همچنین این مشکلات میتوانند عدم کاربرد فرایند ممیزی بازاریابی در شرکتها را برسانند (مورگان و دیگران، 2006).
2-7-3- بهرهوری :
قدمت بهرهوری به قدمت تاریخ بشر است. زمانی که بشر زندگی خود را آغاز کرد در این فکر بود که از منابع در دسترس خود و نیز ابزارهایی که دارد بیشترین و بهترین استفاده را بکند. بنابراین بهرهوری چیزی نیست که بخواهیم آن را انتخاب کنیم بلکه حیات نیازمند استفاده بهینه از منابع است و در دنیای رقابت، سازمانی میتواند بقاء رشد و نمو داشته باشد که بهرهور باشد. تعاریف جدیدی که از بهرهوری ارائه شده، همه به یک مضمون اشراه دارند.
