
عدم قطعيت منجر به گونهاي از خودبيني ميشود كه اغلب ديگران به معماران نسبت دادهاند (T.Wolfe 1981).
3-1-3- كسب اطلاعات براي برنامهريزي معماري
همان گونه كه قبلاً گفته شد، علوم رفتاري براي مشاهدهي وضع موجود، كسب اطلاعات، و تدوين اهداف طراحي شيوههايي را پيشنهاد ميكند. بسياري از اين شيوهها در رويهي طراحي محيط به كار گرفته شده و به ديدگاههاي طراحان شكل دادهاند. بعضي از اين شيوهها به روشهاي مورد استفادهي طراحان نظم ميدهند و بعضي ديگر از آنها جديد هستند. برخي از آنها براي كسب مستقيم اطلاعات مفيدند و بعضي ديگر اطلاعات را به واسطهي فرد ديگري كه مشاهده گراست كسب ميكنند. اين شيوهها ميتوانند مداخلهگر235 و غيرمداخلهگر236 باشند. شيوههاي مذكور چون با خواستههاي مردم سروكار دارند، بر نظريههاي محتوايي رابطهي انسان و محيط استوارند. قبلاً به اين شيوهها اشاره شده است. در اينجا در مورد چگونگي استفاده از آنها در مرحلهي شناخت فرايند طراحي بحث ميشود.
3-1-4- شيوههاي مداخلهگر
شيوههاي مداخلهگر آنهايي هستند كه به فرد يا گروه مورد مطالعه معرفي شده باشند. تحقيق تجربي مثال كلاسيك رويكرد مشادهي مداخلهگر است، و مصاحبه و نظرخواهي مثالهاي رويكردهاي مداخلهگر واسطهاي در جمعآوري اطلاعات هستند. در هر دو شيوه ممكن است افراد مورد تحقيق موضوع تحقيق را به طور دقيق ندانند، ولي ميدانند كه در مورد آنها تحقيق ميشود.
شيوههاي مشاهدهي مداخلهگر در تحقيقات ساخت نظريه و آزمون نتايج مفيدترند تا در انجام كارهاي عملي طراحي محيط. از روشهاي مصاحبه و پيمايش237 در كار حرفهاي نيز به شكل وسيعي استفاده شده است. طراحان براي كسب اطلاعات از كارفرمايان يا بهرهبرداران به استفاده از مصاحبهي شخصي تمايل بيشتري نشان دادهآند تا شيوههاي سازماندهي شده. در سالهاي اخير، طراحان محيط و برنامهريزان تسهيلات از رويكردهاي سازمان يافته نمونهگيري و انجام مصاحبه و پيمايش بيشتري استفاده كردهاند. وقتي كه بهرهبرداران احتمالي يك مجموعه در دسترس نيستند (مانند طراحي يك بناي عمومي يا مجموعهي مسكوني جديد)، طراحان جمعيتي جانشين را براي بررسي انتخاب ميكنند (جمعيتي با ويژگيهاي مشابه بهرهبرداران يا ساكنين احتمالي). اين شيوهها به درك آرزوها و خواستههاي كارفرمايان و مردم كمك ميكنند؛ و براي جمعآوري اطلاعات مربوط به نظامهاي فعاليت نيز مفيدند. كسب اطلاعات از اين طريق، از مشاهدات سازمان يافته آسانتر و سريعتر است. شيوههاي مصاحبه و پيمايش مشكلاتي اساسي نيز دارند، كه طراحان محيط نميتوانند به طور كامل به آنها اتكا كنند. اين مشكلات كه بايد توسط برنامهريزان در نظر گرفته شوند اعتبار نتايج كسب شده را تقليل ميدهند. (Goodrich 1974, Marans 1975).
برداشت اشتباه از نتايج مصاحبه و پيمايش بسيار معمول است. پاسخگويان براحتي نميتوانند احساسات خود را بيان كنند و در مواجهه با مسائل تجربهي كمي دارند و ممكن است از امكانات موجود و يا حتي از وضعيت موجود محيط آگاهي كافي نداشته باشند. پاسخ به سوالات ممكن است اغراقآميز باشد و مردم به موارد آشنا بيش از حد اهميت دهند. براي غلبه بر اين محدوديتها شيوههاي جديدتري نيز ابداع شده است. با وجود اينكه بعضي از اين روشها در حرفه طراحي استفاده شدهاند، هنوز بخشهايي از فرايند طراحي تدوين نشده باقي مانده است. يكي از اين شيوهها، طراحي سريع238 براي كسب پاسخهاي غير كلامي است (مانند Vander Ryn Silverstein 1967)؛ شيوهي ديگر ثبت زماني239 است كه در آن از پاسخگويان خواسته ميشود كه فعاليتها و مكان وقوع آنها را ثبت نمايند (Michelson and Reed 1975) و يا آنها را روي عكسهاي هوايي ترسيم كنند (Michelson 1970). شيوهي ديگري كه در جمعآوري اطلاعات اساسي براي مقاصد طراحي كاربرد دارد، شيوهي كاغذ و قلم240 است. اين شيوه نوعي بازي نيمه تصويري241 است كه در آن از پاسخگويان خواسته ميشود كه در مورد انتخابهايي كه در مقابل آنهاست تصميم بگيرند (Sanoff 1968). با وجود تمام اين ابداعات، به علت سهولت سازماندهي، استفاده از شيوههاي سنتي نظرسنجي و پيمايش به طور وسيعي ادامه يافته است. چون طراحان كاستيهاي اين شيوهها را فهميدهاند، از رويكردهاي تلفيقي استفاده ميكنند.
كيفيت نظريهي محتوايي مبناي پرسشهاي طراحان، كيفيت اطلاعات جمعآوري شده را بشدت تحت تأثير قرار ميدهد. به همين دليل حتي ماهرانهترين شيوههاي كسب اطلاعات، مباني لازم را براي طراحي موفق فراهم نميآورند. توانايي طرح سوال خوب از دانش محتوايي خوب حاصل ميشود.
3-1-5- شيوههاي غيرمداخلهگر
شيوههاي غيرمداخلهگر آنهايي هستند كه در آن افراد مورد مطالعه نسبت به انجام تحقيق آگاهي ندارند. اين شيوهها براي فراهم آوردن اطلاعات در مواردي چون، چگونگي استفاده از وضع موجود محيط و تمايل مردم به رفتارهاي خاص، و عدم سازگاري الگوهاي رفتار و محيط كالبدي موجود كاربرد دارند. از اين گونه شيوهها براي تجديد بناي يك سازمان موجود و تبديل آن به سازماني جديد استفاده شده است (مانند يك منطقهي مسكوني كه با مشاهده مناطق مسكوني ديگر طراحان ميشود). شيوههاي مختلفي از مشاهده وجود دارد كه ماهيت غيرمداخلهگر دارند؛ شيوههاي واسطهاي از قبيل جستجو در ادبيات و تحليل گونههاي ساختماني نيز وجود دارد كه طراحان بدون نياز به تماس مستقيم با كارفرما يا بهرهبردار، براي تبيين مسائل از آنها استفاده ميكنند. اين شيوهها مسائلي روش شناختي و اخلاقي دارند. مسائل روش شناختي به تواناييهاي فردي براي مشاهده بدون مداخله و كسب اطلاعات معتبر از طريق شيوههاي واسطهاي باز ميگردد؛ در حالي كه مسائل اخلاقي به دخالت طراحان در خلوت زندگي مردم مربوط است. بررسي رويههاي عملي تحقيق به تبيين اين موارد كمك ميكند.
شيوههاي مشاهده غيرمداخلهگر شامل آزمايشهاي طبيعي242، مشاهده ساده243، مشاهده همراه با مشاركت244، و مشاهدهي ردهاي فيزيكي245 است (patterson 1974). در آزمايشهاي طبيعي مشاهدهگر بعضي از عناصر محيط را دستكاري ميكند (براي مثال، ايجاد موانع براي مشاهدهي رفتار در نوبت قرار گرفتن)، و افراد مورد تحقيق به طور اتفاقي تعيين ميشوند. مشاهده ساده، ثبت سازمان يافته رفتار است، بدون اينكه محيط دستكاري شود. بنابراين مشاهدهي ساده مترادف مشاهدهي آسان نيست. در مشاهده با مشاركت، مشاهدهگر بخشي از نظام مورد مطالعه ميشود (مثال تحقيق Gans 1967). مشاهدهي ردهاي فيزيكي ثبت گوشههايي از محيط ساخته شده است كه در اثر استفاده فرسوده شده يا چيزهايي به آن اضافه شده است. بعضي از طراحان با مشاهده مسيرهاي ايجاد شده روي سطوح و چمنها يا عناصري كه به ساختمانها اضافه شدهاند به نيازهاي مردم پي ميبرند (Cooper 1975).
شيوههايي از مشاهده ساده كه در علوم رفتاري كاربرد دارند، در برنامهريزي و طراحي محيط، بويژه در مطالعهي فضاهاي عمومي محلات مسكوني و فضاهاي شهري به فراواني استفاده شدهاند. تحليل مكان يا قرارگاه رفتاري246 (Barker 1968, Le Compte 1974, Bechtel 1977, wicker 1979) و نقشههاي رفتاري247(Ittelson, Rivlin, and proshansky) از جملهي اين شيوههاست. اولي شامل ثبت تمام الگوهاي رفتاري موجود در يك مكان يا سازمان است؛ و در مورد دوم فعاليتها به شكلي كه به وقوع ميپيوندند وري يك نقشه يا شبكه شطرنجي (اگر رفتارها در مقياس يك اتاق باشند) ثبت ميشوند. فنآوريهاي جديد، قابليت شيوههاي مشاهده را افزايش دادهاند. بعضي از پژوهشگران براي ثبت رويدادهاي متنوعي چون سازماندهي كالبدي واحدهاي مسكوني توسط گروههاي قومي مختلف، استفاده از پلهبرقي، و حتي زندگي در مسكن زير دريا از شيوههايي چون فيلمبرداري (carr and schissler 1969)، عكاسي (Davis and Ayers 1975) و صبطس ويديويي (Helmreich 1974, Scheflen 1976) استفاده كردهاند.
در بسياري از مطالعات برنامهريزي، مشاهدهگر غيرمداخلهگر بودن بسيار مشكل است. براي مشاهدهي عملكرد يك دفتر اداري، اگر چه از دوربينهاي ويديويي استفاده ميشود ولي معمولاً كارمندان از حضور فرد مشاهدهگر اطلاع دارند. در مشاهدهي همراه با مشاركت، فردي كه در جريان زندگي روزمرهي يك سازمان يا محيط مسكوني وارد ميشود، ممكن است نظام رفتاري را تحت تأثير قرار دهد. ريچارد نيوترا248 (1954) ادعا كرده است كه در شناخت خانوادههايي كه برايشان مسكنهاي جديد طراحي كرده از اين شيوه استفاده كرده، ولي حضور او در محيط تحقيق مداخلهگر به نظر نميرسد. فرد محقق در مشاهدهي ردهاي فيزيكي ميتواند غيرمداخلهگر باشد، ولي در مورد چگونگي ايجاد ردها ممكن است نتيجهگيري اشتباه كند.
3-1-6- فنون جمعآوري اطلاعات: نتيجهگيري
روشن است كه هر كدام از فنون جمعآوري اطلاعات براي پژوهشهاي تحليلي، قوتها و ضعفهايي دارند. هيچ كدام از روشها در مورد پايايي و اعتبار اطلاعات اطمينان كامل ايجاد نميكنند. استفاده از شيوههاي مختلف جمعآوري اطلاعات فهم چگونگي مشاركت مردم در محيط، نظر مردم نسبت به وضع موجود محيط و تمايلات آنها نسبت به آينده را ميسر ميسازند. اغلب، شيوههاي سادهتر، ارزانتر و سريعتر به روشهاي مناسب براي موارد خاص ترجيح داده ميشوند. اگر روش مورد استفاده نياز به بررسي وضع موجود محيط داشته باشد بايد به محيطي كه مردم خود را با آن تطبيق دادهاند مراجعه شود. طراحان براي برنامهريزي بيش از آنكه در جستجوي سازگاريهاي مطلوب باشد، به جستجوي ناسازگاريهاي رفتا و محيط ميپردازند.
در برنامهريزي ملاحظات اخلاقي نيز وجود دارد. در طراحي براي يك سازمان، طراح به مطالعاتي ميپردازد كه به طور مستقيم به منابع آن سازمان ربط دارد. در اين صورت ممكن است پنهان نگاه داشتن شيوهي كسب اطلاعات ضرورت پيدا كند. اين روش معمولاً مورد قبول واقع ميشود. در حالي كه در صورت اطلاع مردم، نصب دوربينهاي ويديويي براي مشاهده غيرمداخلهگر پذيرفته شده است، هنوز هم قانوني بودن استفاده از آنها مورد سوال است.
3-1-7- تحليل اطلاعات
معماران، معماران منظر و طراحان شهري به جمعآوري اطلاعات براي خود اطلاعات تمايل داشتهاند. بعدها فرايندهاي تحليلي نيز روشمند شدهاند. طراحان معتقدند كه، بعضي گونههاي اطلاعات حتي اگر اثري بر فكر اصلي فرايند طراحي نداشته باشند بايد به نمايش درآيند. گفته شده است كه كار غيرخلاق كوششهاي خلاق را نيز ضعيف ميكند (Simon 1960). بنابراين چگونگي نتيجهگيري طراحان از اطلاعات و كاربرد آن در ابداع انگارههاي طراحي، بخش مهمي از كوششهاي شناختي در تمام مراحل فرايند طراحي محيط است.
در موارد زيادي ثبت اطلاعات با تفسير آن اشتباه ميشود. يكي از راههاي تحليل اطلاعات طراحي، مقايسه موقعيتهاي مختلف با يكديگر است. در اين خصوص استفاده از آمار كمك زيادي ميكند (نگاه كنيد به Ferguson 1966, Broadbent 1973)، ولي اطلاعات آماري بندرت مورد استفاده طراحان قرار ميگيرد. اگر چه ممكن است گونهاي از توصيف و استنتاج آماري در ذهن طراح شكل بگيرد، ول اطلاعات مورد نظر برنامهريزي و طراحي در بيشتر موارد تابع تحليل آماري نيست.
بعضي از طراحان شيوههاي تحليل جامعه سنجي249 و تحليل محتوا250 را كه در علوم رفتاري كاربرد دارند، ابزارهاي تحليلي مفيدي يافتهاند. تحليل جامعه سنجي (Lindzey and Borgetta 1959) با توزيع فضايي رفتار اجتماعي سروكار دارد. اين نوع تحليل براي درك سازمانهاي رسمي و غيررسمي اجتماعي و چگونگي استفاده آنها از محيط ساخته شده استفاده ميشود. تحليل جامعه سنجي در تعيين موقعيت فيزيكي فرد در گروه، و همچنين آزمون موقعيت اجتماعي فرد (و ارزشهاي زيباشناختي نمادين) و الگوهاي كاربري محيط نيز كاربرد دارند. تحليل محتوا (Fellman and Brandt 1970 krippendorf 1980) در مطالعه نگرشهاي مردم كاربرد دارد، و با تحليل گفتههاي مردم در مورد موضوع مورد تحقيق انجام ميشود.
طراحان براي كمك به فهم
