
گذاری پویا، عرضه با تقاضا برابرشده که موجب کاهش سطح مازاد انبار و حداکثرشدن درآمد میگردد. و از این طریق زنجیره عرضه به جای انفعالی عمل کردن، انعطافپذیر میگردد. دومین عامل تکنولوژیکی که در ابتدا به آن اشاره شد و بر چگونگی مدیریت زنجیره عرضه تأثیر فراوان دارد، قدرت محاسباتی قابل ملاحظه کامپیوتر است. مدل سازی زنجیره عرضه مستلزم ساختارهای ریاضی پیچیدهای است. در روش سنتی، مدل سازی و زمان بندی برای بهینه سازی زنجیره عرضه به صورت ماهانه انجام میگرفت و دلیل آن نیز حداقل زمان مورد نیاز به منظور انجام و تکمیل محاسبات بود. اما امروزه،امر بهینه سازی را میتوان براساس توزیع زمان متناسب و با استفاده از تکنولوژی انجام داد. چالشهای زنجیره عرضه: ترکیب دو مزیت استفاده از اینترنت و قدرت محاسباتی رایانهای به طور بنیادی مدیریت زنجیرهای عرضه کالا را دچار دگرگونی ساخته است و نتیجه آن مدیریت بسیار مؤثر زنجیرههای عرضه است. شرکتها و سازمانهایی که از این قابلیتها به طور مؤثر استفاده میکنند، موجب بهبود و توسعه زنجیره عرضه خود خواهند شد. مزایای این روش متعدد است، از جمله: 1- تمامیاعضاء زنجیره عرضه، از تأمین کنندگان، تولیدکنندگان تا مشتری از طریق اینترنت به یکدیگر متصل گردیده و از این طریق دستیابی به اطلاعات درخصوص وضعیت موجودی انبار، ظرفیت تولید، وضعیت سفارشها و میزان تقاضای مشتریان آسان تر میگردد. 2- شرکتهای موجود در سراسر زنجیره عرضه با استفاده از اطلاعات مشترک درخصوص زنجیره عرضه اقدام به برنامهریزی میکنند که مبتنی بر تصمیم گیریهای مشترک است. 3- تصمیمات براساس زمان واقعی و با استفاده از اطلاعات به هنگام زنجیره عرضه اتخاذ میگردد. 4- درآمد و سود به عنوان ماتریسهای عملکرد برای زنجیره عرضه مورد استفاده قرار میگیرند. سازمانهایی که در وضعیت رقابتی حاکم بر بازارهای جهانی میکوشند در محصولات خود به منظور بهره برداری از توانائیهایشان تحولاتی ایجاد نمایند، به حیات خود ادامه خواهند داد. اما این شیوه کار عملاً با دشواریهائی روبه رو میشود، زیرا چالشها و راه حلهایی که در این خصوص وجود دارد برای صنایع مختلف متفاوت بوده و در این جا بد نیست به چالشهای فراروی برخی از صنایع کلیدی، اشاره کرد. سازمانها و شرکتهایی که از تکنولوژی پیشرفته استفاده میکنند، از لحاظ انعطافپذیری زنجیرههای عرضه پیشرو بوده، به طور مؤثر عمل میکنند و دلیل آن نیز کوتاه بودن طول عمر مدلهای تولیدی آنان است که از انعطافپذیری آن مؤسسات و پاسخگو بودن به نیازهای مشتری ناشی میشود در پایان عمر کوتاه هر مدل تولید شده، ارزش این محصول به شدت کاهش مییابد و بنابراین، به منظور کسب اطمینان از سودآوری آن، باید ارتباط تنگاتنگ و دقیقی از وضعیت عرضه وتقاضاوهمچنین پاسخگویی مناسب به مشتری و ارتباطات مؤثر در سراسر زنجیره عرضه وجود داشته باشد. ایجاد جریان اطلاعات در سراسر شبکه عرضه به منظور ارائه تصویری واقعی درخصوص محصول برای تمامیارائه کنندگان خدمات و نیز به پیمانکاران خارج سازمان که در سیستم نوین تولید بخشی از فعالیت تولیدی تا عرضه کالا به آنان سپرده شده است و از سوی دیگر برای مشتریان درخصوص وضعیت سفارشهای آنان، امری ضروری است. سازمانها میتوانند بر مبنای زمان واقعی و در آن واحد، به محض دریافت سفارشها از طریق اینترنت اطلاعات را به تمامیاعضاء شبکه زنجیره عرضه ارائه دهند و همزمان در خصوص تأمین تقاضای واقعی مشتری فعالیت کنند. سازمانهای موفق و پیشرو به منظور ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا از قیمت گذاری پویا استفاده میکنند و فروش از طریق اینترنت این فرایند را تسهیل میسازد. قیمتها بر اساس سطح موجودی، ظرفیت تولید و باقیمانده آن، همچنین عمر مدل محصول مورد تعدیل قرار میگیرند و مشتریان قادر خواهند بود قیمتها را در زمان واقعی مقایسه کرده از طریق اینترنت سفارش داده و از تاریخ دقیق تحویل محصول آگاهی یابند. در صنعت خودرو سازی یکی از عمده ترین چالشها، تولید محصول مورد نیاز مشتری در یک چارچوب زمانی کوتاه است، تا بدینوسیله از افزایش سطح میزان موجودی محصولی که مورد درخواست مشتری نیست جلوگیری گردد. برخلاف مدل فشاری فروش (PUSH MODEL) این صنعت بایدبه سمت مدل کششی (PULL MODEL) که تولیدبراساس تقاضای واقعی مشتری است، حرکت کند و این مدل نیازمند یک زنجیره منعطف و مرتبط با یکدیگر است. یک مدل کششی تقاضا، قیمتگذاری پویا را تسهیل میسازد و درآمد از طریق قیمتهای تعدیل شده که مبتنی بر تقاضای واقعی و ظرفیت قابل دسترسی است، میتواند به بیشترین میزان ممکن برسد یعنی خودروهای تولیدی در عرضههای با حجم کم،بالاتر قیمت گذاری شده و در مواقعی که ظرفیت عرضه بالاست پایین تر قیمت گذاری میگردند. یک مدل کششی مبتنی بر قیمت گذاری پویا که از طریق زنجیره عرضه پاسخگو پشتیبانی میگردد، به کاهش زمان تأخیر در تحویل کالا منجر گردیده و سطح بالای موجودی تولیدات را که در حال حاضر در زنجیره عرضه خودرو سازان بالاست، به میزان چشمگیری کاهش میدهد. زنجیره عرضه مؤثر میتواند تأثیری مستقیم بر قیمت سهام یک سازمان نیز داشته باشد. در پایان ذکر این نکته ضروری است که به منظور ارتقاء بهره وری و افزایش میزان صادرات غیر نفتی، در فضای رقابتی شدید جهانی، سازمانها و مؤسسات کشور ما ناگزیرند هرچه سریعتر در جهت بهرهگیری از این تکنولوژی پیشرفته در صحنه تجارت داخلی و خارجی گام بردارند. (برگرفته از تدبیر 133)
2-2-2)مدیریت تقاضا
میتواند به صورت قابلیت شرکت برای فهم الزامات و تقاضای مشتری و تعامل آنها در مقابل قابلیتهای زنجیرهی تأمین تفسیر و تعریف شود. (لامبرت و کوپر، 2000)
یک منبع اصلی عدم اطمینان زنجیره تأمین پیشبینی تقاضاست. پیشبینی تقاضا از چندین فاکتور از قبیل رقابت، قیمت ها، شرایط فعلی، توسعه تکنولوژیکی، و سطح عمومیتعهد مشتریان تاثیر میپذیرد.) میان آبادی،عباسعلی، 1389 (
يكي از با اهميت ترين اقلام اطلاعاتي مطرح در حوزه مديريت زنجيره تامين كه تاثير مستقيمي بر مسأله طراحي شبكه دارد، اطلاعات مربوط به پيشبيني تقاضاهاي آينده ميباشد. هر يك از اعضاي زنجيره تامين بايستي به طور مداوم تقاضاهاي دورههاي آينده را پيشبيني و در صورت لزوم تصحيح نمايد. اطلاعات مربوط به پيشبيني تاثيري حياتي بر كيفيت تصميمگيريهاي مربوط به زنجيره تامين بر جا ميگذارد(فیاض بخش، سیدکاوه،1389)
زنجیره تأمین نیز به عنوان یک سیستم مانند بسیاری از سیستمهای دیگر برای عملکرد مناسب نیازمند مدیریت است. مثالهای زیر به اهمیت هماهنگی و در واقع مدیریت بر زنجیره تأمین اشاره دارند:
• شما ممکن است بارها در انتظار خرید شیر یارانهای در صف ایستاده باشید. گاهی شیر بهاندازه کافی نیست و بسیاری از مشتریان ناراضی به خانه باز میگردند در حالی که از فروشگاهی در نزدیکی خبر میرسد شیر اضافه آمده است. همچنین گاهی در یک روز شیر توزیع نمیشود ولی فروشنده از پیش نمیداند.
• در زنجیره تأمین خودرو، شما ممکن است مدت طولانی منتظر خودروی سفارشی خود باشید. در حالی که این خودرو مدتی است در انبار خودروساز موجود است.
• ممکن است در یک مرکز خدمات پس از فروش خودرو در انتظار تعویض سرسیلندر خودروی خود باشید اما با وجودی که تأمین کننده این قطعه را به شرکت تأمین قطعات خودروساز تحویل داده با این حال قطعه دیر به دست شما برسد.
• یک تولید کننده قطعه خودرو ممکن است برای تحویل قطعات نهایی به خودروساز نیازمند مواد اولیه پلاستیک باشد که باید از خارج وارد شود. اگر واردات این محصول با مشکل مواجه گردد تأمین این قطعه نیاز دچار اختلال میشود و شاید بهتر باشد تولیدکننده مقدار زیادی از آن به طور مستقیم از عرضه کننده خارجی، یکجا خریداری کند. در همین حال، ساخت انبار برای نگهداری حجم زیادی از این مواد بسیار هزینهبر است. از طرف دیگر عدم پاسخگویی به سفارش مشتری میتواند آینده تجاری قطعهساز را دچار مشکل سازد. خودروساز نیز دارای نرخ سفارش یکنواخت به تأمین کننده نیست و گاهی سفارش خود را به مدت طولانی به تعویق میاندازد. بنابراین هزینهها و ریسکهای گوناگونی کسب و کار قطعه ساز را تحت تأثیر قرار میدهند.
در این مثالها آنچه که روشن است، اهمیت هماهنگی میان عناصر زنجیره تأمین و جریان صحیح اطلاعات و کالا است. به این ترتیب مدیریت زنجیره تأمین مجموعهای از رویکردها است که برای یکپارچهسازی کارآمد تأمینکنندگان، تولیدکنندگان، انبارها و فروشگاهها به کار میرود تا کالا به مقدار درست، در محل درست و در زمان درست تولید و توزیع شود. رعایت تمامیموارد در حالی است که هزینههای کل سیستم حداقل و همزمان سطح خدمت مطلوب نیز حفظ میشود.
در تعریف بالا چند نکته باید مورد توجه قرار گیرد. نخست، مدیریت زنجیره تأمین به هر بنگاهی که بر هزینه اثر دارد و نقشی را در تولید و عرضه محصول مورد نظر مشتری بازی میکند توجه دارد: از تسهیلات تأمینکننده و تولیدکننده تا انبارها و مراکز توزیع و فروشگاهها و مغازهها.
دوم، هدف مدیریت زنجیره تأمین دستیابی به کارایی و اثربخشی هزینه در سراسر سیستم است. بنابراین فقط کمینهسازی هزینه موجودی و حمل و نقل بدون توجه به دیگر هزینههای مرتبط سیستم مورد نظر نیست. از جمله هزینههایی که به سادگی قابل محاسبه نیستند ولی بسیار اهمیت دارند هزینه از دست رفتن مشتری، کاهش رقابتپذیری و عدم پایداری نسبی اعضای زنجیره تأمین است.
سوم، چون مدیریت زنجیره تأمین بر آن است تا تمام عناصر زنجیره تأمین را یکپارچه کند، فعالیتهای شرکت را نیز در تمام سطوح از سطح استراتژیک تا عملیاتی در بر میگیرد (اژدری، بهنام و اختیارزاده،1390).
كارها و وظايف در داخل زنجيره تامين شامل پيش بيني تقاضاي كالا يا خدمـت، انتخاب تامين كنندگان (تامين منبع)، سفارش مواد و ملزومات (تهيه و تدارك)، كنترل موجودي، برنامه ريزي توليد، ارسال و تحويل، مديريت اطلاعات، مديريت كيفيت و خدمت به مشتري مي شود.
زنجيره عرضه با ارزش براي هر سازماني داراي دو بخش است: يك بخش عرضه و يك بخش تقاضا. بخش عرضه از شروع زنجيره (ابتداي زنجيره) آغاز شده و با عمليات داخلي سازمان خاتمه مي يابد. بخش تقاضا در زنجيره از نقطه اي كه ستاده سازمان به مشتري بلافصل آن تحويل داده مي شود شروع شده و به مشتري نهايي در زنجيره پايان مي يابد. زنجيره تقاضا عبارتست از بخش فروش و توزيع در زنجيره ارزش. طول و اندازه هر بخش وابسته به مكاني است كه يك سازمان خاص در زنجيره قرار دارد؛ سازماني كه به مشتري نهايي نزديكتر است، بخش تقاضاي آن كوتاهتر، و بخش عرضه آن طولاني تر است. (کوهن و دیگران،2010)
همه سازمانها، بدون توجه به مكاني كه در زنجيره قرار دارند، بايد با مباحث و موضوعهاي عرضه و تقاضا سروكار داشته باشند. هدف مديريت زنجيره تامين عبارتست از مرتبط كردن همه بخشهاي زنجيره تامين (عرضه) به طوري كه تقاضاي بازار تا اندازه ممكن به طور كارا و مؤثري در سرتاسر كل زنجيره برآورده شود. اين مستلزم تطابق عرضه و تقاضا در هر مرحله از زنجيره است. توجه كنيد كه به استثناء تامين كننده يا تامين كنندگان اوليه و مشتريان نهايي،سازمانها در يك زنجيره تامين هم مشتري و هم تامين كننده هستند.(سعیدیکیا، علی اکبر و همکاران،1389)
عموما منافع مدیریت مؤثر زنجیره تأمین شامل موجودیهای پایینتر، هزینههای کمتر، بهرهوری بالاتر، توانایی بهبودیافته برای پاسخ به نوسانات تقاضا،زمانهای تحویل کوتاهتر، سود بیشتر و وفاداری بیشتر مشتری است.که همگی در گرو مدیریت تقاضای مطلوب میباشد. معمولا بازاریابی برای تعیین آنچه که مشتریان میخواهند و همینطور پیشبینی مقدار و زمان تقاضای مشتری است. (غضنفری وهمکاران،1387)
2-2-2-1) اثر شلاق چرمی
زنجیره تأمین مدیریت نشده مطلقا پایدار نیست. مشکلی که به طور متعدد در زنجیره تأمین مدیریت نشده دیده میشود اثر شلاق چرمیاست. این اثر نوسانی در زنجیره تأمین ایجاد میکند که عامل اصلی آن تغییرات در
