
دارای تفکر منطقی بوده و توانایی درک روابط علت و معلول داشته باشد(میر کمالی،1379).
توانمندی کلی مدیر در اینکه درک کند و تشخیص دهد فعالیتهای مختلف سازمان به هم وابستهاند و تغییر در هر واحد، واحدهای دیگر از سازمان را تحت تأثیر قرار میدهد تصمیمگیریهای مدیر در جهت اثربخشی و رضایت کارکنان هدایت مینماید. بر این اساس مدیران آموزشی و مدیر مدرسه باید بتواند شناخت کافی از محیط داشته باشند و به درک تعامل در عوامل مختلف توانا باشند، اولویتها را تشخیص دهند و با اتخاذ تصمیمات موثر نتایج مطلوب را عاید سازمان خودنمایند (علاقه بند،1378).
وقتی مدیران از سلسلهمراتب مدیریت یک شرکت (زنجیره ریاست) بالا می روند، نیاز بیشتری به مهارتهای لازم برای در نظر گرفتن کلی شرکت پدید میآید. مهارتهای فکر شامل تواناییهای بهکارگیری تفکر تأملی و انتزاعی و رسیدن به مفاهیم مناسب در جهت پیدایش یک نگرش در مورد شرکت (سازمان) و تدوین و اجرای طرحهای استراتژیک میباشد. مهارتهای فکری یعنی توانایی فهم ارتباطهایی که در بین قسمتهای مختلف شرکت وجود دارد. یک مدیر مهارتهای فکری را برای شناخت ارتباطات بین عوامل موضعی گوناگون نیاز دارد تا بتواند تصمیمی بگیرد که بیشترین سود را برای کل شرکت داشته باشد. مدیران باید حائز توانایی تفکر و مفهوم بخشی در موقعیتهای نظری و انتزاعی باشند. مهارتهای فکری اینچنینی برای همه مدیران در تمام سطوح ضروری میباشد، اما با ارتقاء به سطوح بالاتر مدیریت، اهمیت بیشتری مییابند (کردستانی،1390).
خورشیدی (1382) در ذیل عنوان مهارتهای ادراکی مینویسد: لازمه تجهیز مدیران و رهبران آموزشی به مهارتهای ادراکی داشتن دو زمینه فکری الف: تفکر سیستمی ب: ذهنیت فلسفی است.
الف- تفکر سیستمی: یکی از پایههای اساسی مهارتهای ادراکی این است که مدیر مدرسه با عناصر و عوامل مدرسه به صورت یک سیستم برخورد کند. به طور کلی مدیران مدارس باید توجه کنند که در مدارس بین درون دادها (دانشآموزان، معلمان، تکنولوژی و غیره)، فرآیند (روشهای تدریس، شیوهها و سبکهای مدیریت و غیره)، برونداد (کارآفرینان و غیره)، بازخورد (عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره) و عوامل بیرونی حاکم بر مدرسه یک رابطه تعاملی وجود دارد و لازمه پویایی در مدارس نگریستن به همه عوامل مذکور با یک نگرش سیستمی است. به بیان دیگر مدیریت و رهبری آموزشی اثربخش در گرو هماهنگی بین عوامل درونی و بیرونی مدرسه است.
ب- ذهنیت فلسفی: دومین عامل زیربنای مهارت ادراکی، ذهنیت فلسفی است. ذهن فلسفی به مدیران و رهبران آموزشی کمک میکند تا بر خورد با مسائل تربیتی راهحلهای صحیح و علمی را به کار بندند و در تصمیمگیریهای مربوط به امور مدرسه، کمترین خطا را مرتکب و ظرافتها را به خوبی درک کنند. برای تجهیز مدیران به ذهنیت فلسفی و کار بست آن در اداره امور مدرسه، باید ویژگیهای ذهنی فلسفی را بدانند و به تدریج به این ویژگیها مجهز شوند (همان).
ذهن فلسفی دارای سه بعد، جامعیت، تعمق (ژرفنگری) و انعطافپذیری است که در زیر به طور خلاصه به شرح هر یک از آنها میپردازیم:
ب-1- جامعیت: مدیر مدرسه زمانی دارای جامعیت فکری است که چهار نشانهی زیر در او باشد:
1. نگرش به موارد خاص با توجه به ارتباط آنها با زمینههای وسیع:
مدیران و رهبران آموزشی که در هر جزء و مؤلفه مدرسه با توجه به کل قضاوت میکنند، موفقترند؛ به عبارت دیگر مدیر زمینه ادراک خود را توسعه میدهد و توجه خود را محدود به امر معین نمیسازد، یعنی ارتباط امر خاصی را که اکنون در مقابل او قرار دارد به سایر امور درک میکند مانند وقتی که مدیر مدرسه در برخورد با غیبت و تأخیر همکارانش، به دنبال علل و عوامل موثر در غیبت آنها است تا برخورد تند با آنان.
2. ایجاد ارتباط بین مسائل حاضر و هدفهای دور:
ارتباط مسائل روزانه به هدفهای دور، مستلزم به کار انداختن عقل، تسلط بر عواطف و احساسات و مقاومت در برابر فشار است. برای مثال وقتی مدیر مدرسهای در یک جلسه فوری مجموعهی کارکنانشان را در اخذ یک تصمیم و یا حل یک مشکل مشارکت میدهد و از نظر آنان استفاده مینماید، در واقع میخواهد به این هدف برسد که در طول سال هر زمان که ضرورت ایجاد نماید از مشارکت کارکنانش در امور مختلف واحد آموزشی بهره جوید.
3. به کار بردن قوه تعمیم:
در این اصل بررسی چند موقعیت مشابه و کشف علل و عوامل موثر در به وجود آوردن آن موقعیت و سپس ارائه نظر کلی درباره آن موقعیت مورد نظر قرار میگیرد. برای مثال هنگامی که مدیر بر اثر تحقیق متوجه میشود دلیل تأخیر کارمند اداره، مشکلات خانوادگی است، در هر بار که او را در این وضعیت مشاهده میکند، سعی میکند رفتاری متناسب با مسئله روانی او و توأم با دلجویی و به دور از پرخاشگری داشته باشد.
4. توجه به جنبههای نظری: یعنی اینکه صرفاً محکوم امور محسوس نباشیم بلکه قوه ابتکار و خلاق ذهن را به کار بیندازیم تا بهتر امور محسوس را دریابیم. به بیان دیگر جنبههای نظری یعنی درک صحیح امور خاص و علاقه به تحقیق بیشتر در مورد آنها.
ب-2-تعمق: مدیر مدرسه زمانی تعمق دارد که دارای نشانههای زیر باشد:
1. مورد سؤال قرار دادن آنچه دیگران مسلم و بدیهی فرض میکنند.
2. کشف امور اساسی و بیان آنها در موقعیت: یعنی مدیر باید بکوشد در هر موقعیت نکات اساسی و تصورات عمده موثر در حل مسائل را درک کند.
3. توجه به اشارات و امور مربوط به جنبههای اساسی در هر موقعیت: یعنی فرد ذهن خود را متوجه عمق قضایا میکند و به آنچه ظاهر و آشکار است قانع نمیشود.
4. قضاوت و حکم با روش فرضیهای قیاسی: یعنی اینکه فرد نیاز ندارد که جزئیات را یک به یک بررسی کند، مشاهده چند مورد کافی است که فکر او را به کار اندازد و در تشریح این موارد اقدام کند و برای توضیح این چند مورد فرضیه یا حکم موقتی صادر نماید.
ب-3- قابلیت انعطافپذیری: منظور از انعطافپذیری پذیرش منطقی روشها و راهحلهای جدید است. شخصی دارای انعطافپذیری است که دارای نشانههای زیر باشد:
1. رها ساختن خود از جمود روانی: یعنی آنها هیچگاه خود را به امور خاص و شرایط معین محدود نمیسازند و توجه دارند که هر امری را باید در ارتباط با سایر امور و با توجه به هدفهای دور در نظر گرفت و دائماً در واکنشها تجدیدنظر کرد.
2. ارزش سنجی افکار و نظرات بدون توجه به منبع آنها: اسمیت معتقد است که چهار عامل زمینه شخصی، شرایط اجتماعی و روانی، ارتباط و تداعی افکار در ذهن و ربط منطقی، باعث اخلال در ارزش سنجی میشود که باید به آنها توجه نمود. همچنین بررسی افکار و نظرات با توجه به منبع و صاحبنظر آن و توجه به تجربههای گذشته خود، نیز مانع از ارزش سنجی افکار دیگران میگردد.
3. توجه به مسائل مورد بحث از جهات متعدد: افرادی که دارای ذهن فلسفی هستند، ابتدا جنبههای متناقض متضاد را از هم جدا میکنند و جهات مختلف را به وضوح بیان میکنند و آنگاه فرضیههای مختلف و متنوع را برای حل مسئله طرح میکنند.
5. پذیرش نظریهها و قضاوتهای موقتی و اخذ تصمیم در مواقع مبهم: یعنی فرد به خاطر پیدا کردن حکم مطلق و کلی از قضاوت خودداری نمیکند بلکه آنچه در اختیار دارد مورد بررسی و تفسیر قرار میدهد و موقتاً قضاوت میکند و همیشه توجه دارد. اظهارنظر او در معرض تغییر قرار دارد (خورشیدی،1382).
اجزای مهارتهای ادراکی
مهارتهای ادراکی مورد نیاز مدیران در وظایف زیر خلاصه میشود:
– نگریستن به موارد خاص در ارتباط با زمینهای وسیع
– شکیبایی در تفکرات عمیق نظری
– کشف امور اساسی و بیان آنها در هر موقعیت
– توجه به اشارات و امور مربوط به جنبههای اساسی قضاوت و حکم به روش فرضیهای قیاسی
– رها شدن از جمود روانشناختی
– ارزش سنجی رفتار و نظریات جدا از منبع آن
– مشاهده مسایل از جهات مختلف (اسمیت، 1370).
همه مشاغل مدیریت، مستلزم کاربرد مهارتهاست،گر چه در انجام دادن بعضی از وظایف، مهارتهای سه گانه لازم و ملزوم یکدیگرند. با این وجود، ارزش نسبی آنها در سطوح مختلف، فرق میکند
