
ن آلات در زمانهاي مشخصي از سرويس خارج ميشوند و تحت تعمير يا بازرسي قرار ميگيرند . اين زمانها با کمک آمارهاي بدست آمده در خصوص خرابيهاي ماشين، تخمين زده ميشوند. نت مبتني بر زمان (زمان بندي شده ) شامل بازرسيهاي دوره اي، سرويس، تميزکاري دستگاه و جانشين کردن قطعات به منظور جلوگيري از معايب و خرابيهاي ناگهاني ميباشد.
2-2-1-3-تعميرات مبتني بر شرايط
اغلب اتفاق ميافتد که با مشاهده يک وضعيت و يا رفتار بخصوصي از يک وسيله در حال کار، متوجه ميشويم که حادثه و اتفاقي در حال شکل گيري است و ممکن است باعث شکست و از کارافتادگي وسيله گردد. در نگهداري و تعميرات مبتني بر شرايط، با نظارت مداوم يا دوره اي بر شرايط ماشين آلات، در مورد وضعيت دستگاه قضاوت ميشود. با استفاده از اين قضاوت، قبل از ايجاد حادثه، منبع اشکال شناسايي شده و اقدامات پيشگيرانه به منظور رفع دليل شکست، انجام ميپذيرد.
در نت(نگهداری وتعمیمرات) مبتني بر شرايط، با انجام بازرسيهايي در فواصل زماني ثابت، شرايط هر ماشين به طور مجزا تحت نظر قرار ميگيرد تا بتوان ارزش مقداري سلامت ماشين را تعيين کرد. بررسي شرايط ماشين، شامل اندازه گيري پارامترهاي مورد نظر و مقايسه آنها با حداکثر سطح قابل قبول ميباشد. همچنين ميتوان روند خرابي را با انجام عمليات برون يابي به روي دادههاي انداز ه گيري شده، مشخص نمود و با استفاده از آن، زمان بروز شکست ماشين و در نتيجه زماني که لازم است ماشين تحت معاينه فني يا تعمير قرار گيرد، تخمين زد.
2-2-1-4-تعميرات پيشگويانه :
نت پيشگويانه به مجموعه فعاليتهايي اطلاق ميگردد که جهت تعيين شرايط فني کارکرد اجزاء ماشين (اندازهگيري ميزان فرسايش اجزاء) در حين بهرهبرداري انجام گرديده و بر اساس نتايج حاصله از آن، زمان و نوع فعاليت نت مورد نياز تعيين ميگردد. در اغلب مقالات، تعميرات پيشگويانه را نشأت گرفته از تعميرات مبتني بر شرايط ميدانند (Sharma, R.K., Kumar, D., Kumar, P., 2007)
تعميرات پيشگويانه براي حالتي استفاده ميشود که بتو ان با تحليل دادههاي مربوط به پارامتر مورد نظر و روند تغييرات آنها، به پيش بيني خرابي ماشينها دست يافت . اين روش بسيار نوين بوده و مهندسان ميتوانند بر طبق آن، برنامه تقريبي زما ن بندي تعميرات را بر مبناي خرابيهاي آتي تنظيم نمايند.
2-2-1-5- نگهداري و تعميرات مبتني بر وضعيت
CBM14 به عنوان نگهداري و تعميراتي که بر اساس شرايط واقعي بدست آمده از محيط کاري، تستهاي غيرمخرب و اندازه گيري شرايط عمليات، ، تعريف ميکنند (Mitchell, J.S2004)
هدف CBMحذف ازکارافتادگيها، و افزايش فواصل نگهداري و تعميرات پيشگيرانه ميباشد که در نهايت به افزايش دسترسي تجهيزات منتج ميشود.با کاربرد تکنولوژي CBM داده هاي حاصل از مونيتورينگ وضعيت به صورت کاملا دقيق براي تعيين اينکه تجهيزات در شرايط عملياتي نرمال قرار دارند يا نه، مورد تحليل و آناليز قرار ميگيرد. اگر اين ارقام از حدود از پيش تنظيم شده براي شرايط نرمال، گذشته باشند، فعاليتهاي نگهداري و تعميرات اجرا ميشوند. با استفاده از اين اطلاعات، طراحي آسانترفعاليتهاي نگهداري و تعميرات با اثر بخشي زياد، امکان پذير ميباشد در ضمن در اغلب مقالات دو مفهوم نگهداری و تعمیرات مبتنی بر شرایط و نگهداری وتعمیرات مبتی بر وضعیت را یک مفهوم در نظر می گیرند..(Marcus, B., Olsson, E., Funk, P., & Jackson, M., , 2002)
در نگهداري و تعميرات مبتني بر وضعيت شرايط دستگاه به روشهاي گوناگوني پايش وضعيت، بررسي و مونيتور ميشود و وضعيت دستگاه با شرايط مطلوب که بر اساس خطوط مبنا تعيين ميشود، مقايسه ميگردد و بر حسب نياز شرايط به صورت خاموش /روشن پايش ميگردد (Ghasemi,. 2005)
تکنولوژيهاي متنوعي ممکن است به عنوان جزئي از برنامه CBMبکار برده شوند. از آنجايي که سيستمهاي مکانيکي از اجزاي اصلي تجهيزات صنايع ميباشند، آناليز روغن و مونيتورينگ ارتعاشات عموما پرکاربردترين تکنيکها در برنامه CBMميباشند. يک برنامهCBM ممکن است شامل يک يا بيش از يک تکنيک تشخيص و مونيتورينگ ذيل باشد:
• مونيتورينگ ارتعاشات15
• تريبولوژي16
• ترموگرافي17 )دمانگاري (
• مونيتورينگ فراصوت18
• بازرسي بصري19
• تکنيکهاي تست غيرمخرب ديگر20
انواع تصميم گيري در نگهداري و تعميرات مبتني بر وضعيت چهار نوع تصميميکه در CBM وجود دارد شامل:
-1 انتخاب پارامترهايي که بايد مورد پايش قرار گيرند
-2 تعيين تعداد بازرسيها
-3 قرار دادن حدود اخطار21
-4 تصميم گيري بعد از پايش وضعيت
انتخاب آنچه که بايد مورد پايش قرار گيرد بستگي به فاکتورهايي از قبيل نوع تسهيلات کارخانه، دردسترس بودن تکنولوژي پايش قابل اطمينان، سرمايه گذاري در ابزارها و آموزش، نيروي انساني مورد نياز و هزينههاي عملياتي دارد. اين نکته بايد مورد توجه قرار گيرد که يک خرابي اوليه ميتواند نشانههاي مختلف را از خود نشان دهد،که هريک از آنها در مراحل مختلف زوال دستگاه قابل کشف ميباشند. بعنوان مثال اولين نشانههاي اخطار خرابي ياتاقان بصورت عوض شدن مشخصات ارتعاش نمود پيدا ميکند و به تدريج با افزايش ذرات موجود در نمونه روغن، انتشار صدا و افزايش دماي جعبه اي که ياتاقانها را احاطه کرده خود را نشان ميدهد. نشانههايي که زودتر آشکار ميشوند فرصت بيشتري را تا خرابي فراهم ميکنند.
اگر تجهيزات به طور پيوسته مورد پايش قرار نگيرند فواصل زماني بين بازرسيها بايد تعيين شود، براي اينکه فعاليتهاي نگهداري و تعميرات، بموقع انجام شود تا از وقوع خرابي جلوگيري شود يا اثرات خرابيهايي که قابل پيشگيري نيستند کاهش يابد. اگر اين فواصل بيش از حد طولاني باشند ريسک داشتن خرابيهاي خارج از برنامه افزايش مي يابد و اگر اين فواصل بيش از حد کوتاه باشند بازرسيهاي اضافي و بيهوده خواهيم داشت.
يک برنامهCBM ممکن است داراي حدود اخطار ثابت و يا متحرک باشد. استفاده از حدود اخطار متحرک قابليت تشخيص فرايند CBM را افزايش خواهد داد .
يک برنامه نگهداري و تعميرات مبتني بر شرايط، شامل سه گام کليدي زير است:
1) کسب داده ( جمع آوري اطلاعات ): به منظور به دست آوردن دادههاي مربوط به سلامتي سيستم.
2)گام پردازش داده( مديريت اطلاعات ) : براي مديريت و تحليل دادهها و علائم جمع آوري شده درگام 1 به منظور فهم و تفسير بهتر اطلاعات.
3)گام تصميم گيري نگهداري و تعميرات (تصميم گيري) :براي پيشنهاد سياستهاي مؤثر نگهداري وتعميرات تشخيص عيوب و پيش بيني عيوب دو جنبه مهم در يک برنامه CBM هستند .تشخيص عيوب شامل عيب يابي و جداسازي و شناسايي عيوب به هنگام وقوع آن است . عيب يابي، وظيفه اي براي تشخيص اين است که در سيستم پايش شده، مشکلي وجود دارد يا نه . جداسازي عيب وظيفه اي براي شناسايي مؤلفه اي است که داراي عيب ميباشد. و در نهايت شناسايي عيوب نيز وظيفه اي براي تعيين طبيعت عيب بعد از پيدايش آن است . پيش بيني عيوب شامل پيش بيني کردن مشکلات سيستم قبل از وقوع آن است. يعني وظيفه اي براي تعيين محتمل الوقوع بودن عيب وبرآوردي براي زمان رخ دادن عيب و ميزان احتمال رخ دادن آن است . تشخيص عيب تحليلي است که بعد از واقعه انجام ميگيرد و پيش بيني عيب قبل از آن صورت ميگيرد. پيش بيني عيب براي رسيدن به خرابي صفر بسيار مؤثر تر از تشخيص عيب است. تشخيص عيب وقتي مورد نياز است که پيش بيني عيب به شکست ميانجامد و سيستم دچار شکست ميشود . يک برنامه CBM را ميتوان براي تشخيص يا پيش بيني عيب يا هر دو به کار برد .صرف نظر از اينکه هدف از اجراي يک برنامه CBM چيست هر سه گام CBM که در با لا به آن اشاره شد در برنامه CBM اجرا ميشوند.
ايده اصلي پيش بيني عيوب به همراه سياستهاي نگهداري و تعميرات، بهينه کردن سياستهاي نگهداري و تعميرات مطابق با معيارهايي چون ريسک، هزينه، قابليت اطمينان و در دسترس بودن است.
6-1-2-2مرور مدلهاي پيشنهادي
در پايش وضعيت، ماشينها، در دو دسته اصلي قرار ميگيرند : سيستمهاي کاملا قابل مشاهده و سيستمهاي که قابل مشاهده به صورت جزیی هستند.
1-6-1-2-2سیستم کاملا قابل مشاهده
براي يک سيستم کاملا قابل مشاهده، وضعيت ماشين ميتواند به طور کامل مشاهده يا شناسايي شود . اطلاعات جمع آوري شده از اين سيستم را اطلاعات مستقيم مينامند . درمورد يک سيستم قابل مشاهده جزئی، وضعيت ماشين را نميتوان به طور کامل ديد يا شناسايي کرد .اطلاعات به دست آمده از اين سيستم را اطلاعا ت غير مستقيم ميگويند که به طريقي به وضعيت حقيقي ماشين مربوط است. در ادامه، مدلها و روشهاي مختلف براي اين دو نوع از سيستمها را به ترتيب بحث خواهيم کرد.ابتدا يک سيستم کاملا قابل مشاهده را در نظر ميگيريم می توان يک مدل CBM بر پايه يک مدل رشد با ضريب تصادفي را توسعه داد که در آن فرض ميشود ضرايب مدل رشد رگرسيون داراي توابع توزيع معلوم هستند( .(WANG 2000
می توان آستانه جايگزيني و زمانبندي بازرسي را درمدل خود به عنوان متغيرهاي تصميم در نظر گرفته و سياست نگهداري و تعميرات را براي سيستم تک واحد، به صورت يک سياست آستانه کنترل چند سطحي پيشنهاد کرد .(CASTNIER ET AL,2003)
یک سياست جايگزيني / تعمير چند آستانه اي با سياست آستانه کنترل را براي يک سيستم فرسايشي می توان فرض کرد که بازرسيهاي آن به صورت متوالي و غير دوره اي انجام ميشود. يک چهارچوب تصميم پارامتري که شامل چندين آستانه است پيشنهاد ميشود تا بهترين اقدامات نگهداري و تعميرات انتخاب شده وبازرسيهاي آينده با استفاده از اطلاعات پايش شده آنلاين برنامه ريزي زماني شوند (2002Grall ) سپس با استفاده ازويژگيهاي نيمه بازپيدايي سيستم يک مدل تصادفي براي رفتار زماني سيستم در حالت پايا پيشنهاد کرده و آستانههاي بهينه و برنامه زماني بهينه را با استفاده از کمينه کردن هزينه نگهداري و تعميرات انتظاري درهر واحد زماني دسترسي به دست آورد .((DIEULLE ET AL 2003
برخی ازيک زنجيره مارکوف استفاده کردند تا مدلCBM براي يک سيستم فرسايشي را تحت بازرسي دوره اي تشريح کنند. فرکانس بازرسي بهينه و آستانه نگهداري و تعميرات در اين مدل براي بيشينه کردن در دسترس بودن سيستم بدست ميآيند(. &AMARI 2004,MC LAUGHLIN)
برخی از دانشمندان براي سيستمهاي چند مؤلفه اي فرسايشي پيوسته يک ساختار CBM ارائه ميکنند که با اجراي اقدامات نگهداري و تعميرات همزمان، اجازه کاهش هزينه را ميدهد (( Berenguer, 2000
سپس آستانههاي بهينه نگهداري و تعميرات به گونه اي يافت ميشوند تا هزينه انتظاري کل سيستم در يک زمان ماموريت داده شده، توسط يک جستجوي مستقيم کمينه شود ( 2002Marseguerra, )
چارچوب مسئله به صورت يک جستجوي چند هدفه است که در صدد بهينه سازي همزمان دو هدف سود و در دسترس بودن است. به منظور نزديکي بيشتر به واقعيت آنها مدل فرسايش تدريجي سيستم را باشبيه سازي مونت کارلو شبيه سازي ميکنند .
2-6-1-2-2 -سيستمهاي قابل مشاهده جزیی
حال سيستمهاي قابل مشاهده جزیی را در نظر ميگيريم .
برخی از دانشمندان يک مدل فرآيند تصميم مارکوف را براي يک سيستم فرسايشي زمان گسسته به کار بردند تا يک سياست بهينه جايگزيني پيدا شود که در صورت تصميم بر عدم جايگزيني، يک تعمير مينيمال براي جبران شکست استفاده شود Ohnishi et al),.1994)
برخی از دانشمندان فرآيند تصميم را به عنوان يک مسئله تصميم مارکوف گسسته بر پايه يک فرآيند فرسايش پيوسته، فرمول بندي کردند تاسياست بهينه نگهداري و تعميرات با توجه به هزينه پيدا شود. (Hontelez et al, 1996)
برخی يک روش فرآيند شمارشي را ارائه ميکنند تا سياست جايگزيني که هزينه انتظاري بلندمدت را بهينه ميکند يافت شود(( Aven, 1996
برخی دیگر يک مدل CBM پيشنهاد کردند که در آن فرض ميشود نرخ شکست، شکستهاي نمايي به متغيرهاي
