
دست به کار نگارش نمایشنامه زد. از جمله آثار آخوندزاده که سبب شهرت وی در ادبیات نمایشی شد، کتاب «تمثیلات»127 است که حاوی شش نمایشنامه و یک داستان به قرار زیر میباشد:
• «حکایت ملا ابراهیم خلیل کیمیاگر»
• «حکایت خرس قولدورباسان» یا «دزدافکن»
• «حکایت موسیو ژوردان حکیم نباتات و مستعلی شاه مشهور به به جادوگر»
• «حکایت وزیر خان لنکران» یا «سراب»
• «حکایت مرد خسیس» یا «حاجی قره»
• «حکایت وکلای مرافعه تبریز»
• داستان «یوسف شاه سراج» یا «ستارگان فریب خورده»
آخوندزاده اولین سازنده قالبهای امروزی نمایش در مشرق زمین است. او همچنین جز نخستین کسانی است که به موضوع زن و مشکلات زنان ایرانی در آثارش میپردازد. هرچند او در نمایشنامههایش به مساله آزادی و مشکلات زنان میپردازد اما راهحلی برای نجات آنان ارائه نمیکند.
آخوندزاده در سال (۱۲۵۷ خورشیدی / ۱۸۷۸ میلادی) در تفلیس در سن ۶۷ سالگی درگذشت.
5-2- مهمترین آثار میرزا فتحعلی عبارتند از:
• «تمثیلات» یا «شش نمایشنامهی کمدی» (از 1266 تا 1272)
• حکایت «یوسف شاه» یا «ستارگان فریب خورده» به صورت داستان (1273)
• الف باء جدید (1274(
• «مکتوبات کمالالدوله» که بعدها عنوان «سه مکتوب» بر آن نهادند (از 1279 تا 1280)
مقالات :
• «رسالهی ایراد»، انتقاد بر تاریخ روضةالصفای ناصری (1279)
• «قریتکا» بر «روزنامهی ملی» و شعر «سروش اصفهانی» (1283)
• انتقاد بر نمایشنامههای «میرزا آقای تبریزی» (1288)
• انتقاد بر رسالهی «یک کلمه» نگارش «میرزا یوسف خان مستشارالدوله» (1292)
• «عقیدهی حکیم یوم انگلیسی در نفی واجبالوجود»
• «تفهیم حریت» از حکیم انگلیسی جان استوارت میل
• «مثل حکیم سیسموند» در بحران اقتصادی (به ترکی، 1281)
• انتقاد بر مثنوی مولوی (به ترکی و فارسی، 1293)
• مسایل مکتب و تدریس (به ترکی، 1294)
• دربارهی نظم و نثر (مقدمهی انتقادی بر دیوان واقف و ذاکر، به ترکی)
• دربارهی کتاب چلبی (به ترکی)
• عقاید بابیه
• تاریخ خریستوفور قولومب فاتح ینگی دنیا (ناتمام)
• اردوکشی عثمانی در بغداد به سال 1618 (در شرح تعرض عثمانیان به ایران و چشم زخمی که از لشکر ایران خوردند، به روسی)
• بحث میرزا فتحعلی آخوندزاده با آخوند ملاعلی اکبر السالیانی دربارهی عبادات (به عربی)
اشعار :
ده قطعه شعر به فارسی سروده از جمله: مرگ پوشکین، شکایت از روزگار، الفبای جدید، هجو عبدالرسول خان، آخوند مرثیهخوان، انتقاد بر تقلید، بازی شطرنج، »واندا» دختر زیبای لهستانی. به علاوه پانزده قطعه شعر به ترکی دارد از جمله در عزاداری محرم که آیین شیعیان را دست انداخته است.
از مجموع آثار آخوندزاده فقط نمایشنامهها و داستان ستارگان فریب خورده و چند مقاله و شعر در زمان نویسنده به چاپ رسید و به زبان روسی هم انتشار یافت. جلالالدین میرزا هم نامهای را از او در مقدمهی جلد دوم «نامهی خسروان» منتشر کرد.
مکتوبات کمالالدوله، الفبای جدید، انتقاد بر روزنامهی ملتی، انتقاد بر روضةالصفا، و عقیده جان استوارت میل دربارهی حریت نیز در میان طبقهای از اهل دولت و افراد تحصیل کرده شناخته گردیده بود؛ در مجموعههای خطی آن زمان ثبت شده است. خاصه نسخههای «کمالالدوله» از این دست به آن دست میگشت.
زندگی فکری میرزا فتحعلی با کامیابی و نامرادی هر دو همراه بود. از نمایشنامههایش نامور گشت، اما به آرمانهای اجتماعی خود نرسید، حتا آرزوی نشر مکتوبات کمالالدوله را که برای آن سخت تلاش میکرد به خاک سپرد. شصت و شش سال عمر کرد، 1228 تا 1295، در تفلیس درگذشت. نوشتهاند: «هنوز بدنش سرد نشده بود که پلیس مخفی روس به تفتیش خانهاش آمدند. اما او اسناد و نوشتههایش را در صندوقی در خانهی دخترش پنهان ساخته بود. تنها آثار چاپ شدهاش را به پلیس دادند.»128
در شناخت افکار آخوندزاده علاوه بر نوشتهها، مکاتبات خصوصی او اهمیت بسزایی دارند. در نگهداری آنها نظم و مراقبت استثنایی داشته است. مجموعهی آنها در «آرشیو میرزا فتحعلی» در تفلیس موجود است. برگزیدهی مکاتبات میرزا فتحعلی با اشخاص مختلف، خاصه آنچه مربوط به سرگذشت خود، الفبای جدید، ترجمهی نمایشنامهها به فارسی، و رسالهی مکتوبات کمالالدوله میباشند – به کوشش حمید محمدزاده و حمید آراسلی در 1963 در بادکوبه منتشره شده. خدمتشان ارزنده است.129
5-2-چکید ه ا ی از نما یشنامه های آخوند زاده
5-2-1- حكايت ملا ابراهيم خليل كيمياگر
اوصاف كيمياگري در شهر پيچيده و همه، به ويژه بزرگان شهر گرد هم ميآيند و تصميم ميگيرند با قرض كردن پول و جمع آوردن داراييهايشان، اجسامي را به نقره بدل كنند. كيمياگر قول اين تبديل را به آنها ميدهد و وعده يك ماه ديگر را ميدهد.
شاعر پيشهاي هم در اين ميان اعتراض ميكند كه بيفايده است. يك ماه بعد نزد كيمياگر ميروند و او ميگويد يك روز زود آمدهايد و تمام تلاشم بر باد ميرود، مگر آن كه دو ساعت به ميمون فكر نكنيد! اما نميشود. كيمياگر ناسزا ميگويد كه همه تلاشهايش بر باد رفت و ميخواد تا همه بروند و سي و يك روز بعد بيايند. همه ميروند و سپس در خلوتِ كيمياگر، در مييابيم كه قصد گريختن دارد.130
5-2-2- حكايت موسي ژوردان حكيم نباتات و مستعليشاه، مشهور به جادوگر
شهباز بيك، تحت تأثير حرفهاي موسيو ژوردان كه در روستاي قراباغ مهمان است، قصد ميكند تا به فرنگ (پاريس) برود و آنجا را ببيند. شرف نسا، نامزد شهباز بيك از اين قصد ناراحت است. سرانجام پدر شرفنسا رضايت ميدهد تا شهبازبيك راهي پاريس شود.
مادر با واسطهگري دايه، درويش مستعلي شاه جادوگر را به صد سكه راضي ميكند تا چنين سفري رخ ندهد. جادوگر نيز قول ميدهد تا چنين كند و وعده ويران كردن پاريس را ميدهد. ناگهان موسيو ژوردان از وقوع انقلاب فرانسه و فرار شاه مطلع ميشود و «ويراني پاريس» را اعلام ميكند و راهي ديار ميشود.131
5-2-3- حكايت خرس قولدور باسان
بايرام عاشقپيشه پريزاد است. پدر پريزاد قصد دارد كه دخترش را به برادرزادهاش، تاروردي بدهد. بايرام دونفر را اجير ميكند تا تاروردي را زمين بزنند. دو دست نشانده به تاروردي ميگويند كه بايد كاري عجيب، مثل دزدي انجام داده تا مورد توجه دختران واقع شوي.
تاروردي با آن دو … جنگل ميروند و دو صندوق را از «فوق نمسه» ميگيرند و در آنها را ميگشايند و خرس و ميمون را در آنها مييابند. درگيري آغاز ميشود. بايرام شليك ميكند و تاروردي ميگريزد. ديوان بيگي، بايرام و … را ميگيرد و سرانجام تاروردي را هم مييابند. بايرام از توطئه خود پرده بر ميدارد. پريزاد را ميآورند و از علاقه او سؤال ميكنند كه بايرام را انتخاب مينمايد. تاروردي هم با پرداخت خسارت به صاحب خرس و ميمون بخشيده ميشود.132
5-2-4- وكلاء مرافعه
حاجيغفور در ايام طاعون ميميرد و تنها وارث او، دخترش سكينه خانم، عاشق جواني است به نام عزيز بيك. از سوي ديگر زينب، زن صيغهاي حاجيغفور با كمك چند شياد، قصد دارد ارث و ميراث حاجي را از آن خود كند.
آقا سلمان و آقا مردان با همكاري آقا كريم، طي نقشهاي قرار ميگذارند با استفاده از داروغه و چهار نفر شاهد از يكسو و چهار سربازي كه حاجي را دفن كردهاند، شهادت دروغ مبني بر داشتن فرزند هفت ماه حاجي بدهند تا از طريق ارث و ميراث، 60 هزار تومان حاجي به بچه برسد و نيمي از آن را زينب خانم و برادرش (آقا عباس) بردارند و نيم ديگرش بين آقا سلمان، آقا مراد و آقا كريم تقسيم شود. آقا مردان، وكيل زينب ميشود و آقا سلمان، وكيل سكينه و در دادگاه مورد نظر، شاهداني كه قرار بود به نفع آقا مردان و زينب حرف بزنند، آنها را لو ميدهند و بدين ترتيب ارث و ميراث حاجي به سكينه ميرسد و او با عزيز بيك ازدواج ميكند و شيادان دستگير ميشوند.133
5-2-5- سرگذشت وزيرخان لنكران
زيبا خانم و شعله خانم، همسرانِ وزير شهر لنكران به جان يكديگر افتاده و مدام همديگر را محكوم ميكنند. وزير براي شعله خانم، لباس گرانبهايي ميخرد و حسادت ديگري بيشتر ميشود و قصد ميكند تا پاپوشي براي شعله خانم بدوزد.
از سوي ديگر تيمور آقا كه پسر حاكم خلعشده توسط خان حاكم است، سخت به نسا خانم، خواهر شعله خانم دلبسته است و در مذاكره با شعله خانم درباره خواهرش، رو در روي وزير قرار ميگيرد و … زنهاي وزير، نسبتهاي ناروا به يكديگر ميدهند و وزير نزد حاكم ميرود و دستور كشتن تيمور آقا را ميگيرد. تيمور فرار ميكند؛ اما همان حوالي به دنبال فراري دادن نسا خانم است.
خبر غرق شدن حاكم و جانشين شدن تيمور در همه جا ميپيچد. تيمور آقا، وزير را خلع ميكند و دستور برپايي جشن عروسي با نسا خانم را صادر ميكند.134
5-3- انعکاس رئالیسم انتقادی روسیه در ادبیات نمایشی ایران
اصطلاح «رئالیسم انتقادی» در روسیّه بیشتر برای اطلاق به آثار رئالیستی سدۀ نوزدهم آن کشور به کار میرود. کارشناسان ادبیّات در دورۀ حکومت شوروی، این اصطلاح را درمورد آثار گوگول به کار میبردند و برای تأکید بر سمت و سوی افشاگرانۀ آثار رئالیستی ماندگار جهان، از آن استفاده میکردند.
در رئالیسم روسیّه، از زمان نگارش بازرس و نفوس مرده اثر گوگول، یکی از عناصر چشمگیر آثار ادبی، محتوای اجتماعی ـ انتقادی، بود (ژوکوف، 1987: 318) و از این رو بیشتر، گوگول را بنیانگذار «رئالیسم انتقادی» دانستهاند.
«در پی ارتباط ایرانیان با غرب و اعزام دانشجو به اروپا، تأسیس مدارس جدید، ورود صنعت چاپ به ایران و ترجمة آثار ادبی و رواج روزنامهنگاری، نگاه ایرانیها به واقعیّت زندگی تغییر کرد که انقلاب مشروطه (1284 ش./1905 م.) مولود ظهور این نگاه واقعگرایانه به انسان و جهان بود. سالهای 1275 تا 1300 ش. عصر جایگزینی سرمایهداری شهری فردگرا بهجای پدرسالاری زمیندار است.
با شکلگیری طبقة بورژوا و رشد طبقة شهری، به تدریج مفاهیمی به نام حقّ حاکمیّت، آزادی، انتقاد از حکومت، و نقد خرافات و ارزشهای سنّتی پدیدار شد و به پیدایش جمعیّت کتابخوان در طبقة متوسّط شهری و تغییرات بنیادین در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران انجامید. چنین نگرشی، به ناگزیر نوشتار و ادبیّات همسو با خود را پدید آورد. وظیفة ادبیّات تغییر کرد و شکلهای ادبی جدید مانند نمایشنامه و رمان تاریخی و اجتماعی و داستان کوتاه جای کتابت مصنوع و ادبیّات اخلاقی و تعلیمی را گرفت.135
آنچه تاریخ به ما نشان میدهد این است که آغاز روابط ایران و روسیّه به قرن شانزدهم میلادی برمیگردد. قرن شانزده و هفده بین ایران و روسیّه روابط تجاری برقرار بود و در راستای همین ارتباطات تجاری، بازرگانان و مسافران با دستاوردهای ادبی دو کشور آشنا میشدند، ولی در قرن هجده میلادی، در دوران پتر کبیر، روابط فرهنگی ایران و روسیّه گسترش پیدا کرد. در این دوران (سال 1796 م.) گلستان سعدی به زبان روسی ترجمه شد.136
در اوایل قرن نوزدهم، روابط ادبی روسیّه با کشورهای مشرقزمین و بهویژه ایران، بیشتر از هر زمان دیگر بود. زمان آن رسیده بود که روابط ادبی دو کشور نه تنها فراتر از یک «آشنایی» باشد، بلکه تحت «تأثیر» هم قرار بگیرند. با مطالعة آثار نویسندگانی مثل پوشکین، لرمانتف، تالستوی، بونین137 به سادگی میتوانیم به این موارد پیببریم.
بین ادبیّات روسی و ادبیّات فارسی قرابت معنایی و صنعتی (صنایع ادبی) وجود دارد. گذشته از آنکه نظم و نثر روسی را با کمال آسانی میتوان به زبان فارسی درآورد و تطبیق داد، صنایع ادبی ـ مثل تلفیقها و کنایهها و استعارههای زبان روسی ـ و گهگاهی مَثَلهای این زبان با معادل آن در زبان فارسی تطبیق میکند .
روند شروع رئالیسم انتقادی در ایران با مقالات و آثار آخوندزاده نمود پیدا کرد و روز به روز تقویت شد و شمار نویسندگان این مکتب افزایش یافت؛ کسانی چون محمّدعلی جمالزاده و بزرگ علوی و جلال آلاحمد و آخوندزاده با زبان ساده و روان، اوضاع اجتماعی و فرهنگی و مشکلات زندگی را تشریح کردند و جزئیّات مشکلات انسانی و بشری را در بین طبقات متوسّط و بالاتر از آن باز
