
بوده و به دیگر موسسات حسابرسی تغییر حسابرس داشته اند انجام شده است که برای هر فرضیه به ترتیب 19 و 24 مورد نمونه بوده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که در سطح اطمینان 95 درصد، تغییر حسابرس مستقل باعث افزایش شفافیت اطلاعاتی شرکتها نمیشود.
سیرانی و همکاران(1390)، به مطالعه تأثير ريسك نقدشوندگي و ساير عوامل مؤثر بر بازده هاي مقطعي شرکتها پرداختند. دراین تحقيق با توجه به اهميت رابطة ريسك و بازده، تأثير ريسك نقدشوندگي و عوامل مؤثر ريسك، شامل :ريسك بازار(ريسك سيستماتيك)، اندازه شركت، نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار سهام و همچنين سهام شناور بر بازدههاي مقطعي با توجه به مدل FARM بررسي شده است. نتايج تحقيق نشان داد كه ريسك بازار،اندازه شركت و سهام شناور رابطه معناداري با بازده دارند، اما رابطه ارزش دفتري به ارزش بازار سهام و ريسك نقدشوندگي با بازده معنادار نيست. همچنين بررسيها نشان ميدهند رابطه ريسك سيستماتيك و ريسك نقدشوندگي معنادار است.
یعقوب تژاد و ذبیحی(1390)، به بررسی رابطه کیفیت افشا اطلاعات و نقدشوندگی سهام در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. فرض اصلی پژوهش آن بود که کیفیت افشاء و نقد شوندگی سهام رابطه مثبت دارند. اما نتایج تحقیق بیانگر آن است که بین کیفیت افشاء و نقدشوندگی سهام، رابطه ی معنیداری وجود ندارد.
کاظمی و همکاران(1391)، به بررسی رابطه شفافیت و عدم اطمینان نقدشوندگی سهام در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج پژوهش نشان میدهد متغیر کیفیت حسابرسی رابطه معکوس و معناداری با چهار معیار عدم اطمینان نقدشوندگی دارد و متغیر عدم هموارسازی سود تنها با چولگی توزیع نقدشوندگی ارتباط معکوس و معناداری دارد و با سایر معیارها ارتباط مثبت و معناداری دارد.همچنین متغیر کیوتوبین به عنوان معیار ارزش شرکت با معیارهای نوسان نقدشوندگی و تغییرپذیری همزمان نقدشوندگی سهام با نقدشوندگی بازار ارتباط معکوس و معنادار نشان داده است و با معیارهای چولگی توزیع نقدشوندگی و تغییرپذیری همزمان نقدشوندگی سهام با بازدههای بازار ارتباط مثبت و معنادار دارد.
عباس زاده و محمدی(1393)، به بررسی عوامل مؤثر بر افزایش استقلال حسابرسان دیوان محاسبات کشور پرداختند. در اين پژوهش عوامل موثر بر افزايش استقلال حسابرسان ديوان محاسبات كشور از ديدگاه حسابرسان مورد بررسي قرار گرفته است پژوهش مزبور از نوع پيمايشي بوده و با استفاده از پرسشنامه دادههاي لازم گردآوري شده و از طريق فرضيههاي آماري و روشهاي ناپارامتري مورد آزمون قرار گرفتند. نتايج پژوهش نشان ميدهد از نظر حسابرسان، رعايت كامل آيين رفتار حرفهاي در حين كار حسابرسي و نداشتن هيچ گونه ارتباط خويشاوندي، كاري و مالي با مديران واحد مورد رسيدگي و قانونگرايي بودن و مناعت طبع و عدم استفاده از امكانات واحد مورد رسيدگي براي منافع شخصي، به عنوان عوامل افزايندهي استقلال حسابرسي، حسابرسان ديوان محاسبات كشور ميباشد.
ابراهیمی کردلر و رحمتی(1393)، به بررسی رابطه اندازه، دوره تصدی و تخصص حسابرس در صنعت با نقدشوندگی سهام پردختند. نتایج نشان داد اندازه موسسه حسابرسی با نقدشوندگی سهام رابطه مثبت دارد و چنانچه از معکوس معیار آمیهود به عنوان متغیر وابسته استفاده شود، دوره تصدی موسسه حسابرسی با نقدشوندگی سهام رابطه مثبت دارد. تخصص حسابرس در صنعت با نقدشوندگی سهام رابطه معناداری ندارد.
جدول 2-2)، خلاصه پژوهشهای انجام شده در خارج از کشور
نام محقق
سال
موضوع تحقیق
نتیجه
کمران و همکاران
2008
مدیریت سود و تغییر حسابرس
نتایج تحقیق نشان می دهد که در شرایط داوطلبانه بودن تغییر حسابرس، تغییر باعث افزایش کیفیت حسابرسی می شود و تا زمانی که تغییر حسابرس اجباری می باشد کاهش کیفیت حسابرسی را به دنبال دارد.
حکیم و همکاران
2010
رابطه بین نقدشوندگی سهام و حسابرس متخصص در صنعت
دریافتند که نقدشوندگی سهام با بکارگیری حسابرس متخصص در صنعت رابطه مستقیم دارد و بین دوره تصدی موسسه حسابرسی و نقدشوندگی سهام نیز رابطه منفی وجود دارد.
رونی
2011
رابطه بین کیفیت اطلاعات حسابداری و نقدشوندگی سهام
شفافیت اطلاعات ریسک نقدشوندگی را کاهش میدهد. همچنین افزایش کیفیت اطلاعات حسابداری باعث افزایش نقدشوندگی سهام میشود.
سای و ویلیامز
2012
تأثیر توانایی مدیریت بر تغییر حسابرس شرکتها
نتایج حاصل از تحقیق بیانگر رابطه معکوس بین دو متغیر بود، و هرچه توانایی مدیران شرکت بالاتر باشد احتمال تغییر حسابرس شرکت کمتر میباشد.
چویی و همکاران
2014
ارتباط بین چرخش حسابرس و نقدشوندگی سهام در بین شرکتهای کرهای
شرکتهایی که تغییر حسابرس داشتهاند نقدینگی سهام پایینتری نسبت به سایر شرکتها دارند. علاوه بر این، دریافتند که مالکیت خارجی تأثیر کاهشی بر رابطه منفی بین تغییر حسابرس و نقدینگی سهام، نشان میدهد که سرمایهگذاران کمتر در مورد حسابرسی نگران هستند، زمانی که یک مکانیزم نظارتی جایگزین وجود دارد.
جدول 2-3)، خلاصه پژوهشهای انجام شده در داخل از کشور
نام محقق
سال تحقیق
موضوع تحقیق
نتیجه
پوربهبهانی
1388
رابطه حسابرس- صاحبکار با تاکید بر مدت تصدی حسابرس و تغییر حسابرس
احتمال تغییر حسابرس در صاحبکاران بزرگ نسبت به صاحبکاران کوچک کمتر است. همچنین یافتههای این تحقیق نشان میدهد که احتمال تغییر حسابرس در صاحبکاران با رشد بالا نسبت به صاحبکاران با رشد پایین بیشتر است و احتمال تغییر حسابرس در صاحبکاران با وضعیت مالی نامناسب نسبت به صاحبکاران با وضعیت مالی مناسب، بیشتر است.
بولو و همکاران
1389
بررسی تأثیر تغییر حسابرس مستقل برشفافیت اطلاعاتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
نتایج تحقیق نشان می دهد که در سطح اطمینان 95 درصد، تغییر حسابرس مستقل باعث افزایش شفافیت اطلاعاتی شرکتها نمی شود.
کاظمی و همکاران
1391
بررسی رابطه شفافیت و عدم اطمینان نقدشوندگی سهام در بورس اوراق بهادار تهران
متغیر کیفیت حسابرسی رابطه معکوس و معناداری با چهار معیار عدم اطمینان نقدشوندگی دارد و متغیر عدم هموارسازی سود تنها با چولگی توزیع نقدشوندگی ارتباط معکوس و معناداری دارد و با سایر معیارها ارتباط مثبت و معناداری دارد.
عباس زاده و محمدی
1393
عوامل مؤثر بر افزایش استقلال حسابرسان دیوان محاسبات کشور
از نظر حسابرسان، رعايت كامل آيين رفتار حرفهاي در حين كار حسابرسي و نداشتن هيچ گونه ارتباط خويشاوندي، كاري و مالي با مديران واحد مورد رسيدگي و قانونگرايي بودن و مناعت طبع و عدم استفاده از امكانات واحد مورد رسيدگي براي منافع شخصي، به عنوان عوامل افزاينده ي استقلال حسابرسي، حسابرسان ديوان محاسبات كشور ميباشد.
ابراهیمی کردلر و رحمتی
1393
رابطه اندازه، دوره تصدی و تخصص حسابرس در صنعت با نقدشوندگی سهام
اندازه موسسه حسابرسی با نقدشوندگی سهام رابطه مثبت دارد و چنانچه از معکوس معیار آمیهود به عنوان متغیر وابسته استفاده شود، دوره تصدی موسسه حسابرسی با نقدشوندگی سهام رابطه مثبت دارد. تخصص حسابرس در صنعت نیز با نقدشوندگی سهام رابطه معناداری ندارد.
2-5- خلاصه فصل
اهمیت استقلال حسابرس از صاحب کار، توسط بسیاری از مراجع حرفه ای، نویسندگان و صاحب نظران مورد تأکید قرار گرفته است.اهمیت مفهوم استقلال در حسابرسی مستقل،به حدی است که برای اثبات آن به عنوان یکی از شالودهها در ساختار تئوری حسابرسی توجیه اندکی نیاز است. استقلال جوهره و روح حسابرسی است و حسابرسی بدون استقلال فاقد ارزش و معنی است. یکی از راهکارهای مورد توصیه اغلب کشورها برای حل مساله استقلال حسابرسان و افزایش کیفیت خدمات حسابرسی و در نتيجه شفافيت اطلاعات، تغييرحسابرس بوده است. فرآیند تغييرحسابرس به معنای تغییر حسابرس پس از انجام چند دوره حسابرسی یک شرکت است که بر اساس مقررات با تصمیم مجمع عمومیآن شرکت انجام میشود. تغييرحسابرس بر سه عامل تأثیر میگذارد که هر یک از این عوامل خود موجب تغییر در کیفیت خدمات حسابرسی میشوند. عوامل مزبور عبارتند از:
ارتباط با مدیریت صاحب کار،
توجه به فرآیند حسابرسی سال قبل و
اشتیاق برای راضی نگه داشتن صاحب کار
ماهیت تغييرحسابرس این گونه است که بر هر یک از عوامل فوق تأثیر دوسویه دارد و از این طریق موجب تغییر در کیفیت خدمات حسابرسی و شفافيت اطلاعات میشود. از یک سو تغييرحسابرس موجب قطع ارتباط بلند مدت حسابرس با صاحب کار، عدم توجه به فرآیند تکراری حسابرسی سالهای قبل و از بین رفتن میل ناآگاهانه حسابرس جهت خشنود کردن صاحب کار میشود. در نگاه اول با مطالعه هر یک از عوامل پیشگفته میتوان نتیجه گرفت که تغييرحسابرس موجب بهبود در کیفیت حسابرسی ودرنتيجه شفافيت اطلاعاتي میشود.
توجه به حسابرسی و اتخاذ راهبردهایی برای ارتقای آن به عنوان یکی از عوامل مهم برای قابلیت اتکا به گزارشهای مالی تهیه شده از سوی شرکتها، همواره از مباحث مهم و بحث برانگیز در حوزه مالی بوده است. تبصره 2 بند 10 دستورالعمل موسسات حسابرسی معتمد سازمان بورس و اوراق بهادارکه در تاریخ 8 مرداد 1386به تصویب شورای عالی بورس اوراق بهادار رسید، تغييرحسابرس مستقل را در فاصله زمانی 4ساله الزامی کرده است.
بازارهای سرمایه به منظور تخصیص بهینه منابع و در نتیجه افزایش رفاه جامعه ایجاد شدهاند. ویژگیهای اصلی بازارهای مالی جهت تحقق این هدف شامل 1- حضور موسساتی که قدرت جلوگیری از تقلب و سوء استفاده را داشته باشند، 2- وجود ابزارهای مالی متعدد و متنوع که بازار و توزیع ریسک را تکمیل کند و 3- بازاری که بتوان در آن دارایی ها را در کمترین زمان و هزینه ممکن معامله کرد میباشد. بنابراین یکی از اصلیترین کارکردهای بازار سرمایه،تأمین نقدشوندگی است. تئوریهای جدید پیش بینی میکنند که هم میزان نقدشوندگی و هم ریسک نقدشوندگی در بازار قیمتگذاری میگردد(اگاروال،2008)86.
موضوع نقدشوندگی در سالهای اخیر توجه زیادی را در مطالعات دانشگاهی و همچنین در نشریات مهم به خود معطوف نموده است. نقدشوندگی یک دارایی عبارت است از “قابلیت خرید و فروش آن دارایی در کمترین زمان و هزینه ممکن”. بنابر تعریف، نقدشوندگی در صورت عدم حضور هزینه های معاملاتی به تحقق می پیوندد. هزینههای معاملاتی به دو دسته آشکار و ضمنی تقسیم میشوند. هزینههای آشکار شامل کارمزدهای کارگزاران و مالیات است که عموماً به راحتی قابل اندازهگیریاند. اما هزینههای ضمنی شامل هزینه عدم دسترسی آسان به اطلاعات صحیح و کامل، هزینههای جستجو، عدم کارآیی تکنولوژیک، تفاوت بین عرضه و تقاضا، رقابت ناقص و عوامل دیگر میباشد.
در این میان سرمایهگذاران، خرید سهامی را ترجیح میدهند که نقد است و شفافیت توانایی بهبود نقدشوندگی را دارد(لاندر و همکاران، 2008). در همین راستا لانگ و مافت(2011) کیفیت حسابرسی را یکی از شاخصهای شفافیت اطلاعات مالی قلمداد میکنند. آنها در مقاله خود چنین بیان میدارند که اگر اطلاعات حسابداری توسط موسسات حسابرسی بزرگ، رسیدگی شود، آگاهی دهندگی این اطلاعات بالاتر است. حکیم و همکاران87(2010) دریافتند که نقدشوندگی سهام با بکارگیری حسابرس متخصص در صنعت رابطه مستقیم دارد. هرچه شفافیت اطلاعات مالی ارائه شده بالاتر باشد. سرمایهگذاران به آن سهم رقبت بیشتری نشان میدهند، و سهم در بازار با قدرت نقد شوندگی بالایی همراه خواهد بود. از طرفی تغییر حسابرسان شرکتها به کیفیت حسابرسی و در نتیجه شفافیت صورتهای مالی میافزاید.
با این فرض که بین نقدشوندگی سهام تغییر حسابرسان ارتباط معناداری وجود دارد به بررسی پیشینه تحقیق پرداخته شد و تنها تحقیقی که به بررسی این موضوع پرداخته است در سال(2014) توسط چویی و همکاران و در بین شرکتهای کرهای، بوده است. نتایج تحقیق آنها نشان داده است که شرکتهایی که تغییر حسابرس داشتهاند نقدینگی سهام پایینتری نسبت به سایر شرکتها دارند. علاوه بر این، دریافتند که مالکیت خارجی تأثیر کاهشی بر رابطه منفی بین تغییر حسابرس و نقدینگی سهام، نشان میدهد که
