
و تغییر حسابرسان را نشان دادند زیرا تغییر مدیران میتواند به دلیل عدم رضایت از حسابرس قبلی یا عدم توافق با حق الزحمه حسابرسان باشد و منجر به انتخاب حسابرسان جدید شود مدیریت جدید ممکن است متمایل به استفاده از روشهای حسابداری سودافزا باشد و به دنبال حسابرسی برای تایید روش مذکور باشد همچنین مدیریت جدید ممکن است به دلیل سوءظن یا ناراحتی از مجموعه مدیریت و حسابرس قبلی در سبب انجام حسابرسی توسط حسابرس جدید گردد.
تحقیقات دیفاند39(1991) به این نتیجه رسید که تغییر در مدیرانی که سهام دار شرکت نیز هستند سبب تغییر حسابرس نیز میشود و عمدتا از موسسات حسابرسی بزرگتر دعوت میشود.
تحقیقات پالمروز(1988)، فرانسیس و ویلسون(1988) نشان داد پراکندگی بر تغییر حسابرس اثر قابل ملاحظهای دارد و وجود مالکان عمده موجب کاهش تغییرات حسابرسان میشوند چون تضاد منافع کمتر است.
تحقیقات کارپنتر نشان داد تغییر در مدیریت شرکتها میتواند یکی از عوامل اثر گذار بر تغییر حسابرس باشد همچنین تعداد بالای سهام داران بر روی میزان تضاد منافع بین مدیریت و مالکیت اثر گذار است. اما در تحقیقات شوارتز و منان(1985) انجام دادند ارتباط معنیداری بین مدیریت و تغییر حسابرسان مشاهده نمودند.
بخش دوم: نقدشوندگی
2-3- نقدشوندگی 40
بازارهای سرمایه به منظور تخصیص بهینه منابع و در نتیجه افزایش رفاه جامعه ایجاد شدهاند. ویژگیهای اصلی بازارهای مالی جهت تحقق این هدف شامل 1- حضور موسساتی که قدرت جلوگیری از تقلب و سوء استفاده را داشته باشند، 2- وجود ابزارهای مالی متعدد و متنوع که بازار و توزیع ریسک را تکمیل کند و 3- بازاری که بتوان در آن دارایی ها را در کمترین زمان و هزینه ممکن معامله کرد می باشد. بنابراین یکی از اصلیترین کارکردهای بازار سرمایه،تأمین نقدشوندگی است. تئوریهای جدید پیش بینی می کنند که هم میزان نقدشوندگی و هم ریسک نقدشوندگی در بازار قیمتگذاری می گردد(اگاروال، 2008)41.
موضوع نقدشوندگی در سالهای اخیر توجه زیادی را در مطالعات دانشگاهی و همچنین در نشریات مهم به خود معطوف نموده است. نقدشوندگی یک دارایی عبارت است از “قابلیت خرید و فروش آن دارایی در کمترین زمان و هزینه ممکن”. بنابر تعریف، نقدشوندگی در صورت عدم حضور هزینه های معاملاتی42 به تحقق می پیوندد. هزینههای معاملاتی به دو دسته آشکار و ضمنی تقسیم میشوند. هزینههای آشکار شامل کارمزدهای کارگزاران و مالیات است که عموماً به راحتی قابل اندازهگیریاند. اما هزینههای ضمنی شامل هزینه عدم دسترسی آسان به اطلاعات صحیح و کامل،هزینههای جستجو، عدم کارآیی تکنولوژیک، تفاوت بین عرضه و تقاضا، رقابت ناقص و عوامل دیگر میباشد.
بنا برتئوری بازار کارا، یکی از خصوصیتهای بازارهای کارآ و ایده آل عدم وجود هزینه های معاملاتی و در نتیجه قابلیت نقدشوندگی بالاست. حسابداری یکی از منابع اطلاعاتی است که می تواند با ارائه اطلاعات مربوط و قابل اتکا ناکارایی اطلاعاتی بازار را کمتر کرده و از این طریق بر بهبود نقدشوندگی سهام شرکتها اثر گذار باشد. لذا نقدشوندگی سهام میتواند به عنوان معیاری برای کارایی بازار به خصوص به لحاظ اطلاعاتی مطرح شود و به شکل گسترده در بررسی عوامل موثر بر ارائه اطلاعات مفید بکار گرفته شود. میدانیم که محتوای اطلاعاتی را از طریق واکنش بازار میسنجند. به طور کلی در بازارها شاهد دو نوع واکنش نسبت به اطلاعات هستیم. اولین واکنش، اثر قیمتی اطلاعات بر اوراق بهادار است که اکثر تحقیقات حسابداری به بررسی این واکنش نسبت به اطلاعات حسابداری پرداختهاند. اما بازار به صورت اثر حجمی نیز نسبت به اطلاعات واکنش نشان میدهد. این واکنش به صورت افزایش یا کاهش در عرضه تقاضا یا میزان خرید و فروش سهام مشاهده میگردد که ممکن است همراه یا بدون تغییر در قیمت سهم به وقوع بپیوندد. این اثر در شاخصهای نقدشوندگی نمایان میگردد و تاکنون کمتر مورد توجه و استفاده محققان حسابداری قرار گرفته است. نقدشوندگی نقش مهمی را در فرآیند کشف قیمت بازی میکند و معیاری برای کارایی بازار به خصوص به لحاظ اطلاعاتی است(آمیهود و همکاران،2008).
علاوه بر جنبه تئوری به لحاظ عملی و با توجه به واقعیت های موجود همانند پدیده صف های خرید و فروش و مشکلات بسیار دیگر، توجه به نقدشوندگی و تلاش برای حل این مشکل ضروری میرسد. افزایش نقدشوندگی میتواند موجب تقسیم هر چه بیشتر ریسک مالی از طریق کاهش هزینه های سبدگردانی وانگیزش بیشتر سرمایهگذاران در تصمیمگیریهای معاملاتی آنان شود. مطالعات نشان میدهد که هزینه معاملات در بازارهای امریکا به لحاظ اقتصادی با اهمیت بوده است(لسموند و همکاران،1999)43.
نقدشوندگی به خصوص پس از وقوع بحران جهانی و سقوط بازارهای مالی اهمیت ویژهای یافته است و برای بازار سرمایه ایران نیز مهم می باشد. پدیده صفهای خرید و فروش بیانگر وجود مشکلات نقدشوندگی در بازار ایران است.
نقدشوندگی به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده بازده داراییها اولین بار توسط کینز44(1930) مطرح شد. او بیان کرد که یک دارایی زمانی نسبت به دارایی دیگر نقدشوندگی بیشتری دارد که بتوان آن را در کوتاه ترین زمان ممکن و بدون تحمل زیان تبدیل نمود. فرناندز45(1999)عنوان میکند که نقدشوندگی قابل اندازهگیری به وسیله یک معیار مطلق نیست. بلکه باید آن را در مقیاسی ارزیابی نمود که عناصر کلیدی مفهوم نقدشوندگی چون حجم، زمان و هزینههای معاملاتی رادر بر گیرد. به هر حال، انتخاب معیار مناسب برای اندازهگیری نقدشوندگی از جمله موضوعات چالش بر انگیز در ادبیات مالی بوده است. به همین دلیل از نقدشوندگی به عنوان مفهومی پیچیده در تحقیقات یاد می شود. معمولا از ابعاد زیر به نقدشوندگی نگاه میشود:
1-سرعت: قابلیت انجام سریع معامله
2-یکپارچگی: قابلیت خرید و فروش یک دارایی به قیمتی نسبتا مشابه در یک زمان
3-عمق: قابلیت خرید و فروش مقدار معینی از دارایی بدون داشتن اثر قابل ملاحظه در قیمت.
با توجه به این ابعاد سطوح نقد شوندگی در شکل زیر نشان داده شده است(وایس، 2004).46
نمودار 2-1) سطوح نقدشوندگی(نکونام،1390)
نقدشوندگی یک متغیر ملموس و قابل مشاهده نمیباشد با این وجود برای مطالعه و بررسی تأثیر نقدشوندگی بر روی قیمت بازار سهام میبایست نقدشوندگی در قالب عبارات کمی بیان شود. در اولین قسمت از این بخش پنج مورد از معیارهایی که بیشتر برای اندازهگیری نقدشوندگی بازار به کار می رود ارائه ميشود. توجه به این نکته ضروری است که کل جامعه معیارهای اندازهگیری نقدشوندگی بازار به صورت قابل توجهی بيشتر از معیارهای است که توسط مقالات بررسی کننده ارتباط بین قیمت و نقدشوندگی بازار به کار گرفته ميشود. در یک طبقه بندی کلی می توان اندازهگیری نقدشوندگی بازار سهام را در یک طیف از معیارهای مبتنی بر سفارشات سهام47 تا معیارهای مبتنی بر معاملات سهام48 قرار داد(بن، 2006) 49.
2-3-1- معیارهای نقدشوندگی مبتنی بر سفارشات سهام
این دسته از معیارهای نقدشوندگی بازار، مستقیماً هزینههای مربوط به معامله سهام همچون حق الزحمه کارگزاران، تفاوت قیمتهای پیشنهادی خرید و فروش، اثر بازار، هزینه های جستجو و غیره را اندازهگیری میکنند. یکی از نقایص اصلی این گروه ازمعیارهای نقدشوندگی بازار این است که در صورتی که معاملات سهام در قیمتهایی متفاوت و یا حتی خارج از قیمت های پیشنهادی خرید و فروش به انجام برسد در آن صورت قیمت سهام در پایان روز معاملات50 نیز از قیمتهای پیشنهادی خرید یا فروش انحراف پیدا خواهد کرد. علاوه بر این قیمتهای پیشنهادی خرید یا فروش همیشه در تمامی بازارها و برای همه دورههای زمانی آماده و در دسترس نمیباشد(بن، 2006).
سرمایهگذاران دارای افق سرمایهگذاری کوتاهمدت، سهام بسیار نقدشونده را بر سهام کم نقدشونده ترجیح میدهند. منظور از نقدشوندگی سهام، صرفاً سهولت در خرید و فروش سهام مورد نظر است. از مهمترين عوامل مربوط به نقدشوندگی بازار سهام میتوان به اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام اشاره کرد. برخی دیگر از عوامل مربوط به نقدشوندگی سهام شامل تعداد سهام معامله شده در هر روز، ارزش سهام معامله شده روزانه، درصد حجم کل معامله به کل ارزش بازار، تعداد خریداران و دفعات خرید میباشد. نیاز به درک و اندازهگیری عوامل تعیینکننده اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش معاملهگران درارزیابی ساختار بازار رقابتی بسیار ضروری میباشد. متغیرمتعارف در تصمیمگیری درمورد دو حوزه، اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام میباشد. اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش بالاتر، موجب کاهش نقدشوندگی بازار سهام میگردد و بالعکس. بنابراین درک و اندازهگیری عوامل تعیین کننده اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام در ارزیابی تناسب محصولات و ساختارهای مختلف بازار سرمایه بسیار مهم میباشد(بن، 2006،258).
قیمت پیشنهادی خرید51 بالاترین قیمتی است که توسط معاملهگر برای خرید اوراق بهادار پیشنهاد میشود و قیمت مورد درخواست فروش52 پایینترین قیمتی است که معاملهگران حاضرند اوراق بهادار خود را به آن قیمت به فروش برسانند(تهرانی، 1389).
زمانی که اوراق بهادار انتشار مییابند به موجودیت خود در بازار ادامه میدهد تا بازخرید شود یا به سررسید پرداخت برسد. اما برخی دیگر از انواع اوراق بهادار را عدهای فروخته وعده ای دیگر آن را خریداری میکنند. بنابراین دو نوع بازار خواهیم داشت نوع اول بازاری است که برای تمام اوراق بهادار وجود دارد و نوع دوم، بازاری است که جریان خرید و فروش اوراق بهادار را در طی زمان پیگیری میکند. در شکل 2-2 این دو بازار و نحوه به تعادل رسیدن عرضه و تقاضا در آنها نشان داده شده است.
تقاضا (قیمت) (قیمت)
عرضه عرضه تقاضا
Pe pe
(مقدار- زمان) (موجودی اوراق بهادار)
نمودار 2-2) نحوه به تعادل رسیدن عرضه و تقاضای اوراق بهادار در بازار سرمایه(قائمی،1386)
شکل سمت چپ که بازار موجود را نشان می دهد نشان دهنده عرضه ثابت و تقاضای با شیب منفی است که اگرقیمت اوراق بهادار کمتر باشد تقاضا برای آن بیشتر خواهد بود. شکل سمت راست بازار درهر واحد را نشان میدهد. اگر زمان یک روز باشد این شکل نمایانگر تقاضای رو به پایین است. در این شکل عرضه ثابت نخواهد بود و با شیب مثبت است. تعادل در شکل سمت چپ زمانی اتفاق میافتد که قیمت در سطح Pe باشد. در شکل سمت راست جریان عرضه و تقاضا در نقطه ای یکدیگر را قطع میکنند. آن نقطه جایی است که عرضه اوراق بهادار با تقاضای آن به تعادل رسیده باشد که این تعادل در نقطه Pe تشکیل شده است. اگر هر دو بازار به تعادل برسند، تعادل کلی ایجاد خواهد شد. در تعادل کلی قیمت اوراق بهادار در هر دو بازار یکسان خواهد بود.
در یک بازار مالی سازمان یافته، نقش بازارسازان ایجاد جریان دو طرفه برای قیمت پیشنهادی خرید و فروش در تمام شرایط میباشد به طور خلاصه بازارسازها مسئولیت تنظیم بازار را بر عهده خواهند داشت و برای اجرای این وظیفه آنان باید موجودی مناسبی از اوراق بهادار را در اختیار داشته باشند تا بتوانند نوسانات قیمتها را کنترل نمایند.
نگهداری موجودی برای این افراد هزینههایی در برخواهد داشت که از طریق اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش اوراق بهادار این هزینهها را جبران میکنند. در شکل شماره 2-2 در آمد بازارسازان به صورت تیره نشان داده شده است.درواقع به بیان ریاضی میتوان گفت که(pa-pb) Q درآمد بازار سازان میباشد(قائمی،1386).
بولن و همکارانش53 در سال 2004
