
ب حمل می کنند، یوم الترویه گفتهشده است.1
این واژه در اصطلاح مترادف حدیث بوده و همان حوزهی معنایی حدیث بر آن حمل میشود. هرچند که اصطلاح روایت کاربرد کمتری نسبت به حدیث دارد و به حدیث ازآنجهت روایت گفتهشده است که گفتار، فعل یا تقریر معصوم را نقل یا حمل میکند. راوی حدیث نیز در حقیقت حامل حدیث است. 2
1-8-2. لغویون
منظور از لغویون دانشمندان و علمای مشهور اهل لغت هستند که در این زمینه دارای کتاب لغت معتبر میباشند. ازجملهی ایشان که در این رساله به اقوالشان استناد شده است را در زیر ذکر میکنیم.
خلیل بن احمد فراهیدی صاحب «کتاب العین»، محمد بن مکرم ابن منظور صاحب «لسان العرب»، حسین بن محمد راغب اصفهانی صاحب «مفردات الفاظ قرآن»، محمد بن احمد ازهری صاحب «تهذیب اللغه»، احمد بن فارس صاحب کتاب«معجم مقاییس اللغه»، احمد بن محمد صاحب اثر «مصباح المنیر»، اسماعیل بن عباد صاحب نویسندهی کتاب «المحیط فی اللغه»، علی بن اسماعیل ابن سیدۀ صاحب «المحکم و المحیط الأعظم»، محمد بن محمد مرتضی زبیدی صاحب «تاج العروس»، اسماعیل بن حماد جوهری صاحب «الصحاح»
1-8-3. مفردات
مفردات جمع مفرد است. واژه «مفرد» در ادبیات عربی دارای مفاهیم متعددی است؛ یعنی در هر بحثی بر معنای خاصی اطلاق میشود بهگونهای که غفلت از آن به سردرگمی و خلط مباحث خواهد انجامید. برخی از این معانی عبارتاند از: مفرد در مقابل کلام، مفرد در مقابل جمله و شبه جمله، مفرد در مقابل مثنی و جمع، مفرد در مقابل مرکب، مفرد در مقابل متعدد و… . در عبارت مفردات قرآنی معنای اول یعنی مفرد در مقابل کلام مدّ نظر است.
منظور از مفردات در این رساله کلماتی است که روایاتی از معصوم علیهمالسلام در مورد معنی آنها نقلشده است.
1-8-4. ایضاح لفظ
اصطلاح «ایضاح لفظ» برگرفته از مقالهای با عنوان «روایات تفسیری شیعه، گونهشناسی و حجیّت» است. منظور از آن ارائهی معنی برخی واژگان و الفاظ قرآنی در کلام معصومین(ع) است. 3
1-8-5. بیان تأویل
اصطلاح «بیان تأویل» یا بهعبارتیدیگر «بیان لایههای معنایی» اشاره به معنای باطنی عبارت دارد. به این صورت که یک عبارت یا سیاق میتواند در خود معانی متفاوت طولی داشته باشد که بر فهمهای مختلف آَشکار میگردند. 4
1-8-6. بیان مصداق
اصطلاح «بیان مصداق» در روایات مربوط به نمونههایی میشود که معصومین(ع) ارائه کردهاند. درحالیکه بر مبنای قواعد زبانی و تفسیری نمیتوان این نمونهها را انحصاری دانست. 5 این اصطلاح در خود اصطلاحی دیگر با عنوان «مصداق باطنی» میآفریند؛ یعنی آیه علاوه بر معنای ظاهری معنای بطنی در بردارد. 6
1-8-7. ایضاح مفهومی
ایضاح مفهومی گسترده ترین حوزه در ارتباط با روایات تفسیر ی است که خود قابل تقسیم به مواردی همچون عام و خاص، مطلق و مقید، بیان ناسخ و منسوخ، تفصیل محتوای آیه در عرصه های اعتقادی، تاریخی و فقهی و… می باشد.
فصل دوم: بررسی تطبیقی روایات معصومین (ع) و اقوال لغویان
شناخت واژهها و مفردات قرآن ازجمله مقدّمات مهم و ضروری در فهم قرآن و تفسیر است. درصورتیکه در این بررسی به کلام ائمه (ع) توجه کافی صورت نگیرد باعث فهم غیر صحیح در احکام و معارف دینی میشود. از آنطرف توجه به کلام معصوم(ع) در توضیح واژههای قرآنی دست یازیدن به ریسمان محکمی است که منجر به معرفتی استوار در مورد فهم مفردات قرآن میشود.
این نوشتار در بررسی مفردات سور مبارکه کهف و اسرا به واکاوی در 38 مورد از مفردات این سوره پرداخته است. به این صورت که پس از ارائهی آیهی مدّ نظر، ابتدا گفتههای اهل لغت در مورد واژهی مورد بحث را از کتب «کتاب العین»، «لسان العرب»، «مفردات الفاظ قرآن»، «التحقیق فی کلمات القرآن» و «قاموس قرآن» ذکر کرده سپس به ارائهی روایات مربوطه از کتب تفسیر روایی پرداختهشده است. راقم این سطور در انتها نتیجهگیری و تطبیق و مقایسه را در مفردات مربوطه ارائه کرده است. در نتیجهگیری خلاصهای از اقوال لغویان و روایات معصومین(ع)، گونهشناسی روایات و بیان رابطهی منطقی میان اقوال لغویان و روایات معصومین (ع) مطرحشده است. درنهایت به ذکر این مطلب پرداختهشده که آیا روایات معصومین(ع) و گفتههای لغویان باهم هماهنگی یا رابطهای دارند یا خیر.
1.2.سبحان
﴿سُبْحَانَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلىَ الْمَسْجِدِ الْأَقْصَا الَّذِى بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنرُيَهُ مِنْ ءَايَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِير﴾
«منزه است آن (خدايى) كه بندهاش را شبانگاهى، از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى، كه پيرامونش را پر بركت كردهايم، سير داد، تا برخى از نشانههايمان را به او بنمايانيم كه تنها او شنوا [و] بيناى (حقيقى) است.»
1.1.2.سبحان در روایات
روایت اول: محمد بن يعقوب: عن علي بن إبراهيم، عن محمد بن عيسى بن عبيد، عن يونس بن عبد الرحمن، عن هشام بن الحكم، قال: سألت أبا عبد الله (عليه السلام) عن سُبْحانَ اللَّهِ قال:«أنفة الله».
محمد بن یعقوب از علی بن ابراهیم و او هم از محمد بن عیسی بن عبید و وی نیز از طریق یونس
بن عبد الرحمان از هشام بن حکم نقل می کند که گفت:از امام صادق(ع) از سبحان الله سوال کردم که حضرت فرمودند:سبحان الله یعنی انفه الله7يعني ننگ و نفرت داشتن و منزّه دانستن خداوند است از هر چه كه موجب نقص و عيب مىگردد.اين روايت در تفسير عياشي نيز که مقدم بر کافی است منعکس شده است.8در بعضی متون در ادامه روایت، عبارت « أ ما ترى الرجل إذا عجب من الشيء قال سبحان اللَّه»آمده است.9آیا ندیدی مردی را که هنگام تعجب از چیزی، سبحان الله می گوید.
روايت دوم: و عنه: عن أحمد بن مهران، عن عبد العظيم بن عبد الله الحسني، عن علي بن أسباط، عن سليمان مولى طربال، عن هشام الجواليقي، قال: سألت أبا عبد الله (عليه السلام) عن قول الله عز و جل: سُبْحانَ اللَّهِ ما يعنى به؟ قال:«تنزيهه»10
محمد بن یعقوب از احمد بن مهران و او از عبدالعظیم حسنی از طریق علی بن اسباط و وی نیز به واسطه سلیمان مولی طربال از هشام جوالیقی نقل می کند که از امام صادق (ع)پرسیدم:سبحان الله به چه معنی است؟امام فرمود:پاك و بىآلايش دانستن خداست از هر عيب و بدى و زشتى.
روايت سوم: و عنه، قال: حدثنا عبد الله بن محمد بن عبد الوهاب، قال: أخبرنا أبو الحسن أحمد بن محمد بن عبد الله بن حمزة الشعراني العماري، من ولد عمار بن ياسر (رحمه الله)، قال: حدثنا أبو محمد عبيد الله بن يحيى بن عبد الباقي الأذني بأذنه، قال: حدثنا علي بن الحسن المعاني، قال: حدثنا عبد الله بن يزيد، عن يحيى بن عقبة بن أبي العيزار، قال: حدثنا محمد بن حجار، عن يزيد بن الأصم، قال: سأل رجل عمر بن الخطاب، فقال: يا أمير المؤمنين، ما تفسير سُبْحانَ اللَّهِ؟فقال: إن في هذا الحائط رجلا كان إذا سئل أنبأ، و إذا سكت ابتدأ. فدخل الرجل فإذا هو علي بن أبي طالب (عليه السلام)، فقال: يا أبا الحسن ما تفسير سُبْحانَ اللَّهِ؟ قال:«هو تعظيم جلال الله عز و جل. و تنزيهه عما قال فيه كل مشرك، فإذا قالها العبد صلى عليه كل ملك»11
ابن بابويه گوید:عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب از طریق ابوالحسن احمد بن محمد بن عبدالله بن حمزه شعرانی عماری از فرزند عمار یاسر (ره) او نیز توسط ابومحمد عبیدالله بن یحیی بن عبدالباقی از علی بن حسن معانی و او از عبدالله بن یزید از يحيى بن عقبة بن أبي العيزار و او از محمد بن حجار، از يزيد بن الأصم نقل مي كند: در دوران حكومت عمر، مردى از او پرسيد:تفسير«سُبْحانَ اللَّهِ» چيست؟ عمر در حالى كه اشاره به ديوارى مىكرد گفت:مردى در اين نخلستان است كه در زمان حيات پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله هر گاه مطلبى از پيامبر سؤال مىكرد حضرت به اومىآموخت و زمانى كه ايشان ساكت مىشدند او آغاز سخن مىكرد (برو و از او بپرس)، مرد وارد نخلستان شد ديد علىّ بن ابى طالب عليه السلام آنجاست عرض كرد: اى ابو الحسن تفسير «سُبْحانَ اللَّهِ» چيست؟ حضرت فرمود: بزرگداشتن عزّت و شكوه خداوند، بزرگ و پاك دانستن او از هر آلايشى كه مشركين به ساحت مقدّسش نسبت دهند، لذا هر وقت بندهاى اين كلمه را بگويد همه فرشتگان براى او طلب رحمت نمايند.
2..سبحان در لغت
واژه سبحان براساس گفته ی فراهیدی در العین از ریشه ی «سبح» گرفته شده و به معنی تنزیه خداوند از هر آن چیزی که شایسته نیست خدای سبحان با آن توصیف و تعریف شود مي باشد و نصبش نیز به سبب واقع شدن در محل فعل است.« تنزيه لله عن كل ما لا ينبغي أن يوصف به، و نصبه في موضع فعل»12 ابن منظور نیز در عین حالی که آن را ماخوذ از سبح به معنی عوم یعنی جریان یافتن می داند معنی این کلمه را تنزیه الهی از هر نوع سوء و بدی شمرده و علت نصبش را با استناد به کلام زجاج مصدر بودنش عنوان می کند.«السَّبْحُ و السِّباحة: العَوْمُ…. و سبحان في اللغة تنزيه الله، عز و جل، عن السوء… و قال الزجاج في قوله تعالى: سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلًا؛ قال: منصوب على المصدر»13
فیومی نیز متناسب با آیات مختلفی که واژه سبحان در آنها به کار رفته معانی متعددی را ذکر کرده است برای نمونه در ذیل آیه ی﴿ فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَ حِينَ تُصْبِحُون﴾سبحان را به معنی یاد خدا می داند« فسبحانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ* أَىْ اذْكُرُوا اللّهَ» و یا در آیه ی﴿… سُبْحَانَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَذا…﴾ سبحان را به معني حمد خدا مي گیرد.«سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا* و سُبْحَانَ رَبِّىَ الْعَظِيمِ أَىِ الْحَمْدُ للّهِ» وي سبحان در آیه مورد بحث را تعظیم در برابر کمال قدرت الهی و تعجب در برابر فعلی که مخصوص بنده اش(پیامبر)کرده دانسته است.«إِذْ فِيهِ مَعْنَى التَّعَجُّبِ مِنَ الْفِعْلِ الَّذِى خَصَّ عَبْدَهُ بِهِ و مَعْنَى التَّعْظِيمِ بِكَمَالِ قُدْرَتِهِ»اما آنچه را که صاحب مصباح المنیر بیشتر روی آن تاکید دارد ذکر و یاد الهی است.14
فیروز آبادی سبحان را به مفهوم تنزیه الهی و مبری بودن ایشان از شریک و ولد و بدی و نیز به معنی سلوک و سیر و جریان یافتن آن هم با سرعت به سمت الی الله دانسته است.«تنزيها لِلّهِ من الصَّاحِبَةِ و الوَلَدِ…أي: أُبَرِّئُ الله من السُّوءِ براءَةً، أو معناهُ: السُّرْعَةُ إليه» که با در نظر گرفتن معنی که برای ریشه سبحان یعنی«سبح»گفته و آن را «عام»(جریان یافتن)خوانده می توان استنباط کرد که معنی دوم در قاموس المحیط نسبت به اولی پر رنگ است.«سَبْحاً و سِباحَةً، بالكسر: عام»15
1زبیدی نیز همچون غالب لغویون سبحان را تنزیه الهی از هر نوع بدی از جمله داشتن فرزند و شریک و امثالهم دانسته است و آن را برگرفته از سبح به معنی عام یاد کرده است.16
معجم مقاییس اللغه سبح را دارای دو اصل یا معنا مطرح می کند که اولی را عبادت و دومی را از جنس سعی می داند؛آنگاه برای عبادت نماز را که محور عبادات است طرح کرده و السبحه را نماز آن هم از نوع وجوبی اش خوانده و برای دومی یعنی سعی نیز شناکردن و تلاش کردن در آب را عنوان می کند.«السين و الباء و الحاء أصلان: أحدهما جنسٌ من العبادة، و الآخر جنسٌ من السَّعى. فالأوّل السُّبْحة، و هى الصَّلاة، و يختصّ بذلك ما كان نفْلًا غير فَرض… و الأصل الآخر السَّبْح و السِّباحة: العَوم فى الماء.»17و علت اينكه تسبيح گفته اند به جهت این است که بنده موفق مبادرت و سعی و سرعت به انجام عبادت دارد.
صاحب جمهره اللغه نیز با استشهاد به اشعاری سبحان را دارای دو معنی میداند:1.تنزیه و تبرئه، بر طبق شعر الاعشی که سروده است:
أقول لمّا جاءني فَخْرُهُ سُبْحانَ مِن عَلْقمةَالفاخرِ
«آنگاه که فخر فروشی او به سویم روانه شود از فخر علقمه (او)تبری می جویم»
2.تعجب، که در شعر زیر مشهود است:
سُبْحانَ من منتطِقِ المأثورِ
