
اخلاق پديد آورند، چه بسا با معيارهاي مندرج در ديدگاههاي ديگر متعارض باشند. درطول تاريخ، هدف اصلي اخلاق فلسفي اين بوده است كه تبيين كند معيارهاي صحيح براي تعيين درست و نادرستِ اخلاقي كدامهاست يا چه چيزهايي از جمله در ميان خصايل شخصي، حقيقتاً خوب يا خير است.» (هلمز، 39: 1382)
اخلاق كاربردي70
«بخشي از يك بينش كامل به شرايط انساني است و منظر گستردهاي از تصميمسازي اخلاقي را در برميگيرد. ضرورتا اين تصميمسازي اخلاقي است كه به عنوان سياست عملي قلمداد ميشود؛ اين سياست عملي، محدوديتهاي هنجارهاي اخلاقي، حقوق و اصول اخلاقيايي كه سزاوار احترام جهانياند را آگاهانه ميپذيرد. در جايي كه اين امر پذيرفته شود، هدف اخلاق كاربردي روشن است: اخلاق كاربردي درك روشنتري از درست و غلط به دست ميدهد و در كنار آن ديدگاهي به دست ميدهد كه اين بصيرتها را در شيوههاي رفتار و نهادها جلوهگر ميسازد» (آلموند، 221: 1386)
«اخلاق كاربردي همچنين شامل اخلاق حرفهاي نيز هست. اخلاق كاربردي دشواريها و چالشهاي اخلاقي را كه كارمندان و دستاندركاران امور بهداشتي (پزشكان، پرستاران، مشاوران، روانپزشكان و داندانپزشكان) و طيف گستردهاي از كارگران و كارمندان در ديگر حرف مانند حقوقدانان، حسابداران، روزنامهنگاران، مديران و روسا، كسبه، پليس و ماموران اجراي قانون با آن مواجهند بررسي ميكند.
اين امكان وجود دارد كه مباحث اخلاقي مانند رازداري71، صداقت72 يا تضاد منافع73 در همه يا برخي از اين حوزهها پديد آيند و غالب اصناف و حرفهها در پيآنند تا رويكردهاي خود را قاعدهمند كنند و رهنمودي براي اعضاي خود ارائه دهند. (آلموند، 216: 1386)
اخلاقشناسي حرفهاي74
«اخلاقشناسي حرفهاي، به نوعي، در حد فاصل بين «اخلاق» كه به آن تكيه ميكند و «حقوق» كه ظواهر آن را حائز است، قرار ميگيرد و چنين وضعيتي سبب ميشود كه گاهي مقررات اخلاقشناسي با مقررات حقوقي، همگرايي داشته باشند و در بعضي زمينهها هم با آنها در تعارض باشند… در حالي كه «اصول اخلاقي» به منزله قدرت زير سوال بردن مجموع فرآيند اطلاعات، طرف توجه قرار ميگيرد، اخلاقشناسي زمينه كاربرد محدود يك اخلاق ويژه فعاليت روزنامهنگارانه را معرفي ميكند. به عبارت ديگر اخلاقشناسي، قواعد حرفهاي را كه معرف شرايط معمولا قابل قبول يك اطلاع يا خبر صحيح عملگرايانه آن هستند، دربردارد به نحوي كه بر يك اخلاق حاكم بر فعاليت روزانه روزنامهنگاري استوار است.» (معتمدنژاد، معتمدنژاد، 1386: 366- 7)
«اخلاق حرفهاي در مفهومسازيهاي اوليه به معني اخلاق كار و اخلاق مشاغل به كار ميرفت، ولي در مفهوم نوين آن مسئوليتهاي اخلاقي بنگاه يا نهاد در قبال محيط را شامل ميشود كه دربرگيرنده مسئوليتهاي فرد در شغل نيز هست. به اين معنا اخلاق حرفهاي به عنوان مسئوليتهاي اخلاقي يك نهاد يا بنگاه، مانند اخلاق فردي و شغلي به روابط عيني ناظر است و متضمن رهنمودهاي عملي وكاربردي است.» (شوماخر75، 1996)
ورود اخلاقيات به روزنامهنگاري
«بحث در مورد رواج سطح حرفهاي بالا و اخلاق در روزنامهها، از نوعي دلمشغولي فلسفهپردازان اخلاقي آماتور كه به تساهل داوطلبانه گرايش دارند يا حتي روزنامهنگاران احساساتي نيست. اين، پديدهاي به شدت عملگرايانه است كه با تعامل با مشتري، بهبود سطح توليد و سود، ارتباط ساختارمند دارد.» (ساندرز، 20: 1386)
«اخلاق در ارتباطات از مدتها قبل مورد نگراني خاص افكار عموميو موضوع بحث منتقدان بوده است. برخي از منتقدان اين سؤال را مطرح ميكنند كه چگونه رسانههايي كه در يك محيط پررقابت و براي سودآوري بيشتر تلاش ميكنند، ميتوانند در عين حال مسائل اخلاقي را هم رعايت كنند. اليته بسياري با اين مسئله موافق نيستند و رعايت مسائل اخلاقي از جانب رسانهها را غير ممكن نميدانند.» (جبلي، 1383: 21)
«توجه به اخلاق رسانهها نسبت به اخلاق در ديگر حرفهها اهميت بيشتري دارد، چرا كه حرفههاي ديگر، وسعت محدودي دارند و اعمال غيراخلاقي در آنها به افراد و صنوف ديگر به راحتي سرايت نميكند ولي رسانهها واسطه ميان مردم هستند و بخش زيادي از وقت آنان را به خود اختصاص ميدهند. رسانهها عامل پيوستگي افراد در يك جامعه هستند و غيراخلاقي غير اصولي كاركردن آنها، نه تنها بر تك تك افراد، بلكه بر روابط بين فردي آنان تأثير ميگذارد.» (جعفري نژاد، 1378، به نقل از سليمي1390)
«شامسي76، اصول اخلاق حرفهاي رسانهاي را اين گونه تعريف ميكند، مجموعهاي از هنجارها كه لازم است دست اندركاران رسانه به آنها پايبند باشند و با رعايت آنها و مقدس شمردنشان فعاليت حرفهاي خود را ضابطهمند ادامه دهند. در نهايت ميتوان گفت كه منظور از اخلاق حرفهاي در رسانه مجموعهاي از قواعد و اصول است كه بايد از جانب اصحاب رسانه رعايت شوند و از اين نظر با حقوق و قوانين رسانه كاملاً تفاوت دارند. چه بسا بسياري از رفتارهاي رسانهاي كه به ظاهر با هيچ اصول و بند و تبصرهاي منافات ندارند، اما به لحاظ اصول اخلاقي غير قابل پذيرشاند. تاريخ نگاران اصول اخلاقي رسانهها، سرآغاز قواعد رسمياصول اخلاقي رسانهاي را تصويب قاعدهاي از سوي ناشران روزنامهاي در كانزاس در سال 1910 ميدانند. بررسيهاي اخير نشان ميدهد كه بسياري از انجمنهاي رسانهاي در سراسر جهان قاعدهاي حرفهاي از اصول اخلاقي را تصويب نمودند. با بررسي شباهتها در قواعد اصول اخلاقي رسانهها، ميتوان مباني همگي آنها را در چهار مورد خلاصه كرد: اول رعايت اصول كلي اخلاقيات بشري در رسانهها نظير صداقت، انصاف و دوم احترام به حقوق اوليه بشري نظير پرهيز از افترا، احترام به زندگي خصوصي ديگران و سوم، اخلاقشناسي خاص رسانه نظير شرافت فردي، امتناع از دريافت رشوه و نهايتاً وظايف جنبي حرفه رسانه همانند پاسخگويي، پذيرش مسئوليتهاي اجتماعي، پرهيز از هرزهگويي و هرزهنويسي…» (شامسي، جلديك، 2005).
«اخلاق روزنامه نگاري مبتني بر يك تصميم شخصي يا ذهني توسط يك فرد براي اطاعت از برخي قواعد نيست. اخلاق روزنامهنگاري بايد بازتاب شماري از تعهدات اجتماعي باشد كه نميتوان از زير آنها شانه خالي و يا خودسرانه آنها را نفي كرد.» (اي وارد، استفن جي، 1385: 121)
«در اينكه رعايت اخلاق در روزنامهنگاري الزامياست، ترديد وجود ندارد. جعل مطالب، تجاوز به حريم خصوصي اشخاص، زير فشار و زجر گذاشتن، پول دادن به مجرمان يا تشريح رفتارهاي جنسي، همه عرصههايي است كه در طي بيست سال اخير، چالشهايي جدي پديد آورده است. از سوي ديگر ادعاهاي خود ساخته اهالي رسانهها در مورد نقش بازرسي روزنامهنگاران و به نمايش گذاشتن فساد و سهم كاري به خاطر مصالح مردم، اين پرسش را پيش آورده: خود روزنامهنگاران در مورد كارهاي خود چه نظري دارند؟ در واقع كارهاي آنان و قدرت آشكار آنان در مدار توجه خود روزنامه نگاران قرار ميگيرد. كساني كه چون مصلحان امروزين رفتار ميكنند و در عين حال كمتر كسي را قدرتمندتر از خود ميبينند، ناچار ميشوند از خود انتقاد كنند.» (ساندرز، 70: 1386)
«عمل كردن به اخلاق را ممكن است كاري در جهت كسب محبوبيت در ميان خوانندگان به حساب آورد. وقتي مخالفتي نباشد، مشكلي هم نيست و وقتي مشكلي پيش نيايد اخلاق هم به خطر نميافتد.
فيليپ ميير77 روزنام نگار آمريكايي ميگويد: تنها علت هميشگي پيشآمدن بحث اخلاق در كار روزنامهنگاران اين است كه آنان ميخواهند خوانندگان را راضي نگاه دارند. بنابراين تظاهر به رعايت اخلاق در روزنامهنگاري را نبايد كوشش در راه كمال دانست، بلكه آن را نوعي فعاليت در مدار فعاليت روابط عموميها بايد فرض كرد. اصول روابط عموميممكن است قاعده عملي مفيدي را مهيا كند، اما اين اصول در ذات خود مانعي براي رسيدن به روزنامهنگاري اصولي خواهد بود.» (ساندرز،، 1386: 73)
«آموزههاي حرفه روزنامهنگاري – ازجمله اخلاق – به شكلي رو به گسترش، بخشي از واحدهاي درسي دانشگاهي را شامل ميشود كه اغلب فراتر از فشار موسسههاي سنتي آموزش وابسته به صنعت شكل ميگيرند.» (ساندرز، 21: 1386)
اخلاق رسانهاي78
«مجموعهاي از هنجارها كه لازم است دستاندركاران رسانه به آنها پايبند باشند و با رعايت آنها و مقدس شمردنشان، فعاليتهاي حرفهاي خود را ضابطهمند ادامه دهند» (آلموند، 214 : 1386)
«گردانندگان انجمن آمريكايي سردبيران روزنامهها79هم به موازات كوششهاي والترليپمن براي پشتيباني از روزنامهنگاري عيني در سال 1923 به تدوين اصول اخلاقي و شرافتي حرفه روزنامهنگاري دست زدند. به موجب اين اصول، حقيقتجويي و مصلحتگرايي و استدلال و بيطرفي و همچنين اقدام به حفظ حيثيت فردي و نيز احساس مسئوليت در برابر مصالح عمومي، از مهمترين مباني حرفهاي روزنامهنگاري شناخته شدند. از آن پس، براي جبران آثار منفي روزنامهنگاري جنجالي، به معرفي روزنامهنگاري آمريكايي در قالب اصول عينيگرايي و بر مبناي يك شيوه خاص حرفهاي، همراه با يك ديدگاه ويژه اجتماعي – سياسي توجه فراوان مبذول گرديد.» (معتمدنژاد، معتمدنژاد،378: 1386)
«بيشتر موارد اخلاق رسانهاي شامل رخدادها و تصميمهايي ميشود كه در آنها دو يا چند ارزش اخلاقي در برابر هم قرار ميگيرندو كنشگر رسانهاي بايد در تصميميخاص و بر اساس يك الگوي منطقي و عقلاني، به يكي از آن ارزشها اولويت بدهد. اين گونه مسائل در زندگي واقعي، مباحث اخلاق كاربردي را در حوزه رسانهها تشكيل ميدهند.» (خانيكي، 81: 1388)
چرا اخلاق حرفهاي به خطر ميافتد؟
«روزنامهنگاران به سلامت كاري كه ميكنند، مثل اهل بقيه حرفهها علاقهمند هستند. به علاوه ناسازيهاي اخلاقي از روز نخست كار، روزنامهنگار را مبتلا نميكند. بلكه به تدريج و به علتهاي خاص روزنامهنگار دچار آن ميشود. به علاوه بدون به دست دادن يك معيار پذيرفتهشده نميتوان خبرنگاري را متهم كرد كه از دايره اخلاق پا به بيرون گذاشته است. در جامعه روزنامهنگاري، برخي عوامل روزنامهنگار را از سلامت اخلاق حرفهاي دور ميكند:
1- عوامل اقتصادي:
صرفنظر از خبرنگاران شاغل در چند مؤسسه مطبوعاتي كه تقريباً تمامي آنها مستقيم و غيرمستقيم به منابع و اعتبارات دولتي وابستهاند، روزنامهنگاران آيندهاي مبهم و گاه ترسناكي را در برابر خود ميبينند. در حالي كه مقررات بيمه رفته رفته شامل همه انواع مشاغل و تعداد زيادي از فعاليتهاي اجتماعي ميشود، غير از روزنامهها كمتر ناشري زير بار تأمين آتيه روزنامهنگاران ميرود.
2- موقعيت خاص:
ميتوان شاغلان در مشاغل ديگري را يافت كه با تحصيل و تجربه نزديك با روزنامهنگاران درآمد و دستمزدي مشابه آن داشته باشند، اما صاحبان آن مشاغل مشابه را به شرطي با روزنامهنگاران ميتوان مقايسه كرد كه داراي وضع شغلي شبيه به روزنامهنگاران هم باشند. اين شغل اقتضا ميكند كه روزنامهنگار با تصميمسازان و مسئولان سطح بالاي جامعه سر و كار داشته باشد و در مؤسسه و سازمانهاي تراز اول رفت و آمد كند. با توجه به انتظارها و توقعهايي كه از روزنامهنگاران مطرح ميشود، اهل اين حرفه بسيار بيشتر از صاحبان بقيه مشاغل در معرض زيرپاگذاشتن مباني اخلاقي قرار ميگيرند.
3- منع قانوني:
اگر خبرنگاري در برابر دريافت امتيازي، خبري را منتشر يا از انتشار آن خودداري كند، اگر خبرنگاري به صورت گزينشي و جانبدارانه بخشهايي از يك مصاحبه يا خبر را يا خذف كند يا به طور عمدي از آن استفاده كند، اگرخبرنگاري بيطرفي حرفهاي را زيرپا بگذارد، اگر روزنامهنگاري، از رسانهها در جهت برآوردن خواستههاي خود يا گروه خاصي بهرهبرداري كند از مجراهاي قانوني اين تخطيها قابل پيگرد نيست.
اين نقص بخصوص در مورد رسانههاي الكترونيك و تخلفهاي حقوقي و اخلاقي رايانهاي بيشتر احساس ميشود. به هر حال روشن است كه براي همه سرپيچيهاي اخلاقي نميتوان مجازات در نظر گرفت. اما ميتوان براي ايجاد سلامت رسانهها، قوانيني براي تخلفهاي عموميتر و مهمتر اخلاقي تدوين كرد.
4- نفع مالكان و ناشران:
مديران و ناشران آيندهنگر كه به اعتبار و
