
به نيازهاي متغير مشتريان پاسخ مناسبي نشان دهند (Vernadat, 1999).
پترو هيلو (2004) مي گويد چابكي يك شركت عبارتست از توانايي و قابليت انجام عمليات سودآور در محيط رقابتي سرشار از فرصتهاي مستمر، غيرقابل پيش بيني، و متغير (Helo, 2004). امير هرمزي26 (2001) نيز معتقد است سازمآنهاي چابك براي واكنش نسبت به شرايط متغير بازار انعطافپذير بوده و از سرعت بالايي برخوردارند (Hormozi, 2001). به زعم براون و بسانت27 (2003) چابكي مستلزم واكنش سريع و اثربخش به نيازهاي بازار مي باشد (Brown & Eisenhard, 1998).
به طور کلی، سازمان تولیدی چابک به یکپارچه سازی بخشهای طراحی، مهندسی و تولید با بخشهای بازاریابی و فروش ميپردازد، بطوریکه محصولات دقیقاً نیازها و خواستهای مشتریان را برای تأمین و ارضا نشانه و هدف گیری کنند. از انجا که مفهوم تولید چابک کاملاً سطوح مدیریت را در سازمان کاهش ميدهد، لذا فرایند تصمیم گیری راحت تر، آسانتر، سریعتر و بهتر صورت ميگیرد. تعاريف توليد چابك و ديدگاه صاحبنظران مختلف در این ارتباط در جدول 2-5 نشان داده شده است.
جدول 5.2. تعاریف و مفاهیم تولید چابک و چابکی
تعریف
نویسنده
سیستمی که به طور همزمان محصولات متفاوتی را بدون نیاز به تجدید سازمانی و تعطیلی در کار ، تولید میکند.
کاپلان و نورتون (1996)
یک سیستم تولیدی با توانمندیهای فوقالعاده جهت ارضای نیازهای متغیر بازار. چنین سیستمی توانایی تغییر سریع مدلهای محصول و خطوط تولید را داراست و به طور نسبتاً مطلوبی، به نیازها و خواستههای مشتریان به صورت واقعی و به موقع پاسخگو است.
هوپر، استیپل و وینرز (2001)
تولید چابک قابلیت بقا و پیشرفت در یک محیط رقابتی پیوسته و تغییر غیرقابل پیشبینی به وسیله واکنش سریع و مؤثر برای تغییر بازارها است که، با کالاها و خدمات تعریف شده از سوی مشتری هدایت میشود.
گوناسکاران (1999)
شكوفايي و بالندگي مشتري؛ سازگاري افراد و اطلاعات؛ همكاري و توانايي تغيير را سه مؤلفه كليدي توليد چابك مي داند.
ماسکل (2001)
سه وجه از توليد چابك، ابعاد سازماني، ابعاد تكنولوژيكي، و ابعاد انساني هستند.
ورنادات (1999)
مدلي متشكل از معيارهايي چون رهبري، فرهنگ، نظام پاداش، اعضاي سازماني، تأمين كنندگان، مشتريان، و فناوري اطلاعات را ارائه مي دهند.
کروسیتو و یوسف (2003)
مدل مفهومي اجراي چابكي با سه محور بنيادين محركها، قابليتها، و تسهيل كنندههاي چابكي را ارائه مي دهند.
شریفی و ژانگ (1999)
سه ويژگي چابكي را تحت سه عرصه تصميماتي اينگونه عنوان مي كنند: بازارهاي محصول يا خروجي،سيستمهاي تحول، بازارهاي عوامل يا دادهها.
رامش، کولکارنی و جایاکومار (2001)
چابکی را به عنوان سازگاری فعال و سریع عناصر مؤسسه برای تغییرات غیرمنتظره و غیرقابل پیشبینی، تعریف میکند.
کید (1994)
کاربرد موفقیتآمیز رقابتپذیری بر اساس مواردی همچون انعطافپذیری، نوآوری، و کیفیت به عنوان ابزارهای یکپارچگی منابعی که مجدداً پیکربندی شده و بهترین شیوههای محیط غنی از دانش برای عرضه کالاها و خدمات هدایتشده از سوی مشتری در یک محیط با تغییرات سریع.
یوسف، سرحدی و گوناسکاران (1999)
چابکی به صورت فی نفسه یک هدف نیست اما ابزاری ضروری برای حفظ رقایتپذیری در بازار نامطمئن و متغیر میباشد.
جکسون و جانسون (2003)
تولید چابک=سیستم تولید انعطافپذیر+تولید ناب
سارکیس (2001)
تولید چابک، قابلیت مؤسسه تولیدی برای پاسخگویی سریع به احتیاجات بازار است.
رامش و دواداسان (2007)
تولید چابک عبارت است از تولید با ویژگیهای زیر:
کیفیت بالا و تولیدات سفارشی زیاد (کید، 1994؛ گلدمن و ناگل، 1993؛ بوس، 1995؛ هیلتون و گیل، 1994)
کالاها و خدمات با حجم اطلاعات و ارزش افزوده بالا (گلدمن و ناگل، 1993؛ گلدمن و همکاران، 1995)
تحرک شایستگیهای مرکزی (کید، 1994؛ گلدمن و ناگل، 1993)
پاسخگویی به دستاوردهای محیطی و اجتماعی (گلدمن و ناگل، 1993؛ گلدمن و همکاران، 1995)
ترکیب تکنولوژیهای گوناگون (بورگس، 1994؛ کید، 1994)
پاسخگویی به تغییر و عدم اطمینان (گلدمن و ناگل، 1993؛ گلدمن و همکاران، 1995؛ پاندجاراجان و پاتون، 1994)
یکپارچگی درون مؤسسه و بین مؤسسه (کید، 1994؛ واستیج و همکاران، 1994؛ یوسف، 1992؛ یوسف، 1996)
یوسف، سرحدی و گوناسکاران (1999)
2.3.3. خصوصیات و ویژگیهای سازمان چابک
هدف ” سازمان چابك ” عبارتست از غنيسازي يا ارضاي مشتريان و كاركنان که اساساً برای اینکار، مجموعهای از قابليتها را براي انجام واكنشهاي مناسب نسبت به تغييراتي كه در محيط كسب و كارش روي ميدهند، در اختيار دارد. اگر چه شرايط كاري كه در ان، اكثر شركتها خودشان را مييابند بر اساس تقاضاي ناپايدار و غيرقابل پيشبيني و بالطبع افزايش فوريت پیروي از چابكي ذكر ميشوند. از اينرو، چابكي ممكن است به صورت توانايي يك سازمان براي واكنش سريع به تغییرات بازار و نيازها مشتريان عنوان شود (Sharp et al., 1999).
مهمترين عامل محرك در چابكي، تغيير ميباشد. حتي اگر تغيير چيز جديدي نباشد، تحولات امروز با سرعتي بيش از گذشته روي ميدهند. آشفتگي و عدم اطمينان در محيط كسب و كار به یکی از عوامل اصلي ناكامي در صنعت توليد تبدیل شده است. تعداد تغييرات و نوع آنها، و نیز مشخصات يا ويژگيهای آنها را نميتوان به سادگي تغيير داد و احتمالاً اينها بيكران و نامحدود هستند. مؤسسات متفاوت با ويژگيهاي متفاوت تغييرات مختلفی را تجربه مينمايند كه مختص و شايد منحصر به خودشان هستند. اصولاً سازمآنهاي چابك فراتر از انطباق با تغييرات مي انديشند و متمايل به استفاده از فرصتهاي بالقوه در يك محيط متلاطم و كسب يك موقعيت ثابت در ازای نوآوريها و شايستگيهاي خود مي باشند. سازمآنهاي چابك درباره ارضاي نيازهاي مشتريان نيز به گونهاي ديگر مي انديشند. اين سازمآنها تنها محصولات خود را به فروش نمي رسانند، بلكه راه حلهاي برآوردن نيازهاي واقعي مشتريان را بفروش مي رسانند. اين سازمآنها معتقدند كه محصولاتشان كامل نيست و به منظور غني سازي ارزشهاي دريافتي مشتريان از محصول و یا ايجاد ارزش افزوده براي انان، سعي در غني سازي محصول خود دارند. اين امر سبب غير قابل دسترس شدن موقعيت سازمآنهاي چابك براي رقبا مي گردد. علاوه بر اين، سازمآنهاي چابك بر طراحي و يا توسعه محصولاتي متمركز مي شوند كه بهطور ويژه، به نيازهاي منحصر به فرد مشتريان پاسخ دهد. نياز به طراحي موثر و سريع بدين معناست كه رويكرد سنتي در داشتن محصولات جديد عملاً با شكست مواجه شده است (Crocitto & Youssef, 2003). Raschke , 2010) )
دستیابی به چابكي، با فرض دستيابي به اطلاعات بازارهاي سودآور آغاز ميشود و در اين بين، محصولات متناسب با نيازهاي مشتريان تهیه و طراحی ميشوند. قابليت سوددهي اين محصولات مبتني بر استراتژيهاي بازاريابي و قيمتگذاري است كه خود مبتني بر ارزش دريافت شده از سوي مشتريان مي باشند. بنابراين رقباي چابك موفق نه تنها بايد بازارها، خطوط توليد، شايستگيها و مشتريان فعلي خود را خيلي خوب بشناسند، بلكه بايد مشتريان و بازارهاي بالقوه آينده را هم بشناسند. اين شناخت منجر به برنامهريزي استراتژيك براي بدست آوردن شايستگيهاي جديد، توسعه خطوط محصول جديد، و تسخیر بازارهاي جديد ميشود (جعفرنژاد و شهائی، 1386).
كافمن و هاردر (1998) شاخصهاي برجسته سازمان چابك را فرهنگ ياددهنده، سرعت نوآوري، ارتباطات در زمان واقعي، سيستمهاي انطباقپذير، و مشاركت كاركنان مي دانند. همانطور كه عنوان شد، چابكي يك قابليت جامع دربرگیرنده ساختارهاي سازماني، سيستمهاي اطلاعاتي، و فرايندهاي پشتيباني واحد کسب و کار است (Coffman & Harder,1998). همچنانکه يوسف (1992) بيان نمود چابكي تنها بوسيلة يكپارچگی سلسله مراتب نيازهاي مشتريان در داخل يك چارچوب از محيط داخلي و خارجي سازمان حاصل ميشود. اين امر بواسطه داشتن يك ديدگاه كلگرا نسبت به تكنولوژيهاي پیشرفته تولیدی سازمان همراه با توانمندیهاي داخلي كه آنها را پردازش مي كنند و نیز از طريق كاربرد فناوری سيستمهاي اطلاعاتي، حاصل مي شود (Yussef, 1992).
چابكي به توانايي توليد و فروش موفقيت آميز يك دامنة گستردهاي از محصولات با هزينه پايين، كيفيت بالا، زمآنهاي تاخير كوتاه و تنوع اندازه دستهها اشاره ميكند كه براي مشتريان متعدد و مشخصی از طريق توليد مبتنی بر خواسته انبوه مشتری ايجاد ارزش مي كند. در واقع، چابکی يك توانايي اساسي است که ايجاب مي كند سازمان بتواند تغييرات موجود در محيط تجاري را احساس، دريافت، ملاحظه، تجزيه و تحليل و پيش بيني كند و بنا به این تعریف، توليدكننده چابك، دارای سازماني است كه ديدگاه وسيعي در مورد نظم نوين دنیای کسب و کار داشته و با تواناييها و توانمنديهای معدود خود به مقابله با آشفتگيها ميپردازد و جنبههاي مزيتي جريانات تغيير را تسخير ميكند. مزاياي حاصل از بهبود و افزايش سطح چابكي سازماني را ميتوان در موارد زير خلاصه نمود (فتحيان و همكاران، 1385):
پيشبرد سریعتر سازمان به سمت اهداف از پيش تعيين شده
خدمت رسانی بهتر، کاهش قیمتها، و ثبات سازمان
کسب ارزش در قبال سرمایهگذاری در زمينه فناوري اطلاعات
کاهش حجم بودجه اختصاصی در زمينه فناوري اطلاعات
برقراری هماهنگی لازم بین سرویس دهندگان فناوري اطلاعات
توانایی سازمان در تغییر فرایندها و بهبود عملیات کاری
واكنشپذيري سریعتر سازمان به نیازهای مشتری
افزایش رضایت خاطر کارکنان
پاسخگویي مناسب به تغییرات
توسعه چشمگير مهارتهاي كاركنان
افزايش ارزشهای کاری و عملياتي
توجه و تأكيد بر كنترل سازمان
پیشرفت ساختار فرایندهای سازمانی
افزایش کارایی سازمان به دلیل كنترل و کاهش هزینهها
کسب برتریهای تکنولوژیکی در عرصه رقابتي
بهبود کنترل هزینه
3.3.2. قابلیتهای کلیدی چابکی در سازمان
مؤسسات وسازمان هاي چابك نگران و دلواپس تغيير، عدماطمينان و عدمپيشبيني در محيط كسب و كار خود هستند. بنابراين، اين مؤسسات براي رسيدگي به تغيير، عدماطمينان و عدمقابليت پيشبيني در محيط كاري خود به شماري از قابليتهاي متمايز نيازمند هستند (شهائی و رجب زاده، 1384). اين قابليتها شامل چهار عنصر اصلي ميشوند كه به عنوان مبناي حفظ و توسعه چابكي به شمار ميروند:
1- واكنشپذيري؛ به توانايي تشخيص تغييرات و واكنش سريع و بهره جویی از آنها اشاره دارد.
2- شايستگي؛ بر توانايي كسب اهداف و مقاصد سازمان دلالت ميکند.
3- انعطافپذيري و قابليت سازگاري؛ توانايي براي جريان دادن به فرآيندهاي مختلف و كسب اهداف مختلف با استفاده از تسهيلات يكسان است.
4- سرعت؛ توانايي انجام فعاليتها در كمترين زمان ممكن (مك گوفي28، 1999؛ هيلو29، 2004؛ ماكوالاي30، 1996).Raschke , 2010)).
اگر سازماني به دنبال چابكي است، ميبايست اين تواناييها و قابليتها را مدنظر داشته باشد. كسب چابكي به قابليت واكنشپذيري نسبت به استراتژيها، فناوريها، كاركنان، فرآيندها و تسهيلات كاري نیز نيازمند است. البته، مقصود در اینجا، توجّه صرف بر این قابلیتها و چشم پوشی از سایر گزینهها نیست و ممکن است مؤلفههای دیگری نیز همچون كارتيمي، مشاركت،کیفیت و هزینه هم برای سازمان یا شرکت جزء قابلیتهای چابکی محسوب شوند.
4.3.2. مؤلفههای شکل گیری تولید چابک
براي ايجاد توليد چابك در سطح شركت يا سازمان، لازم است كه در زمينه ساختار سازماني، كاركنان يا نيروي انساني، تكنولوژي، فناوري اطلاعات، و نهايتاَ نوآوري و خلاقيت اقدامات مناسبي انجام شود. 1. ساختار سازمان: لازم است ساختار سازمان انعطاف پذیر و پويا باشد. در ارتباط با حوزه سازمان، اقدامات زیر قابل انجام است: تشکیل شراکت با سایر سازمآنها، بهبود انعطافپذیری از طریق تمرکز زدایی و اتخاذ
