
که معتقدند بازدارنده است، نه تنها نتایج موردنظر را حاصل نمیکند، بلکه ممکن است بهطور جدی با آرمانهای اخلاقیای که برای جامعه اهمیت دارند، به تعارض برخیزد؛ یعنی با احترام به آزادی و حرمت فرد در عصر جدید. یکی از هدفهای مهم آموزشی اخلاقی، برانگیختن حس حرمت به انسان در کودک است. تنبیه بدنی، تجاوز مستمری است به این حس» (علاقه بند، 1374).
ماکارنکو48 به هیچ وجه تنبیه بدنی را جایز نمیداند و حتی با بچههای بزهکار، که به قصد تربیت کردن از زندان تحویل گرفته بود، همان رفتاری را داشت که با دیگر کودکان یا آدمهای بالغ و مورد اعتماد داشت: «از کتک خوردن، بعدها، آدمهای ضعیف و هیچ کاره بار میآید یا آدمهای قلدری که در تمام مراحل زندگی به دلیل هیجانهای روحی دوران کودکی، انتقامجو باقی میمانند. » (مجوزی، 1374).
راسل49 در کتاب خود به نام دربارهء تربیت مینویسد: «تنبیه بدنی به هیچ وجه جایز نیست. اطفالی که با روشهای قدیم تربیت شدهاند، از خیلی از کودکان امروز که تنبیه نمیشوند، خیرهسرتر و نافرمانترند. تنبیه بدنی اصلا صحیح نیست. گرچه در حد تشر، گاهی کم زیان است، و در مجموع مثمرثمر نخواهد بود. » (مجوزی، 1374).
کانت50 در کتاب تعلیم و تربیت نوشته است: «تنبیه یا مادی است یا اخلاقی. تنبیه وقتی اخلاقی است که به تمایل کودک به مفتخر بودن و محبوب بودن، که ممد حسن رفتار است، لطمه وارد نشود؛ مثلا وقتی که کودک را شرمنده میکنند و با او آشکارا به سردی برخورد میشود، این تمایلات باید حتی الامکان حفظ و تقویت شود. به همین جهت، این بهترین نوع تنبیه است؛ چون به حسن رفتار کمک میکند. مثلا وقتی کودکی دروغ میگوید، نگاهی تحقیرآمیز به مثابه تنبیه کفایت میکند و این مناسبترین نوع تنبیه است. تنبیه مادی دو صورت دارد: یا خواستههای کودک نادیده گرفته میشود یا کودک در معرض آزاد قرار میگیرد. اولین از جنس تنبیه اخلاقی و از نوع منفی آن است انواع دیگر باید با احتیاط مورد استفاده قرار گیرد که مبادا به بندهخویی بینجامد. تنبیه باید با احتیاط تمام اعمال شود و کودکان باید متوجه باشند که هدف آن فقط اصلاح ایشان است. وادار کردن کودکان وقتی که تنبیه شدهاند به این که برای تشکر دست ادب ببوسند، احمقانه است و تنها ثمرهء آن بندهخوی گردانیدن کودک است. نتیجهء تکرار بیش از اندازه تنبیههای مادی، تولید منشهای لجوج است و هنگامی که والدین فرزندان خود را به دلیل لجاجتشان تنبیه میکنند، با این عمل فقط آنها را لجوجتر میکنند. » (کانت، 1993).
تنبیه بدنی از دیدگاه اسلام
اسلام به مسأله تعلیم و تربیت اهمیت زیادی میدهد و برای رشد و تربیت صحیح و مطلوب راه عاقلانه و روش حکیمانهای توصیه میکند که فقط از این طریق، سعادت و خوشبختی انسان فراهم میآید. یکی از این برنامهها و روشها، استفاده از عامل ترغیب و تشویق است و اسلام، تربیت از مبنای تشویق و تکریم شخصیت افراد قرار میدهد. از طرف دیگر، اسلام تنبیه (به خصوص تنبیه بدنی) را برای تربیت و به ویژه برای تربیت کودکان، روشی حکیمانه نمیداند. حضرت علی (ع) میفرماید: «عاقل از طریق ادب پند میپذیرد و این چهارپایاناند که جز با زدن تربیت نمیشوند. » مردی از رفتار ناپسند فرزند خود به حضرت علی (ع) شکایت کرد حضرت فرمود: «او را نزن؛ بلکه از او قهر کن. اما قهر را طولانی نساز». البته هدف اسلام این نیست که کودک در یک فضای تربیتی ساختگی و بدون دغدغه خاطر تربیت شود و فقط با جنبههای خوشآیند و شریف زندگی آشنا شود؛ زیرا زندگی واقعی، نوش و نیش و فراز و نشیب فراوان دارد و کودک را باید تا اندازهای با آنها آشنا کرد تا وقتی که بزرگ شد، صبر لازم در مقابل ناملایمات و سختیها را داشته باشد. امام موسی کاظم (ع) میفرماید: «خوب است کودک در خردسالی بدهکار شود (با سختیها و مشکلات اجتنابناپذیر زندگی، که تاوان آن است، آشنا شود) تا در بزرگی بردبار و صبور باشد. » (سیف، 1375).
در زمینه تعلیم و تربیت در مدارس، اسلام با تنبیه بدنی موافق نیست و معتقد است که اولیا و مربیان در مورد خطای جزئی کودکان خشم نورزند و به آنان غضب نکنند. بگذارید با قدری مسامحه، کودکان شخصیت واقعی خود را پیدا کنند. معلم قبل از آنکه سختگیری کند، باید در کارش عالم باشد. زیر پیامبر اکرم (ص)میفرماید: «در تعلیم و تربیت اهل مدارا باشید و سختگیری نکنید. زیرا معلم دانشمند بهتر از معلمی است که سختگیر باشد. » (مجوزی، 1374).
مشکلات ناشی از تنبیه بدنی
تنبیه موقعیت اجتماعی فرد را متزلزل میکند. بر همین اساس، شاگرد برای حفظ موقعیت اجتماعی خویشتن از اقدام به کاری که سبب اجرای تنبیه دربارهء وی میشود، خودداری میکند. با این که تنبیه اثر فوری دارد و ممکن است شاگر را از ادامهء تخلف باز دارد، اثر آن کم است و ارزش تربیتی ندارد. تنبیه خودبهخود فرد را متوجه زشتی و عیب کار خویشتن نمیسازد؛ بلکه شخصیت او را مضمحل میکند و غالبا زیانهای فراوانی درپی دارد. مثلا ممکن است تنبیه بدنی سبب نقص عضو شود و تنبیه روانی نیز آثار سوئی بر شخصیت فرد باقی گذارد. اثر تنبیه موقتی است؛ یعنی در وقت معین شخص را از انجام دادن کاری باز میدارد. ولی چنآنکه گفته شد، فرد را متوجه نتایج و خیم کار نمیکند و به محض این که ترس از تنبیه از میان رفت، دوباره به انجام دادن آن مبادرت میورزد. تنبیه رابطهء پدر و مادر را با بچه یا رابطه معلم و شاگرد را به صورت زنندهای درمیآورد، اعتبار پدر و مادر یا معلم در نظر بچه متزلزل میگردد و اعتماد او از ایشان سلب میشود و معلم یا پدر و مادر را دشمن خود فرض میکند و از تماس با ایشان احتراز میجوید. گاهی تنبیه سبب مقاومت گروهی میشود. یعنی وقتی معلم یکی از شاگردان را تنبیه کرد، همه شاگردان بر ضد او قیام میکنند و او را از ادامه کارهای تعلیماتی بازمیدارند (شریعتمداری، 1370).
از مشکلات دیگر استفاده از تنبیه، عوارض جانبی آن است که از نظر پرورشی بسیار نامطلوب مینماید. از جملهء این عوارض این است که احساس ناخوش آیند حاصل از تنبیه در لحظهء تنبیه شدن از طریق شرطی شدن کلاسیک با شرایط تنبیهی و شخص یا اشخاص تنبیه کننده تداعی میشود و سبب انزجار و نفرت تنبیه شونده از تنبیهکننده میگردد. یعنی حتی اگر تنبیه شونده بداند که تنبیه به خیر و صلاح اوست و تنبیهکننده از روی دلسوزی او را تنبیه میکند، باز هم احساس نامطلوب حاصل از تنبیه به صورت پاسخ شرطی درمیآید و شخص تنبیه شونده نسبت به تنبیهکننده احساس انزجار میکند. مشکل دیگر استفاده از روش تنبیه آن است که عملی مسری است. بندورا و والترز شواهدی به دست دادهاند که نشان میدهد کسانی که شاهد تنبیه شدن دیگران بودهاند، در اوقات و مکانهای دیگر، خود به تنبیه کسان دیگر اقدام کردهاند. همچنین بندورا گزارش داده است دانشآموزانی که شاهد تنبیه شدن دانشآموزان دیگر بودهاند، بعدها خود رفتار تنبیه شده را تقلید کردهاند. بنابراین، معلمی که در حضور جمع، دانشآموزان را تنبیه میکند، به آنها آموزش پرخاشگری میدهد. بارها دیده شده است کودکانی که مرتبا از پدر و مادر خود کتک میخورند، در غیاب آنها به کتکزدن فرزندان کوچکتر خانواده میپردازند (سیف، 1373).
پرخاشگری عارضهء دیگر تنبیه است. آزمایش در مورد جانوران نشان داده است که وقتی به دو جانور، که باهم در صلح و صفا زندگی میکنند، شوک الکتریکی وارد شود، به جان هم میافتند و نسبت به هم رفتار خصمانه انجام میدهند. اسکینر51 عقیده داشت که در انسانها یک استعداد ارثی وجود دارد که طبق آن افراد نسبت به کسانی که با آنها رفتار محبتآمیز دارند، با محبت رفتار میکنند و نسبت به کسانی که با آنها رفتار خصمانه دارند، با پرخاشگری رفتار میکنند و این استعداد قابل تعمیم است و در نتیجه فردی که مرتبا تقویت میشود، نسبت به همهء افراد رفتار محبتآمیزشان خواهد داد و فردی که مرتبا تنبیه میشود، نسبت به همه افراد رفتار پرخاشگرانه نشان خواهد داد. همچنین ممکن است فرد تنبیه شده برای احتراز از تنبیه، به رفتاری که تنبیه به دنبال میآورد، نپردازد. اما رفتارهای دیگری را جایگزین آن کند. بعضی از این رفتارها مخرب و ناسازگار و روان رنجورانه هستند. سازوکارهای دفاعی روانی فرویدی راههایی هستند که در آن آرزوهای سرکوب شده سانسور را کنار میزنند و راه بروز مییابند. طبق نظر اسکینر، این سازوکارها راهنمایی هستند که مردم برای احتراز از تنبیه به آن متوسل میشوند. ممکن است شخص به عوض انجام دادن رفتاری که تنبیه به دنبال میآورد، به طریقی دیگر به آن رفتار بپردازد که تنبیه به دنبال نداشته باشد؛ مانند خیالپردازی یا رویای روز. شخص میتواند با توسل به رفتاری که تأثیرات تقویمی مشابهی با رفتار قابل تنبیه دارد، اما تنبیه نمیشود، رفتار خود را تصعید یا پالایش کند (سیف، 1373).
همچنین ممکن است شخص با متوجه ساختن رفتار قابل تنبیه به چیزهایی که نمیتوانند تنبیهکننده باشند، آن رفتار را جابهجا سازد. مثلا ممکن است نسبت به اشیای فیزیکی، کودکان یا جانوران کوچک پرخاشگری کند. شخص ممکن است کسان دیگری را که رفتار قابل تنبیه انجام میدهند، ولی تنبیه نمیشوند، مشاهده کند یا دربارهء آنها به مطالعه بپردازد و به این طریق خود را با آنها همانند سازد. همچنین ممکن است شخص رفتار دیگران را قابل تنبیه بداند و از این راه تمایلات خود را فرافکنی کند. علاوه بر اینها، شخصی که به دلیل انجام دادن رفتاری تنبیه شده، ممکن است با آوردن دلیل، برای خود یا دیگران، به منظور غیر قابل تنبیه جلوه دادن رفتار خود دلیل تراشی کند. مثل موقعی که میگوید کودک را برای اصلاح او تنبیه میکند. باز هم از عوارض جانبی نامطلوب تنبیه و سایر روشهای تنبیهی تغییر رفتار، این است که اگر این روشها ادامه یابند، ممکن است شخص تنبیه شده سرانجام به تنبیهکننده حملهور شود؛ مثلا نوجوانی که از کودکی مورد کتککاری پدر قرار گرفته، ممکن است روزی در برابر او بایستد یا دانشآموزانی که تحت روشهای مداوم تنبیهی آموزشگاه قرار میگیرند، ممکن است روزی به تخریب اموال آموزشگاه یا ایجاد مزاحمت برای معلمان و مسؤولان مدرسه بپردازند. با توجه به زیانهای متعدد ناشی از کاربرد تنبیه و سایر روشهای تنبیهی بهتر است هرگز از آنها به منزلهء روشهای آموزشی استفاده نکنیم (سیف، 1373).
بهطور کلی، تنبیه (به خصوص تنبیه بدنی)باعث ظاهر شدن مشکلات زیر در کودک میشود.
– بچهها را دروغگو بار میآورد.
– به حیلهگری و ریاکاری وادار میکند.
– علاوه بر صدمات جسمی، رنج و تحقیر به دنبال میآورد.
– سبب ترس و جبن میشود.
– افسردگی و بیماریهای عصبی ایجاد میکند.
– بچه را به سمت خودآزاری سوق میدهد.
– بچه را به دیگر آزاری میکشاند.
– بچهها را لجباز میکند.
– کودک را گوشهگیر میکند.
– باعث کند ذهنی میشود.
– بچه را بیاراده و نسبت به اطرافیان بیتفاوت میسازد.
– حس کنجکاوی و ابتکار عمل را در بچهها از بین میبرد.
– اطمینان و اعتماد به نفس را در بچهها میکشد.
– بچهها را کینهتوز میکند.
– احترام و اعتماد کودکان را به بزرگترها سلب میکند.
– کودک را دچار یأس و حرمان میکند.
– کودک را عاصی بار میآورد.
– به کودک میآموزد هر وقت خشمگین شدی، شرارت کن.
– به کودک میآموزد بدون هیچ چون و چرایی تسلیم شود.
– در بچهها تنفر ایجاد میکند.
– بچهها را عبوس بار میآورد.
– شادیها را در بچه سرکوب میکند (مجوزی، 1374).
2-2- پیشینه پژوهشی
2-2-1- پیشینه خارجی
ماریون52 و همکاران (2012)، در پژوهشی با عنوان منبع کنترل به عنوان یک عامل مؤثر در روابط خود ادراک و پرخاشگری نوجوانان نشان دادند که منبع کنترل مدیر ارتباط بین عزت نفس و پرخاشگری میباشد به طوری که عزت نفس پایین با سطوح بالاتری از پرخاشگری برای
