
درمشواق به اين امراشاره داشتند.
5- ادبيات وبيان ناقدين بيشترخطابي بوده تا اينکه استدلالي وبر پايه منطق نقد باشد، همانطورکه درکتاب “حجه الاسلام” به اين امرنزديک شده است.
6- بنابراستنادِ دلايل بزرگانِ هم عصرملامحمّدطاهرکه مطلع ازاحوال وي وديگرناقدين بوده، مثلمجلسياول، ملاصدرا، محمّد مؤمن، ملاخليل قزويني، شريف قمي، وديگران، بر ميآيدکه اين انتقادها تا اندازه اي متمايل به ديدگاه هاي موافقين تصوف وفلسفه درباب علل انتقادها ميباشد.
درادامه به دومين شخصيت جنجالي مخالف تصوف دردوره صفوي نگاهي انداخته که از نظر رتبه علمي، بسيارپايينتر ازملامحمّدطاهر قمياست.شخصيتي که درسايه “ردصوفيه” محمّدطاهردر توضيح المشربين وسلوه الشيعه نمود پيدا کرده.به همين جهت ميرلوحيشخصيتي وابسته است، و نتوانسته آثارعلمي مستدل ومتقن، چه ازحيث کميت وکيفيت تأليف کند.لذا درفصل بعدي به طورمختصر به شخصيت ميرلوحي ميپردازيم.
فصل سوم: ميرلوحي سبزواري (زندگي نامه،آثار و آرا)
1.تولد و وفات
سيدميرمحمّد بن محمّدميرلوحي حسيني موسوي سبزواري اصفهاني بعداز(990ق) دراصفهان ديده به جهان گشود.ميرسيد محمّد پدرميرلوحي از سبزوار بوده و بعد از مدتي اقامت در کربلا به ايران برگشته و دراصفهان ماندگار شده است.وي دختر مولانا لوحي را به حباله نکاح درميآورد.420 ميرلوحي در بعضي آثارش خود را ملقب به مطهر ومتخلص به نقيبي کرده است که در توضيح آثار به آن اشاره خواهد شد.
صاحب نصيحه الکرام وفضيحه اللئام وصاحب ابيات المختار وصحيفه الرشاد، درباره وجه تسميه مير لوحيگفته اند: “وقتي که امير سيد محمّد (پدر ميرلوحي) ازکربلا به اصفهان رسيد دخترکسي که در مناقب ائمه اطهارعليهمالسلام بسيارشعر انشا ميکرده و تخلّص او به لوحي بوده به حباله نکاه در ميآورد و چون ازاين وصلت پسري به دنيا آمد، بنابر خواست مادر نوزاد، فرزند را به ميرلوحي مسميکردند”.421 آنچه که درفرهنگ اعلامعلومعقلياسلامي422 به عنوان سيدمحمّدبن محمّد بن ابي محمّد حسين ميرلوحي سبزواري اصفهاني نام برده شده، صحيح نبوده بلکه صحيح آن سيد محمّد بن محمّد ميرلوحي حسيني موسوي است.البته اين فرهنگ اعلام از کتاب اثرآفرينان نقل کرده که دراين کتاب او را به عنوان عالم ديني وشاعر ميداندکه جد مادري او شاعرومتخلص به لوحي بوده وخود ميرلوحي شاعر نبوده است.
صاحب سياست و فرهنگ روزگار صفوي به سال تولد ميرلوحي اشاره ميکند و آن را حدود سال هزار هجري ميداند و تاريخ وفات وي را احتمالاً بعد از(1083ق) يا (1085ق) ميداند.جعفريان ذيل همين مطلب درپاورقي به مطلبي اشاره ميکند که بيانگر آن است که ميرلوحي تا سال(1097ق)زنده بوده است.423
محل دفن ميرلوحي در اصفهان است، اما اينکه در چه مکاني باشد، معلوم نيست.همين نامعلوم بودن محل دفن وي را دليل کشته شدن وي ميدانند.
2.اساتيد ميرلوحي
اولين استادميرلوحي مرحوم ميرمحمّدجعفررضوي است که درمشهدمقدس بوده ومرحوم ميرلوحي به مدت اقامتش درمشهد در درس تهذيبالاحکام ميرمحمّد جعفررضوي در روضه منوره ثامنالائمه شرکت ميکرده. ميرمحمّد زمان درصحيفه الرشاد ميگويد: “درآن ايّام که والد ماجدش درمشهد مقدس رحل اقامت افکنده بود مؤمياليه (ميرلوحي) نزد پدراين فقير حقير به قراءت تهذيب اشتغال مينمود”.424
ازديگراساتيد ميرلوحي ميتوان به ميرداماد وشبخ بهائي اشاره کرد.اظهار شاگردي ميرداماد به کرّار توسط خودميرلوحي وکساني که درحمايت ميرلوحي دست به قلم شده اند، بيان شده. ميرلوحي در رساله اربعين خود که به کفايه المهتدي موسوم است، ذيل حديث چهارم ميگويد: “حضرت سيد المجتهدين اميرمحمّد باقرداماد درباب اين حديث که به حديث “لوح” موسوم است، درکتاب”شرعه التمسيه”ميفرمايد: “هو مما علي روايته تواطؤ الخاصه و العامه من طرق متلونه مختلفه، و اسانيد متشعبه متکثره” وآن کتابي است که دروقتي که اين ضعيف نزد آن دو نحرير عظيم الشأن عديم النظير يعني “شيخ بهاءالمله والدين محمّد” و “اميرمحمّدباقرداماد”عليهما الرحمه به تلمّذ تردّد داشت، درميان ايشان برسرجواز تسميه و حرمت آن درزمان غيبت مناظره و مباحث روي نمود، وآن گفتگو مدتي درميان بود، لهذا سيّدمشارٌاليه کتاب مذکور را تأليف فرمود، رحمه الله عليهما “.همچنين ذيل حديث هفدهم از کفايه المهتدي ميگويد: “شيخ ما بهاء الدين محمّد عامل يغفرالله له وقتي درشرح اين حديث گوهر افشاني عجيبي نمود، وسيد ما اميرمحمّدباقرداماد روّح الله روحه درکتاب “شرعه التّسميه” اين حديث را از مؤيّدات نهي ازتسميه و تکنيه حضرت حجت(عليهالسلام)شمرده” وذيل حديث چهلم: “حضرت استاد و مَن عليه اعتمادي، اميرمحمّدباقر داماد (رحمه الله عليه)”.
ازديگرکساني که به شاگردي ميرلوحي نزد ميرداماد اشاره کرده صاحب”خلاصه الفوائد”است که ميگويد: “سيدي فاضل ازمتوطنان اصفهان”ميرلوحي”نام که غايت صلبت داشت دردين ونهايت مهارت دراخبارماضين، وفقير مکرّر ازحضرت سيد المجتهدين(ميرداماد) تعريف او را شنيدهام” .425 درتأليفات ميرلوحي و ديگر آثاري که د رحمايت از وي تأليف شده، به شاگردان ميرلوحي اشارهاي نشده است.اما به نظر ميآيد که ميرلوحي سبزواري در جايگاه علمي رفيعي نبوده که بتواند صاحب شاگرداني باشد.به همين خاطر در منابع بسياري که تتبع شده، اثري از شاگردان وي نيست.
3.ميرلوحي درکلام ديگران
3-1.ميرمحمّدزمان
ميرمحمّدزمان رضوي صاحب صحيفه الرشاد درباره مرحوم ميرلوحي تعريفي بليغ بکاربرده و ميگويد: “به حليه تقوي و دين داري و رداء ديانت و پرهيزکاري متحّلي ومتردّي بود و به علوّ فطرت وجودت طبع ازساير اقران ممتاز و مستثني، درتفتيش وتحقيق احاديث واخبارگويد وزلال معاني ومعارف ازچشمهسار”العلما ورثه الانبيا” نوشيده… “.426
3-2.صاحب خلاصه الفوائد
ازکساني است که درتأييد ميرلوحي قلمي گردانيده صاحب خلاصه الفوائد است. وي ميگويد: “تا سيدي فاضل از متوطنان اصفهان “ميرلوحي” نام که غايت صلابت داشت در دين نهايت مهارت دراخبار ماضين و فقير مکرر از حضرت سيدالمجتهدين [ميرداماد] تعريف او شنيدهام”.427
3-3.صاحب مشاين
ازديگرکساني که درباره ميرلوحي به خوبي ياد ميکند، صاحب کتاب “مشاين اصفهان” است.وي ميگويد “سيد صالح فاضلي که درنهايت بي تکلفي وبيساختگي ومدام عَلَم محبت ومتابعت حضرت معصومين (عليهم السلام) به اوج سماوات افراشته”.
3-4.صاحب مجالس
همينطورصاحب کتاب “المجالس والمشاين” ميگويد: “قائلم گروهي از سفيهان واحمقان در اصفهان هستند که با آن سيد صالح عداوت ميورزند.
3-5.صاحب ابيات المختار
سيد مختار نسابه در فضل ميرلوحي ميگويد: “در سنه اربع و اربعين و الف[به] سبب طواف يکي ازفضلاي مؤمنين بارديگر به اصفهان رسيدم، درآن سال ميرلوحي را ديدم که از جهال و اراذل داراليهود اکمال آزار و جفا داشت، و عَلَم صبر و شکيبا به قبّه جوزا ميافراشت. … سيد مشارٌاليه که در غايت صلاحيت بود و دراموردينيّه درنهايت صلابت و فنّ آثار را به حدّ کمال ماهر و علم اخباربه اقصي المراتب مستحضر، چون درکتب معتبره علماي اماميه مطاعن “ابومسلم مروزي” بسيار ديده بودومکرراً ازمشايخ خويش که همه از اکابر و فضلاي اماميه و علماي دينيّه بودند، طعن آن دشمن اولاد مصطفي(صلياللهعليهآله) شنيده، مصلحتِ آخرتِ سفيهانِ اصفهان مرعي داشته، آن گرفتاران خواب غفلت را بيدار و آن مستان شراب جهل را هشيار ميگردانيد…”.428
3-6. علامه سيد صدرالدين علي
صاحب “تکمله امل الآمل” راجع به “سيدمحمّدبن محمّدميرلوحي الحسيني السبزواري” ميگويد: ” الملقب بمطهروالمتخلص بنقيبي، والمشهور بميرلوحي، المعاصر للعلامه المجلسي صاحب “بحار الانوار” کان في اصفهان رأيت له کتاب الاربعين حديثاً بالفارسيه، أخرج فيه عده احاديث من کتاب الغيبه المسمي بإثبات المعرفه للفضل بن شاذان.کان قد ظفر به، و هورجل محسن في تأليفه هذا، غير انه أسقط حقَّه بما تحامل فيه علي العلامه المجلسي”.اين گزارش سيدحسن صدربود ازميرلوحي در تکمله أمل الآمل.اما سيدحسن صدريک دست خطي ازپدرش علامه سيد صدرالدين علي درحاشيه کتاب اربعين نسبت به ميرلوحي گزارميکندکه درادامه ذکر ميکنيم. علامه سيد صدرالدين علي نوشته: “قدنظرتُ الأطهار (عليهم السلام)، آناء الليل و أطراف النهار، فلمّا تصفّحتُ منه شطراًوافياً، و رأيت عدّوا العالِم، بل عدّو العالَم کلّه،ولَستُ اعني أن الجاهل معذور،وانما عنيت أن ترک ملام الجاهل هوالصواب، ولاقوه الا بالله العلي العظيم.وکتب المسکين صدرالدين بن صالح الموسوي العاملي سنه احدي و اربعين و مأتين بعد الف”.429
4.آثار ميرلوحي
4-1.مناظره سيد وعالم
اين اثرمناظرهاي است بين ميرلوحي سبزواري وملامحمّدتقي مجلسي.ميرلوحي در ابتداي رساله ميگويد: “به خاطرفاترميرسد که تمهيد بساط مناظره نمايد”.430يک نسخه ديگري ازاين مناظره به فارسي است به نام مناظره دانشمند و سيد.
4-2.ادراء العاقلين و اخزاء المجانين
مؤلف دراين اثربعضي ازاعتقاداتي راپاسخ ميدهدکه گفته: ديوانگان ازاوليا خدا هستند وکراماتي برآنها قائل ميشوند.اين رساله دردو فصل و يک خاتمه است که فصل اول درمدح عقل وفصل دوم درذم جنون وديوانگان است.431ازاين کتاب ذيل حديث هفدهم کفايه المهتدي نام برده شده که گفته: “چند کلمه وجيزه در تعريف روح است”.432
4-3.زادالعقبي في مناقب الائمه و الاوصيا
ميرلوحي درابتداي کتاب کفايه المهتدي ازاين رساله نام ميبرد.وي زادالعقبي را قبل ازکفايه المهتدي نوشته است.هردو کتاب چهل حديث درمناقب ائمه اطهار است.وي ميگويد: “لهذا اول اربعيني که اين ضعيف به جمع کردن آن اقدام نمود، چهل حديثي بود که موسوم است به “زادالعقبي في مناقب الائمه الاوصيا” وآن را ذخيره معاد و واسطه اميدواري في يوم التناد گردانيد”.433در فهرست نسخههاي خطي کتابخانه آيتالله گلپايگاني درجلد 4-3ص2201به عنوان زادالعقبي اشاره کرده ودرتوضيح آن کتاب، زبدهالدعوات را معرفي ميکند و زبده الدعوات وزادالعقبي رابه محمّدبن محمّد ميرلوحي سبزواري نسبت داده.اما به استناد صفحه426کفايه المهتدي اين انتساب صحيح نيست.چون زادالعقبي که ازآثارميرلوحي است چهل حديث درمناقب ائمه است و زادالعقبي که درجلد 4-3 فهرست نسخههاي خطي کتابخانه آيت الله گلپايگاني به آن اشاره شده در بيان تعقيبات نماز است. پس زادالعقبي و زبده الدعوات که در ج 4-3 فهرست نسخههاي خطي کتابخانه آيت الله گلپايگاني وهمينطور دنا ج5 صفحه1145و1219به آن اشاره شده از آثارفرزندميرلوحي(محمّدهادي) است.434 نسخهاي از زادالعقبي في مناقب الائمه و الاوصيا موجود نيست.
4-4.کفايه المهتدي في معرفه المهدي
ميرلوحي درمقدمه اين کتاب اشاره ميکندکه کتاب زاد العقبي في مناقب الائمه الاوصيا باآنکه از فضائل وخصائل حضرت خاتماوصيا وآخرين حجت خدا خالي نيست، خواستم که اربعيني جداگانه در صفات وسمات وبراهين ومعجزات واحوال آن برگزيده مَلِک متعال نوشته، که قول بيعيوب محبان خاندان رابه مطالعه وخواندن و شنيدن آن شادمان سازد. وعوام از معرفت ورفعت مرتبت آن امام عالي مقام بيبهره و بيخبرند، آن جناب را بشناسند.زيراکه مشهوربلکه متواتر است که حضرت رسالت پناه (صليالله عليه آله) فرمودکه: “من مات و لم يعرف امامَ زمانه فقد مات ميته الجاهليه” لکن علايق وعوايق روزگارومصايب ونوايب دهرِناپايدار هجوم آورده، آن اراده درحيّزتأخيرافتاد تادرشب چهاردهم ماه شعبان سال هزار وهشتادويکم خوابي ديدکه دراوايل روزي که متصل به آن شب بود به تأويل آن رسيدوبه نوشتن اين رساله مأمورگرديد، پس به حفظ چهل حديثي که پيشتردرنظرداشت پرداخت واين اربعين رابه کفايه المهتدي في معرفه المهدي موسوم گردانيد. والتوکل علي الله الملک المجيد”.435
دراين اربعين بيش از پانزده حديث با موضوع ذکرائمه ازرسول خدا وائمه اطهار(عليهمالسلام) ميباشد.رواياتي نيزدرتفسير عترت، رجعت، ذکرغيبت واستواري مؤمنين درزمان غيبت، روايتي نيزدر تعداد لشکرآن حضرت، لزوم تقيه تا قبل ازظهور، والده ماجده حضرت،
