
وسایل نقلیه بیشتر، محاسبه می شود و هرگاه یکی از طرفین مقصر باشد به گونه ای که بر خورد به او مستند باشد، فقط او ضامن است.»
چنانکه ملاحظه میشود این ماده مانند مواد 336 و 337 قانون پیشین مجازات اسلامی اصل تقسیم به تساوی را در مورد تصادم وسایل نقلیه پذیرفته و در واقع از فقه اسلامی تبعیت کرده است.
برخی از محاکم بر اساس این دیدگاه، به تقسیم مسئولیت میان عاملان زیان پرداختهاند؛109 حسن این معیار، سهولت تقسیم و توزیع مسئولیت است زیرا به طور قاطع ضمان طرفین را مشخص مینماید؛ اما عیب آن، نگرش یکسان به همه مسببان است و از این جهت که به میزان تأثیر یا به عبارت دیگر میزان مداخله طرفین در تصادم و نیز میزان تقصیر آنها توجه نکرده است، قابل انتقاد است. قانون پیشین مجازات اسلامی نیز بر همین اساس توجه به میزان تقصیر را صریحاً رد کرده بود، درحالیکه یکسان دیدن دو نفر که یکی مرتکب تقصیر و دیگری مرتکب تقصیر نشده است، چندان قابل توجیه نیست؛ ولی هر جا نسبت و میزان دخالت هر یک از مسئولان متعدد در تحقق ضرر معلوم نباشد، چارهای جز توسل به معیار توزیع مسئولیت به نسبت تساوی نیست.110
بند دوم: نظریه تضامن
در حقوق ایران برخی معتقدند که مسئولیت مسئولان متعدد، تضامنی است؛ چون خواندگان متعدد باهم خسارت را ایجاد کردهاند و نمیتوان چنین مسئولیتی را تجزیه کرد. آنها برای اثبات نظریه خود به برخی قوانین موضوعه نیز استناد کرده و معتقدند در ایجاد مسئولیت، نوعی همبستگی و ارتباط بین «ضامنان» به وجود میآید که در اصطلاح «تضامن» گفته میشود.111
در مورد مبنای تضامن گفته شده است، چون مسئولیت قهری مرتکبان مبتنی بر خطا و تقصیر است وقتی چند نفر، هر یک سبب تحقق زیان میگردند، پس باید هر یک، مسئول کل خسارت باشند و در مسئولیت خارج از قرارداد، مسئولیت «تضامنی» است اما در مسئولیت قراردادی چنین مبنایی وجود ندارد.
در حقوق فرانسه نیز در مسئولیت قهری در صورت تعدد اسباب، اصل بر تضامن است. در رویه قضایی فرانسه نیز در مسئولیت قهری، هرگاه چند شخص مسئول یک خسارت باشند بر اساس اصل تضامن مسئولان عمل میشود یعنی هرکس تعهد دارد کل خسارت را جبران کند.112
حقوقدانان طرفدار تضامن، مصادیقی در حقوق ایران مطرح ساختهاند که در آن مسئولیت تضامنی است و از مجموع این مواد، چنین برداشت نمودهاند که در مسئولیت قهری اصل بر تضامن است؛ به عنوان مثال ماده 14 قانون مسئولیت مدنی مقرر میدارد: «در ماده 12113هرگاه چند نفر مجتمعاً زیانی را وارد سازند، متضامناً مسئول جبران خسارت می باشند.» و بنابراین از وحدت ملاک این ماده استفاده کردهاند و گفتهاند که این ماده خصوصیت نداشته و از باب تمثیل است و مسئولیت کارگران را میتوان به موارد مشابه سرایت داد.114
یکی از حقوق دانان115 در خصوص این ماده میگوید: «…میتوان از ماده 14 کمک خواست و استنباط نمود که تمامی اشخاص که همگی به وسیله فعالیت مستقیم خود مرتکب خسارت شدهاند، متضامناً مسئول جبران در مقابل متضرر باشند… ماده 14 اگرچه در مورد کارگران و کارفرمایانی است که مشمول قانون کار هستند، ولی چون حکم «تضامنی» بر مبنای فعالیت چند نفر در ایجاد امر واحد است نه بر مبنای مسئولیت در قانون کار، بنابراین می توان حکم ماده را بر تمامی موارد مشابه سرایت داد». برخی دیگر گفتهاند: «شکی نیست که ماده 14 اصل کلی چگونگی تقسیم مسئولیت دسته جمعی را اعلام داشته و اشاره به ماده 12 از باب تحدید نبوده است بلکه از باب تمثیل بوده است».116
در توجیه این نظریه گفتهاند، مسئولیت تضامنی، به سود زیاندیده، ولی خلاف اصل است.117 این روش بیشتر حق زیاندیده را تضمین میکند و او را با اعسار خوانده مواجه نساخته و به عدالت و مصلحت نزدیک تر است.118در مقابل اکثریت حقوق دانان معتقدند اگرچه در حقوق ما مسئولیت تضامنی سابقه دارد ولی هیچگاه نمیتوان از آن به عنوان یک اصل و قاعده کلی استفاده کرد بلکه به صورت خاص و استثنایی مطرح است زیرا در حقوق اسلامی هر کس تنها پاسخگوی اعمال خویش به نسبت تأثیر یا تقصیر خود است (اصل شخصی بودن مسئولیت) مگر قانونگذار خود به تضامنی بودن آن تصریح نماید.119 لذا در پاسخ به موادی که در آنها بر مسئولیت تضامنی استناد شده است نیز باید گفت: «از استقراء در موارد خاص نمیتوان به حکم کلی رسید زیرا این قوانین به طور استثنایی و مبتنی بر علل خاص بوده است به عنوان مثال مسئولیت تضامنی غاصبان به لحاظ شدت برخورد با آنهاست120 و همگان میدانند که مسئولیت غاصبان یک حکم استثنایی است». یا ماده 108 قانون ثبت121 به این خاطر بوده که مرتکبین کلاهبرداری دارای مسئولیت مدنی شدیدتری هستند و باید با آنها مثل غاصبان عمل کرد و یا ماده «94» قانون امور حسبی122، به جهت حمایت از محجورین تنظیم شده است.123
مسئولیت تضامنی مذکور در ماده 14 قانون مسئولیت مدنی نیز استثنایی است و اصل این است که هرکس مسئول جبران خسارتی است که از فعل خود او وارد میشود؛ بنابراین، نمیتوان این مسئولیت را به موارد دیگر گسترش داد.124
از طرف دیگر، کسانی که بر عکس به تضامنی بودن مسئولیت اعتقاددارند، در نهایت در تقسیم مسئولیت به نظریه نسبی بودن بازگشتهاند، برای مثال گفتهاند: «حکم تضامنی را انصاف نمی پذیرد به اضافه، مسئولیت تضامنی کسانی که به اشتراک ضرری را به بار آورده اند جایی عادلانه است که در مرحله دوم به نسبت مداخله ای که دیگران داشته اند به آنها بتوان رجوع کرد. در نتیجه هیچ گاه بار تقصیر کسی بر دوش دیگری نهاده نمی شود، پس باید خوانده را به نسبت درجه مداخله او در ضرر مسئول دانست چنانکه از ماده 114 قانون دریایی نیز این نتیجه به طور ضمنی استنباط می گردد».125
بنابراین، به نظر میرسد در حقوق ایران غیر از موارد خاص که در آنها بر تضامن تصریحشده، باید در سایر موارد و از لحاظ نظری، تقسیم مسئولیت بر اساس میزان تقصیر یا تأثیر که امری منطقی و عادلانه است را ملاک قرار داد.
بند سوم: نظریه تقسیم مسئولیت بر مبنای درجه تأثیر
بر اساس این نظریه مسئولیت باید به نسبت تأثیر عمل یا مداخله هر یک از افراد مسئول در ایجاد ضرر تقسیم شود. طرفداران این معیار بین تعدّد اسباب طولی و عرضی تفاوتی قائل نمیشوند؛ زیرا هنگامی که این معیار بهکاربرده میشود، دیگر اثری بر تقسیم اسباب به تعدّد طولی و عرضی اسباب مترتّب نخواهد بود. پیروان این دیدگاه بیشتر به دنبال تمییز میزان تأثیر هر یک از اسباب در خسارات وارده هستند و معتقدند که هر سببی باید به اندازه تأثیری که در ایجاد ضرر داشته است مسئول باشد.126 مهمترین نمونه نظامهای حقوقی که در آن وجود وظیفهی جبران خسارت و میزان آن، مبتنی بر اوضاع و احوال قضیّه به ویژه، درجه تأثیر هر یک از اسباب یا مجموع آنها در ایجاد زیان است، نظام حقوقی آلمان است.127 بدین ترتیب در این روش، میزان دخالت هر یک از اسباب در ایجاد زیان و به عبارت بهتر، درجه تأثیر هر یک از اسباب و [شرایط] در پیدایش زیان ملاک است.128 بر اساس ماده 254 قانون مدنی آلمان: «حدود وظیفه جبران خسارت، بالأخص با توجه به درجهی دخالت در زیان، بستگی به اوضاع و احوال دارد».129 نویسندگان انگلیسی با توجّه به قانون خطای مشترک130 1945 و مقررات مسئولیت مدنی، مطروحه در قانون مشارکت در ایراد زیان 1971131 و نیز رویهی قضایی این کشور، استنتاج کردهاند که در تقسیم مسئولیت بین اسباب متعدّد ورود زیان، باید سهم هر یک از مسئولان بر اساس دو معیار مهم سببیّت [درجهی تأثیر]132 و قابلیت سرزنش [درجهی تقصیر]133 تعیین گردد.134 بنابراین در این نظام حقوقی گرچه درجهی تأثیر، عامل قطعی و اساسی برای تقسیم مسئولیت نیست، ولی یک عامل مهم است.
برخی135 ماده 399 ق.م.ا سابق (م 613 ق.م.ا جدید) که میگوید: «هر گاه مقداری از زبان کسی را قطع کند که باعث از بین رفتن قدرت ادای مقداری از حروف باشد و دیگری مقدار دیگر را که باعث از بین رفتن مقداری از حروف گردد، دیّه به نسبت از بین رفتن قدرت ادای حروف میباشد» را به عنوان مصداقی از این معیار در قانون مذکور میداند که البته این نظر محل تأمل است؛ زیرا علاوه بر اینکه مبنای فقهی ماده مزبور چنین نتیجهگیری را تأیید نمیکند، ماده مرقوم در مقام بیان مباشرت یا تسبیب مستقل از هر یک از عوامل زیان مذکور است؛ زیرا عامل زیان دوّم در ایجاد خسارتی که شخص نخست ایجاد نموده است، هیچ مداخلهای نداشته و همین طور عامل نخست در ایجاد زیان دوّم دخالت نداشته است.
بسیاری از حقوقدانان136 این نظریه را الهامبخش قانونگذار ایران در ماده 14 ق.م.م و منطبق با عدالت و هدف مسئولیت مدنی دانستهاند؛ زیرا این ماده پس از بیان مسئولیت تضامنی کارگرانی که مجتمعاً زیانی وارد آوردهاند چنین مقرر داشته است: «در این مورد میزان مسئولیت هر یک از آنان با توجه به نحوه مداخله هر یک از طرف دادگاه تعیین خواهد شد».
بند ج ماده 165 قانون دریایی مصوب 1343137 نیز تقسیم نهایی مسئولیت را بین کسانی که به نحو اجتماع به دیگری ضرر زدهاند، میپذیرد،138 با این قید که «در تمییز آن درجهی تأثیر، شدّت و ضعف تقصیر یکی از عوامل مهم و مؤثر است».139
سؤالی که پیش میآید این است که مبنای قسمت اخیر مادهی 14 ق.م.م چیست؟ دامنه پذیرش این معیار و نفوذ آن در نظام حقوقی ایران تا کجاست؟ آیا این معیار در حقوق کنونی ما اصالت دارد یا خیر؟ تعامل آن با دیگر دیدگاههای پذیرفتهشده مانند دیدگاه تقسیم مسئولیت بر اساس درجه تقصیر چگونه است؟
اصولاً عبارت «نحوهی مداخله» که در قانون مسئولیت مدنی بهکاربرده شده است را نمیتوان به همان درجه تقصیر تأویل کرد، زیرا:
اولاً- درجهی تقصیر نسبت به نحوهی دخالت خاص است و شامل انواع مداخله در ایجاد زیان نیست.
ثانیاً- تأویل معنی نحوه مداخله به درجه تقصیر، صحیح نخواهد بود زیرا اصولاً قانونگذار در به کار بردن مفاهیم و اصطلاحات حقوقی و تخصصی نهایت دقت را به کار میبندد.
ثالثاً- حصر معیار مداخله به موضوع مندرج در ماده 14 ق.م.م نیز صحیح نیست؛ زیرا قانون مسئولیت مدنی با این تفسیر ناهماهنگ است مخصوصاً با توجه به ماده 1 آن که ناظر به مطلق مسئولیت مدنی است؛ بنابراین شایسته است همان رویکرد مرحوم کاتوزیان نسبت به بند ج ماده 165 ق.د که آن را توضیح داده و رویهی قضایی کشور انگلیس، نیز پس از تصویب قانون خطای مشترک آن را استنتاج نموده است را برگزینیم؛ بنابراین در توزیع مسئولیت بین اسباب متعدّد ورود زیان، باید سهم هر یک از مسئولان، بر اساس دو ضابطه مهم قابلیت سرزنش [درجهی تقصیر] و سببیّت [درجهی تأثیر] تعیین گردد.
به هر حال در مورد این دیدگاه اظهارنظرهای مختلف و ضد و نقیض شده است. «برخی آن را بهترین و برخی هم آن را بدترین میدانند».140 همچنین گفته شده است: «اعمال خشک و بی انعطاف این معیار میتواند منجر به بی عدالتی گردد»141 به همین دلیل نتیجهگیری شده است که باید توسط معیارهایی چون درجه تقصیر و یا عدالت و انصاف تلطیف گردد.142 چه ممکن است نحوهی دخالت یک پیرمرد و یک جوان در حادثه به یک اندازه باشد ولی بیشک عدالت و انصاف یا درجه تقصیر ایجاب کند این دو به یک اندازه مسئول نباشند. از طرف دیگر این معیار به خصوص در نظامهای مبتنی بر مسئولیت بدون تقصیر که بر اساس رابطه سببیّت استوارند را نباید نادیده گرفت چه متناسبترین معیار با نظریهی خطر همین معیار به نظر میرسد143 زیرا به نظر میرسد که قاعدهای عادلانه و منطقی است چرا که هر شخص را به نسبت ضرری که ناشی از عمل او بوده مسئول میشناسند نه بیشتر و نه کمتر. لیکن از آنجا که اجرای این نظریه، یعنی تشخیص میزان مداخله هر یک در ایجاد ضرر دشوار است، این نظریه به عنوان قاعده اصلی و اولی کمتر مورد توجه واقع شده است.144
در همین راستا با تصویب قانون مجازات اسلامی جدید و نسخ ماده 332 ق.م145، ماده 526 ق.م.ا 1392 چنین مقرر میداردکه: «هر گاه دو یا چند عامل برخی به مباشرت و بعضی به تسبیب در وقوع جنایتی تاثیر داشته باشند عاملی که جنایت مستند به اوست ضامن است و چنانچه
