
و نويسندگان حوزه علم ديني، ابراز داشتهاند آنچه موافقان علم ديني در پي آنند همان چيزي است كه دكتر پايا آن را فناوري بومي و ديني ميداند و از امكان آن دفاع ميكند. به هرحال بايد پذيرفت اصل اين مسأله يعني تفكيك علم از فناوري و نيز ماهيت دوگانه علوم اجتماعي و برخي علوم انساني، ميتواند از مسائل مهم و تأثيرگذار در حوزه علم ديني باشد و شايسته است مورد توجه و دقّت موافقان علم ديني قرار گيرد.
د) دكتر پايا به اجمال به نقد و ارزيابي استدلالهاي برخي از مدافعان علم ديني در ايران ميپردازند كه انتقادهاي ايشان به ديدگاه دكتر خسرو باقري و آقاي حسين بستان مورد نقد و سنجش قرار گرفت و از طرح و نقد انتقادهاي ايشان به برخي ديدگاهها كه از شهرت و اهمّيت كمتري برخوردارند، صرف نظر شد.
ه) مباحث و انتقادهاي دكتر علي پايا در باب علم ديني كه از منظر و موضع يك مدافع و هوادار فلسفهي علم رئاليستي انتقادي مطرح گرديد، به نظر ميرسد برخي افقهاي جديد و شايد راهگشا را در برابر ديدگان موافقان علم ديني قرار ميدهد. اگر آنگونه كه دكتر پايا باور دارند، علوم اجتماعي و برخي علوم انساني از جنبهاي علم و از جنبه ديگر فناوري به شمار آيند و مقصود موافقان از علوم انساني اسلامي، جنبه فناوري اين علوم باشد، بسياري از مباحث فلسفهي علم خصوصاً مواضع فيلسوفان رئاليست عقلگرا و نقّاد با انديشه علم ديني سازگار و محملي قابل اعتنا براي آن خواهد بود. همانگونه كه ملاحظه گرديد دكتر پايا مسأله ماهيت دوگانه علوم اجتماعي و برخي علوم انساني را به صورت مختصر و تنها در حدّ طرح مسأله عنوان كردند كه به دليل اهميت و تأثيرگذاري، توجّه جدّي و تحقيق مفصّل موافقان علم ديني را ميطلبد.
فصل پنجم:
گزارش و سنجش ديدگاه دكتر بيژن عبد الكريمي
