
مجسمههای هنری که احتیاج به تزیینات بسیار ظریف و دقیق و پیچیدهای داشته اند معمولا توسط قالبگیری با موم، ساخته میشدهاند.
در دورهی اسلامی برای ساخت برخی از اشیاء فولادی هم از روش قالبگیری استفاده میشد. در روش قالبگیری، اشیاء فلزی با ریختن فلز مذاب در قالبی از گل پخته یا سنگ و یا قالبگیری با موم ساخته می شدند.
شواهد و مدارک به دست آمده از بعضی از محوطههای پیش از تاریخی از جمله تپه قبرستان، بیانگر این امر است که ساخت اشیاء با این روش از هزاره ی پنجم پیش از میلاد آغاز میشود و تا اواخر دوران اسلامی ادامه مییابد (توحیدی،1390).
تکنیک دیگر در هنر فلزکاری، روش فلزکاری ورقهای میباشد. می توان از ورقهی فلزی، اشیاء سادهای ساخت. اشیای ضروری، بیشتر با این روش ساخته میشدند. ساخت اشیای ظریفتر و زیباتر، مستلزم کاربرد روشهای اضافی مانند چکشکاری، ریسندگی و تراش بود.
چکشکاری برای شکل دادن اشیاء، مورد استفاده قرار میگرفت و استادکاران میتوانستند به وسیلهی چکشکاری ورقهی فلزی روی سندان، شیء مورد نظر را با برجستهکاری یا ایجاد فرورفتگی، بسازند. همچنین چکشکاری روی اشیاء ساخته شده با روشهایی مانند ریسندگی، به منظور استحکام لبه یا ساخت شکلی پر نقش و نگار و پیچیده تر، به کار برده می شد. فلز چکش کاری شده در هنگام کار بسیار ترد و شکننده می شد، بنابراین نیاز داشت که در فواصل منظم و ثابت، تاب کاری یا باز پخت شود.
ریسندگی، بیشتر به عنوان روشی سریع تر و مکانیکی تر برای شکل دادن به شیء، انتخاب شده بود. این روش به وسیلهی تحت فشار قرار دادن دیسکی فلزی روی قالبتراشی که با سرعت بسیار زیاد روی دستگاه خراطی ریسندگی میچرخد، شکل میگیرد. این روش نیازمند نیروی قابل توجهی است و نمیتوانستند قبل از اختراع ماشین تراش میللنگدار، از این روش، استفاده کنند. اولین شاهد استفاده از آن را میتوان در اشیاء ساخته شده در موصل، مربوط به اوایل سدهی هفتم/ سیزدهم مشاهده کرد که ظاهرا اولین مکانی بود که این تکنیک در آن کاربرد داشته است. ریسندگی به آسانی با خراطی اشتباه میشود. روش پرداخت و اتمام شیء روی ماشین تراش، عموما روشی در ریختهگری و صفحه فلزکاری ورقه ای است که از عصر آهن به بعد مورد استفاده قرار می گرفت. هر دو روش از خود نشانه، یا نقطهای مرکزی روی ظرف به جا میگذارند و معمولا این نشانه، منجر به تشخیص اشتباه میشود (وارد،1384).
2-13- تکنیکهای تزیین اشیاء فلزی در دوران اسلامی
آثار فلزی ایران در نگاه نخست دارای شکلهایی ساده، رنگهایی تیره، آرایههایی سرشار از ریزهکاری، یا مرصعسازیهایی پر زرق و برق هستند، و فاقد شور و خیالانگیزی است. اما با ریز شدن به درون نقشها و ساخت و آشنایی بیشتر با تکنیکها، زیبایی غریبی را آشکار میسازد که تنها متعلق به خود آنهاست و مجموعهی متنوعی از طراحی و ترکیب را نشان میدهد.
در دورهی اسلامی، شیوههای مختلفی برای تزیین اشیاء به کار میرفت که متداولترین آنها عبارت بود از: مهرکردن، کندهکاری، قلمزنی و حکاکی، ترصیع، فلزکوبی، مشبککاری، آبکردن، پرداخت سطح، سیاه قلم.
2-13-1- مهرکردن
از روش مهرکردن برای نقش انداختن بر روی فلزات نرمی مانند طلا و نقره و مس استفاده میکردند. در این روش سطح روی شیء فلزی با استفاده از مهرهایی که دارای نقوش مختلفی است به شیوهی استامپی تزیین میگردد. از این روش برای تزیین اشیاء با فلزات دیگری مانند برنز و برنج نیز استفاده شده است.
2-13-2- کندهکاری
کندهکاری یعنی ایجاد نقوش و طرحهای تزیینی و خطوط مورد نیاز توسط قلمهای فلزی که نوکی به شکل عدد هفت(7) دارند. در این روش با وارد آوردن ضربات چکش بر روی قلم، پوستهای از سطح فلز کنده شده و در نتیجه خطوط و طرحها و نقوش بصورت کمی گودتر از سطح جدار فلز بر جای میماند. این فن از رایجترین فنون تزیینی برای اشیاء مفرغی است.
2-13-3- قلمزنی و حکاکی
قلمزنی و حکاکی بر عکس تکنیک کندهکاری است. بدین ترتیب که نقوش و تزیینات دلخواه به صورت نیم برجسته بر سطح اشیاء فلزی ظاهر میشود.
طریقهی انجام این روش به این صورت است که حاشیه دور اشکال نقوش مورد لزوم را با قلمهای فلزی و به کمک ضربات چکش کمی گود میسازند تا طرحهای تزیینی در سطح صاف شیء فلزی به صورت نیم برجسته ظاهر گردد. این روش بیشتر روی فلزاتی که جنس نرم تر از مفرغ دارند مانند برنج به کار میرود.
پرفسور پوپ در تحقیق مفصل خود پیرامون هنرها وصنایع ایرانی، اشارهای به عدم رواج قلم زنی در دورههای بعد از ساسانیان نکرده است. ولی بر اساس آثار باقی مانده از آن زمان به نظر میآید که بیشتر اشیایی که به روش ریختگی ساخته شدهاند، دارای نقوش حکاکی شده میباشند (حسنبیگی،1365).
«هنر حکاکی که از نظر اول، حاصل آن تفاوت چندانی با محصولات قلمزنی شده ندارد، معمولا برروی اشیایی که دارای ارزش هنری فوقالعاده زیاد هستند انجام میشود و بیشتر برای حکاکی، فلز نقره مورد استفاده قرار میگیرد» (حسنبیگی،1365،149).
2-13-4- فلزکوبی یا ترصیعکاری
سابقهی تاریخی و یا ترصیعکاری به تمدنهای گذشتهی ایران برمیگردد و با انواع سنگهای رنگین انجام شده است. در هنگام کمبود سنگهای گرانبها و الوان، به هر ترتیبی که بوده هنرمندان سطح اشیاء فلزی خود را با انواع وسایل و تکنیکهای مختلف تزیین نموده و آن را از یکنواختی و یکرنگی خارج میساختند.
«در دوران اسلامی هنر زرگری و زیورسازی با هنر گوهرنشانی همراه بوده است و سنگهای لاجورد طبیعی و به مرور سنگهای عقیق، شبق، یاقوت، زمرد، الماس و برلیان در تزیین زیورآلات قالبگیری شده به کار برده میشدند» (اشتری،1381،298).
اسلوب زرکوبی بر سطح اشیاء مفرغی و برنجی، در اوایل دورهی اسلامی همراه با حکاکی و برجسته کاری روی فلزات در ایران به کار رفته بود. لیکن از اوایل قرن ششم هجری مس و نقره مورد استفاده قرار گرفت و از اوایل قرن هفتم هجری نقرهکوب کردن و زرکوب کردن ظروف و اشیاء نفیس فلزی متداول شد (افروغ،1389). «فلزکاران دورهی سلجوقی، صنعت ترصیع اشیاء برنزی را با سایر فلزات از قبیل مس و نقره تکمیل کردند» (دیماند،1365،140).
منظور از ترصیعکاری ایجاد یک نوع تضاد در رنگها و ایجاد سایه روشن است که هنرمند ایرانی همیشه در هنرها طالب آن بوده است. تزیین به روش فلزکوبی یا ترصیعکاری به این ترتیب انجام میشود که ابتدا نقوش و طرحهایی را که میبایست مرصع شود، با قلمهای فلزی نوک تیز نازک به روش کندهکاری حک میکردند تا شیارهایی بر سطح شیء ایجاد گردد. مفتولهای فلز گرانبها مانند طلا و نقره و یا مس که سرخ رنگ میباشد، را در شیارهای کندهکاری شده روی سطح بدنه ظرف قرار داده و سپس با چکشکاری آن را به خوبی جاسازی مینمودند، به نحوی که مفتول در سطح ظرف به طریقی قرار گیرد که هیچگونه پستی و بلندی و ناهمواری ایجاد ننماید. گاهی یکی از انواع این سه فلز یا در مواردی دو نوع و به ندرت هر سه نوع این فلزات را در تزیین نقوش اصلی و مهم و کتیبههای خطی روی ظروف بکار بردهاند. البته در تمام مدت عملیات، فلز را با حرارت کوره گرم نگه میداشتند (توحیدی،1390).
«نقره کوبی روی ظروف و اشیاء فلزی از ایالات شرقی، بویژه از شهر هرات مرکز ایالت خراسان، آغاز و به سایر نقاط ایران رسیده است» (حیدرآبادیان،1388،76)
2-13-5- سیاه قلم
استفاده از سیاه قلم در انواع اشیاء به مقصود ایجاد سایه روشن در سطح یکنواخت فلزات بوده است. در این روش همچون ترصیع ابتدا سطح اشیاء با نقوش مورد نظر کندهکاری میشد. سپس ترکیبی از سولفات سیاه (مس+ نقره+ سرب) بر روی قسمتهای کندهکاری شده ریخته میشد تا نقوش تزیینی را با سایههای تیره تر از زمینه را مشخص ساخته و سطح بدنهی شیء فلزی را از یکنواختی خارج نمایند.
در تکنیک تزیینی سیاه قلم ابتدا نقره و مس و سرب را به مقدار مناسب و مورد نیاز مخلوط نموده و حرارت میدهند. این آلیاژ را در حالت مایع با گوگرد مخلوط میسازند، آنچه که از این ترکیب به دست میآید پودر سیاه رنگی است که آن را روی قسمتهای کندهکاری شده و قلم زدهی شیء مورد نظر که سطح آن با ماده چسبناکی مانند قیرآغشته شده، میریزند، سپس شیء را حرارت میدهند تا این ترکیب از حالت پودر خارج گشته و به صورت مایع درآید و بتواند در شیارهای ظرف و گودیهای آن روان گردد. بعد از آن بخشهای اضافی تراشیده و پاک میشود تا تمام سطح یکسان گردد و در نهایت سطح ظرف جلا داده میشود.
2-13-6- مشبککاری
این تکنیک در واقع همان تکنیک موم گمشده است، بدین صورت که در ساخت اشیاء، قسمتهایی که باید مجوف و توخالی باشد، با موم سفت و قسمتهای سطح، با موم نرم پوشانده شده و سپس عمل قالبگیری انجام میگیرد. در زمان حرارت دادن، قسمتهایی که از موم نرم پوشیده شده زودتر ذوب میشود و از بین میرود و فلز را به خود میگیرد، و قسمتهایی که موم سفت دارد فلز را به خود نمیگیرد و توخالی باقی میماند. در نتیجه قسمتی از سطح شیء بصورت مشبک در میآید.
این روش توسط اره مویی هم قابل انجام است. طرح را روی سطح فلز ثابت کرده و سپس با مته قسمتهایی که باید خالی شوند را سوراخ کرده و با رد کردن تیغ اره از آن، حفرهها را خالی میکنند.
2-13-7- آب کردن ( جوهرکردن یا جوهرکاری)
این روش تزیینی مخصوص فولاد است که جنس ضخمیم و مقاوم دارد، بنابراین در کار اسلحهسازی مانند تزیین انواع خنجر و شمشیر و غیره به کار رفته است.
روش انجام این فن بدین ترتیب بوده است که ابتدا به وسیلهی حرارت دادن و آب دادن و سرد کردن فولاد آن را به رنگ تیره ی مواج درآورده و پس از ایجاد نقوش و طرحهای تزیینی بر سطح شیء، توسط اسید، گود میکردند و داخل آن را با فلزات گرانبها ترصیع مینمودند. بدین ترتیب علاوه بر نقوش زیبا، زمینهی تیره ی مواج روی تیغهی خنجرها و شمشیرها ایجاد میکردند.
2-13-8- میناکاری
مینا کاری در واقع نوعی لعابکاری فلزات است. استفاده از اکسید فلزهای مختلف که تحت تأثیر حرارت، تولید رنگهای مختلف کرده و سپس توسط انواع املاح چسبنده با یکدیگر ترکیب شده و حالت چسبندگی پیدا میکنند. نوع رنگ حاصله از عمل اکسیداسیون بستگی به میزان درجه حرارت و طول مدت آن دارد. این روش فنی از ابتدای اکتشاف تاکنون هیچ تغییری نکرده است (توحیدی،1390).
«سابقهی هنر میناکاری در ایران به زمان اشکانیان و ساسانیان میرسد ولی استفاده از آن در آغاز اسلام تا پیش از حکومت ایلخانان روشن نیست» ( گلاک،2535،163).
2-13-9- گوژکاری
گوژکاری یعنی با چکش کاری پشت اشیاء، نقش بر روی سطح آنها به صورت برجسته نمایان شود. «این فن از قدیمیترین و مهمترین تکنیکهای تزیین اشیاء فلزی است. تفاوت گوژکاری با قلمزنی در این است که در قلمزنی، برجستهسازی سطح اشیاء از طریق کندهکاری حاشیه نقوش و برداشتن لایهای از سطح فلز صورت میگیرد، حال آنکه در گوژکاری نقوش برجسته بر سطح اشیاء با وارد آوردن ضربات چکش از پشت شیء شکل میگیرد و هیج لایهای از سطح فلز برداشته نمیشود» (توحیدی،1390،48).
2-13-10- ملیلهکاری
ملیلهکاری در ایران از چهار تا پنج هزار سال پیش رایج بوده است. از دوران مادها و هخامنشیان و بعد از ورود اسلام به ایران تا کنون ادامه داشته است. جواهرسازان ما نقش ها و طرحهای اسلیمی زیبایی با ملیلهکاری روی زیورآلات انجام دادهاند که در نوع خود بینظیر است (غیبی،1391).
«ملیلهکاری، هنری ظریف و لطیف است که در آن اشیاء فلزی با مفتولها و یا تسمههای بسیار ریز و ظریف، در نقش و نگار زیبا و متنوع ساخته و یا تزیین میشوند. نشاندن این مفتولها و تسمهها با جوشهای بسیار ریز، دقت فوق العاده لازم دارد و استادکاران این حرفه میبایست از مهارت زیادی برخوردار باشند. اوج این هنر در دورهی صفوی است و شهرهای زنجان، اصفهان و یزد از مراکز مهم ملیلهکاری در گذشته و حال محسوب میشوند. معمولا اشیایی که به طریق
