
ولادت ومعجزات آن حضرت، نشانههاي ظهورمثل دجّال، سفياني وروايتي درمدت حکومت امام عصر [عجلاللهتعالي فرجه الشريف] ذکر کرده است.
وي ذيل حديث چهارم به شيخ بهائي و ميرداماد با عنوان استاد نام ميبرد. وي درپنج مورد به کتاب”رياض المؤمنين وحدائق المتقينِ”خود اشاره ميکند.به نقل خود ميرلوحي اين کتاب درحداثت سن تأليف شده است.وي همچنين به کتاب ديگرخودش به نام “ادراء العاقلين و اخزاء المجانين”ذيل حديث هفدهم اشاره ميکند و ميگويد:چندکلمه وجيزه درتعريف روح ميباشد.
4-5.رياض المؤمنين وحدائق المتقين
همانطورکه ذيل”کفايه المهتدي في معرفه المهدي” اشاره شد نام رياض المؤمنين وحدائق المتقين درآن ذکرشده.اين اثردر ايام جواني نوشته شده.فرزند ميرلوحي به نام محمّدهادي درکتاب اصول العقائد و جامع الفوائد ذيل حديث چهلم ازاحوال امام زمان (عجلاللهتعاليفرجه الشريف) به اين نکته اشاره کرده وميگويد: “… وچون تأويل اين حديث خالي ازطول نيست، حواله آن، به کتاب “رياض المؤمنين و حدائق المتقين” است که والداين کمترين رحمه الله نوشته”.436
ازحوالههايي که خودمؤلف و فرزندش محمّدهادي به اين کتاب دادهاند احتمالاً بايد کتابي مفصل وموازي بامباحث کتابکفايه المهتدي في معرفه المهدي و اصول العقائد و جامع الفوائد باشد.اما اثري ازاين نسخه وجود ندارد.آنچه که درفهرست کتب خطي کتابخانه وزيري يزد درجلد دوم صفحه 785 به آن اشاره شده وبه ميرلوحي سيدمحمّد بن محمّدموسوي حسيني مطهرنقيبي سبزواري سپاهاني نسبت داده، اين نسخه شرح صحيفه سجاديه است که به فارسي بوده و مؤلف آن محمّدتقي مجلسي است که در الذريعه نيز اشتباه ثبت شده است.زيرا در صفحه چهارم اين نسخه نوشته است: “… وناميدم اورا به “رياض المؤمنين و حدائق المتقين و فقه الصالحين” انشاالله که معني اوبالفظ او موافق گردد”.
4-6.اعلام المحبين في رد الصوفيه و المبتدعين
ميرلوحي درکفايه المهتدي اين رساله رابه خود نسبت ميدهد.437درالذريعه اشارهاي به مؤلف اين رساله نشده است.438
4-7.تنبيه العاقلين اخزاء المجانين
اين اثر نيزذيل معرفي نسخه کفايه المهتدي درفهرست نسخههاي خطي مجلس به آنها اشاره شده است.439 ميرلوحي ذيل حديث هفدهم ازکتاب کفايه المهتدي به اين اثرارجاع داده است.440
5.آثارمنسوب به ميرلوحي
آثاري که به ميرلوحي نسبت داده شده، آثاري درنقد تصوف و با نام مطهربن محمّدمقدادي تأليف شدهاست.درمنابع تاريخيورجاليموجود ازآنروزگارتاکنون ناميازعالمي باعنوانمطهربنمحمّد مقدادي برده نشده.تنها آقا بزرگ براساس رساله سلوه الشيعه، از وي در الروضه النضره ياد کرده ونوشته: شايد وي ازاحفاد حسن بن محمّدبن حسين…طحال مقدادي(م600)باشد.441ميرلوحي به دليل سخنان ومقابله هاي تندي که با ابومسلم خوانيها انجام داده بود، دشمنان زيادي داشته، وهمينطورجسارتهايي که به مجلسي اول داشته، مورد آزار واذيت قرارميگرفت، ازاين رو دربعضي ازتأليفات، تقيه ميکرده وخود را به مطهر ملقب ميکرده.مثلاً درکتاب کفايه المهتدي که اربعيني است درمعرفت امام عصر(عجلالله تعاليفرجه الشريف)خود را اينچنين معرفيميکند: “اما بعدچنين گويد محتاج رحمت حضرت باري، محمّد بن محمّد لوحي الحسيني الموسوي السبزواري، الملقب بالمطهر والمتخلص بالنقيبي”.
جعلي نويسي، رويکردي بود که سبب تأليفات فراواني در دوره صفويه شد.اين جعلي نويسي نيز بعد از تأليف کتاب حديقه الشيعه شروع شد، به همين دليل، جعلي نويسي دردوره صفويه به اوج خود ميرسد.
5-1.رساله توضيح المشربين وتنقيح المذهبين
ملامحمّدطاهرقمي رساله اي درنقد تصوف به نام ردّ صوفيه مينگارد، نقدي ازطرف مجلسي اول بررساله رد صوفيه نوشته ميشود و ملامحمّدطاهر قمي براين نقد محمّدتقي مجلسي ردي مينويسد، شخصي اين سه رساله راجمع آوري کرده و محاکماتي ميان آرا آنها انجام داده که نتيجه اين سه رساله ويک محاکمه کتاب توضيح المشربين و تنقيح المذهبين شده است.بنا به گفته تاريخ نگارمعاصر رسول جعفريان، نويسنده اين کتاب کسي نيست جز ميرلوحي سبزواري.
درحال حاضر اثر مستقلي به نام توضيح المشربين وتنقيح المذهبين وجود نداشته وفقط دوخلاصه ازاين اثرموجود است که درادامه به آنها اشاره ميکنيم.
5-2.اصول فصول توضيح
اولين خلاصه ازتوضيح المشربين وتنقيح المذهبين که موجود است، کتاب اصول الفصول التوضيح ميباشد.اين اثردر بيست وسه باب نوشته شده که طبق نسخه مرکزاحيا ميراث اسلامي442فصل اولِ هربابِ آن با عبارت، “ماتن دراصل رساله443گويد” شروع ميشود، که منظور از ماتن؛ ملامحمّدطاهر قمياست.فصل دوم آن نيز با عبارت، “محشي ميفرمايد” ادامهپيداکرده، که بنابرصحت انتساب، منظورملامحمّدتقي مجلسياست.فصل سوم آن نيز باعبارت”ماتن درجواب محشي ميگويد” که ملا محمّدطاهرقمي باشد، ادامه پيدا ميکند.اصول الفصول التوضيحدرسه نسخه موجود است.444
5-3.رساله سلوهالشيعه و قوهالشريعه
دومينخلاصه ازکتاب توضيح المشربين وتنقيح المذهبين که موجود ميباشد، رساله سلوه الشيعه وقوه الشريعهاست.445 اين رساله بنا به گفته آقابزرگ، درسال1060تأليف شده است.446
درکتاب نصيحه الکلام وفضيحه اللئام به مطلبي اشاره شده که درتقريب اينکه سلوه الشيعه ازميرلوحي باشدکمک زيادي ميکند.عصّام ميگويد: “اتفاقاً در اين وقت کتابي موافق مدعا در دست يکي از محبان شاه اوليا ديد ومعلوم گرديد که سيدي از حاميان دين سيد المرسلين که مؤلف آن کتاب و صاحب تصانيف بسيار است قبل از تأليف آن کتاب، رسالهاي که آن را سلوه الشيعه و قوه الشريعه نام کرده، مقرون قلم خجسته رقم گردانيده و درآن ازروي تقيه ذکر نام و نسب ننموده و به لقب که مطهر است وانتساب والده که مقداديه است، خود را ستوده”.447صاحب نصيحه الکرام اضافه کرده وميگويد: “اگرکسي خواهدکه برحقيقتِ حال ملاي مذکور[ملامحمّدتقي مجلسي]وقوف يابد، بايدکه کتاب فضايح المبتدعه که يکي ازفضلاي نامدار امت نوشته، يا به کتاب توضيح المشربين و تنقيح المذهبين که صاحب تسليه الشيعه وتقويه الشريعه [ ] رجوع نمايد”.448ازعبارت قبل واين عبارت صاحب نصيحه که ميگويد: “صاحبتسليهالشيعه درآن کتاب و دررساله أعلام المحبين نقل نموده…”449 معلوم ميشود که “توضيح المشربين وتنقيح المذهبين” و” تسليه الشيعه وقوه الشريعه” وهمچنين “سلوهالشيعه وقوه الشريعه” و” اعلام المحبين”، ازيک نويسنده بوده که ميرلوحي است. سلوهالشيعهوقوهالشريعه درميراث اسلامي ايران دفتردوم به کوشش شيخ احمد عابدي به چاپ رسيده است.
ميرلوحي در اين اثرصرفا به گزارشي از مخالفان تصوف دربين علماي سني وشيعه پرداخته و درانتها نيز به بحث غنا اشاره کرده وچند فتوا ازعلما درحرمت غنامطرح کرده است.ميرلوحي همچون ديگرناقدين اين طايفه، سراغ حلاجيه رفته وميگويد: حلاجيه چندفرقه بوده که خسيس ترين آنها را زراقيه مينامند.وي در توضيح خصوصيات اين فرقه را ميگويد: خوانندگي واصول گرفتن وچرخيدن ومانند بدمستان نعره زدن واظهار بيهوشي کردن پيشه آنهاست.ميرلوحي دراين اثر به سراغ علماي صاحب نام اين طايفه رفته ونقدهاي آنهارامطرح کرده.ازکساني که ميرلوحي مطالبي ازآنها نقل ميکند، ملاي روم، صاحب کشاف وازکتاب فضائح المبتدعه است.درادامه به بعضي ازاقوال اشاره ميکنيم.
6.بهرهگيري ميرلوحي ازکلام بزرگان در نقد تصوف
همانطورکه اشاره شد ميرلوحي علاوه برانتقادش به مجلسي اول وبحث غنا وچند حديث در رد افعال صوفيه، ازکلام بزرگاني ازشيعه وسني استفاده کرده است.بزرگاني مثل؛ ملاي روم وحلاج که صوفي بودند و ديگراني که دراين طريقه نبوده، مثل زمخشري.ازعلماي شيعه نيز مثل؛ شيخ مفيد وفيض کاشاني درنقد تصوف بهره برده وصرفا نقل قول کرده وهيچگونه تحليلي نسبت به اين اقوال ندارد.خالي بودن تأليفات ضد تصوفي ميرلوحي از مباحث علمي ونقد عالمانه، نشان از آن دارد که ميرلوحي نه به اين مباحث آشنا بوده ونه در نزد استادي که آشناي به معارف تصوفي واهل فن باشد، حاضر شده، لذا انتظارچنين امري که ميرلوحي و محمّدطاهرقمي به تحليل مباحث صوفيه بپردازند ونقد عالمانه داشته باشند، انتظاربيجايي است.
در ادامه جملاتي که ميرلوحي ازکلام بزرگان اهل سنت در ردّ تصوف استفاده کرده، اشاره ميکنيم.
6-1. بزرگان سني
6-1-1.ملاي روم
ميرلوحي درابتدا به سراغ ملاي روم رفته و وي را ازپيران بزرگ طايفه صوفيه ميداند، و وي را در رديف علماي اهل سنت ذکر کرده ونظمي از وي درنقد اين طايفه آورده که ميگويد:
اگرازپــوست کس درويـــش بــودي رئيـــس پـوست پوشان ميش بودي
اگــرمــرد خــداآن مـردچـــرخيست يقين دان که آسـيامعروف کرخيست
اگرکـــف بردهن عرش است ومـعراج يقـــين ميـــدان شـترمنصورحـلاج 450
6-1-2.نسفي
ميرلوحي درادامه، کلامي ازعزيز الدين نسفي که از اکابر مشايخ اين طايفه است نقل کرده که وي در کتاب تصفيه القلوب ميگويد: “اي درويش اگربه نظرتحقيق درحال پيران ومريدان روزگاربنگري به يقين بداني که شياطين عصرند.در دکان هاي مکر وتلبيس نشسته ونام ملوک وسلاطين فقر برخود بسته، اشقيا لباس اتقيا پوشيده و درتسخير انعام پي افساد و لجام کوشيده مردودان به رنگ مقبولان برآمده و هريک به طريقي ازدرِحيلت گري وابله فريبي درآمده.غولان راه دين، خود را درچشم کورباطنانِ ظاهربين به صورت ارباب يقين نموده ودلهاي سفها رابه ذکرجلي وجامه عسلي به صدگونه دغلي ربوده، شعار ايشان فتنه وفساد، و دثار ايشان زندقه والحاد، دين ايشان بدعت وبي نمازي وآيين ايشان چرخ و رقص وبازي، همه درامردي مطاع مغلمان وبعدازدميدن لحيه مطيع مغلمان، افتخار ايشان به آشنايي ظلمه، مباهات ايشان به تحصيل خرقه ولقمه، کارايشان شکم پرستي وهرزه گفتن”.451
6-1-3.حلاج
ميرلوحي درطعن حلاج از احتجاج طبرسي نقل ميکندکه وي ادعاي مقامي داشته که خدا براي او قرار نداده بود.452
6-1-4.زمخشري
ميرلوحي ازصاحب کشاف که در سلوه الشيعه براي نقد تصوف استفاده کرده است.ميرلوحي ميگويد: زمخشري درتفسيرآيه” قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ”453 صوفيان وسنياني که به آنها اعتقاد دارند، توبيخ کرده وميگويد: “هرکه دعوي محبت خدا کند و مخالفت سنت وطريقه رسول خدانمايد، پس وي کذاب است وکتاب الله تکذيب اوکرده است، يعني حکم بر دروغش کرده وهرگاه ببيني که کسي ذکرمحبت خدا ميکند و دستک ميزند با ذکرمحبت الهي رقص ميکند و نعره ميزند و بي هوش ميافتد پس شک مکن دراينکه او نميداند که چه چيز است محبت خدا ودستک زدن و…نيست، مگر بواسطه آنکه تصورکرده است درنفس زشت ناخوش خود صورت زيباي عاشق سازنده را وآن راخدا نام کرده، بعد ازآن دست زده وطرب کرده ونعره برآورده و بيهوش شده وبواسطه تصورکردن آن صورت دربسياري مواقع تنبان آن تصورکننده پر از مني شده”.454 ميرلوحي همچنين متذکر ميشودکه زمخشري دراين کتاب و کتاب ربيع الابرار وديگر مصنفاتش اين رفتارصوفيه رانقد کرده است.
6-1-5. شيخ روزبهان فارسي
ميرلوحي شيخ روزبهان فارسي را يکي ديگرازبزرگان صوفيه ميشمارد که طايفه مبتدعه وگروه زراقيه را طعن کرده است.ميرلوحي آورده که شيخ درتفسيرآيه”سمّاعون للکذب اکالون السحت”455 ميگويد: “خدا دراين آيه اهل سالوس را وصف کرده.کساني که دراين زمان در زوايا نشسته وتظاهر به زهد وتقشّف456ميکنند.طهرالله وجه الارض منهم و وقانا من صحبتهم وسوءافعالهم فأنهم مرقوا من الدين واکلوا الدنيا بالدين”.457
6-2.بزرگان شيعه
ميرلوحي درادامه به بزرگاني ازشيعه که درنقد تصوف صاحب تأليف بوده اشاره و درابتدا ازصاحب فضايح المبتدعه سخن به ميان آورده است.
6-2-1.صاحب فضايح المبتدعه
ميرلوحي صاحب فضايح المبتدعه رايکي ازعلماي شيعه وفضلاي عصرمعرفي ميکندکه وي در نقدتصوف ميگويد: “فقيرمکرر ديدهام که جمعي از فاسقان و فريبندگان به خوانندگي کردن و خوانندگي شنيدن ودست به هم گرفتن واصول گرفتن وطرب کردن ونعره زدن وچرخيدن واظهار بيهوشي
