
م پرده رنگي، ماكت يا نمونه متحرك) و با نمايش (يعني تجربيات فيزيكي، بازسازيهاي كيهاني يا گردشهاي علمي) پيوند ميدهند. هدفشان اساساً تعليمي است، و فعاليتهاي آموزشي آنها بسيار مهم و به دور از تمركز هستند. بعضي از موزهها نمايشگاههاي قابل جابجایی به راه مياندازند تا به مناطق دورافتاده و محروم از موهبات تكنولوژي خدمت برسانند؛ برخي ديگر، مانند موزه كلكته36، از موزههاي بسيار استفاده ميكنند؛ عدهاي نيز انواع تسهيلات را در اختيار مدارس فاقد آزمايشگاه و كارگاه ميگذارند، همچنان كه در ميلان ديده ميشود. موزههاي علمي محتملاً مواظبت شدهترين و پرفعاليتترين موزهها هستند. پيشرفتشان در موزهشناسي و در فنون ارائه از همه حياتيتر بوده است.
2-1-4-13- موزههاي تخصصي
اگر چه همه موزههاي تخصصي را ميتوان در طبقهبنديهايي كه ديدیم گنجاند، ليكن نفس تخصصی بودنشان مسايل ويژهاي براي آنها پديد ميآورد. موزههايی به معرفي يك فعاليت هنري ميپردازند، مانند موزه سینمای ایران که در سال 1381 در باغ فردوس تهران گشایش یافت.
تصویر2-3- باغ فردوس، ساختمان موزه سینمای ایران
2-1-4-14- موزه كودكان
موزه هاي كودكان موسساتي هستند كه با ارائه انواع نمايشگاه و برنامه هاي جذاب عمدتاً با هدف ايجاد انگيزه هاي يادگيري و درك تجربه هاي مختلف براي كودكان شكل گرفته و فعاليت مي كنند.
تفاوت اين نوع موزه با موزه هاي سنتي درآن است كه موزه هاي كودكان يا موزه هاي كودكي نوعاً موزه هايي هستند كه آزادي عمل بيشتري از نظر سياست هاي نمايش و نگاهداري آثار دارند.
فکری كه پشت اين نوع موزهها و نمايشگاهها نهفته آن است كه اين فعاليتها مي تواند به عنوان يك ابزار آموزشي به ويژه در سالهاي نخست كودكي مورد استفاده مربيان و معلمان و سرپرست كودكان قرارگيرد. بيشتر موزه هاي كودكان جهان، جنبه غيرانتفاعي دارند و توسط سازمان هاي غيرانتفاعي سازماندهي ميشوند و از اين رو عمدتا توسط گروه هاي كوچكي از كاركنان داوطلب اداره ميشوند.
با اين حال طي دهههاي گذشته سازمان هاي تخصصي بين المللي فعال در حوزه موزههاي كودكان با تشكيلات قدرتمندي پا به عرصه وجود گذاشتهاند كه اتحاديه موزههاي كودكان37 كه در سال 1962 شكل گرفته از اين جمله است.
سازمان بين المللي اتحاديه موزههاي كودكان، در سال 2007 با 341 موسسه عضو از 23 كشور جهان شبكه گسترده اي در اين زمينه است. همچنين اتحاديه موزه هاي كودكان اروپا نيز كه در سال 1994 تشكيل شده هم اكنون بيش از 34 كشور را در عضويت دارد.
نخستين موزه كودكان جهان موزه كودكان بروكلين است كه درسال 1899 در بروكلين38 شكل گرفت و سپس پنج موزه ديگر نيز ايجاد شد كه به ترتيب موزه كودكان بوستون39 درسال 1913، موزه دترويت40 در سال 1917 موزه كودكان ايندياناپوليس41 كه طبق گزارش اتحاديه موزههاي كودكان، بزرگترين موزه كودكان جهان محسوب مي شود. سپس موزه كودكان هارتفورد42 و موزه كودكان دالاس43 كه هر دو در دهه 1920 تاسيس شدند. اتحاديه موزههاي كودكان، گزارش داده است كه تا سال 1975 تقريبا 38 موزه كودكان در ايالات متحده امريكا شكل گرفته بود. در دهه 1970 تا 2007 بيش از دويست موزه كودك ديگر در اين كشور تأسيس شده است44.
2-1-4-15- موزههاي جهاني
موزههايي بسيار بزرگاند كه داراي بخشهاي گسترده بزرگي هستند كه در آنها آثار مختلف از سراسر جهان گردآوري و در معرض نمايش قرار گرفتهاند مانند موزه لوور فرانسه.
2-1-5- بناهاي تبديل شده به موزه
اغلب موزههايي كه در فاصله سالهاي 1800 تا 1950 بوجود آمدند درون بناهاي موجود تاريخي جا داده شدند؛از جمله لوور در پاريس، آرميتاژ در لنينگراد، افيزي در فلورانس، پرادو در مادريد.
در تبديل اين بناها به موزه، گاه مسائلي مطرح ميشوند كه تبديل آنها را با مشكل مواجه ميسازد، همچنين محدوديتهايي را به ملاحظه خصوصيات زيبايي شناختي و تاريخي خود باعث ميشوند. «موقعيت اين گونه موزهها به ندرت خوب است، چرا كه در مركز تاريخي شهرها واقع شدهاند، و در نتيجه مشكلاتي از حيث عبور و مرور و نيز امكان دسترسي به همراه ميآورند. رطوبت ديوارها و جو دروني بنا غالباً به مجموعهها آسيب ميرسانند. نور طبيعي، گاه ناكافي است، و گاه خيره كننده، بطوري كه ميبايد بر تعداد پنجرهها افزود و يا از آن كاست. فضا به قدر كافي انعطافپذير نيست، تجهيزات موزهنگاري ميبايد براي كار در سطوح نامناسب تطبيق داده شود. بطور كلي حالت صميمانه اين بناها آنها را بيشتر در خور موزههاي نقاشي، موزههاي يادبودي، موزههاي تخصصي تاريخي، و حتي نمايش مجموعههاي خصوصي ميسازد. جنبه تعليمي موزهنگاري معاصر در اينها به آساني جامه عمل نميپوشد، و به استثناي چند بناي وسيع از قبيل لوور و ورساي، اين موزهها نميتوانند در آن واحد پذيراي عده زيادي از مراجعان بشوند.» مسأله ديگري كه بايد به آن توجه نمود، ايمني مجموعههاست، خصوصاً كه بناهاي تاريخي عموماً بيش از ساير موزهها در معرض خطر حريق و يا سرقت هستند. با وجود تمامي اين مشكلات، تمايل به استفاده از اينگونه بناها در سرزمينهايي كه از اين لحاظ غني هستند، همچنان وجود دارد. اما نكته درخور توجه در اين بناها اين است كه مجموعههايي كه در آنها گردآوري و به معرض نمايش گذارده ميشوند، بايستي با حالت بنا تناسب و مطابقت داشته باشد. (به عنوان مثال نبايد يك مجموعه فولكلور را در يك كاخ و يا مجموعه هنري غير مذهبي را در يك كليساي قديمي به نمايش گذاشت).
2-1-6-بناهايي كه به عنوان موزه ساخته شده اند
هر چند كه پيدايش موزه حداقل به قرن سوم پيش از ميلاد باز مي گردد، اما ميتوان گفت طراحي ساختمانهايي با عملكرد خاص، براي موزه، در اواخر قرن 18 آغاز شد. در اين دوران معبد ـ موزهها يا كاخ ـ موزهها شكل گرفتند كه معمولاً به تقليد از معابد يوناني ساخته ميشدند. پس از آن در دوران معماري معاصر از ديدگاهي متفاوت به معماري موزهها پرداخته شد. در ادامه، ويژگيهاي اين دو نوع معماري بررسي ميگردد.
2-1-6-1- معبد ـ موزهها يا كاخ ـ موزه ها45:
اينگونه موزهها، ساختمانهايي با خصلت يادبودي هستند، و معمولا منظر برونيشان تقليدي از معابد يوناني است: با ستونهاي رديف شده، پيشاني مثلثي شكل و تزیین ثقيل كلاسيك، همانند موزه هنري متروپوليتن در نيويورك، تالار ملي هنر در واشنگتن دي. سي و نشنال گالری در لندن. اين روش در موزهسازي در اواخر قرن هجدهم آغاز شد و در طي قرن نوزدهم ادامه يافت. تالارهاي درون اين موزهها از مرمر يا سنگ سخت پوشيده شدهاند. «سقف مرتفع دارند، به پلكانهاي وسيعي كه گاهي تا يك سوم از فضاي موجود را اشغال كردهاند مجهز هستند، مسيرهاي ناراحتي را براي مراجعان فراهم آوردهاند، و روشنايي در آنها از ارتفاع بيش از اندازه ميتابد ـ اينها همه عناصري هستند كه به قصد تأكيد بر ارزش شاهكارهای مجموعههای مذهبی طرح شدهاند. چشم بيننده بايد از جلال قرون گذشته تسخير و خيره شود … در همه اين بناها فضاهائي كه به مخازن و خدمات اختصاص يافته، كم و نامناسب است، بطوريكه كاربرد چنداني ندارد. نشنال گالری، اثر میس وان46 که در روهه47 برلن واقع شده ، در دهه 1960 ساخته شده است که نمایانگر مفهوم نوین معبد ـ موزه می باشد48. اين نوع موزهها معمولاً در مركز شهرهاي قديمي ساخته ميشوند و براي اينكه با نيازهاي جامعه امروزي منطبق گردند، هزينه و زحمت زيادي صرف آنها ميگردد. از طرف ديگر، اينها خود، به ابنيه تاريخي بدل ميشوند و همين مسأله توسعه آنها را با اشكال روبرو ميسازد. «راه حل هايي كه براي دگرگون ساختن و مبدل كردن اين بناها به موزههاي مدرن اتخاذ ميشوند معمولا جنبه بنيادي دارند: از قبيل نصب سقفهاي كاذب، حذف نور طبيعي با كور كردن پنجرهها و سقفهاي شيشهاي، تقسيم فضاي تالارها، حذف نقاشيها و مجسمههاي تزئيني و غيره… در موارد متعددي حياطهاي دروني را به منظور استقرار مخازن پوشاندهاند، و امتدادهايي از بنا در زمينهاي هم جوار ساختهاند».
2-1-6-2- موزههاي جديد
چنانچه اشاره شد تا دهه 1950 موزهها به عنوان پوسته زيبايي براي مجموعههاي نهفته در آن در نظر گرفته ميشدند. پس از آن نيز بسياري از بناهايي كه به عنوان موزه ساخته شدهاند، جنبه يادبودي يافتند و بدينسان اينها نيز از همان مفهوم معبد ـ موزه و يا كاخ ـ موزه پيروي كردهاند. معماران بزرگي مانند لوكوربوزيه49 سوئيسي و ميس وان50 و فرانك لويدرايت51 آمريكايي، در موزههاي توكيو52، چانديگار53، برلين54 و موزه سالمون آر. گوگنهايم در نيويورك55 كوشيدهاند عملاً انديشههاي خود را در زمينه موزه شناسي نشان دهند. البته در اينجا بايد بيان كرد كه از لحاظ طراحي معماري ميان موزههاي خصوصي يا نيمه خصوصي (داراي هيأت امنا يا شورا) و موزههاي عمومي تفاوتي وجود دارد. در موزههاي نوع اول نظر مدير و كاركنان علمي، در گزينش معمار بسيار مؤثر است. از اين جهت مسئولان موزه برنامهريز طرحي هستند كه معمار ملزم به اجراي آن است، ولي در موزههاي عمومي، معمار از جانب كساني به غير از كاركنان موزه به آنان تحميل ميگردد ولي مديريت موزه ديگر از آنچنان آزادي براي برنامهريزي برخوردار خواهد بود، بنابراين ميتوان گفت: طراحي موزههايي موفقيت آميز بوده است كه بسياري از آنان، آنچنان آوازه بلندي ندارند و بوسيلة معماران عموماً گم نامي ساخته شدهاند كه تمايل به همكاري نزديكتري با كاركنان موزه، كه قادر بودند برنامه دقيقي تهيه كنند، داشتهاند. همانند موزه ادمونتون56 در كانادا و مجتمع موزههاي مدرن مكزيك. ويژگي اين موزهها عبارت است از: «استفاده اصولي از پيشرفتهترين مصالح و فنون تقسيم فضايي سطوح مختص خدمات و مناطقپذيرش مراجعان، ايجاد فضاهايي با حجم انعطاف پذير جهت نمايشگاههاي ثابت و موقت، گسترش مخازن و تسهيلات پژوهشي و مطالعه دقيق نقشهاي كه در ارتباط با نقشه كلي شهر و امكانات حمل و نقل و پاركينگ باشد.»
پیشینه شکل گیری موزه پارس شیراز
2-2-پیشینه شکل گیری موزه پارس
در سمت جنوبی ارگ كريم خاني و در باغ نظر یکی از زیباترین آثار معماری دوره زندیه، به نام عمارت کلاه فرنگی قرار دارد که اکنون موزه پارس نامیده میشود.
طرح کلاه فرنگی نیز مانند دیگر بناهای کریم خانی از خود اوست. این بنا از نظر شکل عمومی و نوع کاشی کاری ( درخت انجیره و پرنده ) شباهت زیادی به قصر خورشید در کلات نادری دارد. احتمالاً وقتی کریمخان در خراسان در تبعید بوده، در سر بلند پروازیهایی داشته است57. البته عدهای نیز معتقدند که طرح اصلی این بنا تقریباً مشابهت با کاخ شاپور در بیشاپور دارد58.
نقشه2-1- نقشه باغ نظر و محوطه اطراف آن
(آرشیو اسناد و مدارک سازمان میراث فرهنگی)
نقشه2-2- پلان موزه پارس
(آرشیو اسناد و مدارک سازمان میراث فرهنگی)
عمارت کلاه فرنگی به صورت هشت گوش ساخته شده و این شکل از معماری ، از زمان مغولها در ایران معمول شده است. این عمارت هشت گوش چهار در دارد ، که میان هر دو در یک پنجره قرار دارد. به این ترتیب که از هشت دیوار بنا به طور یک در میان ،یکی از دیوارها در دارد و دیگری پنجره. درهای ورودی عمارت در اضلاع کوچکتر زاویه دار واقع است که با چند پله به ساختمان مربوط میشود . بنا کرسی دار بوده و در حدود 5/1 متر از سطح باغ بالاتر است، به طوری که برای ورود، هر کدام از درها یک پلکان سنگی دارد. ازارههای بنا از سنگهای بزرگ یکپارچه تشکیل شده و دارای حجاری میباشند. نمای خارجی کلاه فرنگی نیز با کاشی کاری بسیار زیبایی تزیین شده است. بالای هر در یک مجلس کاشی کاری شده است. دو تا از آنها مراسم بر تخت نشستن سلیمان نبی است و دو دیگر ، مجلس شکار است59.
تصویر2-4- نقشه و عکس هوایی از موزه پارس شیراز
منبع: Google Earth
فضاي داخلي بنا یک هشت ضلعی است که چهار ضلع آن ده متر و چهار ضلع دیگر آن پنج متر است و ارتفاعی در حدود 12 متر دارد. در چهار گوشه عمارت چهار شاه نشین و چهار گوشواره دیده میشود که سقف و
