
تحصیلی
مکانیک
شیمی
مواد
نفت
کامپیوتر
برق
عمران
تعداد
34
47
27
27
15
19
24
میانگین
79/5
70/5
62/6
29/6
40/6
26/5
91/6
انحراف استاندارد
91/1
73/1
98/1
87/1
13/2
46/2
69/1
ابعاد
حل مسأله
رشته تحصیلی
مکانیک
شیمی
مواد
نفت
کامپیوتر
برق
عمران
تعداد
34
47
27
27
15
19
24
میانگین
67/6
17/6
11/6
40/6
46/6
10/6
12/7
انحراف استاندارد
53/1
50/1
52/1
88/1
35/1
91/1
72/1
4-3- جمع بندی:
یافتهها و نتایج حاصل از تجزیه و تحلیلهای آماری نشان داد که: 1) مهارتهای غالب اعضای هیأت علمی دانشگاه شیراز در کاربرد مراحل هفت گانه چرخه یادگیری، مهارت در مرحله مشارکت و توسعه یادگیری میباشد. 2) مهارتهای فکری و عملی دانشجویان در ابعاد تجزیه و تحلیل، تفکر انتقادی، ارتباط مکتوب و شفاهی، سواد کمی، سواد اطلاعاتی، کار تیمی و حل مسأله، بالاتر از حد کفایت قابل قبول (حد متوسط) ارزیابی شده است، اما میانگین مهارت تحقیق و تفکر خلاق آنها، در حد کفایت قابل قبول (حد متوسط) ارزیابی شده است. همچنین مهارتهای فکری و عملی دانشجویان مهندسی و ابعاد مختلف آن، از حد کفایت مطلوب، به طور معناداری پایینتر هستند.
3) مهارتهای فکری و عملی غالب دانشجویان مهندسی دانشگاه شیراز، مهارتهای حل مسأله، تفکر انتقادی، سواد اطلاعاتی، سواد کمی و کار تیمی میباشد. 4) بین مهارت اعضای هیأت علمی در کاربرد مراحل هفتگانه چرخه یادگیری و مهارتهای فکری و عملی دانشجویان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. 5) مهارت اعضای هیأت علمی در کاربرد مراحل هفت گانه چرخه یادگیری، پیش بینی کننده مثبت و معنادار مهارتهای فکری و عملی دانشجویان زن و مرد مهندسی میباشد. 6) مهارت اعضای هیأت علمی در کاربرد مراحل هفت گانه چرخه یادگیری، پیش بینی کننده مثبت و معنادار مهارتهای فکری و عملی دانشجویان رشتههای مهندسی مکانیک، شیمی، مواد، نفت، کامپیوتر، برق و عمران میباشد.
7) بین میانگین مهارت اعضای هیأت علمی در کاربرد مراحل هفت گانه چرخه یادگیری، از دیدگاه دانشجویان زن و مرد، تفاوت معناداری وجود دارد. 8) بین مهارت اعضای هیأت علمی در کاربرد مراحل هفت گانه چرخه یادگیری، از دیدگاه دانشجویان رشتههای مختلف مهندسی، تفاوت معناداری وجود دارد. 9) بین میانگین مهارتهای فکری و عملی دانشجویان زن و مرد، تفاوت معناداری وجود دارد. 10) بین مهارتهای فکری و عملی دانشجویان رشتههای مختلف مهندسی، تفاوت معناداری وجود ندارد.
و اما به طور کلی و صرف نظر از ویژگیهای جمعیت شناختی، و مطابق با شکل شماره (4-10)، میتوان گفت مهارت اعضای هیأت علمی در کاربرد مراحل هفت گانه چرخه یادگیری، پیش بینی کننده مثبت و معنادار (01/0 p، 49/0= β) مهارتهای فکری و عملی دانشجویان میباشد. بنابراین آشنایی هرچه بیشتر اعضای هیأت علمی با چرخه یادگیری و مراحل مختلف آن و سعی در به کارگیری هر چه بیشتر آن در کلاسهای درس، موجبات بهره مندی و تقویت روزافزون مهارتهای فکری و عملی دانشجویان را فراهم میآورد.
شکل شماره (4-10): پیش بینی مهارتهای فکری و عملی دانشجویان مهندسی بر اساس میزان
مهارت اعضای هیأت علمی در مراحل هفتگانه چرخه یادگیری
فصل پنجم
بحث و نتيجهگيري
5-1- مقدمه
در این فصل با استفاده از یافتههای بهدست آمده از پژوهش، به بحث و نتیجهگیری نتایج پرداخته میشود، و ارتباط یافتهها با نتایج یافتههای پژوهشهای قبلی و پیشینه پژوهش به بوته ارزیابی گذاشته میشود، سپس نتیجهگیری کلی ارائه شده و در پایان محدودیتها و پیشنهادات پژوهش بیان میگردند.
5-2- بحث و نتیجه گیری
– ارزیابی مهارت (های) غالب اعضای هیأت علمی دانشگاه شیراز در کاربرد مراحل هفت گانه چرخه یادگیری
نتایج بهدست آمده حاکی از آن بودکه بالاترین میانگین مهارت اعضای هیأت علمی در کاربرد مراحل هفت گانه چرخه یادگیری، متعلق به مرحله مشارکت و پایینترین میانگین، متعلق به مرحله ارزیابی بود و مهارت غالب اعضای هیأت علمی دانشگاه شیراز، مهارت در مرحله مشارکت بود.
میتوان علت احتمالی نتیجه بهدست آمده را جلب توجه یادگیرنده به عنوان محور تدریس دانست. تا زمانی که یادگیرنده مشارکت فعالی در کلاس نداشته باشد، یادگیری محقق نخواهد شد. این امر به ویژه در رشتههای کاربردی و دروس تخصصی آنها از اهمیت بیشتری برخوردار است، چرا که بدون توجه و مشارکت ذهنی یادگیرنده، امکان درک و فهم درست مطالب میسر نمیشود. بنابراین میتوان گفت اعضای هیأت علمی رشتههای مهندسی، به دلیل ماهیت خاص این رشتهها و دروس مربوط به آنها، سعی میکنند ضمن تدریس خود با نظرسنجی از دانشجویان، طرح انواع سؤالات، به چالش کشیدن ذهن دانشجویان و غیره، دانشجویان را به مشارکت هر چه بیشتر در مبحث موردنظر، علاقهمند سازند.
یکی دیگر از مسائلی که در هر نوع آموزش و یادگیری مدنظر قرار میگیرد، مسأله ارزیابی است. ارزیابی، استاد و خود یادگیرنده را از میزان وقوع یادگیری، آگاه میسازد. بنابراین باید دربرگیرنده سؤالاتی جامع، فراگیر، مرتبط و تا حدودی چالش برانگیز باشد تا بتوان با استفاده از نتایج حاصل از آن، با اطمینان درمورد یادگیری فراگیرندگان به قضاوت پرداخت. نتایج به دست آمده نشان داد که از نظر دانشجویان مهندسی، اعضای هیأت علمی در این زمینه از مهارت چندانی برخوردار نیستند.
شاید دلیل این امر، نوع آزمونها یا به عبارت بهتر نوع سؤالاتی است که در آزمونها مطرح میشود. سؤالاتی که در آزمونهای مهندسی مطرح میشوند، معمولاً بسیار مفصل و در عین حال بسیار پیچیدهتر و انتزاعیتر از آن چیزی است که تدریس میشود. ماهیت پیچیده این سؤالات به گونهای است که گاهی باعث میشود دانشجو تعادل ذهنی خود را از دست داده و در پاسخگویی به این مسائل با مشکل مواجه شود. در واقع، حل بسیاری از مسائل کاربردی، کار بسیار سختی نیست و با درک درست مبانی و اصول مربوط به آن، میتوان انواع مسائل مربوط به آن را حل نمود. اما اعضای هیأت علمی در آزمونهایی که ارائه مینمایند، با اعمال تغییراتی در مسائل، آنها را به مسائلی سخت اما در عین حال غیر کاربردی تبدیل مینمایند که هیچ نقشی در یادگیری عملیاتی دانشجو، ایفا نمیکند.
نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که از دیدگاه دانشجویان، مهارتهای غالب اعضای هیات علمی دانشکده مهندسی در مرحله مشارکت و توسعه یادگیری بود.. میتوان این نتیجه را با توجه به ماهیت رشته و دروس و نیز آگاهی اساتید از این موضوع که یکی از مهمترین مسائل به منظور یادگیری دروس تخصصی و کاربردی و در نتیجه انتقال آن به زندگی واقعی، مشارکت فعال فیزیکی و ذهنی یادگیرنده در کلاس به منظور جذب و درک عمیق مطالب و در کنار آن ارائه تکالیف و پروژههایی با ماهیتی نزدیک به مسائل و حیطههای واقعی، به منظور تلفیق و به کارگیری مطالب آموخته شده توسط دانشجو میباشد، توجیه کرد.
بر اساس جستجوی صورت گرفته در موتورهای جستجوی یاهو و گوگل و سایتهای مختلف و ژورنالها و کتابخانههای ملی و بین المللی، موردی در رابطه با نتیجه به دست آمده در پژوهشهای داخلی و خارجی یافت نشد.
– مقایسه میزان مهارتهای فکری و عملی دانشجویان مهندسی دانشگاه شیراز
نتایج حاصل نشان داد که میانگین مهارتهای فکری و عملی تجزیه و تحلیل، تفکر انتقادی، ارتباط مکتوب و شفاهی، سواد کمی، سواد اطلاعاتی، کار تیمی و حل مسأله دانشجویان مهندسی بالاتر از حد قابل قبول، اما میانگین مهارتهای فکری و عملی تحقیق و تفکر خلاق، در حد قابل قبول بودند. همچنین مشخص شد که میانگین تمام ابعاد مهارتهای فکری و عملی دانشجویان مهندسی، از سطح کفایت مطلوب پایینتر بودند و بین میانگین به دست آمده از مهارتهای فکری و عملی با میانگین معیار، تفاوت معناداری وجود داشت.
همان طور که مشاهده میشود، با وجود این که میزان مهارتهای فکری و عملی دانشجویان مهندسی در حد متوسط و قابل قبول و حتی بالاتر از آن میباشد، اما متأسفانه از حد مطلوب پایینتر هستند. در توجیه احتمالی این نتیجه، دلایل چندی را میتوان در نظر گرفت. از طرفی میتوان علت این نتیجه را به نوع ساختار حاکم بر دانشگاه شیراز نسبت داد. پژوهشهایی که در زمینه نوع ساختار دانشگاه شیراز انجام شدهاند (محترم، 1390؛ معینی، 1390و زینعلی، 1391) بیانگر آنند که نوع ساختار حاکم بر دانشگاه شیراز، از نوع بازدارنده است.
بنابراین میتوان گفت در چنین ساختاری، عدم وجود فرهنگ مشارکت، تصمیمگیریهای فردی و بدون مشورت، عدم وجود ارتباطات متقابل، عدم اعتماد به یکدیگر و ناسازگاری، نه تنها موجبات بی انگیزگی و عملکرد پایین اساتید به ویژه در تدریس و کار با دانشجو را فراهم میآورد، بلکه مهمتر از آن باعث میشود که دانشجویان نیز انگیزه، توان و شور و شوق خود در جهت یادگیری هر چه بیشتر انواع دانشها و مهارتها و به کارگیری آنها در عرصههای مختلف و بدین وسیله توسعه همه جانبه خود را از دست بدهند و نتوانند در زمینه مهارتهای لازم فکری و عملی، به سطح مطلوبی دست یابند.
از طرف دیگر، میتوان علت این نتیجه را با توجه به عدم برخورداری دانشگاه شیراز از ویژگیهای یک دانشگاه نوآور (ارتباطات بیرونی، ساختار باز و حمایتی، امکانات رفاهی مناسب، مشارکت دادن افراد ذی نفع و قوانین و مقررات منعطف) توجیه کرد. پژوهش صورت گرفته توسط کوچکی (1391) نیز مؤید عدم نوآور بودن دانشگاه شیراز میباشد. متأسفانه عدم برقراری ارتباط با ذی نفعان و عدم آگاهی از نیازها و التزامات روز و در نتیجه عدم سازگاری خود با آن، باعث میشود تا سیستم آموزشی نتواند دانشجویانی با مهارتهای سطح بالا و متناسب با نیازهای ملی و بین المللی، تربیت نماید. به علاوه، ساختار خشک و بسته حاکم بر دانشگاه، به اساتید و دانشجویان اجازه بحث و تبادل نظر، گفتمانهای علمی، تحقیقات علمی مشترک، برقراری روابط مستمر، ابراز ایدهها و نظرات، نقد نظرات یکدیگر، دنبال کردن طرحهای جدید و نیز ارائه راهکارهایی به صرفه تر در مورد مسائل مختلف را نمیدهد، بنابراین نمیتوان انتظار داشت که دانشجویان در زمینه مهارتهای مختلف از کفایت مطلوبی برخوردار باشند.
همچنین، میتوان گفت عدم انعطاف در قوانین و مقررات دانشگاه شیراز و در نتیجه محصور کردن اساتید و دانشجویان در چارچوبی از قواعد، جلوی بسیاری از پیشرفتها را میگیرد. علاوه بر این، شاید بتوان گفت عدم وجود فضا و امکانات مناسب و تسهیلات رفاهی لازم در دانشکدههای مهندسی نیز در این زمینه بی تأثیر نیست. قطعاً وجود امکانات و تسهیلات لازم به خصوص برای رشتههایی مانند مهندسی، ضمن بهبود بخشیدن به فرایند تدریس و یادگیری، امکان انجام آزمایشها، اکتشافات و تحقیقات علمی سطح برتر را فراهم نموده و بدین وسیله، موجبات رشد و توسعه انواع قابلیتها و مهارتهای فکری و عملی را فراهم میآورد.
بر اساس جستجوی صورت گرفته در موتورهای جستجوی یاهو و گوگل و سایتهای مختلف و ژورنالها و کتابخانههای ملی و بین المللی، موردی در رابطه با نتیجه به دست آمده در پژوهشهای داخلی و خارجی یافت نشد.
– ارزیابی مهارت (های) فکری و عملی غالب دانشجویان مهندسی دانشگاه شیراز
نتایج بهدست آمده نشان داد که بالاترین میانگین مهارتهای فکری و عملی دانشجویان مهندسی، متعلق به مهارت حل مسأله و پایینترین میانگین، متعلق به مهارت تفکر خلاق بود و مهارت فکری و عملی غالب دانشجویان مهندسی دانشگاه شیراز، مهارت حل مسأله بود.
علت احتمالی چنین نتیجهای را میتوان به ماهیت، ویژگیها و مقتضیات خاص رشتههای مهندسی نسبت داد. رشتههای مهندسی از جمله رشتههایی هستند که بیش از آن که با مبانی نظری سر و کار داشته باشند، مستلز
