
. خارق عادت از غير از نبي 106
4-1-1-5. مصيبت و گناه 106
4-1-1-6. معناي ظلم 107
4-1-1-7. خلق مخلوقات، باواسطه يا بيواسطه 107
4-1-1-8. تعبير خواب 107
4-1-1-9. حاضر شدن اعمال در قيامت 108
4-1-1-10. سخن عيسي در گهواره 108
4-1-1-11. حقيقتِ روح 108
4-1-1-12. غير قابل رؤيت بودن شيطان 108
4-1-1-13. ترک اولي يا گناه کردن آدم 108
4-1-1-14. زندگي ابدي 109
4-1-1-15. ناديدني بودن خدا 109
4-1-1-16. عدم سختگيري خداوند بر بندگان 109
4-1-1-17. تأخير عذاب تا وقت معيّن 109
4-1-1-18. نبوت عيسي 109
4-1-1-19. اجر دنيوي 109
4-1-1-20. چهرههاي متنعّم در قيامت 110
4-1-1-21. صفات مخصوص خدا 110
4-1-1- 22. رويگرداني از آيين ابراهيم 110
4-1-1-23. دروغ گفتن در آخرت 110
4-1-2. رويکرد تقريبگرايانه 110
4-1-2-1. معناي اسلام 111
4-1-2-2. بهشتي به پهناي آسمان و زمين 111
4-1-2-3. زنگار قلب 111
4-1-2-4. پيروي از دين خدا 111
4-1-2-5. فرشته يا جن بودن ابليس 111
4-1-2-6. انتظار کرامت الهي 112
4-1-3. رويکرد نقادانه 112
4-1-3-1. رجعت 112
4-1-3-2. ايمان، معرفت خدا 112
4-1-3-3. پذيرش توبه 113
4-1-3-4. آمرزش هم? گناهان 113
4-1-3-5. افضل نبودن فرشته بر نبي 113
4-1-3-6. عذاب فاسق 114
4-1-3-7. مؤمنان واقعي 115
4-1-3-8. عدم زيادت علم خدا بر ذاتش 115
4-1-3-9. جواز بخشش هم? معاصي 115
4-1-3-10. تجاوز از حدود الهي، خلود در آتش 115
4-1-3-11. آگاهي از غيب 116
4-1-3-12. طاعت فاسق 116
4-1-3-13. خبر دادن خداوند در خلقت موجودات 116
4-1-3-14. جواز تقيه بر امام 117
4-1-3-15. مکلّف بودن آدم و حوا 117
4-1-3-16. سجده ملائکه به آدم 117
4-1-3-17. حکم سليمان 117
4-1-3-18. زمان مرگ انسانها 118
4-1-4. رويکرد طبرسي به سران معتزله 118
?-?. بخش دوم: انتقاد طبرسي بر جبرگرايان 118
4-2-1. نسبت گمراهي به خدا 119
4-2-2. سجده به آدم 119
4-2-3. تأثير اختيار در افعال و اقوال 119
4-2-4. عدم مسئوليت در قبال کار ديگران 119
4-2-5. پشيماني از کردار و اعمال 120
4-2-6. عدم انتساب زشتيها به خداوند 120
4-2-7. تبديل نعمت به کفر 120
4-2-8. تکليف در حد توانايي 120
4-2-9. نيل نفس انسان به پاداش عملکرد خويش 120
4-2-10. شتابکنندگان در کفر 121
4-2-11. عدم ظلم خدا به بندگان 121
4-2-12. شيطان، عامل گمراهي 121
4-2-13. ايمان براي همه 121
4-2-14. جعل احکام از طرف کفار 121
4-2-15. عدم دشنام به بتها 122
4-2-16. عدم مجازات کسي به جاي ديگري 122
4-2-17. کيفر رفتار فرعونيان به قحطي 122
4-2-18. خواست خدا بر ايمان اجباري همه مردم 122
4-2-19. خداوند، خالق کل هستي 123
4-2-20. فرستادن پيامبر، ماي? رحمت خلق جهان 123
4-2-21. کفران نعمت 123
4-2-22. روشن ترين دليل بر فساد قول مجبره 123
4-2-23. مؤمنان برگزيده 124
4-2-24. ايمان فعل خداست يا بنده؟ 124
4-3. بخش سوم: انتقاد طبرسي به اصحاب الرّموز 125
4-4. بخش چهارم: انتقاد طبرسي به اصحاب المعارف 125
4-4-1. گمراهي برخي انسانها 125
4-4-2. نفي علم از برخي انسانها 125
4-5. بخش پنجم: انتقاد طبرسي به تناسخيه 126
4-5-1. پيمان خداوند از بني آدم 126
4-5-2. مکلف بودن حيوانات 126
4-6. بخش ششم: انتقاد طبرسي به حشويه 126
4-7. بخش هفتم: برسي نظرات طبرسي در مورد خوارج 127
4-7-1. پيروان متشابهات قرآن 127
4-7-2. روسياهان در قيامت 127
4-7-3. نقد رأي خوارج دربار? حکم رجم 127
?-7-4. جزاي سارق 127
4-7-5. تعذيب اطفال مشرکين 128
4-7-6. زيانکارترين مردم 128
4-7-?. مرتکب کبيره 128
4-7-?. ضرورت کافر بودن غير مؤمن 128
4-7-?. دخول آتش فقط براي کافران 129
4-8. بخش هشتم: مواجهه طبرسي با برخي آراء زيديه 129
4-8-1. آراي فقهي زيديه 129
4-8-2. تأويلي نيکو از زيديه 129
4-9. بخش نهم: انتقاد طبرسي به مرجئه 130
4-9-1. ايمان و عمل قبل از توبه 130
نتيجه گيري 131
بررسي فرضيات پايان نامه 132
نتيجه پاياني…………………………………………………………………………………………………133
فهرست منابع 134
مقدمه
بيش از چهارده قرن پيش، آخرين کتاب آسماني- قرآن کريم- بر آخرين فرستاد? الهي- حضرت ختمي مرتبت- رسول گرامي اسلام، بهمنظور هدايت انسانها بهسوي کمال و سعادت جاوداني آنها نازل شد. وحينام? قرآن، متضمن معارف بلند و دستورالعملهايي است که فهم و التزام به آنها، زمين? دستيابي به اين سعادت هميشگي را هموار ميسازد. براي رسيدن به اين معارف بلند و دستورالعملهاي آن، بايد اين کتاب را بهخوبي شناخت و در زواياي آن کندوکاو و تعمق نمود تا به ژرفا و درونماي? آن دست يافت. اين مهم با تدبّر در آيات الهي فراهم ميشود. قرآن کريم در اهميت تدبر و انديشيدن در آياتش سخنها گفته و همگان را به تفکر در آن تشويق کرده است. خداوند قرآن را کتابي مبارک توصيف ميکند و به همگان دستور انديشيدن به آن را ميدهد. (ر.ک: ص/ 29) اما گذشته از اينکه قرآن به زبان مردم نازل شده و کتابي مبين و آشکار است، در جايي ديگر به پيامبر گرامي(ص) دستور داده تا قرآن را شرح و توضيح دهد. (ر.ک: نحل/ 44) زيرا فهميدن ظاهر معاني يک کلام غير از تفسير آن است. هرکس که به زبان عربي آشنايي داشته باشد، ظاهر معاني را درمييابد. اما تفسير محتوايي و عميق آن را هم مي فهمد؟
تفسير، حکايت ديگري است که هيچکس جز با تلاش و کوشش روشمند و با اتکا به منابع و مصادر فهم قرآن، نميتواند به ژرفاي آن دست پيدا کند. افزون بر اين، همچنين بايد گفت: اگر کسي به قرآن مراجعه کند، درمييابد که قرآن ويژگيهاي مخصوص بهخود را دارد که همواره ضرورت تفسير را در هر عصر و زمان ايجاب ميکند. از جمله آنکه طبق گفتار حضرت علي(ع) داراي معاني گوناگون و ژرفناک و فراخناک است: “إنَّ القُرآنَ ظاهِرُهُ أنيقٌ و باطِنُهُ عَميقٌ” (نهج البلاغه، خطب? 18) نکت? ديگر آنکه اين کتاب آسماني در بيان عقايد و احکام دين، مطالب را فشرده و با اشاره بيان کرده که حتماً نياز به تفسير دارد. نکت? مهم ديگري نيز اينجا بايد افزود و آن اينکه، نزول قرآن در يک فرايند 20 يا 23 ساله صورت گرفته و فراز و فرودهايي را پشت سر نهاده است. لذا فهم بسياري از مفاهيم و مقولات قرآني از رهگذر کنار هم نهادن آنها و کشف انسجام معنايي ميسر است و اين مهم جز با تفسير صحيح و روشمند حاصل نميشود.
قرآن کتابي است سرشار از معاني بلند و الفاظ نامحدود که نکات غيبي آن با الفاظ مادي بشري و در قالب سخنان متعارف ريخته شده است. براي فهم معاني آن حتماً به طي مقدمات و توضيح و تفسير نيازمنديم. مفسران روشها و اسلوبهاي استنباط معاني آيات را از زوايا و ديدگاههاي مختلف مورد مطالعه قرار دادهاند. يکي از گرايشهاي مهم در رشت? تفسير قرآن که از آغاز مورد توجه مفسران و قرآنپژوهان قرار گرفته، رويکرد کلامي است. در اين شيوه، معمولاً مفسران براي دفاع از عقايد موافقان يا دفع شبهات مخالفان، از آيات قرآن استفاده کرده و به آنها استناد ميکنند. از طرفي، اين واقعيت را نميتوان ناديده گرفت که مفسر قرآن، خود، پيرو يکي از مذاهب اسلامي است و در اصول ديني و و فروع فقهي، نظرياتي دارد که دفاع از آنها را ضروري ميشمارد. بهطور طبيعي، به هنگام تفسير مفسر ميکوشد که از عقايد و ديدگاههاي خود دفاع کرده يا دستکم اصول و عقايد پذيرفتهشد? وي با تفسير آيات ناسازگار نباشد. در اينجا بايد گفت که اگر اصول و ضوابط تفسير درست يا معيارپذيري در فرايند تفسير آن حاکم نباشد، پديد? تفسير به رأي حتماً رخ خواهد داد. از سويي ديگر، پرداختن به اين رويکرد تفسيري، علل و عواملي دارد از جمله خود قرآن. قرآن در توجه به مسائل اعتقادي مثل جهان غيب، يکتاپرستي، پيامبري، رستاخيز و… از استدلال استفاده ميکند و مخاطب را به اصول بديهي عقل و حقايق هستي و دانشهاي طبيعي ارجاع ميدهد. اين شيوه از استدلال در گرايش به اين سبک، سهم بسزايي داشته و مفسر را وادار کرده که از محتواي آيات استفاده کند و براي خواننده، آن شيوه استدلال را شرح و توضيح دهد.
از اين نوع تفاسير ميتوان به “تبيان” طوسي در قرن پنجم اشاره کرد. در اين قرن، اختلافات مذهبي گسترش يافته و مذاهب اهل سنت مانند معتزله و اشاعره، رودرروي هم قرار گرفتهاند. در اين قرن، با وجود ممنوع بودن آراي معتزله، مکتب آن رشد خاصي پيدا کرد و دانشمندان اين دوره، مباحث خود را بهگونهاي علمي، همراه با استدلالهاي عقلي و بهرهگيري از آيات و روايات به روش اجتهادي مطرح ميکردند. به همين سبب، اين عصر بهنوعي عصر اجتهاد و استدلال بهحساب ميآيد. شيخ طوسي از بزرگترين متفکران کلامي شيعه در اين قرن است که با حضور علمي خود، برهانهاي عقلي و کلامي را با استفاده از آيات و روايات، بهويژه در تفسير، پايهريزي کرده است.
در ادام? اين جريان، تفسير “مجمع البيان” که بسيار متأثر از تبيان طوسي است، توسط طبرسي نگاشته ميشود. با اين تفاوت که طبرسي با تقسيمبندي مباحث، زمين? استفاد? بهتر و گزينش آسانتر استفادهکننده را فراهم ساخته است. تفسير مجمع البيان داراي اسراري تازه در معاني قرآن است و به روش اجتهادي و جامع نگاشته شده. يکي از ويژگيهاي اين تفسير، پرداختن به مسائل اعتقادي و کلامي است. طبرسي مباحث گوناگون کلامي مانند توحيد، عصمت انبيا، امامت، جبر و اختيار، رؤيت خداوند، افعال بندگان، اسلام و ايمان، گناهان کبيره و تکليف را در تفسيرش، مطرح و ديدگاههاي خود را دربار? آن بيان کرده است. وي در طرح اين مسائل، بهدنبال اثبات عقايد شيع? اماميه (کلام شيعه) يا دفاع از آن يا در ردّ نظر مخالفان اين ديدگاهها برآمده است. طبرسي در مجمع البيان، فراوان از فرقههاي مختلف کلامي، بهويژه معتزله و مجبره نام برده است. شاهد اين مدعا آنکه، در بسياري موارد بهگون? توضيحي يا انتقادي با آن آرا مواجه شده است. در پارهاي موارد، بهويژه در حوز? تفسير کلامي معتزلي، شباهتهاي فکري بين نگرش شيعي و اعتزال بهچشم ميخورد.
اين پاياننامه مشتمل بر چهار فصل است. فصل اول مربوط به کليات و مفاهيم و اصطلاحات مهم و اساسي يا برخي مطالب ديگر است که بهنحوي کليد ورود به مباحث فصول بعدي است. در اين فصل، توضيحاتي همچون تفسير، علم کلام و تاريخ پيدايش آن و مکتبهاي مختلف کلامي از جمله معتزله، اشاعره، مرجئه، حشويه، تناسخيه و… مورد بررسي قرار ميگيرد.
فصل دوم که عنوان آن طبرسي و تفسير است، انواع روشهاي تفسيري، تفسير مأثور، تفسير عقلي اجتهادي، مباني تفسير، معرفي طبرسي، انگيز? طبرسي در نگارش مجمع البيان، بررسي مقدم? تفسير مجمع البيان و شيو? تنظيم مطالب، مورد بررسي است.
فصل سوم که شامل 5 بخش است، در مورد جايگاه کلام شيعه در مجمع البيان بحث ميکند. بخش اول به جايگاه توحيد در اين تفسير و بايستگي شناخت و معرفت خدا ميپردازد. در بخش دوم تا پنجم هم بهترتيب، به نقش و جايگاه معاد، نبوت، عدل و امامت در مجمع البيان پرداخته ميشود.
فصل چهارم که مهمترين فصل اين پاياننامه است، دربار? گونههاي مواجه? کلامي طبرسي با فرقههاي کلامي است که شامل 9 بخش است. بخش اول شامل رويکردهاي طبرسي به معتزله است. اين رويکردها شامل توضيح اقوال معتزله، تقريبگرايي اقوال معتزله و نقد آراي آنهاست. بخش دوم تا هشتم هم بهترتيب شامل انتقاد طبرسي به جبرگرايان، اصحاب الرموز، اصحاب المعارف، تناسخيه، حشويه، خوارج و مواجهه با برخي آراي زيديه است.
در اين رساله، آيات قرآن را جز در مواردي که نياز به ترجمه بوده، ترجمه نکردهايم و در ترجمه از ترجم? مکارم شيرازي استفاده نمودهايم.
اميد است اين پژوهش، گامي هرچند ناچيز در جهت خدمت به قرآن کريم، براي تحقيقات بيشتر در زمينه طرح مباحث کلامي در تفاسير قرآن باشد.
والله من وراء القصد.
طرح تحقيق
موضوع تحقيق
يکي از تفاسير جامع و تأثيرگذار در ميان تفاسير شيعي، تفسير مجمع البيان فضل بن حسن
