
داده و اين صفات انسان را در جايگاه رفيع و والايي جاي ميدهد. اشاره به برخي از آنها و بررسي ديدگاه طبرسي درمورد آنها خالي از لطف نيست.
3-2-8-1-1. ايمان و عمل صالح
نخستين چيزي که سرماي? اصلي نجات و خميرماي? سعادت شمرده شده، ايمان و عمل صالح است. قرآن ميگويد: “وَالَّذينَ آمَنوا وَ عَمِلوالصّالِحاتِ أولئِکَ أصحابُ الجَنَّةِ هُم فيها خالٍدون” (بقره: 82)
اين جمله بشارتي است از خداوند براي مؤمنان که پيوسته در بهشتاند و پاداش دائمي آنها هيچگاه همراه با کيفر نيست.272 شبيه اين تعبير هم درآيات بسياري وارد شده که تکرار آن بيانگر اهميت موضوع است.273
به اين ترتيب، قرآن پرد? اوهام گروهي از اهل کتاب و مقلدان آنها را که تصور ميکردند مسئل? نجات و ورود در بهشت براساس يک سلسله روابطي غير از ايمان و عمل صالح است، پاره ميکند و انسانها را براي خودسازي در دو بعد عقيده و عمل بسيج مينمايد.
3-2-8-1-2. تقوا
عامل ديگر، تقوا و پرهيزگاري است که در آيات فراواني روي آن تکيه شده است. در سور? مريم، بعد از اشاره به باغهاي جاودانه بهشت ميفرمايد: “تِلکَ الجَنَّةٌ الَّتي نورِثُ مِن عِبادِنا مَن کانَ تَقيّا” (مريم: 63)
طبرسي ميگويد: توصيف بهشت در اين آيه مربوط به کساني است که در دنيا تقوا پيشه کنند و از ارتکاب معصيت خودداري کنند. تعبير ارث دادن هم به اين جهت است که از همان روزي که مؤمنان وارد بهشت ميشوند، مالک آن ميشوند.274
3-2-8-1-3. صبر در برابر سختيها
مسئل? استقامت خميرماي? هم? کارهاي مثبت و پاي? هرگونه طاعت و ترک معصيت است. پس جاي تعجب نيست که يکي از اسباب مهم ورود در بهشت شمرده شود؛ چنانکه در آي? 12 دهر ميخوانيم: “وَ جَزاهُم بِما صَبَروا جَنَّةً وَ حَريراً”؛ يعني پاداش بهشت و لباس ابريشمي که بر تن ميکنند، به سبب صبري است که بر طاعت خدا داشتهاند.275
به هنگام ورود در بهشت فرشتگان به آنها خوشامد ميگويند: “سَلامٌ عَلَيکُم بِما صَبَرتُم” (رعد: 24)
به قول طبرسي، سلام، نويد سلامت و کرامت و نبودن هر آنچه است که زيان ميبخشد و ناراحتي ميآورد. در حقيقت، فرشتگان به آنها ميگويند: خداوند شما را از ترسها و ناراحتيها سالم بدارد که بر سختيهاي دنيا صبر کرديد.276
3-2-8-1-4. اهتمام به نماز
در سور? معارج از آي? 22 تا 34 مجموعه صفات نهگانهاي را بيان ميکند که از نماز شروع ميشود و با نماز پايان مييابد. به اين ترتيب، هم آغاز اعمالِ خير و هم پايان آن، نماز است و به دنبال آن، وعد? بهشت به صاحبان آنها ميدهد: “أولئِکَ في جَنّاتٍ مَکرَمونَ” (معارج: 35)
خداوند اين گروه را در بهشت گرامي داشته و مورد تجليل و تعظيم هستند.277
3-2-8-2. نعمتهاي بهشت
در بحث معاد جسماني، اين حقيقت بهخوبي روشن شد که از نظر قرآن، معاد هم جنب? جسماني و هم جنب? روحاني دارد؛ زيرا انسان در آن صحنه با جسم و روح حاضر ميشود؛ پس بايد در هر دو جنبه غرق در مواهب و برکات الهي گردد.
در هر صورت، نعمتهاي جسماني بهشت مانند نعمتهاي معنوي، بسيار متنوع و گسترده است و قرآن روي آنها تکيه کرده تا از اين طريق، توجه هم? انسانها را به اعمال و فضايل که سرچشم? اين مواهب است جلب کند. با اين شرح، به شرح فشرد? نعمتهاي بهشتي ميپردازيم:
3-2-8-2-1. سايههاي لذتبخش
در آيات بسياري، اشاره به سايههاي بهشتي شده است. سايههاي بهشتي هميشگي است و لذا آرامش را هرگز برهم نميزند: “أُکُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها”. (رعد: 35)
منظور از آن، بهشتي است که ميوههاي آن تمامشدني و ساي? آن زوالپذير نيست و خورشيد در ساي? آن اثري ندارد.278
روي اين جهات روشن ميشود که هواي بهشت مطبوعترين و جالبترين هواهاست. چنانکه در آي? 13 انسان ميخوانيم: “لا يَرَونَ فيها شَمساً وَلا زَمهَريرا”.
طبق اين آيه طبرسي در توصيف هواي بهشت گويد: بهشتيان در بهشت خورشيدي که از حرارت آن اذيت شوند، نميبينند. همچنين، سرماي آزاردهندهاي هم که آنان را اذيت کند، هرگز نميبينند.279
3-2-8-2-2. غذاهاي بهشتي
غذاهاي جسماني بهشتيان بهگونهاي که در قرآن آمده، کاملاً متنوع است؛ ولي از مجموع آيات استفاده ميشود که غذاي عمد? بهشتيان از جنس ميوههاست.280 در بعضي آيات ميفرمايد: “فيهِما مِن کُلِّ فاکِهَةٍ زوجان” (الرحمن: 52)
يعني در اين دو نوع باغ بهشتي از هر نوع ميوه دو نوع و دو قسم مثل هم، مثل هر نر و ماده موجود است پس براي همين آنها را جفت ناميدهاند؛ مثل انگور تازه و مويز.281
در بعضي از آيات نيز روي ميوه خاصي بهعنوان ميوههاي بهشتي تکيه شده و ميفرمايد: “فيهِما فاکِهَةٌ وَ نَخلٌ وُ رُمّان” (الرحمن: 68)
در بهشت انواع ميوهها از جمله خرما و انگور که به نظر طبرسي بهترين ميوههاست، وجود دارد.282
برخي مفسران دقت خاصي در اين آيه به خرج دادهاند و گفتهاند بيان اين دو ميوه به سبب تفاوت زيادي است که از جهات مختلف در ميان آن دو است. يکي شيرين و ديگري غيرشيرين، يکي گرم و ديگري خنک، يکي درختش بلند و ديگري کوتاه، گويي قرآن ميخواهد به تمام انواع ميوههايي که در ميان اين دو قرار دارد اشاره کند.283
3-2-8-2-3. لباسهاي بهشتي
در زندگي دنيا لباس، نقش مهمي را دارد. در درجه اول، بدن را از سرما و گرما حفظ ميکند و در درج? بعد، نقش اصلي را در زينت آدمي داشته و هماکنون نيز به قوت خود باقي است. بدون شک لباسهاي بهشتي براي دفع سرما و گرما نيست؛ زيرا در آنجا همه چيز در اعتدال است و آفتي وجود ندارد. بنابراين، پوشش لباس در آنجا جنبه تزئين دارد و به همين جهت لباس در آنجا جنب? تزئين دارد.
خداوند در تعبيري ميفرمايد: “وَ يَلبَسونَ ثياباٌ خُضراً مِن سُندُسٍ وَ إستَبرَق” (کهف: 31)
منظور از آن لباسي سبز از ديباي نازک و ديباي کلفت است که بهشتيان ميپوشند.284
3-2-8-2-4. همسران بهشتي
از مهمترين اسباب آرامش خيال و نشاط در زندگي، داشتن همسري مناسب و صاحب کمالات است؛ خواه نسبت به مرد باشد يا زن. به تعبير ديگر، همسران مناسب و صاحب فضيلت تنها ماي? لذت جسم نيستند، بلکه اساس لذات روحاني را تشکيل ميدهند.
به همين جهت، قرآن ضمن بيان نعمتهاي مختلف روي اين مسئله تکيه کرده و دربار? آن ميفرمايد: “لَهُم فيها أزواجٌ مُطَهَّرَةٌ”. (بقره: 25)
يعني براي بهشتيان جفتهايي از حور العين است که به گفت? طبرسي، از نظر صورت و سيرت و اخلاق و کردار، پاک و منزهاند. اين عده هميشه در بهشت خواهند بود و زوالي نخواهند داشت.285
آنچه تاکنون ذکر شد، نمونهاي از نعمتهاي مادي بهشت بود. در حقيقت، بهشت و مواهبش مظهر کامل و نمون? اتم قدرت و لطف پروردگار است. ولي از آنجا که اين مواهب و نعمتها مخصوصاً نعمتهاي روحاني در وصف نميگنجد، در آيات قرآن غالباً اشارات سربستهاي به اين بخش از نعمتها ميبينيم. براي نمونه:
3-2-8-2-5. امنيت و زوال خوف
نعمت امنيت از بزرگترين نعمتهاي معنوي است که فقدان آن براي يک لحظه دردناک است. اين حقيقت را کساني درک ميکند که در بيابانهاي خطرناک، آب زلال حيات برايشان تيره و تار شده. قرآن دربار? پرهيزگاران ميگويد: “إنَّ المُتَّقينَ في مَقامٍ أمين.” (دخان: 51)
پرهيزگاران در جايگاهي هستند که امنيت دارند و از حوادث تغيير و مرگ در اماناند.286
3-2-8-2-6. برخورد محبتآميز
آنچه فضاي زندگي را پرنشاط ميکند، سخنان محبتآميزي است که ميان انسانها رد و بدل ميشود. اگر همه صميمي باشند، همه در آرامشاند، ولي هنگامي که پاي حرفهاي ناموزون مينشينند، تنفس در چنين فضايي براي افراد باشخصيت سخت و طاقتفرساست.
يکي از ويژگيهاي بهشت اين است که بهشتيان سخنان ناموزون نميشنوند و اين از مهمترين مواهب معنوي آنهاست. قرآن ميفرمايد: “لا يَسمَعونَ فيها لَغواً وَ لا تَأثيماً إلّا قيلاً سَلاماً سَلاما” (واقعه: 25-26)
به نظر طبرسي، “لغو” يعني کلمه و جملهاي که فايدهاي در آن نيست. “تأثيم” هم بهمعناي گفتار گناهآلود است. هيچکدام از اين کلمات را اهل بهشت نميشنوند مگر اينکه با سلام همديگر را بر حسن آداب و اخلاق کريمانهاي ميخوانند که موجب دوستي ميشود.287
3-2-8-2-7. احساس خشنودي خدا
هيچ چيز براي انسان لذتبخشتر از اين نيست که احساس کند محبوب والامقامش از او راضي است. اين احساس رضايت با هيچ چيز برابر نيست. در آي? 72 توبه، بعد از بيان شمّهاي از نعمتهاي مادي بهشت ميافزايد: “وَ رِضوانٌ مِنَ اللهِ أکبَر”خشنودي خداوند بالاتر از همه نعمتهاست. و اين کاميابي بزرگي است که چيزي برتر از آن نيست.288
3-2-8-3. دوزخ و دوزخيان
مسلم است که جهنم کانون قهر و غضب الهي است و مطابق آيات، مشتمل بر عذابهاي جسماني و روحاني ميباشد. آتشي سوزان آن را پر کرده و داراي درها و طبقات گوناگون است، ولي نه آتشي همچون آتش دنيا بلکه آتشي است که بنا بر آي? 49 توبه: “وَ إنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالکافِرين” بهزودي کافران را احاطه خواهد کرد و راهي براي رهايي آن ندارند.289
هنگامي که اين آتش مستحقان خود را از دور ميبيند، صداي وحشتناک و خشمآلودش که با نفسزدنهاي بسيار همراه است، شنيده ميشود: “إذا رَأَتهُم مِن مَکانٍ بَعيدٍ سَمِعوا لًها تًغَيُّظاً وَ زفيراً” (فرقان: 12)
به گفت? طبرسي، اين آتش هرگاه آنها را از فاصل? صد سال يا يک سال با حالت خشم بنگرد، به هيجان ميآيد و فرياد خشمش بلند ميشود.290
حال بايد ببينيم چه کساني مستحق اين مجازاتهاي عظيماند!
3-2-8-3-1. کافران و منافقان
نخستين گروهي که روانه دوزخ ميشوند، کافران و منافقاناند. قرآن در آي? 140 نساء ميفرمايد: “إنَّ اللهَ جامِعُ المُنافِقينَ وَالکافِرينَ في جَهَنَّمَ جَميعا”
خداوند در روز قيامت اهل کفر و نفاق را در آتش جهنم گرد ميآورد و آنها را مورد عقاب قرار ميدهد؛ چنانکه در دنيا براي مخالفت با مؤمنان و دشمني با آنها پشتيبان يکديگر بودند.291
3-2-8-3-2. ممانعت مردم از راه يافتن به حق
قرآن مردم را در برابر پيامبر اسلام و آيات قرآن به دو گروه تقسيم ميکند: “فَمِنهُم مَن آمَنَ بِه وَ مِنهُم مَن صَدَّ عَنهُ وَ کشفي بِجَهَنَّمَ سَعيرا” (نساء: 55)
مقصود اين است که از امت ابراهيم کساني بودند که به او ايمان آوردند و کساني بودند که از او اعراض کردند و امت محمد(ص) هم همين کار را با پيامبرشان کردند، اما اين کارشان امر او را کوچک نکرد. و چون پارهاي از عذابها براي اين مردم در دنيا دفع شد، آتش جهنم در آخرت برايشان مهيّاست.292
3-2-8-3-3. استهزاء آيات الهي
گرچه استهزاء آيات الهي دليل بر بي ايماني است، در آيات قرآن، يکي از عوامل عمدهاي است که انسان را به دوزخ ميکشاند: “ذلِکَ جَزاءُهُم جَهَنَّمُ بِما کَفَروا وَاتَّخَذوا آياتي وَ رُسُلي هُزُوا” (کهف: 106)
به نقل از طبرسي، سرنوشت شومي در انتظار کساني است که آيات الهي و پيامبران را مورد استهزاء قرار ميدادند و کيفر آنها جهنم است.293
3-2-8-3-4. ظلم و بيدادگري
در آيات بسياري از قرآن، ظالمان و بيدادگران به آتش سوزان جهنم تهديد شدهاند. اين نشان ميدهد که تا چه حد اسلام براي ترک ظلم و ستم اهميت قائل است.
در تعبير کوبندهاي ميخوانيم: “وَ أمّا القاسِطونَ فَکانوا لِجَهَنَّمَ حَطَبا.” (جن: 15)
و اينگونه است؛ همانطور که آتش هيزم را ميسوزاند، ظالمان هم براي دوزخ، هيزم هستند و آتش با آنها شعلهور ميشود.294
3-2-8-4. عذابهاي جسماني و روحاني دوزخيان
همانگونه که مواهب و نعمتهاي بهشتيان در قيامت بر دو گونه روحاني و جسماني بود، عذابهاي دوزخ نيز بر دو گونه است: روحاني و جسماني. آيات مختلف قرآن گواه اين مدّعاست که به برخي از آنها اشاره ميکنيم و نظر طبرسي را جويا ميشويم.
در نخستين آيه اشاره به بيمانند بودن مجازات الهي کرده و ميفرمايد: “فَيَومَئِذٍ لايُعَذِّبُ عَذابُهُ أحَد وَ لا يوثَقُ وَثاقَهَ أحَد” (فجر: 25-26)
خداوند در قيامت بهگونهاي عذاب ميکند و در بند ميکشد که هيچکس در دنيا اينگونه عذاب
