
خداوند آن را انجام داد و نبايد صرفا از ديدگاه يافتههاى علمى به آن نگريست؛ زيرا ميدان علم و دانش به هر اندازه كه پيشرفت كرده باشد، باز هم محدود است و گنجايش حكمتهاى خداوندى را ندارد. البته اين امر باعث نمىشود كه درباره دستاوردهاى علمى كه گوشههايى از اين حكمت الهى را روشن مىسازد سخنى گفته نشود. همچنين بايد توجه داشت كه فايده انجام عبادات، ابتدا به خود بنده باز مىگردد.213
روزه انسان را در برابر گرسنگى و تشنگى و شهوات، مقاوم و صبور مىكند و خصلت صبر را كه در جريان روزه مىآموزد به جنبههاى ديگر زندگى خود تعميم مىدهد. اصولا صبر از خصلتهاى پسنديده است و خداوند سفارش مىكند كه انسان خود را به آن آراسته سازد، چرا كه بهترين يار انسان در تحمّل سختيهاى زندگى و جهاد با نفس و مقاومت در برابر هواها و شهوات نفسانى صبر است. از فوايد روانى روزه برانگيخته شدن عواطف اغنيا و مهربانى آنها نسبت به فقراست زيرا خود رنج گرسنگى را احساس مىكنند و به نيكى و احسان بينوايان مىپردازند و همين مسائل، روح تعاون و همكارى و هميارى اجتماعى را تقويت مىكند.214 در پایان آیه نیز گفته شده که روزه موجب تقوا و پرهیزکاری میشود و همانطور که در قسمت تقوا گفته شد تقوا یکی از راهکارهای تهذیب نفس میباشد.
2-10- ریاضت نفس
ما موظفیم که نفس را تمرین دهیم. نفس اگر از ما کار حرامی را بخواهد مانند این است که اسب زیر پای انسان بخواهد به بیراهه برود که باید لجامش را گرفت و آن را به راه آورد. اما اگر ما به خواستههای نفس پاسخ ندهیم کم کم عادت میکند تا در سختیها صبر کند. به این کار مبارزه با نفس گویند.
یکی از ریاضتها، تمرین بر انجام واجبات و ترک محرمات است که انسان را درون بین میکند و درون کارهای واجب، برای انسان متعبّد، آشکار میشود و از این رو کارهای واجب را به آسانی انجام میدهد.
پرهیز از محرمات نیز همینگونه است، کسی که سالیان متمادی تمرین و در نتیجه عادت کند که کار حرام نکند معرفت الهی نصیبش میشود و درون بین خواهد شد. یعنی درون گناه را که متعفن است میبیند.
آنگاه از این کار متعفن به سرعت و آسانی میگذرد. به همین جهت خدای سبحان میفرماید:
(فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى – وَ صَدَّقَ بِالحُْسْنىَ – فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى)215
«امّا آن كس كه (در راه خدا) انفاق كند و پرهيزگارى پيش گيرد – و جزاى نيك (الهى) را تصديق كند – ما او را در مسير آسانى قرار مىدهيم!»
همان گونه که در تربیت بدن از انجام بعضی از امور و خوردن پارهای از خوردنیها باید پرهیز کرد در تهذیب نفس نیز از انجام بعضی از کارها و استفاده از برخی غذاها باید اجتناب ورزید. خداوند متعال میفرماید:
(فَلْيَنظُرِ الْانسَانُ إِلىَ طَعَامِهِ)216
«انسان بايد به غذاى خويش (و آفرينش آن) بنگرد!»
بنابراین مهمترین چیزی که مؤمن سالک باید از آغاز راه به آن توجه داشته باشد، نگه داشتن شکم و حفظ دامن از آلودگی به حرام (از قبیل زنا و …) است. به ویژه در دوره جوانی که زمینههای گناه فراهم است. اهل تقوی علاوه بر اینکه از حرامها پرهیز دارند از خوردن غذاهای شبهه ناک و نظرهای فتنه انگیز خودداری میکنند. آلوده شدن شکم و دامن مقدمه آلودگی به گناهان دیگر است و به همین دلیل در احادیث معصومان به آن تأکید بسیار شده و آن را بالاترین ریاضت به شمار آوردهاند.217
از جمله محرمات دیگر میتوان به غیبت، حسد، دروغ، استهزاء و … اشاره کرد که انسان با ترک این اعمال نفس خود را پاکیزه نه میدارد.
به عنوان نمونه خداوند در مورد دروغ میفرماید:
(… فَاجْتَنِبُواْ الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَنِ وَ اجْتَنِبُواْ قَوْلَ الزُّور)218
«… از پليديهاى بتها اجتناب كنيد! و از سخن باطل بپرهيزيد! »
فرد دروغگو ایمان ندارد، قرآن دروغگو را مؤمن نمیداند:
(إِنَّمَا يَفْترَِى الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بَِايَاتِ اللَّهِ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْكَذِبُون)219
«تنها كسانى دروغ مىبندند كه به آيات خدا ايمان ندارند؛ (آرى،) دروغگويان واقعى آنها هستند!»
و نیز میفرماید خداوند کسی را که دروغگو است، هدایت نمیکند:220
(… إِنَّ اللَّهَ لَا يهَْدِى مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّاب)221
«…خداوند كسى را كه اسرافكار و بسيار دروغگوست هدايت نمىكند.»
از مهم ترین واجبات میتوان به امانت داری اشاره کرد. قرآن در مقام تعریف انبیا آنها را با صفت «رسول امین» یا «ناصح امین» توصیف و معرفی میکند، مثلا دربارهی حضرت نوح (ع) میفرماید:
(إِذْ قَالَ لهَُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لَا تَتَّقُونَ – إِنّى لَكُمْ رَسُولٌ أَمِين)222
«هنگامى كه برادرشان نوح به آنان گفت: آيا تقوا پيشه نمىكنيد؟! – مسلّماً من براى شما پيامبرى امين هستم!»
کسی که حقوق الهی را رعایت و به واجبات عمل کند و به آنچه که مربوط به اصول و فروع است تصدیق داشته باشد، ایمان بیاورد و عمل کند، یعنی این تمرین را داشته باشد ما او را برای انجام کارها و عاقبت خیر (آسان) میکنیم و در نتیجه او را به آسانی و خیر میرسانیم.223
2-11- تذکر
تذکر یعنی انسان همیشه به یاد خدا باشد و هیچگاه مسئولیت و بندگی خویش را در برابر پروردگار
متعال فراموش نکند؛ زیرا هر کس که خدا را فراموش کند خود را فراموش کرده است.224
پروردگار همه مؤمنان را به سوی ذکر بسیار خدا دعوت میکند و آن را با خروج از ظلمات و پیوستن به نور مرتبط میسازد، آنجا که میفرماید:
(يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا – وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً – هُوَ الَّذِى يُصَلىِّ عَلَيْكُمْ وَ مَلَئكَتُهُ لِيُخْرِجَكمُ مِّنَ الظُّلُمَتِ إِلىَ النُّورِ وَ كَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا)225
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد! خدا را بسيار ياد كنيد – و صبح و شام او را تسبيح گوييد! – او كسى است كه بر شما درود و رحمت مىفرستد، و فرشتگان او (نيز) براى شما تقاضاى رحمت مىكنند تا شما را از ظلمات (جهل و شرك گناه) به سوى نور (ايمان و علم و تقوا) رهنمون گردد؛ او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است!»
آیه (هُوَ الَّذِى يُصَلى…) تعلیل آیه قبل است و مقصود بیان قاعده کلی است که اگر مؤمنین خدا را بسیار یاد کنند و او را صبح و شام تسبیح گویند خدا نیز بر آنان درود میفرستد و غرق نورشان میکند و از تاریکیها دورشان میسازد.226
در آیه دیگری آمده است:
(الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض…)227
«همانها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آن گاه كه بر پهلو خوابيدهاند، ياد مىكنند؛ و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند…»
در مقابل تذکر غفلت وجود دارد، غفلت به معنای بیخبری یا بیتوجهی انسان به حقیقت یا واقعیت است. وقتی انسان از جایگاه حساس خویش در آفرینش، گذر سریع عمر، خطرناک بودن عوامل انحراف او، امکان سقوط لحظهای و … غافل شود، نمیتواند به درستی به تهذیب و خودسازی بپردازد.228 خدای متعال در قرآن میفرماید:
(… وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلينَ)229
«… و از غافلان مباش!»
غفلت پوششی است که مانع دیدن حق توسط انسان میشود و یا مثل پردهای در برابر چشم انسان مانع دیدن او میگردد. بنابراین سالک راه خودسازی لازم است که همه هوش و حواس خود را جمع نماید تا در عرصه سلوک و خودسازی لحظهای گرفتار غفلت نشود. دائم به یاد خدای سبحان و مهر و قهر او باشد.230
2-12- رفیق و همنشین خوب
همانگونه که در سفرهای دنیوی رفیق خوب و صادق نقش حساسی در رفع مشکلات دارد، در سیر و سلوک نیز رفیق خوب بسیار ضروری است. حضرت موسی هنگامیکه برای هدایت و نجات بنی اسرائیل از دست فرعون به رسالت مبعوث میشود در پیشگاه خداوند تقاضا میکند:
(قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لىِ صَدْرِى – وَ يَسِّرْ لىِ أَمْرِى – وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانىِ – يَفْقَهُواْ قَوْلىِ – وَ اجْعَل لىِّ
وَزِيرًا مِّنْ أَهْلىِ – هَارُونَ أَخِى – اشْدُدْ بِهِ أَزْرِى – وَ أَشْرِكْهُ فىِ أَمْرِى – كىَْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا – وَ نَذْكُرَكَ
كَثِيرًا)231
«موسى گفت: پروردگارا! سينهام را گشاده كن – و كارم را برايم آسان گردان! – و گره از زبانم بگشاى – تا سخنان مرا بفهمند! – و وزيرى از خاندانم براى من قرار ده – برادرم هارون را! – با او پشتم را محكم كن – و او را در كارم شريك ساز – تا تو را بسيار تسبيح گوييم – و تو را بسيار ياد كنيم.»
«وزير» از ماده «وزر» در اصل به معنى بار سنگين است، و از آنجا كه وزيران بسيارى از بارهاى سنگين را در كشوردارى بر دوش دارند اين نام بر آنها گذارده شده است. و نيز كلمه وزير به معاون و ياور اطلاق مىشود. اما اينكه موسى (ع) تقاضا مىكند كه اين وزير از خانواده او باشد دليلش روشن است، چرا كه هم شناخت بيشترى نسبت به او خواهد داشت، و هم دلسوزى فراوانتر، چه خوبست كه انسان بتواند با كسى همكارى كند كه پيوندهاى روحانى و جسمانى آنان را به هم مربوط ساخته است.
حضرت موسی (ع) دست روی هارون میگذارد بنا به دلایلی:232 از پيامبران مرسل بود233 و داراى نور و
روشنايى باطنى و وسيله تشخيص حق از باطل بود.234
همه اینها میرساند که انسان باید همواره به دنبال دوستی صالح و همنشینی نیک باشد.
و در آیه دیگر میفرماید:
(يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ كُونُواْ مَعَ الصَّادِقِين)235
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، و با صادقان باشيد!»
خلاصه آنکه در مسیر حق رفیق صدیق و یار وفادار لازم است و تنها و یگانه بودن فقط مختص حضرت حق است.236
2-13- شب زنده داری
تهجد و شب زندهدارى و راز و نياز در خلوت شبانه با خدا نيز از ديگر اوصاف مؤمنين است، به طورى
كه فرد مؤمن و مسلمان حقيقى را «شيران روز و پارسايان شب» خواندهاند. در اين زمينه قرآن در
توصيف عباد الرّحمن مىفرمايد:
(الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً)237
«كسانى كه شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قيام مىكنند.»
كه بيتوته كردن در شب، در لسان عرب، همان شب را به روز آوردن و شب بيدار بودن است و سجدا و قياما نيز معمولا به نماز تفسير مىشود (هر چند كه طرح قيام و برپاخاستن فردى و گروهى در فرداى چنين شبى نيز از مصاديق آن است).238 در جای دیگر در توصيف مؤمنين مىفرمايد:
(تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ، يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً)239
«پهلوهاى خود را از رختخوابها برمىكنند و خداى خود را از روى ترس و اميد رحمت مىخوانند.»
مراد اين است كه از بستر دورى مىكنند، در حالى كه مشغول به دعاى پروردگارشانند، در دل شب، آن هنگامى كه چشمها به خواب و بدنها بىحركت افتاده، خدا را مىخوانند، اما نه تنها از خوف، تا نوميدى از رحمت خدا بر آنان مسلط شود، و نه تنها به طمع رحمت، تا از غضب و مكر خدا ايمن باشند، بلكه هم از ترس و هم به طمع، او را مىخوانند، و در دعاى خود ادب عبوديت را بيشتر رعايت مىكنند، تا در خواست آن حوائجى كه هدايت براى آدمى پديد مىآورد، و اين تجافى از بستر و دعا، با نوافل شبانه و نماز شب، منطبق است.240
در اين خصوص خداوند در ابتداى سوره مزّمّل رسول خود را مكلف به قيام شبانه و تلاوت قرآن در طول شب كرده است.
(قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَليلا)241
«شب را، جز كمى، بپاخيز!»
رسول گرامى اسلام در عمل به اين دستور الهى شبها به تهجّد برمىخاست و حتى مطابق روايات تاريخى سورههاى بزرگ قرآن را در نمازها و تلاوتهاى شبانه قرائت مىكرد، چنانكه آيه پايانى سوره مزّمّل نيز گواه اين مطلب است.242 آنجا كه مىفرمايد:
(إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ)243
انتخاب شب براى اين كار به خاطر اين
