
بیلینگ،1973، 8) .
آلن مریام یکی از موسیقیشناسان مکتب آمریکایی بود که در کتاب انسانشناسی موسیقی (1964) سه موضوع اصلی را برای پژوهش در قلمرو موسیقیشناسی قومی مطرح کرد: 1. مفهوم سازی؛ 2. رفتار انسانی و ارتباط آن با موسیقی؛ 3. پژوهش صدا یا صوتشناسی. مباحث نظری به مورد نخست، مباحث اجتماعی و فرهنگی به مورد دوم و کشف ویژگیهای موسیقایی به مورد سوم مربوط ميشوند. مریام معتقد بود که کشف موسیقی در فرهنگ کافی نیست؛ بلکه باید موسیقی را به عنوان فرهنگ مطرح کرد و صرفاً از این راه ميتوان میان فرهنگهای موسیقایی قیاس کرد. همزمان با مریام موسیقی شناسان صرفاً دیگری نیز نوشتند که از طریق مطرح کردن موسیقی هم چون بیان شیوههای زندگی اجتماعی و نوع خاصی از آن یعنی زندگی قومی، ميتوان بنیان موسیقیشناسی قومی را مستحکم کرد (احمدی،1389 ،413) .
پس از جنگ جهانی دوم نیز با رشد مبارزات ضد استعماری و بعد با پیدایش مهاجرت وسیع آسیاییان و آفریقاییان به کشورهای پیشرفتة صنعتی مسئلة قومیت و فرهنگهای قومی با قدرت بیشتری مطرح شد. جنگهای بالکان، نسلکشیها و ایدههای «پاکسازی قومی» (و همین اواخر کشتارهای جمعی در دارفور) نشان دادند که تعارض فرهنگهای قومی ميتواند به چه نتایج مهیبی منجر شود. قوم محوری از تز نژادپرستی مایه ميگیرد. (53، 1987، Bulmer) .
8-1-4. شیوه اجرای موسیقی درکشورهای آسیای میانه
نوازندگی در این کشورها به مایههای موسیقی هندی نزدیکتر است. به عنوان نمونه، نوازندة عود با انگشتان دست چپ چنان سیمها را کنترل میکند که ارتعاش صداها بالا و پائین رود. از همینرو، «ازبکان» موسیقی هندی را به موسیقی ایرانی که مایههای تزئینی خاص خود را دارد ترجیح میدهند. «تاجیکان» به نوبة خود هر دو سبک موسیقی را میپسندند؛ امّا طبیعتاً با موسیقی «ایرانی» الفت بیشتری دارند. در این زمینه باید توجه داشت که سلاطین مغول از تبار ازبکان بودند و بسیاری از موسیقیدانان و نوازندگان را از خراسان بزرگ به دربار خود فراخواندند؛ به همین سبب پیروان سنّت موسیقی کارناتیک جنوب هند، موسیقی نواحی شمالی را التقاطی و متأثر از موسیقی ایرانی میشمرند (مستوفی،1377، 17) .
با این همه، در لایة بیرونی یا آوائی موسیقی فرارود به ویژگی خاصی برمیخوریم که همانا نبودن «ربع پرده» است. حضور یا غیبت اینگونه فواصل را باید وجه ممیزة بین موسیقی خاورمیانه از سوئی، و آسیای میانه و هند، از سوی دیگر دانست. در عین حال باید به این نکته نیز اشاره کرد که در آسیای میانه نیز گاه پردههای مختص خاورمیانه (ایرانی، عربی یا ترکی) به گوش میرسد. فواصل درهم بافته مانند سه چهارم پرده یا آهنگهای بیحالت در موسیقی سنّتی فرارود وجود داشت: امّا با گسترش نفوذ موسیقی روسی به تدریج از میان رفت. «تاجیکان و ازبکان» علیرغم اختلاف در زبان فرهنگ موسیقی مشترکی را به ارث بردهاند؛ امّا تاجیکان برخلاف ازبکان فواصل موسیقی ایرانی یا خاورمیانهای را خوش میدارند. در واقع، برخی خوانندگان تاجیک از آواز ایرانی تقلید میکنند، در حالی که یک خوانندة ازبک بعید است به چنین تقلیدی دست زند. براساس این دادهها است که میتوان فرض کرد که از رهگذر هنرسراهای موسیقی و تأثیر موسیقی روسی در میان ازبکان حالتهای صدای قدیمی ترکی به تدریج حالات ایرانی را ـ که هنوز در موسیقی تاجیک جای دارند ـ از میدان به در کردند (موسیقی ماهورشماره، 18،1381،124) .
