
استدلالهاي منطقي و با تكيه بر بيعت مهاجران و انصار، ميكوشيد حقانيت خود را برايشان ثابت كند. (منقری، 1364 : 188، 187)
اطلاعرساني صحيح و به موقع ابزار ديگر روشنگري مولا به شمار ميآمد. حضرت از اين طريق قبل از آنكه عناصر شياد، ذهنهاي خالي و بستة مردم را پركنند، به آنان خوراك سالم ميداد.
يكي از ويژگيهاي تحجرگرايان اين است كه اخبار كذب و شايعه به سرعت در ميان آنها به باور ميرسد؛ هركس زودتر از رقبا اطلاعات حوادث و جريانهاي اجتماعي را به آنها برساند، به همان شكل در ذهنشان جاي ميگيرد و بيرون آوردن آن و تغيير دادنش بسيار دشوار است. دليلش هم اين است كه غالباً متحجران به دليل ناتواني در تجزيه و تحليل، از بررسي صحت و سقم اخبار موجود پيرامونشان عاجزند؛ لذا هر كس سريعتر به آنها اطلاعات مورد نظر خويش را برساند، بر افكار آنها سلطه خواهد يافت.
از اين رو علي (ع) پس از وقوع فتنة جمل، بيدرنگ اطلاعات دقيق جنگ و چگونگي تحقق آن را طي نامههايي براي مردم كوفه و مدينه نوشت. براي نمونه بخشي از نامه آن بزرگوار به مردم كوفه چنين است:
بسمالله الرحمن الرحيم. مِن علي اميرالمومنين الي اهل الكوفه… فأعذرت بالدعاء و اقمت الحجه و … استتبتهم عن نكثهم بيعتي و عهدالله لي عليهم فأبوا الا قتالي و قتال من معي و التمادي في الغي فناهضتهم بالجهاد، فقتل من قتل منهم و ولي من ولي الي مصرهم فسالوني ما دعوتهم اليه من كف القتال فقبلت منهم و عمدت السيوف عنهم و اخذت بالعفو؛ به نام خداي بخشنده و مهربان. از علي اميرالمومنين به مردم كوفه… اصحاب جمل را دعوت به [حق] كردم؛ برايشان دليل اقامه كردم، به طوري كه جاي عذري باقي نماند… از آنها خواستم از شكستن پيماني كه با من بسته بودند و عهد الهياي كه بر گردنشان بوده، توبه كنند؛ ولي آنها جز جنگ با من و همراهانم چيزي را نپذيرفتند و در گمراهي خويش لجاجت كردند. از اينرو به جهاد با آنها برخاستم. برخي از آنها به قتل رسيده، برخي ديگر پا به فرار گذاشته و به شهرهايشان رفتند و از من آنچه را كه پيشتر آنها را به آن دعوت كرده بودم، درخواست كردند؛ تقاضا كردند از جنگ خودداري كنم و من نيز تقاضايشان را پذيرفتم و شمشيرها را غلاف كردم و آنها را عفو كردم… . ( شیخ مفید ،1413ه ق ، ج1: 258)
حضرت نظير اين نامه را براي مردم مدينه، يعني مهاجران و انصار ساكن در مركز جهان اسلام نيز نوشت؛ تا از اين طريق وسوسه را خنثي كند و از توطئه كساني كه در صدد برپايي فتنه ديگري به خونخواهي طلحه و زبير و مردم بصره بودند، جلوگيرد. (شیخ مفید ،1413ه ق :395)
فعاليتهاي افشاگرانه و زيركانه اميرالمومنان(ع) براي روشن كردن اذهان عمومي به مراتب بيش از نمونههاي پيشگفته است؛ ولي از آنجا كه طرح همة آنها در مجال ما نيست، از بسط اين قسمت انصراف ميدهيم. ولي شايد براي كسي اين پرسش پيش آيد كه اگر مولا با اطلاعرساني به موقع و رهنمودهاي هدايتگر خويش ميكوشيد اذهان عمومي را روشني بخشد، چرا به نتيجة مطلوب خود نرسيد و حوادث بر مراد معاويه رقم خورد؟
در پاسخ بايد گفت در مقابل تلاش حضرت براي شفافسازي مسائل، عده زيادي از امويها و شخصيتهاي فرصت طلب و خواص منحرف، با ايجاد شك و شبهه و شكل دادن توطئههاي پياپي، بار ديگر فضاي جامعه را تيره ميكردند.
منافقاني چون ابوموسي اشعري و اشعثبن قيس همواره سياستهاي اصولي مولا را به چالش ميكشيدند. معاويه و عمروعاص نيز از بيرون قلمرو حاكميت حضرت، به طور مستمر در حال طراحي فتنههاي جديد و توطئه و شايعهپراكني بودند. بنابراين سلطه تبليغي دشمنان مولا و حجم وسيع توطئهها از يك سو، و گسترش عمق تحجرگرايي از سوي ديگر موجب پيروزي دشمن گرديد.
3،1،2،11 صلابت پس از ملايمت
