
ارائه شده است .
1-9 محدودیت ها و مشکلات تحقیق:
برخی محدودیت ها در منابع تاریخی و به خصوص منابع عربی
1-10 سازماندهی پژوهش :
این پایان نامه در پنج فصل به شرح ذیل تدوین شده است .
فصل اول کلیات: شامل ارائه کلیات پایاننامه است. در این فصل اقدام به ارائه تعریف مفاهیم اولیه و تعابیر مورد استفاده در این پایان نامه شده است تا ضمن یادآوری معانی بعضی اصطلاحات، به تبیین چرایی و چگونگی انجام پایان نامه پرداخته شود.
بدیهی است آگاهی از این مفاهیم میتواند کلیات مورد نیاز جهت استفاده از مطالب ارائه شده در فصول آینده را به محققان، دانشجویان و دانشپژوهان دیگر ارائه کرده و نمایی کلی از محتوای پایاننامه را به اساتید و اهل فن ارائه میکند.
فصل دوم مطالعات نظری: در این فصل به موضوعاتی چون خشونت و رحمت در اسلام ، قلمرو خشونت ، جایگته رحمت و خشونت در تشریع احکام و مختصات حکومت اسلامی از منظر امیر المومنین پرداخته می شود.
فصل سوم مدیریت رحمت در حکومت علوی: در این فصل به نحوه برخوردهای غیر قهر آمیز امام علی (ع) با جریان ها و عناصر غیر همسو می باشد .
در این فصل به طور تفصیل نحوره برخورد و هدایت رحمت آمیز امیرالمومنین (ع) با جریان های بی بصیرت ، اشرافی گری و نفاق پرداخته ایم .
فصل چهارم مدیریت خشونت امیرالمومنین (ع): در این فصل به نحوه برخوردهای قهر آمیز امام علی (ع) با جریان ها و عناصر غیر همسو می باشد که وارد منازعات امنیتی و مسلحانه شده اند .
با توجه به گستره مفهوم خشونت و محدودیت های پیش رو صرفاً به برخوردهای نظامی و انتظامی امیرالمومنین پرداخته شده و جنگ های سه گانه جمل ، صفین و نهروان مطرح می گردد .
فصل پنجم نتیجه گیری: محور سیره سیاسی و حکومتی امیرالمومنین (ع) بر پایه رحمت و مدارا در جهت هدایت افراد استوار بوده است ، امام علی (ع) همواره گروه ها و عناصر غیر همسو و معارض با حکومت اسلامی را تحمل نموده و با انواع روش های اصلاحی سعی در مدارا و هدایت این جریان ها داشتند .
فصل دوم:
مطالعات نظری
1-2 تفاوت قانون ، تکلیف محوری و خشونت در اسلام
اصولاً قانون و تکليف محوري در اسلام اعم از مقوله خشونت است ، بايد به اين نکته توجه کرد که روش های اعمال خشونت در احکام فردی و اجتماعی در راستاي روح کلي تکليف و در جهت حفظ اساس و اصل دين می باشد .
در واقع خشونت وسيله اي براي حفظ و بقاي دين در زمانها و مکانهاي است که یا حکم الهی باید جاری شود مانند حدود و قصاص و یا اینکه جریان ها و عناصر نامطلوب دست به سلاح برده و وارد فاز ضد امنیتی شده و امنیت و آسایش جامعه مسلمین را تهدید می کنند .
از این رو نبايد خشونت به وسيله اي براي حفظ حکومت و قدرت تبديل شود و به بهانة حفظ آن ، هر جریان غیر همسویی را سرکوب نمود . در اسلام حکومت تا جايي معتبر است که عامل و ابزاري براي اجراي احکام باشد ، لذا اگر قرار باشد خود آن به تعطيل دين بپردازد از نظر اسلام مشروعيت ندارد و نقض غرض خواهد شد.( سليمي ،1381 ،1)
1،2،1 جايگاه خشونت و مدارا در اسلام
متأسفانه عدم تعريف دقيق وجامع و اشتراك الفاظ، نقش بنيادي در عدم شفافيت رهيافتها ومنظر نظريه سازان مسائل علمي و انديشه سازان سياسي داشته وچالشهايي را نيز درپي دارد.
واژه خشونت: خشونت درشتي و زبري، ضد لينت ونرمي، خلاف نعومت (دهخدا ، 1378ج 6، : 8630.): خشن،خشونه: زبر ودرشت … خشن العيش: زندگي سخت شد (طبيبيان، 1389ج 1، : 915.(
برخي ديگر گفته اند: هر حمله غير قانوني به آزاديها كه جامعه رسماً يا ضمناً براي افراد خود قائل گرديده، خشونت است گاه خشونت به معناي قاطعيت و عدم چشمپوشي از خطاهاي متهمان و مجرمان به كار ميرود. (نسرین مصفا ، 1388: 47 )
ـ تسامح و تساهل: تسامح: با يكديگر آسان گرفتن، تساهل: سهل انگاري، اغماض و چشمپوشي … نرمي و ملايمت (دهخدا، ج 4، : 5876)
تسامح: آسان گرفتن، مدارا گرفتن، كوتاهيكردن و فرو گذاري كردن (محمد معين، 1388ج 1: 1078)
تساهل: سهل گرفتن بر يكديگر، آسان گرفتن، به نرمي رفتار كردن، سهل انگاري (طبیبیان، 1389ج 1: 568)
همان طوري كه بيان شد، خشونت به رغم آنكه مورد انزجار ومنفور طبع بشري است، ولي در تعريف آن اتفاق نظر وجود ندارد، همين عدم همسويي مباني در خصوص خشونت اين پرسشها را به وجود آورده است:
اگر خشونت غير قانوني است منظور كدام خشونت است؟
خشونت باچه انگيزه ودر برابر چه كساني بد است؟
معيارهاي خشونت قانوني وغير قانوني چيست؟
آناني كه اسلام ومسلمين را متهم به خشونت ميكنند مقصود شان كدام خشونت است؟
آيا خشونت تنها در جهان اسلام وجود دارد يا در جوامع ديگر وجود نيز وجود دارد؟
1،2،2 قلمرو خشونت
واقعيت آن است كه خشونت معناي خاص و عام دارد. عدم مرز بندي اين دو معنا وعدم شفافيت آنها وخلط قلمرو اين دو سبب چالشها شده است معناي خاص خشونت، يعني تحميل، سركوبي وحذف مخالفان به دلايل وروشهاي غير منطقي وغير قانوني. اگر خشونت به اين معنا باشد، در اسلام حرام است، زيرا در اسلام آزادي بيان و عقيده و آزاديهاي سياسي در چار چوب قانون محترم شمرده شده است. از سوي ديگر در اسلام سفارش شده، تا زماني كه مخالفان توطئه نكرده و مصالح عمومي را در خطر نينداخته، بايد با آنان با رأفت برخورد شده وكرامت انساني آنان مانند شهروندان ديگر بايد حفظ شود، متأسفانه هرگاه از واژه خشونت بهره گرفته ميشود، در افكار عمومي همين معناي خاص خشونت تبادر ميكند. خشونت به معناي عام ولغوي آن عبارت است: از قاطعيت وعدم سهل انگاري در برابر قانون شكنان و متجاوزان وستمگران كه اصطلاحاً از اين نوع خشونت، به عنوان خشونت قانوني يا خشونت مشروع ياد ميشود كه در راستاي عدالت، ستم ستيزي، احقاق حق، پاسداري از كرامت انساني و دفاع از نظام مشروع، صورت ميگيرد. اگر خشونت به اين معنا باشد، در اسلام جايز بوده وخردمندان نيز آن را قبول دارند. همه صاحبان انديشه ونظريه سازاني كه خشونت را جايز ندانستهاند، خشونتهاي قانوني ومشروع را نيز جايز دانستهاند كه اصولاً خشونت قانوني از مصاديق خشونت نيست.
متأسفانه آناني كه اسلام ومسلمانان را متهم به خشونت كردهاند يا بين اين دو معناي خشونت خلط كرده ويا دين ستيزاني هستند كه كمر به نابودي دين اسلام بستهاند. از سوي ديگر آناني كه اسلام را دين خشونـت معرفي كردهاند وخود را پرچمداران تسامح وسهل انگاري ميدانند، خشونت گراترين انسانها هستند.
1،2،3 جايگاه خشونت و مدارا در قانونگذاري اسلام
به طور تفصيل ميتوان جايگاه خشونت و مدارا در اسلام را، در محورهاي زير مورد تحليل قرارداد.
1،2،3،1 رفتارهاي فردي واجتماعي
اسلام در رفتارهاي فردي واجتماعي ومراودات معمولي خشونت را جايز ندانسته واز آن نهي كرده است. سفارش اسلام به اصلاح ذات البين، رعايت اخلاق خانواده، سفارش همسايگان، احترام به حقوق اقليتهاي مذهبي وحفظ كرامت انسان و انسانيت و پرهيز از هر گونه خشونت در روابط اجتماعي، نشان دهنده آن است كه اسلام براي مدارا اهميت ويژه قائل است. پيامبر اسلام (ص) نيز در رفتارهاي فردي واجتماعي، پيام آور صلح وصفا بود. انبيا نيز به سراغ قلبها ميرفتند و همين رفتار مسالمت آميز آنان، يكي از راهكارهاي بسيار موفق آنان در جذب مردم وتسخير قلبها بوده است. برهمين اساس است كه خداوند يكي از ويژگيهاي پيامبر اسلام (ص) را رأفت ومهرباني دانسته است: (فبما رحمه من الله لنت لهم ولو كنت فظاً غليظ القلب لانفضوا …)(به آل عمران، آيه: 159) رحمت الهي، با آنان نرمخو وپرمهر شدي. اگر تند خو وسخت دل بودي بيشك از تو پراكنده ميشدند، پيامبر (ص) خود فرمود:(امرني ربي بمداراه الناس كما امرني باداء الفرائض)(کلینی، ج 2: 117)پروردگارم مرا به مدارا ونرمي با مردم دستور فرمود، همانگونه كه به انجام واجبات امر فرمود، همو فرمود: (مداراه الناس نصف الايمان والرفق لهم نصف العيش) مهرباني وسازگاري با مردم از ايمان است ونرمي با آنان نيمي از بركت زندگي. (کلینی، ج 2: 117)
پيامبر اسلام (ص) در برخورد خشونت آميز ديگران، نيز از قهر وخشونت بهره نگرفت: وقتي پيامبر (ص) در مكه براي دعوت مردم به خدا پرستي ظهور كرد، با عكس العمل شديد قريش مواجه شد قريش از هيچ گونه آزار وشكنجه، اهانت و افترا دريغ نورزيدند، واو را فردي كذّاب، ساحر، مجنون و… معرفي ميكردند …[ولي] عكس العمل پيامبر (ص) اين بود (اللهم اغفر لقومي بانهم لايعلمون..) (مجلسی، ج 95، : 167) عبد الله بن مسعود نقل ميكند كه من ديدم كه قوم پيامبر (ص) او را مضروب ساخته وخون آلود ميكردند، ولي او خونها را از صورتش پاك كرده، ميگفت: بارالها! قوم مرا بيامرز كه آنان نادانند. (بخاري، ج 9، : 20)
1،2،3،2تشريع احكام فردي وعبادي
تشريع احكام الهي، بويژه احكام عبادي وفردي اسلام، نيز بر اساس تسامح تشريع شده است، يعني اسلام تكاليف فوق قدرت وسختگيريهاي غير منطقي را تشريع نكرده است: (لا يكلف الله نفساً الا وسعها …)( مکارم شیرازی، 1384، ج 2، : 294) از سوي ديگر هر گونه عسر وحرج در دين نفي شده است، چنانكه حديث رفع (مجلسی، ج 22، :443) ودستورات اسلام در خصوص عسر وحرج زدايي (مائده، آيه 6، بقره، آيه 185)، شاهد بر اين مدعا است. اصوليين در بحث شبهه حكميه طرفداران اصالت برائت هستند كه حكايت از تسامح در احكام دارد، متأسفانه بعضي، از احكام فردي وعبادي اسلام، برداشتهاي غير منطقي نموده ودستورات اسلام را سختگيرانه تفسير كردهاند، استاد شهيد مطهري مينويسد: (در اين شريعت به حكم اين كه (سهله) است تكاليف دست وپاگير وشاق وحرج آميز وضع نشده است، (ماجعل عليكم في الدين من حرج) خدا در دين تنگنايي قرار نداده است وبه حكم اينكه (سمحه) باگذشت است، هر جا كه انجام تكاليفي توأم با مضيقه ودرتنگنا واقع شدن گردد، تكليف ملغي ميشود)تسامح وتساهل ديني بدان معنا است كه در امر دينداري ميتوان به حداقلها تكيه نموده ومردم در رعايت حداكثرها مجبور نشدهاند زيرا خداوند از بندگان خود همان واجبات را خواسته وحداقل روزه را كه همانا ترك مبطلات آن است را خواسته ومستبحات را از بندگان خاصي خواسته است. در بقيه احكام فردي وعبادي نيز اصل تسامح پذيرفته شده است. بيترديد يكي از مصاديق بارز تسامح ديني كه پيامبر فرموده است ناظر به اين گونه تسامح ميباشد. امام صادق (ع) نقل ميكند كه همسر عثمان بن مظعون به محضر پيامبر اسلام (ص) شكايت نمود كه او روزها روزه گرفته وشبها به عبادت ميپردازد … آن حضرت در حالي كه ناراحت بود، خطاب به عثمان فرمود: (ياعثمان لم يرسلني الله بالرهبانيه، ولكن بعثني بالحنيفيه السهله السمحه …) (مجلسی، ج 22، : 263،264) البته سهل انگاري وتسامح ديني بدان معنا نيست كه نسبت به اصل دين و حداقلهاي آن بيتفاوت بود. شهيد مطهري مينويسد: (همانگونه كه خداوند، مشقّت بر بندگان را نميپذيرد، زير پا نهادن حداقلهاي ديني را نيز نميپذيرد و در صورت تحقق، به شدت با آن بر خورد ميكند. امر به معروف ونهي از منكر، مكانيزم تحقق بخشيدن به حداقلهاي ديني به خصوص در سطح جامعه ديني است به تعبير علي (ع) رسول اكرم (ص) طبيبي بود كه بر سر بالين بيماران حاضر ميشد و ابتدا بالطف ومهرباني وگذشت وچشمپوشي، مرهم بر زخمهاي آنان مينهاد ولي اگر (تسامح وتساهل) سودي نميبخشيد و آنها در رعايت حداقلهاي ديني كوتاهي ميكردند واحكام الهي را به مسخره ميگرفتند با آنها به شدت برخورد ميكرد و با اجراي حدود الهي آنها را تنبيه مينمود) بر اين اساس نميتوان در اجراي احكام الهي، حفظ دين وارزشهاي آن بيتفاوت بود وتسامح نمود.
اكثر جنگهاي پيامبر (ص) در راستاي حفظ دين ومصالح عمومي صورت ميگرفت زيرا دين ستيزان، دين و مقدسات آن را نشانه گرفته بودند كه خداوند خطاب به آن حضرت فرمود: (محمد رسول الله والذين آمنوا معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم) (فتح، آيه 29)
يكي از استراتژيهاي مهم ائمه (ع) نگهباني از قداست وحرمت وحفظ دين بود اصولاً ائمه براي صيانت دين، صلح قيام ، سكوت (مرتضی مطهری،1385 : 182)وحكومت ميكردند، چنانچ
