
حيات بعد از مرگ و حسابرسي بندگان نيست. وجود آيات زيادي در قرآن راجع به معاد و اينکه تقريباً در تمام صفحات قرآن، ذکري از معاد به ميان آمده و اينکه بسياري از سورههاي اواخر قرآن بهطور کامل يا عمده دربار? معاد سخن ميگويد، گوياي اين مدعي است.
در نخستين آيه، سخن از اجتماع قطعي انسان در آن روزي است که هيچ شک و ترديدي در آن نيست: “لَيَجمَعَنَّکُم إلي يَومِ القيامَةِ لارَيبَ فيه.” (نساء: 87)
طبرسي در اين آيه، ضمن بيان اين موضوع که هيچ شکي در وقوع قيامت نيست، به برانگيخته شدن هم? انسانها در اين روز و داوري خداوند ميان اهل طاعت و اهل معصيت تأکيد ميکند.234
3-2-1. تعبيرات کلي قرآن دربار? رستاخيز
قرآن مجيد در صدها آيه که از مسائل معاد بحث ميکند، تعبيرات کاملاً متنوعي دارد که هريک از آنها اشاره به يکي از ابعاد مفهوم معاد است و در مجموع، بيانگر عمق اين مسئله و اهداف زندگي پس از مرگ است. اکنون شرح چند تعبير از مهمترين تعبيرات قرآني در اين مورد را از نظر طبرسي بررسي ميکنيم.
3-2-1-1. قيامت
معروفترين تعبير رستاخيز “قيامت” است. قرآن در هفتاد مورد، از آن روز بزرگ بهعنوان “يوم القيامه” تعبير کرده و در بعضي مانند آي? “وَ يَومُ تَقومُ السّاعَةُ يُبلِسُ المُجرِمون” (روم: 12) تعبير “روزي که ساعت قيام کند” آمده است. در اين روز، کافران از رحمت پروردگار و نعمتهاي او که به مؤمنان داده، مأيوساند. و به عقيد? طبرسي در اين روز کافران متحير ميمانند. چون با ظهور آن روز حجتها و دلايل آنان نسبت به انکار قيامت باطل ميشود.235
3-2-1-2. نشر
“نشر” يا “نشور” تعبير ديگري است که قرآن مجيد در آيات متعددي براي روز رستاخيز برگزيده است. در واقع يکي از ابعاد حياط انسان را بعد از مرگ نشان ميدهد. خداوند در آي? “وَاللهُ الَّذي أرسَلَ الرّياحَ فَسُقناهُ إلي بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأحيَينا بِهِ الأرضَ بَعدَ مَوتِها کَذالِکَ النُشور” (فاطر: 9) ميفرمايد: همانگونه که باران زمين مرده را به سبب زراعت و گياه زنده ميکند، مردم هم پس از مردنشان، براي رسيدن به ثواب و عقاب زنده و محشور ميشوند.236
3-2-1-3. معاد
در گروه ديگري، از آيات تعبير به “عود” و باز گشت انسانها شده که منظور از آن بازگشت به حياط مجدد است. در سومين آي? مورد بحث ميخوانيم: “کَما بَدَأکُم تَعودون”. (اعراف: 29)
طبرسي با توجه به روايت پيامبر(ص) که “در روز قيامت، پابرهنه و عريان محشور ميشويد” ميگويد: يعني همانطور که در آغاز خلقت هيچ نداشتيد و برهنه به دنيا آمديد، در قيامت نيز همانطور مبعوث ميشويد.237
3-2-2. نامهاي قيامت
به غير از تعبيرات کلي که در بحث گذشته آورديم، قرآن نامهاي زيادي براي “معاد” انتخاب کرده که به جزئيات اوصاف آن روز بزرگ اشاره ميکند. اين نکته قابل توجه است که قرآن از قيامت با يک نام ياد نميکند و اين بدان سبب است که در قيامت، حوادث بسيار مختلفي رخ ميدهد و هر يک از حوادث، چهرهاي از آن روز را نشان ميدهد.
با اين اشاره، به سراغ برخي از نامهاي قيامت ميرويم و نظر طبرسي را در اين موارد جويا ميشويم.
3-2-2-1. يَومُ الخُلود
اين نام تنها يکبار در آيات قرآن به چشم ميخورد. آنجا که ميفرمايد: “أُدخُلوها بِسَلامٍ ذالِکَ يَومُ الخُلود” (ق: 34)
انتخاب اين نام بهدليل بيان ابديت اين موهبت عظيم الهي است. به بهشتيان گفته ميشود بدون هيچگونه ناملايمي و با سلامت از هر آفتي وارد بهشت شويد و اين زماني است که مؤمنان در بهشت متنعّم خواهند بود. اين پاداش ابدي است و محدود به زمان خاصي نخواهد بود238 و در حقيقت، يوم الخلود بعد از ورود در بهشت آغاز ميشود.
3-2-2-2. يومٌ ثَقيل
اين نام نيز از نامهاي قيامت است که فقط يکبار در قرآن به چشم ميخورد: “إنَّ هؤلاءُ يُحِبّونَ العاجِلَةَ وَ يَذَرون وَرائَهُم يَوماً ثَقيلا” (انسان: 27)
و منظور سختي و دشواري قيامت است؛ زيرا کافران به آن روز ايمان نميآورند و براي آن روز کاري نميکنند.239
3-2-2-3. يَومُ مَشهود
اين نام در آي? 103 سور? هود آمده است که بعد از اشاره به عذاب آخرت اشاره به آن روز کرده و ميفرمايد: “ذالِکَ يَومٌ مَشهود”.
به گفت? طبرسي، اين آيه گواه بر آن است که نه فقط انسانها بلکه جن و ملائکه نيز در آن روز که اجتماع عمومي همگان است، حاضر و ناظرند.240
3-2-2-4. يَومُ الوَعيد
اين نام از قيامت در آي? “وَ نُفِخَ في الصّورِ ذلکَ اليَومُ الوَعيد” (ق: 20) آمده است؛ البته واژ? “وعيد” بهطور مکرر در قرآن آمده، ولي تعبير به “يوم الوعيد” تنها در يک مورد است. واژ? “وعيد” از ماد? “وعد” گرفته شده و به گفت? راغب در مفردات، “وعد” در مورد خير و شر هردو بهکار ميرود، ولي “وعيد” تنها در مورد وعدههاي شر بهکار ميرود.
به گفت? طبرسي اين روز، روز تحقق وعد? عذابي است که خداوند با آن بندگانش را ترسانيده تا آماد? اين روز شوند و به فرمان خدا به کردار شايسته بپردازند.241
3-2-2-5. يَومُ الحَسرَة
اين نام در آي? 39 سوره مريم ذکر شده: “وَ أنذِرهُم يَومَ الحَسرَةِ إذ قُضِيَ الأمرُ وَهُم في غَفلَة”
طبرسي با توجه به روايتي از امام باقر و امام صادق(ع) يوم الحسرة را اينگونه توصيف ميکند:
روزي است که بهشتيان داخلِ بهشت و جهنميان داخل جهنم ميشوند و مرگ به آنها نشان داده ميشود. سپس به آنها ندا داده ميشود: مرگ را ميشناسيد! ميگويند: بله. آنگاه به آنها گفته ميشود که هيچ مرگي براي اهل بهشت و اهل آتش نيست و شما جاودانهايد.242
3-2-2-?. يَومَ تُبلي السَّرائِر
اين نام از قيامت در آي? 9 طارق و تنها يکبار در قرآن آمده است. طبرسي ميگويد: منظور از “سرائر” اعمالي است که بر انسانها واجب شده و بهعنوان اسراري بين خدا و بندهاش ميباشد. در آن روز، اين اسرار آزمايش ميشوند تا خير آن اعمال از شرش و صحيحش از باطلش معلوم شود. اينگونه است که معلوم ميشود چه کسي اعمالش را درست انجام داده و چه کسي آن را ضايع کرده است.243
3-2-3. امکان معاد و منطق مخالفان
قرآن مجيد براي فراهم ساختن زمين? فکري در مسئل? معاد، نخست به سراغ موضوع “امکان معاد” ميرود و از راههاي مختلف آن را اثبات ميکند. براي ما واضح و مبرهن است که مخالفان معاد، دليل عقلي و منطقي خاصي براي اثبات منطق خود نداشتند. آنها بهدليل ذهنيت کاملاً عوامانه روي مسئل? معاد تکيه ميکردند، تا آنجا که طرح اين موضوع را نشان? جنون يا تهمت بر خداوند ميپنداشتند. با اين اشاره به سراغ قرآن ميرويم و نظر طبرسي را راجع به اين موضوع جويا ميشويم:
در نخستين آيه، اشاره به مشرکان عرب کرده و ميفرمايد: “وَ قالوا ءَإذا کُنّا عِظاماً وَ رُفاتاً ءَإنّا لَمَبعوثونَ خَلقاَ جَديدا.” (اسراء: 49)
منکران قيامت ميگفتند: آيا پس از آنکه مرديم و گوشت بدن ما متلاشي شد و استخوان و خاک شديم، بار ديگر از نو آفريده خواهيم شد؟ و منظور آنها انکار قيامت است.244
در آي? دوم، به تعبير ديگري برخورد ميکنيم. آنجا که مشرکان گفتند: “ءَإذا ضَلَلنا في الأرضِ ءَإنّا لَفي خَلقٍ جَديد” (سجده: 10)
به گفت? طبرسي، “ضل” به چيزي گفته ميشود که با چيز ديگري مخلوط شده و دومي به حدي زياد باشد که اولي را در خود هضم کند و اثري از آن باقي نگذارد. و مقصود مشرکان اين است که: آيا هنگامي که مرد? ما در زير خاکها پنهان شده و خاک گرديد، آفرينش جديدي دارد؟ و آيا در قيامت باز زنده ميشويم؟ در واقع آنان زندگي و حياط قيامت را انکار ميکردند.245
همين تعبير در آي? ديگر باز به چشم ميخورد و تعجب منکران معاد را بازگو ميکند: “ءَإذا کُنّا تُراباً ءَإنّا لَفي خَلقٍ جَديد.” (رعد: 5)
تعجب منکران قيامت در اين است که ميگويند: آيا پس از اينکه خاک شديم، بار ديگر مبعوث ميشويم؟ نطف? انسان پس از طي مراحل چهارگانه و تبديل آن به انسان دچار مرگ شده و به خاک تبديل ميشود. هيچ مانعي ندارد که همين خاک دوباره به انسان تبديل شود. خداوند تبديل خاک به انسان را آفرينش جديد ناميده است.246
در آي? ديگر، همين حقيقت در لباس ديگري بيان شده، خداوند در پاسخ منکران معاد ميفرمايد: “أفَعَيينا بِالخَلقِ الأوَّلِ بَل هُم في لَبسٍ مِن خَلقٍ جَديد.” (ق: 15)
يعني آنگاه که آنان را آفريديم درحاليکه چيزي نبودند، ما از آفرينش آنان عاجز بوديم؟ پس چگونه از مبعوث کردن مجدد آنها عاجزيم؟
به نظر طبرسي، اين يک نوع به اقرار درآوردن آنهاست؛ زيرا آنان اعتراف کردند که خداوند آفريدگار آنان است و سپس انکار نمودند. خداوند انکار آنان را گمراهي و شک و ترديد کافران اعلام ميکند؛ زيرا “لَبس” بهمنزل? پردهاي است که مانع از درک معني است.247
در آي? ديگر، تعبير ديگري از همان انکار و استبعاد ديده ميشود. ميفرمايد: “وَ قالَ الکافِرونَ هذا شَيءٌ عَجيبٌ ءَإذا مِتنا وَ کُنّا تُراباً ذالِکَ رَجعٌ بَعيد.” (ق: 2-3)
به اين ترتيب، در آغاز سخن آن را “عجيب” ميشمرند و در پايان “بعيد”. بي آنکه دربار? خلقت خود بيانديشند و ببينند که اين موضوع عجيب و بعيد در ابتداي آفرينش آنها بهخوبي تحقق يافته است.
آنها تعجب ميکردند که محمد(ص) رسول خدا به سوي آنان باشد و لذا رسالت او را منکر شدند و برانگيخته شدن پس از مرگ و بازگشت مجدد را دور از توهم و فکر انسان پنداشتند و باور نکردند.248
در صورتي که خداوند در آياتي ديگر، زنده شدن انسانها را پس از متلاشي شدن، دليلي بر بازگشت مجدد بيان ميکند: “ثُمَّ إنَّکُم بَعدَ ذلِکَ لَمَيِّتونَ ثُمَّ إنَّکُم يَومَ القيامَةِ تُبعَثون” (مؤمنون: 15-16)
خداوند خبر ميدهد که انسان پس از مرگ متلاشي ميشود و روز قيامت دوباره زنده ميشود و اين زنده شدن در روز قيامت با زنده شدن در جاهاي ديگر تفاوتي ندارد. همانطور که خدا موسي را بر کوه طور و افراد ديگر را در جاهاي ديگر زنده کرده است و اين آيه دليلي است بر رد قول نظام و عقيده معمر بن مثني که انسان را همان روح ميدانند و آن را چيزي غير قابل تقسيم به شمار مي آورند.249
3-2-?. دلائل امکان معاد
در قرآن مجيد، براي اثبات امکان معاد، طرق مختلفي وجود دارد که همه در شکل استدلال منطقي عرضه شده است. و قرآن اين طرق را با تعبيرات بسيار لطيفي شرح داده است.
نخستين آيه دربار? آفرينش هستي از نيستي است: “فَسَيَقولونَ مَن يُعيدُنا قُل الَّذي فَطَرَکُم أوَّلَ مَرَّة.” (اسراء: 51)
خداوند خطاب به پيامبر دربار? منکران معاد ميفرمايد: هرگاه موضوع معاد را به آنها بگويي، خواهند گفت چه کسي ما را پس از مرگ زنده ميکند؟ پس به آنها بگو: همان که شما را روز اول از نيستي به هستي آورد؛ زيرا کسي که قدرت دارد چيزي را از نيستي به هستي آورد، اگر همان را بعد از فنا از نو بسازد، برايش آسانتر است؛ زيرا اختراع هر چيزي از تکرار آن دشوارتر است.250
در دومين آيه، ملاحظ? عظمت جهان آفرينش، “قدرت مطلقه و توانايي خداوند بر هر چيز را بيان ميکند و ميفرمايد: آيا کافران نميدانند خدايي که آسمانها و زمين را آفريد، قادر است که همانند انسانها را بيافريند؟ “أوَلَم يَرَو أنَّ اللهَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَالأرضَ قادِرٌ عَلي أن يَخلُقَ مِثلَهُم” (اسراء: 99)
از نظر طبرسي، مقصود خداوند اين است که کسي که قادر بر آفرينش چيزي باشد، مثل آن را هم ميتواند خلق کند و اين در صورتي است که آن چيز داراي مثل و شبيهي از جنس خودش باشد؛ پس خدايي که قادر است مثل چيزي را بيافريند، قادر بر خلق خود آن چيز هم هست.251
بهراستي چگونه ممکن است کسي ايمان به قدرت مطلقه خداوند داشته باشد، در مسئل? معاد شک و ترديد به خود راه دهد؟!
تصوير ديگري از معاد که قرآن بارها به سراغ آن رفته و از آن تابلو زيبايي براي اثبات اين مطلب ساخته، مسئله زندگي پس از مرگ در جهان نباتات است. خداوند بعد از اشاره به چگونگي پيدايش باران به دنبال حرکت بادها و ابرها و تراکم آنها بر يکديگر ميفرمايد: “فَانظُر إلي آثارِ رَحمَةِ اللهِ کَيفَ يُحيي الأرضَ بَعدَ مَوتِهاإنَّ ذالِکَ لَمُحيِ
