
اجرای هر چه بهتر آنها، موفقیت دانشجو را تضمین کنند. پس شاید به همین دلیل بوده که دانشجویان نسبت به این مراحل و اجرای آنها توسط استاد، حساسیت بیشتری داشته و با توجه و دقت بیشتری مهارت اساتید در این مراحل را مورد ازیابی قرار دادهاند.
لازم به ذکر است که بر اساس جستجوی به دست آمده در این پژوهش، در موتورهای جستجوی گوگل و یاهو و همچنین در سایتهای مختلف و ژورنالها و کتابخانههای ملی و بین المللی در پژوهشهای داخلی و خارجی، موردی مبنی بر تأیید یا رد یافتههای به دست آمده از پژوهش یافت نشد.
– مقایسه بین میزان مهارت اعضای هیأت علمی در کاربرد مراحل هفت گانه چرخه یادگیری از دیدگاه دانشجویان رشتههای مختلف مهندسی
نتایج به دست آمده، نشان داد که بین مهارت اعضای هیأت علمی دانشگاه شیراز در کاربرد مراحل هفت گانه چرخه یادگیری از دیدگاه دانشجویان رشتههای مختلف مهندسی (مکانیک، شیمی، مواد، نفت، کامپیوتر، برق و عمران)، تفاوت معناداری وجود دارد.
طبق نتایج به دست آمده، در مرحله استنباط، دانشجویان رشته مهندسی نفت بالاترین میانگین و دانشجویان رشته مهندسی برق پایینترین میانگین، در مرحله مشارکت، دانشجویان رشته مهندسی کامپیوتر بالاترین میانگین و دانشجویان رشته مهندسی برق پایینترین میانگین، در مرحله اکتشاف، دانشجویان رشته مهندسی نفت بالاترین میانگین و دانشجویان رشته مهندسی مکانیک پایینترین میانگین، در مرحله توضیح، دانشجویان رشته مهندسی کامپیوتر بالاترین میانگین و دانشجویان رشته مهندسی مکانیک پایینترین میانگین، در مرحله بسط یادگیری، دانشجویان رشته مهندسی نفت بالاترین میانگین و دانشجویان رشته مهندسی مکانیک پایینترین میانگین، در مرحله ارزیابی، دانشجویان رشته مهندسی برق بالاترین میانگین و دانشجویان رشته مهندسی نفت پایینترین میانگین و بالاخره در مرحله توسعه یادگیری، دانشویان رشته مهندسی کامپیوتر بالاترین میانگین و دانشجویان رشته مهندسی شیمی پایینترین میانگین را به مهارت اعضای هیأت علمی، اختصاص دادند.
با توجه به نتایج حاصل میتوان گفت، تفاوت در میزان قابلیتها، صلاحیتها، مهارتها، تجارب، دانش محتوایی و کاربردی و میزان تسلط بر محتوا در بین اساتید بخشها و رشتههای مختلف مهندسی، باعث میشود تا آنها در تدریس به شیوه چرخه یادگیری و مراحل مختلف آن، موفق یا نا موفق عمل کنند. شاید به همین علت است که در هر کدام از مراحل چرخه یادگیری، اساتید یکی از بخشها، بهتر عمل کردهاند. از طرف دیگر شاید بتوان گفت، ماهیت متفاوت رشتههای مختلف مهندسی و دروس و فعالیتهای مربوط به آنها و لزوم تأکید بیشتر یا کمتر بر بعضی جوانب خاص در هر رشته و هر درس، ایجاب میکند تا اساتید هر رشته، ضمن تدریس بر بعضی مراحل و فعالیتها تأکید بیشتری داشته باشند و برای آن مرحله از کار خود اهمیت بیشتری قائل شده و آن را با صرف وقت و دقت کافی انجام دهند. بنابراین میتوان گفت همین امر نیز موجب میشود تا اساتید مختلف رشتههای مختلف، هر کدام در مرحله یا مراحل خاصی از چرخه یادگیری، ازقوت بیشتر یا کمتری برخوردار باشند.
همچنین، آزمون تعقیبی شفه نشان داد که، بین میانگین مهارت توسعه یادگیری اعضای هیأت علمی از دیدگاه دانشجویان رشته کامپیوتر و شیمی، تفاوت معناداری وجود دارد. اما از دیدگاه دانشجویان رشتههای مختلف، بین میانگین سایر مهارتهای اعضای هیأت علمی در مراحل هفت گانه چرخه یادگیری، تفاوت معناداری وجود ندارد. یافته به دست آمده بدان معناست که از دیدگاه دانشجویان رشتههای مختلف مهندسی، مهارت اساتید در مرحله توسعه یادگیری، نسبت به سایر مراحل هفت گانه چرخه یادگیری، غلبه بیشتری دارد.
شاید علت نتیجه حاصل این باشد که اقتضائات خاص رشتههای مهندسی و اهمیت توانایی کاربرد مفاهیم و مسائل در کنار درک مبانی پایه و اساسی دانش، باعث شده تا اساتید برای این مرحله از کار یعنی ارائه تکالیف عملی گسترده و جامع که مستلزم تلفیق و به کارگیری دانش و مفاهیم آموخته شده در حیطهای وسیعتر و واقعیتر میباشد، اهمیت بیشتری قائل شوند و به مرور زمان و در اثر کسب تجربه بیشتر، در این مرحله از کار از مهارت و تبحر بالاتری برخوردار گردند.
لازم به ذکر است که بر اساس جستجوی به دست آمده در این پژوهش، در موتورهای جستجوی گوگل و یاهو و همچنین در سایتهای مختلف و ژورنالها و کتابخانههای ملی و بین المللی در پژوهشهای داخلی و خارجی، موردی مبنی بر تأیید یا رد یافتههای به دست آمده از پژوهش یافت نشد.
– مقایسه مهارتهای فکری و عملی دانشجویان زن و مرد مهندسی دانشگاه شیراز
نتایج حاصل نشان داد که بین میانگین مهارتهای فکری و عملی دانشجویان زن و مرد، تفاوت معناداری وجود دارد.
طبق نتایج به دست آمده، در مهارت تحقیق، دانشجویان مرد بالاترین میانگین و دانشجویان زن پایینترین میانگین، در مهارت تجزیه و تحلیل نیز، دانشجویان مرد بالاترین میانگین و دانشجویان زن پایینترین میانگین، در مهارت تفکر خلاق، دانشجویان مرد بالاترین میانگین و دانشجویان زن پایینترین میانگین، در مهارت تفکر انتقادی نیز دانشجویان مرد بالاترین میانگین و دانشجویان زن پایینترین میانگین، در مهارت ارتباط مکتوب و شفاهی، دانشجویان مرد بالاترین میانگین و دانشجویان زن پایینترین میانگین، در مهارت سواد کمی نیز، دانشجویان مرد بالاترین میانگین و دانشجویان زن پایینترین میانگین، در مهارت سواد اطلاعاتی، دانشویان زن بالاترین میانگین و دانشجویان مرد پایینترین میانگین، در مهارت کار تیمی نیز، دانشجویان زن بالاترین میانگین و دانشجویان مرد پایینترین میانگین، در مهارت حل مسأله ، دانشجویان مرد بالاترین میانگین و دانشجویان زن پایینترین میانگین را داشتند.
همان طور که مشاهده میشود در اکثر مهارتهای فکری و عملی از جمله مهارت تحقیق، تجزیه و تحلیل، تفکر خلاق، تفکر انتقادی، ارتباط مکتوب و شفاهی، سواد کمی و حل مسأله، دانشجویان مرد، از توانایی بیشتری برخوردارند.
در توجیه بالاتر بودن مهارت تحقیق دانشجویان مرد شاید بتوان گفت، قوه فکری، ذهنی و عقلانی دانشجویان مرد، روحیه کنجکاوی و کاوش بیشتر آنها، علاقه و استعداد بیشتر آنها در زمینه انجام فعالیتهای عملی و فکری، قدرت آنها در تبیین و توجیه مسائل، باعث شده تا آنها در این زمینه موفقتر عمل کنند. در توجیه بالاتر بودن مهارت تجزیه و تحلیل دانشجویان مرد، میتوان گفت وسعت دید، همه جانبه بودن تفکر مردان، نظاممند عمل کردن آنها، قدرت پردازش بیشتر آنها، قدرت بررسی و ارزیابی دقیق مسائل و در نظر گرفتن جوانب مختلف امور، همه میتوانند از جمله دلایلی باشند که زمینه موفقیت بیشتر دانشجویان در زمینه مهارت تجزیه و تحلیل را فراهم میآورد.
در توجیه بالاتر بودن مهارت تفکر خلاق دانشجویان مرد، میتوان چنین گفت که شاید قدرت ریسک پذیری بیشتر آنها، علاقه بیشتر آنها به مسائل جدید و ناشناخته، روحیه اکتشاف و نوآوری بیشتر آنها، توانایی فیزیکی و فکری بیشتر آنها در انجام فعالیتها و آزمایشهای علمی و نیز روحیه شکست ناپذیری آنها، باعث میشود تا آنها در زمینه تفکر خلاق و خلاقیت، صلاحیت بیشتری داشته باشند. در توجیه بالاتر بودن مهارت ارتباط مکتوب و شفاهی دانشجویان مرد، میتوان گفت شاید اعتماد به نفس بیشتر مردان در مقایسه با زنان، باعث میشود تا آنها در زمینه مهارتهای مختلف از جمله ارتباطات و برقراری ارتباط به شکل شفاهی و مکتوب، توانمندی بیشتری داشته باشند. از طرف دیگر، شاید علت این باشد که جو موجود در دانشکدههای مهندسی و کثرت دانشجویان مرد در مقابل دانشجویان زن، از همان ابتدا باعث شده که دانشجویان مرد راحتتر ارتباط برقرار کنند و به مرور و بر اثر گذشت زمان، این مهارت همچنان رشد یافته است. علاوه بر این موارد، میتوان گفت حضور بیشتر مردان در جامعه و محیطهای مختلف و سر و کار داشتن با افراد مختلف و لزوماً برقراری ارتباط با افراد مختلف، باعث شده تا آنها در این زمینه از مهارت بیشتری برخوردار باشند.
در توجیه بالاتر بودن سواد کمی دانشجویان مرد، شاید بتوان گفت که از یک سو درک عمیقتر مسائل کمی و ریاضیاتی و موارد کاربرد آنها و از طرف دیگر مشارکت و حضور فعال بیشتر دانشجویان مرد در فعالیتهای مختلف اجتماعی و اقتصادی، موجبات توسعه هر چه بیشتر مهارتهای کمی دانشویان مرد را فراهم میآورد. در توجیه بالاتر بودن مهارت حل مسأله دانشجویان مرد، میتوان گفت توانایی شناختی بیشتر دانشجویان مرد، تفکر عمیق وگسترده و نیز جامعیت و فراگیر بودن ذهن آنها باعث میشود تا علاوه بر این که مطالب، دانشها و اطلاعات مختلف را به خوبی و به طور عمیق و کاربردی فرا میگیرند، بلکه به دلیل حضور در عرصههای مختلف و رویارویی با مسائل مختلف، ذهن آنها از آمادگی بیشتری برای برقراری ارتباط بین دانشها و مسائل واقعی، برخوردار میباشد و میتوانند مسائل مختلف را از ابعاد مختلف مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده و به بهترین نحو ممکن آنها را حل کنند.
این یافته با نتایج حاصل ازپژوهشهای صورت گرفته توسط امدی یانوس و همکاران (2006)، روزنا (1994)، آدیگو (1992)، مورفی و راس (1987)، حجازی و برجعلی لو (1387)، مشکلانی (1384)، معرفاوی (1381)، هم سو اما با نتایج پژوهشهای کلیلند (2005)، تامپسون (2001)، بیکر و رود (2000)، رادریکویز (2000)، پاینار (2000)، بیکر و مک اینتایر (2000)، وش و هاردی (1999)، رد ویکتور (1999)، دی زوریلا و همکاران (1998)، وش (1996)، کاپلان و همکاران (1991)، فایر و همکاران (1984)، تورنس (1983)، ذهبیون و احمدی (1388)، رازقی (1386)، اردلان (1386) و یوسفی (1385) ناهم سو میباشد.
شاید علت این نا هم سویی، تفاوت در سن و میزان تجارب افراد نمونه پژوهش حاضر در مقایسه با پژوهشهای پیشین باشد. در واقع، بسیاری از پژوهشهای پیشین که بر روی انواع مهارتهای فکری و عملی کار کردهاند، گروههای مقاطع تحصیلی پایینتر از دانشگاه و گروههای سنی زیر هجده سال را به عنوان نمونه انتخاب کردهاند. همین باعث شده تا به دلیل وجود شرایط تقریباً یکسان دانشآموزان پسر و دختر و حضور کمتر هر دو گروه در فعالیتهای خارج از مدرسه و عدم مشارکت زیاد هر دو گروه در فعالیتهای مختلف اجتماعی، یا تفاوتی بین آنها مشاهده نشود یا دختران عملکرد بهتری داشتهباشند، اما با افزایش سن و ورود به دانشگاه، شرایط تغییر میکند. دانشجو دیگر فقط به درس و دانشگاه محدود نمیشود، بلکه موقعیت اجتماعی او به عنوان یک دانشجو ایجاب میکند که در فعالیتهای مختلف، حضور فعالی داشته باشد، و این امر در مورد دانشجویان مرد بیش از دانشجویان زن، صدق میکند. در واقع، موقعیت اجتماعی مرد در مقایسه با زن، ایجاب میکند تا از همان سنین 18، 19 سالگی، در جامعه و عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و محافل مختلف، حضور بیشتری داشته باشد. شاید به همین دلیل باشد که در پژوهش حاضر که بر روی دانشجویان رشتههای مهندسی انجام شده است، مردان در مقایسه با زنان از مهارتهای فکری و عملی بیشتری برخوردار باشند.
همچنین مشخص شد که در زمینه مهارتهای فکری و عملی سواد اطلاعاتی و کار تیمی، زنها صلاحیت بیشتری دارند. شاید علت بالاتر بودن مهارت دانشجویان زن در زمینه سواد اطلاعاتی، این باشد که آنها به دلیل داشتن علاقه و استعداد در انجام فعالیتهای نظری که بر خلاف کارهای عملی و آزمایشگاهی، بیشتر مستلزم جمع آوری انواع اطلاعات مرتبط میباشد، در زمینه تشخیص اطلاعات مورد نیاز، جستجوی اطلاعات و ارزیابی آنها، بهتر عمل میکنند. از طرف دیگر میتوان گفت، دختران در مقایسه با پسران وقت بیشتری را صرف مطالعه کتب مختلف و کار با کامپیوتر و جستجوی اطلاعات مختلف در زمینههای متنوع مینمایند، شاید همین امر نیز باعث میشود تا آنها در مقایسه با پسران از سواد اطلاعاتی بیشتری برخوردار باشند.
در توجیه بالاتر بودن مهارت کار تیمی دانشجویان
