
فرآیند شکلدهی هویت ملي در همه جوامع و نیز جامعة ما تاثير میگذارند. تلویزیون به عنوان ابزاری قدرتمندتر از دیگران عمل میکند و در قامت رسانهای جمعی میتواند همانند یک مرکز قدرتمند فرهنگی، هویتهای گروهی، قومی و ملی را که از جمله ارکان و زیربنای هویت جامعه محسوب میشوند، تحت تأثیرات مثبت و منفی قرار دهد و با بهرهگیری از فنون ارتباطی بر ایدهها و نگرشهای فرهنگی مردم تأثیربگذارد. اين نكتهاي است كه از ديرباز تحت عنوان «تصاوير رسانهاي گروهها» مورد توجه دانشوران ارتباطات و رسانههاي جمعي بوده است. به عنوان مثال جكسون هريس فصلي از كتاب روانشناسي شناختي وسايل ارتباط جمعي خود را به تحقيقات نظري و تجربي اين حوزه اختصاص داده است. وي بر اين عقيده است كه يكي از مهمترين واقعيتهاي موجود اين است كه رسانهها اطلاعاتي در مورد گروهي از افراد به ما ميدهند و بدين طريق ما ميتوانيم به گروه وسيعي از افراد، بيش از آنچه در طول عمرمان با آنها برخورد كردهايم، روبه رو شويم. رسانهها نهتنها به ما انواع مختلف انسانها را معرفي ميكنند، بلكه گاهي در عمل تنها منبع اطلاعات ما در مورد افراد هستند. گاهي تقريباً تمام اطلاعات ما دربارۀ گروهي از افراد، از رسانهها بدست آمدهاند (هريس،1390: 120). هريس در تشريح اين موضوع به الگوي «چهار مرحلۀ تصويرسازي اقليتها» كه سالها پيش از سوي كلارك (1986) معرفي شده اشاره مي كند. الگوي چهار مرحلهاي كلارك بطور خلاصه بدين شرح است: مرحلۀ نخست، شناسايي نشدن است كه در اين مرحله گروه اقليت به سادگي مستثني هستند. در اين مرحله استهزاء وجود ندارد و نمايشها به طور اغراقآميز ارائه نميشود.فردي كه فرهنگ بيگانه را از رسانهها مشاهده ميكند، هيچگاه مطلع نبوده است كه حتي چنين مردمي در آن جامعه وجود دارند. مرحلۀ دوم، تصويرسازي اقليت يا دستانداختن و استهزاء است. گروه مسلط، تصوير از خود را با نگرش كليشهاي و تحقير كردن اقليتها يا معرفي اعضاي آن گروه به عنوان افرادي نالايق و لوده و بياستعداد، تقويت ميكنند. مرحلۀ سوم، تصديق است كه در آن اعضاي گروه اقليت به عنوان حامي نظم موجود ظاهر ميشوند(افسران پليس، كاراگاهان، جاسوسان). چنين نقشهايي نوعاً به عنوان نقشهاي مثبت در سالهاي 1960 براي امريكاييهاي افريقاييتبار باب شد؛ بيننده اكنون امريكاي لاتين را اغلب در همان نقشها مشاهده ميكند. چهارمين يا آخرين مرحله، احترام است. مراد از احترام به اين معني است كه گروههاي اقليت در دامنۀ برابري از نقشها ظاهر ميشوند؛ هم خوب و هم بد (هريس،1390: 122).
هريس در ادامة مباحث خود به بحث نقش اخبار در دنياي امروز و جنبه هاي هويتبخش آن ميپردازد. از نگاه وي اخبار ابزار برجستهسازي مسائل جهان است. افزون بر اين، شكل روايت اخبار به ظرافت ميتواند برجستهسازي كند و به ما بگويد چه چيز مهم يا غيرمهم است به اين معنا كه اخبار چگونه واقعيت دريافت شده دربارۀ رويدادهاي جهان (دراينجا هويت ملي) را از طريق خواندن يا تماشاي گزارشهاي خبري ساخته و در اختيار مخاطب قرار ميدهد (هريس،1390: 300). البته همينجا بيدرنگ بايد اضافه كرد كه برجستهسازي در خبر، تنها يكي از شيوهها و شگردهاي بازنمايي واقعيتها از جمله هويت ملي است؛ و در اين زمينه ميتوان بر ديدگاهها و نظريههايي در خصوص دروازهباني خبر، انگارهسازي، نظريۀ كاشت، عينيتگرايي و مانند آن تمركز كرد و از اين طريق موضوع نقش خبر و اطلاعرساني در بازنمايي هويت ملي را مطالعه نمود.
مراد از بازنمايي2، بازنمايي توليد معنا از طريق چهارچوب مفهومي و گفتماني است. استوارت هال به عنوان يكي از نظريهپردازان اين حوزه معتقد است: «هيچ چيز معناداري خارج از گفتمان وجود ندارد و مطالعات رسانهاي وظيفهاش سنجش شكاف ميان واقعيت و بازنمايي نيست بلكه تلاش براي شناخت اين نكته است كه معاني به چه نحوي از طريق رويهها و صورتبنديهاي گفتماني توليد ميشود» (كالورت و لوايز 2002، به نقل از مهديزاده، 1387: 15).
مفهوم انگارهسازي3 عموماً ناظر بر معناي ساختن و پرداختن و يا يك برداشت عمومي است كه با هدف تاثيرگذاري بر مخاطب خلق ميشود و نه بهمنظور بازتوليد واقعيت (اسلويوان و هارتلي، 1385: 202). انگارهسازي ازجمله تكنيكهاي رسانههاي جمعي است كه رسانه/خبر با شيوۀ پرداختن به واقعيتها و رويدادها و استفاده از شگردهايي چون «نامگذاري4» و مانند آن ذهنيت مورد نظر خود را در مخاطب شكل ميدهد. در قالب مفهوم انگارهسازي ميتوان انتظار داشت كه خبرهايي با ارزش خبري «برخورد و كشمكش5» و بيانگر صفات منفي سوژهها و موضوعات خبري از اقوام مختلف منعكس گردند.
از ديگر مباحث مهم در حوزۀ خبر و نقشي كه رسانهها در قالب مفهومي بنام دروازهباني6 بازي ميكنند، جنبههاي گوناگون دروازه باني در قلمرو خبر است. از اين اصطلاح براي توصيف كاركناني مانند سردبيران خبر استفاده ميشود كه مواضع تصميمسازي كليدي را در سازمانهاي رسانهاي خبري اشغال كردهاند (اسليوان و هارتلي و ديگران، 1386: 177). دروازهباني خبر فرآيندي است كه طي آن هزاران خبر، جمع آوري، تجزيه و به صدها پيام تبديل شده و به اشخاص مفروض در يك سازمان مفروض ميرسند. تيچنر دروازهباني را فرآيند گستردهاي از كنترل اطلاعات شامل تمام جنبههاي رمزگذاري پيام، نه فقط انتخاب بلكه ممانعت از انتشار، انتقال، شكلدهي، ارائه، تكرار و زمانبندي در طول مسير انتقال از فرستنده به گيرنده ميداند. به بيان ديگر توفيق يا ناكامي يك سازمان به ميزان زياد بستگي به اين دارد كه بين انتخاب گزينشگران خبر با نيازهاي اطلاعاتي و خبري مخاطبان خود رابطه مناسبي برقرار باشد. آنها بايد به نيازهاي مخاطبانشان واقف باشند و براي تامين اين نيازها اهميت قائل شوند (بروجردي، 1384: 335). صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران به عنوان رسانۀ نظام اسلامي يكي از وظايف آن ايجاد وحدت و تقويت هويت جمعي است در چهارچوب مفهوم دروازهباني پيام يا خبر بايستي در دروازهباني خود به جنبههاي گوناگون هويت ملي و راههاي تقويت آن توجه داشته باشد و در نتيجه خبرهاي خود را متناسب با تحكيم هويت ملي گزينش و از طريق مجاري ارتباطي خود آنها را منعكس كند. بديهي است با تحليل محتواي خبرهاي رسانۀ ملي و نحوۀ گزينش خبرهايي كه به طور مستقيم يا غيرمستقيم با عناصر هويت ملي در ارتباط هستند ميتوان به نحوۀ عمل بخشهاي گوناگون خبري را آشكار كرد.
در كنار مفاهيم پيش گفته و كارويژههاي حوزه خبر، نظريۀ «برجستهسازي7» از مككامبز و شاو به ما (مخاطب) ميگويد دربارۀ چه چيزي بايد انديشيد و چه چيز مهم است. به بيان مككامبز، اخبار بازتاب مسائل روز نيست، بلكه آن را بايد مجموعهاي از گزارشهاي ساخته شده از سوي روزنامهنگاران دربارۀ وقايع روز دانست (هريس، 1390: 300؛ به نقل از مك كامبز،1994). اين نظريه در زمينه ارزيابي عملكرد و تاثيرگذاري رسانهها بر مخاطب كاربرد بسيار دارد. يكي از پيش انگارههاي نظري در باب نظريه برجستهسازي خبري وسايل ارتباط جمعي اين است كه اين مهم نه تنها تحتتاثير كميت (ميزان فضا و زمان تخصيص يافته) به خبر قرار دارد بلكه در برابر كيفيت (محتوا) خبر نيز تاثيرپذير است. (تسونئو، 130: 74، به نقل از بروجردي، 1384: 338). در اينجا و به عنوان ديدگاهي تكميلي از آراء برحمينتون و كپر (1992) در خصوص شناسايي ويژگي رويدادهاي خبري مانند: شخصيسازي، نمايش (درام) و تعارض، كاركرد، تازگي و نامتعارف بودن، پيوند با موضوعات جاري ميتوان استفاده كرد.
بدون ترديد تأثير رسانههاي جمعي بيش از نهادها و منابع ديگر در شكلدهي، توليد، انتقال، نقد و تفسير هويتها در طول زمان است. اين امر در جامعه ايران اسلامي و در مورد سازمان صدا و سيما ودر اينجا بهطور مشخص (خبر مشروح 21:00 شبكه اول سيما) كه در واقع بيشترين ابزار و امكانات را براي ايفاي نقش حلقهي واسط ميان مردم و حكومت اسلامي در اختيار دارد، از اهميت و جايگاه والاتري برخوردار است و خاستگاه اصلي شكلگيري تحقيق حاضر نيز بر همين پايه است.
با اين اوصاف به نظر ميرسد شناخت نحوۀ بازنمايي و تحليل محتواي مطالب و تصاوير اخبار مشروح بخش خبري 21:00 شبكه يك سيماي ج.ا.ا در زمينۀ هويت ملي ميتواند نقش خبري اين شبكه در مقام تقويت يا تضعيف هويت ملي را نشان دهد. بخش خبري مشروح ساعت 21:00 شبكۀ يك سيما از چند جهت حايز اهميت است. نخست اين بخش خبري به عنوان بخش مشروح و اصلي دربرگيرندۀ خبرهاي داخلي اعم از ملي و محلي و خارجي است كه به علت مهم و مشروح بودن تقريباً از همۀ قالبهاي خبري نظير «گزارش، ويسي، مصاحبه، ارتباط زنده و توليدي، با مراكز استانها و مانند آن، استفاده ميكند و از زمرۀ پر بينندهترين بخشهاي خبري محسوب ميشود. دوم شبكۀ يك سيما در مجموعۀ شبكههاي رسانۀ ملي از نظر سابقه، قديميترين شبكه تلويزيوني كشور است. از سوي ديگر شبكهاي است فراگير كه تقريباً در تمام نقاط كشور قابل دريافت است. بنابراين، در قلمرو بازنمايي عناصر و نمادهاي هويت ملي به نظر ميآيد نقش تعيينكنندهاي داشته باشد. با توجه به مطالب فوق، مسئله و پرسش اصلي اين تحقيق عبارت از اين است كه بخش خبري 21:00 شبكۀ يك سيماي ج.ا.ا هويت ملي و عناصر و مولفههاي آن را به چه ميزان و چگونه بازنمايي ميكند؟ تأثير رسانههاي جمعي بيش از نهادها و منابع ديگر در شكلدهي، توليد، انتقال، نقد و تفسير هويتها در طول زمان است. اين امر در جامعه ايران اسلامي و در مورد سازمان صدا و سيما ودر اينجا بهطور مشخص (خبر مشروح 21:00 شبكه اول سيما) كه در واقع بيشترين ابزار و امكانات را براي ايفاي نقش حلقهي واسط ميان مردم و حكومت اسلامي در اختيار دارد، از اهميت و جايگاه والاتري برخوردار است و خاستگاه اصلي شكلگيري تحقيق حاضر نيز بر همين پايه است. به عبارت ديگر اين بخش خبري به عنوان يكي از شبكههاي مطرح رسانة ملي (شبكة اول سيما) هويت ملي و ابعاد شش گانة آنرا در چهارچوب سياستها و نقش رسانه (رسانة جمهوري اسلامي ايران) به نحوي كه موجب تحكيم هويت ملي شود منعكس ميسازد يا خير؟
1ـ3 اهمیت و ضرورت انجام تحقيق
كشور ما ايران به عنوان کشوري با پیشینه تاریخی و تمدنی عظیم و همچنین با لایههاي فرهنگی مختلف و متشکل از خرده فرهنگهاي قومی، مذهبی و دینی گوناگون در مقاطع مختلف با مسائل و مشکلاتی از سنخ تضعیف وحدت ملی مواجه بوده است. بهعلاوه تحولات پس از انقلاب اسلامي و فراز و نشيبهايي كه در سياستهاي هويت در جمهوري اسلامي ايران رخ داده است مفهوم هويت ملي را دستخوش چندپارگي معنايي، نهتنها در ميان پژوهشگران فرهنگ، جامعه و سياست ايران، بلكه حتي در ميان مردم عادي ساخته است. اين در حالي است كه برخي از متفكران مسائل سياسي و اجتماعي ايران تقويت هويت ملي را شرط لازم افزايش توان و ظرفيت ملي براي رويارويي با تهديدات و بحرانها ميدانند.(سيد امامي، 1390: 41؛ به نقل از كاظمي، 1382: 6-205)
از اينرو یکی از اساسیترین عناصر و پیششرطهاي ضروري دستیابی به وحدت و همبستگی ملی، هویت ملی است. هویت ملی نوعی احساس تعلق و تعهد اعضاي یک جامعه به رموز و نمادهاي فرهنگی شامل هنجارها، ارزشها، زبان، دین، ادبیات و تاریخ مشترك است که موجب تمایز آن جامعه از دیگر جوامع و تقویت انسجام ملی میشود.
پیشرفت و تحول کمی و کیفی «رسانهها8» ماهیت و تولید نمادین واقعيت و روايت و بازنمايي آن را در جهان معاصر عمیقاً و به شیوههای برگشتناپذیر دگرگون کرده گوياي اين واقعیت است که رسانهها (بهطور مشخص تلويزيون) در تحكيم، تقويت يا تضعيف و حتي جعل هویت مدرن یا آنچه به زبان سیاسیتر هویت ملی گفته میشود نقشآفرینی ميكند. تا آنجا كه ميتوان گفت امروزه رسانهها (در اينجا رسانههاي خبري) در دفاع از چندگانگی، جزگرایی سیاسی، فرهنگی و فلسفی برخاستهاند. از همين رو به علت اهميت و تأثير هويت ملي در انسجام اجتماعي و پيوند مردم و نسلها و اقوام مختلف و يكپارچگي ملي و نق
