
۱۳۸۹).جنس مخالف نقش بسیار مهمی در شکل گیری و تحول تصویر بدنی فرد دارد. در این میان جوانان و نوجوانان که به تازگی گرایشی به برقراری ارتباط با جنس مخالف پیدا کردهاند بیش از هر گروه دیگری در معرض این خطر هستند که در حین روابط دوستی خود عزت نفس و تصویر بدنی شان دستخوش تغییر و تحول شود.
پژوهشی که توسط وادا و مارکه در سال ۲۰۰۶ انجام شد نشان داده است که زنان نسبت به تحسین و تمجید حساس بوده و پاسخ مثبتی به آن نشان میدهند. ناولی و ایکاردلی در پژوهشی بر روی مردان جوان دریافتند که اظهارنظرهای مربوط به ظاهر حتی برای مردان جوان نیز بسیار مهم است و با نارضایتی از بدن و میزان اعتماد به نفس آنان در ارتباط است. پسرانی که اظهارنظرهای منفی نسبت به ظاهر خود دریافت کرده بودند عزت نفس و رضایت کمتری از بدن خود داشتند. با توجه به پژوهشی که توسط فارز و همکاران (۲۰۰۴) انجام گرفت مشخص شد که دختران در مقایسه با پسران نگرانی بیشتری در مورد تصویربدنی دارند.
محققان دریافتهاند که بین تصویر بدنی منفی با نارضایتی عمومی از بدن و احساس جذاب نبودن، ترس از ارزیابی منفی، مشکلات بین فردی، عملکرد ضعیف جنسی، مشغولیت ذهنی نسبت به ظاهر، و اعتماد به نفس پایین همبستگی وجود دارد (بنت کورتن، ۱۹۸۲ ؛ هارتر147 و همکاران، ۱۹۹۲ ؛ ریکاردسون148 و همکاران، ۲۰۰۰؛ بوید149، ۲۰۰۲؛ لوین و پیران150، ۲۰۰۴؛ اسملک151، ۲۰۰۴؛ یداللهی باستانی، ۱۳۹۱).
نارضایتی از تصویر بدنی میتواند به صورت اختلالاتی چون افسردگی، اضطراب، فوبی اجتماعی، اختلالات خوردن و اختلال بدشکلی بدن مورد شناسایی قرار گیرد (آتی و بروکزگان152، ۱۹۸۹؛ لئون و همکاران153، ۱۹۹۳؛ اسلد154، ۱۹۹۴؛ تامپسون و همکاران، ۱۹۹۵؛ هنس155، ۱۹۹۶؛ بیریک و درامند156، ۲۰۰۳؛ مکیان و همکاران، ۱۳۸۹).افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن در تصویر بدنی( تن انگاره)157 خود مشکل دارند یعنی آنها به چگونگی ظاهر فیزیکیشان نگاه میکنند و به اینکه واقعا چطور هستند توجهی نمیکنند. و این عدم مطابقت در افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن خیلی بارز است.در این اختلال شخص از نظر رضایت از خود و تصویر بدن تفاوتهای کمی و کیفی با دیگران دارد. در واقع در کسی که دچار این اختلال است، تصویر خویشتن بشدت مخدوش است و او با نازیباییها یا اشکالات جزیی در شکل ظاهری خود، بسیار شدید و وسواس گونه برخورد میکند (بوردنر،2007).
2-1-13- ارتباط جراحی ترمیمی با اختلال بدشکلی بدن
نگاهی به تاریخ زندگی بشر نشان میدهد که انسانها از زمانهای بسیار کهن به مقوله زیبایی و آرایش البته نه لزوما به معنای امروزی آن توجه داشتهاند و همواره به دنبال جذاب کردن چهره و بدن خود بودهاند و بدین منظور از ابزارهای مختلفی استفاده کردهاند که حداقل دو نوع شناخته شده این ابزارها آرایش وجراحی میباشد (رجرس158، ۱۹۷۱).تحول صورت و بدن با جراحی رویهای است که در بسیاری از فرهنگها بکار میرود تا افراد بدن خود را مطابق نیازهای فرهنگی در مورد جوانی تغییر دهند (سپانس و پاین، ۲۰۰۰).
جراحی زیبایی که جهت بهبود بخشیدن به ظاهر به کار گرفته میشود، تخصصی است که به ترمیم، نگهداری و یا بهبود ظاهر فیزیکی فرد از طریق تکنیکهای پزشکی میپردازد (سوامی و همکاران، ۲۰۰۹). در میان جراحیهای زیبایی، رینوپلاستی شایعتر است و بیماران متقاضی رینوپلاستی در مقایسه با متقاضیان مداخلات زیبایی دیگر، نارضایتی بیشتری از ظاهر خود را ابراز میکنند (قدکزاده و همکاران، ۲۰۱۱). پیشرفتهای چشم گیر، در جراحی ترمیمی و زیبائی، که به طور شگفت آوری ساختار بدن را تغییر میدهد و افزایش در تعداد روشهای طبی زیبایی و محصولات و تکنیکهای جدید توسعه یافته و روندهای با حداقل آسیب و تاکید روزافزون بر شکل و ظاهر بدن در دنیای امروز، درخواست برای جراحیهای ترمیمی را افزایش داده است.در بررسی که در سال ۱۹۹۷ در آمریکا صورت گرفت نشان داده شد که ۵۶ درصد زنان و ۴۳ درصد مردان از ظاهر خود ناخشنود بودهاند (کستل، هنیگمن159، ۲۰۰۲). در سال ۲۰۰۶ جامعه جراحان پلاستیک آمریکا تایید نمودند که ۱۰ میلیون جراحی زیبایی در ایالات متحده انجام شده است و ۸۰% آنها جراحیهای کوچک با حداقل آسیب بودند. و همچنین در سال۲۰۰۷، 11میلیون و ۷۰۰ هزار عمل زیبایی انجام گرفته است. که البته این آمار برآورد کمی از تعداد واقعی اعمال انجام شده است، چرا که مداخلات انجام شده به وسیلة پزشکان غیر جراح پلاستیک را پوشش نمیدهد (سارور وکریرند، ۲۰۰۴). در مقایسه با سال ۱۹۹۷ رشدی به اندازه۱۴۲% داشته است. در سالهای اخیر درخواست برای انجام انواع جراحیهای زیبایی، بخصوص جراحی زیبایی بینی در کشور ما رو به افزایش بوده است (نیکنام و همکاران، ۱۳۹۱).آمار رو به افزایش جراحیهای زیبایی در ایران بخصوص در قشر جوان زنگ خطری است و چگونه است که افراد ریسک عملهای سنگینتر را در گرو زیباتر شدن به جان میخرند. تحقیقات نشان میدهد که گسترش نامطلوب جراحیهای زیبایی در یک جامعه متأثر از عوامل روانشناختی است. (داولینگ160 و همکاران، ۲۰۱۱؛ سانسن161، ۲۰۰۷). به نظر میرسد استفاده از روشهای زیبایی، با ارزیابی نارضایتمندانه از تصویر بدنی همبستگی مثبت دارد. سرمایه گذاری بر تصویر تن و میزان اهمیت تصویر تن برای عزت نفس و ارزیابی تصویر تن و میزان رضایت فرد از ظاهرش نقش مهمی را در تمایل و تقاضای مداخلات زیبایی دارد (سارور و همکاران، ۲۰۰۲). افرادی که سرمایه گذاری بیشتری بر تصویر تن خود میکنند و تصویر تن برای عزت نفسشان اهمیت بیشتری دارد و از طرفی نارضایتی زیادی از تصویر تن خود دارند، نسبت به افرادی که سرمایه گذاریشان بر تصویر تن کمتر است و نارضایتی کمتری از ظاهر جسمانی خود دارند، با احتمال بیشتری برای جراحی زیبایی اقدام میکنند. بنابراین نارضایتی از تصویر تن ممکن است، برانگیزندة جستجوی درمانهای زیبایی باشد (سارور و همکاران، ۱۹۹۸).تحقیقات زیادی نشان دادند که بین نگرانی از تصویر بدن و درخواست و تمایل به سمت رینوپلاستی ارتباط وجود دارد(کش و همکاران، ۲۰۰۵؛ هندرسون _کینگ162 ،۲۰۰۵؛ ون سوئیت163 و همکاران ،۲۰۰۶؛ براون164 و همکاران ،۲۰۰۷؛ سوامی و همکاران ،۲۰۰۸). یافتههای آنها نشان داد که تصویر بدنی منفی با نگرش مثبتتر نسبت به جراحی زیبایی همراه است. دیدی165 و سارور (۲۰۰۲) و ون سوئیست و همکاران (۲۰۰۶) نیز گزارش دادند که نارضایتی از تصویر بدن در میان افرادی که جهت اعمال زیبایی مراجعه میکنند، زیاد است.سوامی (۲۰۰۹) طی مطالعهای که بر روی ۳۲۲ دانشجوی دختر انجام داد، دریافت که تمایل به جراحی زییایی به طور مثبت و معناداری با نگرش فرهنگی- اجتماعی نسبت به ظاهر و به طور منفی با رضایت از ظاهر، سن و شاخص تودة بدنی رابطه دارد و تأثیر رسانهها، فقدان رضایت از ظاهر و شاخص تودة بدنی به طور معناداری تمایل به جراحی زیبایی را پیش بینی میکنند و افرادی که جذابیت جسمانی خود را پایینتر درجه بندی میکنند با احتمال بیشتری، جراحی زیبایی را جستجو میکنند. مطالعات مختلف نشان دادند که اختلالات روانپزشکی هم در زنان (80-۵۳ درصد) درخواست کننده جراحیهای زیبایی و هم مردان( ۱۰۰ درصد)درخواست کننده جراحیهای زیبایی شایع است (ادگرتون166 و همکاران، ۱۹۶۱). همچنین میزان عزت نفس افراد با احتمال پذیرش جراحی زیبایی رابطه منفی دارد، به این معنی که افراد با عزت نفس پایین از جراحی زیبایی به عنوان وسیلهای برای بهبود خودانگاره کلی استفاده میکنند (سوامی و همکاران، ۲۰۰۹). این جراحیها بیشتر برای از میان بردن ناخشنودی افراد از ظاهر خود و گاهی افزایش عزت نفس انجام میشود (علمدار و قالبندی، ۲۰۰۲). زیرا عزت نفس پایین و احساس نداشتن جذابیت فیزیکی و جنسی در افراد، احتمال گرایش آنها به انجام جراحیهای پلاستیک افزایش میدهد (بشارت، ۲۰۰۷).
از سویی دیگر، اختلال بدشکلی بدن از عوامل پیشگویی کننده تصمیم گیری برای جراحی زیبایی محسوب میگردد (ذاکرمند و ابراهام، ۲۰۰۸). در برخی مشاهدات نشان داده شده است که بیش از ۵۰% افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن اقدام به عمل جراحی میکنند، معمولا این بیماران اعمال جراحی مختلفی را درخواست میکنند و این شیوههای ترمیم ممکن است بارها و بارها استفاده شوند و فرد را دچار بدشکلی شدید نمایند (هلندر و همکاران، ۱۹۹۳؛ تیگنل167 و همکاران، ۲۰۰۷). با توجه به ماهیت بدشکلی که بیماران با آن اشتغال ذهنی دارند، شگفت انگیز نیست که آنها در میان مراجعین کلینیکهای جراحی زیبایی باشند. اشتغال ذهنی با وجود اطمینان بخشی درباره نبودن بدشکلی و نیاز نداشتن به جراحی، مقاوم است (تسما و همکاران، ۱۹۹۷). مبتلایان تنها روش بهبود در اعتماد به نفس خود را بهبود ظاهر میدانند و با جراحی زیبایی میکوشند بدشکلی خود را بهبود بخشند (فیلیپس و همکاران، ۱۹۹۳). بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن معمولا از آن گروه بیمارانی هستند که معمولا انتظارات واقع گرایانهای از نتایج درمان ندارند (هنس، ۱۹۹۶).
معمولا باور این بیماران درباره وضع ظاهری و چهره با انتظارات غیر واقع بینانهای از میزان تصحیح نقایص آنها به وسیله جراحی همراه است (سادوک و همکاران، ۲۰۰۹؛ تیگنل و همکاران، ۲۰۰۷). جراحی و دیگر شیوههای ترمیمی بندرت رضایت بخشاند و حتی منجر به ناراحتی شدید درباره بدشکلی ناشی از جراحی میشوند (تسما و همکاران، ۱۹۹۷). گزارشهای اولیه بالینی نشان دادهاند که تعداد بسیار زیادی از بیماران اختلال بدشکلی بدنی از جراحی زیبایی سود نمیبرند مگر اینکه موضوعات هیجانی زیربنایی آن مطرح گردد. بعد از جراحی آنها اغلب بر روی همان ویژگی متمرکز میمانند یا بر ویژگیهای دیگری متمرکز میشوند. هم چنین این نگرانی وجود دارد که این افراد نسبت به خود یا جراح خشونت نشان دهند. (گروسبارت168 و سارور، ۲۰۰۳). و اقامه دعوی به خاطر سوء طبابت را نسبت به جراح مطرح نمایند.
وقتی این بیماران از دیدگاه واقع بینانه به مشکل خود مینگرند، در مییابند که تغییر نقص خیالی در وضعیت ظاهری، چیزی از مشکلات زندگی آنها نمیکاهد. در شرایط مطلوب این بیماران درصدد روان درمانی بر میآیند تا ماهیت حقیقی احساسات نوروتیک مبتنی بر بیکفایتی خود را دریابند (سادوک و همکاران، ۲۰۰۹؛ تیگنل و همکاران، ۲۰۰۷). بعضی از مطالعهها دریافتهاند که به کارگیری مداخلات روانشناختی به بهبود تصویر بدن کمک میکند. پیشنهاد میشود که بیماران قبل از جراحی زیبایی به خصوص رینوپلاستی، ارزیابیهای روانشناختی شده و غربالگری شوند و در مواردی به جای مداخلات زیبایی و تحمیل هزینه و تبعات برگشت ناپذیر به مداخلات و درمانهای روانشناسی و روانپزشکی پرداخته شود (حسنی ۱۳۸۸، روزن و همکاران ۱۹۹۵، باترز169 و کش ۱۹۸۷، داکوستا و همکاران ۲۰۰۷). تشویق رضایت از بدن مثبتتر و واکسینه کردن بیماران در برابر پیامهای مربوط به ایده آلهای زیبایی نیز، بیماران را به طور بالقوه برای گرفتن تصمیمات سنجیده تری دربارة جراحی زیبایی و تأثیر آن بر ادراک خویشتن یاری میکند. (سارور و کریرند، ۲۰۰۴).
البته معمولا فرض میشود که جراحی پلاستیک برای مبتلایان به اختلال بدشکلی بدن مطلقا موارد منع170 دارد. اما در برخی بیماران با شکل خفیف اختلال، که انتظارات آنان درباره پیامد درمان از نظر روانشناختی واقعگرایانه است (تسما و همکاران، ۱۹۹۷).چنین درمانهایی نتایج خوبی خواهد داشت در صورتی که بیمار نقص ادراکیاش را به طور مشخص توصیف کند و تمایل داشته باشد این نقص اصلاح شود و جراحی زیبائی توانایی ترمیم آنرا داشته باشد و این مهمترین عامل در تعیین نتیجه است (هریس، ۱۹۸۹).
این جراحیها بیشتر برای از میان بردن ناخشنودی افراد از ظاهر خود و گاهی افزایش عزت نفس انجام میشود. زیرا عزت نفس پایین و احساس نداشتن جذابیت فیزیکی و جنسی در افراد، احتمال گرایش آنها به انجام جراحیهای پلاستیک را افزایش میدهد. چون مبتلایان از ظاهرشان ناراضی، شرمنده و خجلت زده هستند و تصور میکنند که عیوب ظاهری آنها با عمل جراحی
