
ساماندهی و اصلاح اداری ـ مالی نظام حکومت بیشتر بروز کرد. اولین مشکل خلیفه حفظ و ادارهی زمینهایی بود که مسلمانان فتح کرده بودند. وی پس از مشورت با «اهل حلّ و عقد»، اصل زمینها را ملک عمومی مسلمانان اعلام و برای محصول زمینها خراج مقرر کرد. بر کسانی هم که در این زمینها میزیستند جزیه وضع کرد. وی زیر تأثیر نظام مالی ساسانیان، امر به تعیین مساحت زمینها و وضع خراج بر هر جریب زمین داد. جزیهی افراد را نیز با توجه به طبقهی اجتماعی و قدرت مالی در سه طبقه تعیین کرد. به علاوه، با تأسیس دیوان که در سال بیست هجری از آن فراغت یافت، درآمدها و مخارج حکومت و کارگزاران و صاحبان حقوق از بیتالمال را معین و مضبوط کرد. (بلاذری، 1420، 631ـ632؛ یعقوبی ، 1343 ، 153 و ابن خلدون، بیتا، 256)
در عصر عمر، محلی از مسجد به عنوان بیتالمال درنظر گرفته شد و خلیفه چند تن از اصحاب را مأمور حفاظت و بیتوته در آن کرد. (طبری، 1363، ج4، 135)
خليفهی دوم ديوان مالي خود را بر پاية دو مبناي قرابت با رسولالله(صلیالله علیه و آله و سلم) و سابقهی اسلامي پديد آورد. طبري از عمر اين سخن را گزارش كرده است كه برپايهی سابقی اسلامي، بيتالمال را تقسيم خواهد كرد (طبری، بیتا، ج3، 613) و نيز از زبان او آورده است كه براساس قرابت به پيامبر(صلیالله علیه و آله و سلم)، رفتار خواهد كرد. (طبری، بیتا، ج3، 614)
عمر با تقسیم بیتالمال در جامعه اسلامی نظام طبقاتی ایجاد نمود زیرا مسلمانان آن عصر را نامنویسی کرده وگروهی را سالیانه پنج هزار درهم و گروه دیگر را چهار هزار درهم وگروه دیگر را سه هزار درهم، هزارو پانصد درهم تادویست درهم در سال حقوق داد و بدین سان در اسلام طبقه اشرافی و توانگر از یک طرف و طبقه تهیدست و فقیر از سوی دیگر در مقابل هم قرار داشتند. عمربنخطاب زمین را در عراق بر اساس قوانین مالیاتی ایران ساسانی ودر مصر بر اساس قوانین مالیاتی امپراتوران روم قرار داد. (ابنابی الحدید، بیتا، 111)
به نظر میرسد فکر تأسیس جایگاهی برای نگهداری اموال، در روزگار خلیفه دوم قوت گرفته و به مرحله عمل درآمده، و در نتیجه مسلمانان دارای محلی شدند که درآن، اموال تا زمانی که میان مردم تقسیم شود نگهداری میشد (دجیلی، 1379، 39) و محلی از مسجد به عنوان بیتالمال در نظر گرفته می شد و خلیفه چند تن از اصحاب را مأمور حفاظت و بیتوته در آن کرد. (طبری، 1363، ج4، 135)
بیتالمال، در این دوران از اهمیت سیاسی زیادی برخوردار شد، به طوریکه اجتماعات بسیار مهم در این محل تشکیل میشد، و در آن هنگام که عمر به خاک سپرده شد، اصحاب شوری برای گفتگو جهت انتخاب خلیفه تازه در بیتالمال گرد هم آمدند. (دجیلی، 1379، 68)
عثمان در سوم ماه محرم سال 24 هجري، از طريق شورايي كه خليفه دوم اعضاي آن را بـرگـزيـده بود، به خلافت انتخاب شد. هنگامی که عثمان به خلافت رسید، دست خویشان خود را در دست بازی به بیتالمال مسلمانان باز گذاشت و از بیتالمال به آنها بخششهای بیحسابی کرد، بههمین دلیل در دوره عثمان بر خلاف دوره دو خلیفه اول، اطرافیان خلیفه و به ویژه افراد خاندان اموی، از اموال بیتالمال ثروتمند شدند و همین امر، سبب اعتراض مسلمانان شد. (یعقوبی، بیتا، 69)
با آغاز خلافت عثمان، مسلمانان خیلی زود به واقعیت تلخ پی بردند که مقدراتشان بدست بنیامیه افتاده است. چون از همان آغاز کار روشن بود که عثمان یک شکل ظاهری بیش نیست و در واقع امویان هستند که حکومت خواهند کرد. سیر حوادث نیز این موضوع را تأیید کرد. زیرا عثمان حکومت و استانداری استان¬های مهم کشور اسلامی یعنی مصر، شام، کوفه و بصره را به نزدیکان خود از بنیامیه واگذار کرد. این چند منطقه از لحاظ نظامی، اقتصادی و اجتماعی دارای موقعیت مهمی بودند. زیرا هم مرکز تجارت و زراعت بودند و اموال و خوار و بار آنها به نقاط دیگر حمل میشد و هم مرکز تجمع سپاهیان اسلام بودند که از نقاط مختلف کشور اسلامی در آنجا گرد میآمدند. علاوه براین مرکز عملیات و فتوحات اسلامی بودند که هنوز در اوج پیشرفت بود. بقیه شهرها در درجه دوم اهمیت قرار داشتند و چندان قابل توجه و عنایت نبودند. از میان این حکمرانان هم قدرت معاویه از همه بیشتر شد. زیرا عثمان نه تنها اورا در حکمرانی «دمشق» و «اردن» ابقا کرد. بلکه «حمص» و «فلسطین» و «قنسرین» نیز به آنها ضمیمه ساخت. (طبری، بیتا، ج5، 69)
عثمان، خود نیز پیوسته به استقراض، مبالغی را از بیتالمال اخذ میکرد، و یک بار مبلغی بالغ بر پانصد هزار درهم از بیتالمال قرض گرفت. (بلاذری، بیتا، ج 6، 208) مردم در برابر عثمان، هم نسبت به بذل و بخششهای فراوان به خویشان و هم درباره استقراض از بیتالمال، لب به اعتراض گشودند. (یعقوبی، بیتا، 174)
عوامل انقلاب و شورش بر ضد عثمان يكي دو تا نبود. يكي از عوامل انقلاب، بذل و بخششهاي بي حساب خليفه به فاميل خود بود. هر چند تاريخ نتوانسته است همه آنها را به دقت ضبط كند و حتي طبري كراراً تصريح ميكند كه «من به جهت عدم تحمل اغلب مردم، از نوشتن برخي از انتقادها و اشكالات كه از جانب مسلمانان بر خليفه شده است خودداري ميكنم». (طبري ، بیتا، ج5، 232)
عثمانبنعفّان در خلافت خود(23-35 ق)، در ارتباط با بيتالمال دو رفتار بدعتآميز را پايه گذارد: انباشتِ اموال در بيتالمال، و ديگري بخشش دلبخواهي از بيتالمال. دربارهی انباشت اموال از سوي عثمان، وي در سال34 ق، هنگاميكه اعتراضات عمومي بر ضد او به اوج رسيد، با شماري از فرمانداران و گماشتگانش كه به مدينه آمده بودند، به رايزني پرداخت. در آن ميان، عبداللهبنسعد بن ابيسَرْح به عثمان پيشنهاد داد كه اموال را از بيتالمال بيرون آورَد، و ميان مردم تقسيم كند. (طبری، 1363، ج4، 334)
خلافکاریها و روش ضد اسلامی عثمان و در رأس آنها سپردن حکومت بدست امویان و غارت بیتالمال توسط آنان و بیتوجهی او به تذکرها و انتقادهای حقجویان و اصلاحطلبان و تبعید و شکنجه آنان، خشم مردم مسلمان را برانگیخت و سرانجام با یک شورش عمومی، مدتی خانه عثمان را محاصره کردند و سپس اورا کشتند. قتل عثمان سکوی پرشی بود برای معاویه جهت دستیابی به آرزوهای دیرینهاش. زیرا بیشترین سود را از این حادثه و آشفتگیهای پس از آن را معاویه برد. (یعقوبی، بیتا، 372)
يكي از روشنترين خواستههاي معترضان به عثمان، برپايي عدالت و رفع تبعيضات ناروا بود. اجرای عدالت، از وظایف اصلی و اساسی حاکم اسلامی است و در هیچ شرایطی، نباید از آن چشم پوشی کند. از این رو امام علی(علیهالسلام) در این زمینه چنین میفرماید:
«أيُّها الناس! إنَّ لي عليكم حَقّاً و لَكم علَّي حقٌ فأمّا حقُّكم علَّي فالنصيحةُ لكم و توفيرُ
فيئكم عليكم»(نهج البلاغه، خطبه 34)
اي مردم! مرا بر شما و شما را بر من، حقي واجب شده است: حق ِشما بر من، آن است
كه از خيرخواهي شما، دريغ نورزم، و بيتالمال را ميان شما عادلانه تقسيم كنم.
اينك، عليبنابيطالب(علیهالسلام) در جايگاه اميرالمؤمنين و خليفه بايد اين خواسته را محقق ميساخت. علي(علیهالسلام)، خود در پي تحقق اين آرمان الهي و انساني بود. هنگام بيعت با او، كساني همچون: مروان بنحكم، سعيدبنعاص و وليد بنعُقبه، كه پيشتر بيتالمال مسلمانان را به يغما برده بودند، با وي شرط كردند كه آنچه از اموال و املاك در دست دارند، به آنان ببخشد. علي(علیهالسلام) با شنيدن چنين شرطي به خشم آمد، و فرمود: «بر من روا نيست كه از حقُّالله تعالي درگذرم؛ و …هرآن چه كه براي خدا و مسلمانان باشد، عدالت فراگيرتان خواهد بود». (يعقوبي، بی تا، ج2، 178- 179)
علی(علیهالسلام) به تقسیم بیتالمال، نگاهی دینمدارانه داشت. ایشان پس از تقسیم اموال محل بیتالمال را جارو میکرد، و در آنجا دو رکعت نماز میخواند، و سپس روی بههمان جا میگفت: «روزقیامت برایم گواهی ده که من در تو، مال را از مسلمانان حبس نکردم». (کوفی، بیتا، 49 -50)
گفتار سوم – منشأ پیدایش بیتالمال در زمان امویان
در نتیجه فتوحاتی که نصیب مسلمانان گردید، در عراق و شام زمینهایی یافت شد که مالک معینی نداشتند و به آنان «صوافی»، (طبری، بیتا، ج3، 586) گفته می¬شد درآمد آنها به مصرف مصالح عموم مسلمانان میرسید. هنگامی که معاویه بن ابی سفیان به حکومت رسید صوافی را خاصه خلیفه قرار داد. معاویه نسبت به شام و الجزیره و یمن نیز همینگونه رفتار کرد. (یعقوبی، بیتا، 167-166) این امر در تمام دوران حکومت امویان توسعه یافت، چه خلفای آنها زمینهای بسیاری را تیول خود و نزدیکان خویش قرار دادند و خزانهها و بیتالمال را زیر دست آورده بودند. (یعقوبی، بیتا، ج2، 218)
اما در مورد جزیه و خراج، عمربنعبدالعزیز در دوران خلافتش تدابیر تازهای اتخاذ و راه حلی برای حفظ حقوق بیتالمال و رعایت مقررات اسلامی وضع کرد، چه به کارگزارانش دستور داد جزیه را از کسی که مسلمان شده نگیرند (مقریزی، 1845، 99؛ جرجی زیدان، 1922، 210) و در مورد خراج آن را به منزله مالالاجاره زمین قرار داد، تا هر کسی زمینی را در تصرف دارد چه از مسلمانان باشد یا ذمی، آن را بپردازد اگر چه ذمی مسلمان شده باشد زیرا در این صورت جزیه از او ساقط میشود، لیکن زمین همچنان مشمول پرداخت خراج خواهد بود. (ابن اثیر، بیتا، 254؛ جرجی زیدان، 1922، 313) در سال 110ق (728 م) جزیهای را درباره برخی از مردم سمرقند که اسلام اختیار کرده بودند برقرار کردند. (ابن اثیر، بیتا، 275)
در عصر خلفای بنیامیه، بر مقدار مالیات افزوده شد و جز در زمان عمربنعبدالعزیز، بیشتر زمامداران از حدود اسلام و پیشینیان تجاوز کردند. در اثر اجحاف حجاج با شهرهای عراق وضع بدی پیدا کرد. معاویه به وردان، فرمانروای مصر نوشت که بر مالیات سرانه مصریها قیراطی بیفزاید، یکی از برادران حجاج در یمن املاک بعضی را مصادره کرد و گذشته از مالیات عشر، مالیاتی بر یمنی ها مستقر داشت که خشم و کینه آنها را بر انگیخت.
بنابراین آنچه در اینباره میتوان گفت آن است که بیتالمال در این زمان بر قدرت بنیامیه و نزدیکان آنها افزود، و خلافت به صورت ملک موروثی درآمده بود. حکام نیز با بذل و بخششهای مالی بسیار در صدد یافتن طرفدار برای خود بودند، بیآن که برای آنها ناظری وجود داشته باشد. از سوی دیگر در عصر امویان، قسمتی از درآمد بیتالمال برای کندن نهرها و اصلاح آنها به کار میرفت، مخارج زندانیان و اسرا، حقوق سپاهیان و امیران سپاه از بیتالمال پرداخت میشد و نیز از درآمد بیتالمال جوایزی به دانشمندان و ادبا می¬داد.
گفتار چهارم – منشأ پیدایش بیتالمال در زمان عباسیان
در سال 132 ق (749م) که خلافت به عباسیان رسید تحول مهمی در اوضاع پدید آمده آنها به خصوص توجه خود را به سوی عراق معطوف کردند. در زمان منصور در جمعآوری خراج نظام مسامحی و اندازهگیری زمین ترک، و از روش مقاسمه پیروی شد و این نظام تازه را نسبت به گندم وجو، که اکثر محصولات عراق را تشکیل میداد نیز به اجرا در آوردند، بدین صورت که اگر زمین کشت میشد خراج را از محصول آن میگرفتند و اگر کشت نمیشد چیزی از آن اخذ نمیشد. (ماوردی، 450، 191-190)
اما سهم بیتالمال از این مقاسمه، همان است که مهدی فرزند منصور آن را مشخص کرده و آن عبارت است از «اگر زمین از آب باران سیراب شود، نصف محصول و اگر با دلو آبیاری گردد، ثلث و چنانچه با چرخ آب، آب داده شود ربع محصول آن، سهم بیتالمال خواهد بود و غیر از این، چیزی بر آن ها نیست. (ماوردی، 450، 191)
یزیدبنعبدالملک (خلافت: 126 ق)، اموالی بالغ بر چهل وهفت میلیون دینار را، که از پیش در بیتالمال انباشته شده بود، میان مردم توزیع کرد. (یعقوبی، بیتا، ج2، 336) و برای آن که از فشار مالی بر مردم بکاهد، دریافتهای کلان از بیتالمال را کم کرد، و به همین سبب، به یزید ناقص شهرت یافت. (قلقنشدی، بیتا، 182-183)
همچنین مهدی عباسی(169-158) در آغاز خلافتش، ششصد میلیون درهم و چهارده میلیون دینار
