
کلی اختلال بدشکلی بدن احتمالا شامل یک فعل و انفعال پیچیده از بد عملکردی در چند ناحیه مغزی میباشد. مناطق گیجگاهی وپیش پیشانی جانبی سمت چب مغز در پردازش بینایی از چهره وبیش فعالی آمیگدال ممکن است در اختلال بدشکلی بدن درگیر و نقش داشته باشند. همچنین ممکن است مدارهای مخطط – پیشانی مغز در گیر باشد علاوه بر این مطالعات، یافتههای فیلیپس وهمکاران (۲۰۰۳) نشان داده اند، هستههای دمی که ساختاری به شکل C دارند و در عمق هستههای مغزی قرار دارند و مسئول تنظیم حرکات عمدی، عادات، یادگیری و شناخت (تفکر) هستند ممکن است با رفتارهای تکراری مانند تشریفات رفتاری ارتباط داشته باشند. مطالعه دیگری با نگاه به حجم منطقهای مغز و نشانههای شدت اختلال بدشکلی بدن، یافت که شدت نشانه به طور معناداری با اندازه ای اف جی چپ و آمیگدال راست همبسته است. اکنون گروهی از محققان گزارش کردند که مغز این بیماران تصویر چهره آنها را به روشی غیرواقعی پردازش میکند. فعالیت مغز این افراد هم در مراکز بصری و هم در سیستم جسم مخطط در لب پیشانی تغییر کرده است. آسیب به لوب پس سری، ناحیه فرایندی اولیه بینایی، موجب اختلال در ادراک بینایی میشود که نتیجهاش این است که فرد چهره خود را آسیب دیده ادراک میکند. همینطور پیامد آسیب به نواحی گیجگاهی، اختلال در ادراک اندازه بدن، و ناتوانی برای تشخیص چهرههای آشنا است. موارد بسیاری از آسیب مغزی با اختلال در تصویر بدن در ادبیات پژوهشی نورولوژی گزارش شده است (فیلیپس، ۱۹۹۶). در مطالعات موردی کرک و سانتوس (۱۹۸۴)، گزارش شده است که برخی از کودکان پس از ابتلا به عفونت، اختلال بد شکلی بدن را نشان میدهند .در برخی بزرگسالان نیز اختلال بد شکلی بدن پس از ابتلا به آنسفالیت اسکلروز حاد مشاهده شده است (هلندر و همکاران، ۱۹۹۳).
2-2-2-3- انتقال دهنده های عصبی
افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن ممکن است یک عدم تعادل در سروتونین مغز داشته باشند. در حمایت از این نظریه، این اختلال اغلب با داروهای بازدارنده باز جذب – سروتونین بهبود پیدا می کند.سروتونین به ویژه به طور فراوانی در یک قسمت مغز وجود دارد که ممکن است اهمیت ویژهای در این اختلال داشته باشد. نقش حساس سروتونین در کارکردهای بدنی عبارتند از: خلق، شناخت (تفکر)، حافظه، خواب، اشتها، رفتارهای خوردن، رفتار جنسی و درد. همچنین سروتونین در بازداری رفتارهای پرخاشگرانه و تخریب گر نقش مهمی دارد. سروتونین در تنوعی از اختلالات روانپزشکی مثل وسواس فکری _ عملی و افسردگی نقش مهمی دارد. علاوه بر این، سروتونین در سیستم بینایی و پردازش بینابینی نقش دارد و به حیوانات کمک میکند تا به درون داده های حسی غیر مهم از محیط، واکنش اغراق آمیز نشان ندهند. نکته جالب توجه این است که افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن تمرکز بیش از اندازهای به جزئیات بیاهمیت ظاهر دارند و واکنش زیادی به تهدیدهایی که در واقع اصلا وجود ندارد نشان میدهند. داروهای بازدارنده بازجذب سروتونین به افراد کمک میکنند که به نقصهای جزیی ظاهر تمرکز و واکنش اغراق آمیز کمتری نشان دهند. علاوه بر تاثیر داروهای بازدارنده بازجذب سروتونین بر روی سیستم بینایی، ممکن است علائم اختلال بدشکلی بدن را به وسیله افزایش رهاسازی سروتونین در جسم مخطط و دیگر قسمتهای کلیدی مغز و بیش فعالی آمیگدال بازداری کرد. میزان بالای همایندی اختلال بد شکلی بدن و اختلال افسردگی، سابقه خانوادگی بالاتر از حد انتظار اختلالات خلقی و اختلال وسواس عملی _ فکری حاکی از این است که، حداقل در بعضی از بیماران، فیزیوپاتولوژی اختلال بدشکلی بدن ممکن است با سروتونین و سایر اختلالات روانی رابطه داشته باشد و درگیری سیستم سرتونولوژیک را به عنوان پاتولوژی اختلال مطرح میکند. شواهد دیگر از تاثیر عوامل نورولوژیک، پاسخ مبتلایان به اختلال بد شکلی بدن به بازدارندههای اختصاصی باز جذب سروتونین است. گرچه سببشناسی اختلال را نمیتوان از پاسخهای درمانی تبیین کرد، اما میتوان مکانیزمهای پاتوفیزیولوژیک درگیر در اختلال را بهتر شناخت (هلندر و همکاران، ۱۹۹۴). نشانههای مبتلایان به اختلال بد شکلی بدن پس از مصرف ماری جوانا، شدت هذیانی پیدا میکند و این ناشی از تاثیر این ماده بر سروتونین مرکزی است. البته از این مطالعه نمیتوان نتیجه گرفت که تنها سروتونین در شدت یافتن نشانگان تاثیر داشته است، زیرا این ماده بر انتقال دهندههای عصبی متعددی تاثیر میگذارد (هلندر و همکاران، ۱۹۹۲).در یک مطالعه موردی جالب، مشاهده شد که خانمی پس از سو مصرف مزمن سپروهپتادین، که یک آنتاگونیست سروتونین است، دچار اختلال بد شکلی بدن شده است. این مطالعه نیز نقش سببشناسی سروتونین در این اختلال را تایید میکند (هلندر و همکاران، ۱۹۹۳).در مطالعه ای دیگر، قابلیت اتصال پاروکسین (H 3) یک لیگاند چسبنده به ناقلهای سروتونین، در مبتلایان به اختلال بدشکلی بدن آزمون شد. نتایج نشان داد که نابهنجاریهایی در سطح پیش سیناپسی انتقال دهنده سروتونین وجود دارد (ماراذیتی172 و همکاران، ۱۹۹۹).
علاوه بر سروتونین احتمالا انتقال دهندههای عصبی دیگری هم در اختلال بدشکلی بدن درگیر هستند. یکی از این انتقال دهندهها دوپامین است که ممکن است با سروتونین ترکیب شود و به ویژه در شکل هذیانی اختلال بدشکلی بدن مهم باشد. از دیگر انتقال دهندههای عصبی GABA است (فیلیپس، ۲۰۰۹). گاما آمینو بوتیریک اسید173 یک انتقال دهنده عصبی آرام بخش میباشد که فعالیت عصبی در مغز را مانند یک عایق بازداری میکند .این ماده در رشد اختلالات اضطرابی و اختلال بد شکلی بدن نقش مهمی دارد (کاپلان و سادوک، ۲۰۰۷).
2-2-3- عوامل خطرزای روان شناختی
2-2-3-1- تجربیات نامطلوب کودکی
یکی از علل گزارش شده اختلال بدشکلی بدن در تحقیقات مکرر،حضور تروما در دوران کودکی است. انواع ترومای دوران کودکی شامل آزار جسمی و سو استفاده جنسی است. تجارب تجاوز و سواستفاده ممکن است باعث نارضایتی بدنی، احساسات شدید شرم بدنی و تحریف تصویر بدنی شود. که منجر به احساس آسیب پذیری مزمن، ناامنی یا طرد میشود. مورد اذیت قرار گرفتن میتواند عامل خطرزایی برای اختلال بدشکلی بدن باشد که ممکن است در دوران کودکی یا در هر زمانی از زندگی اتفاق بیافتد و با نارضایتی از بدن ارتباط داشته باشد. در برخی مطالعات نشان داده شده است که تاریخچه سوءرفتار با شدت اختلال بد شکلی بدن ارتباط دارد. خانواده های آشفته،تجربههای نامطلوب کودکی ، ممکن است خطر ابتلا به اختلال بدشکلی بدن را افزایش دهند ودر تشدید نشانهها تاثیر دارند (فیلیپس، ۱۹۹۶). در مطالعه ای اکثر افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن گزارش کردند که محبت و توجه خوبی از والدین خود دریافت نکردند. البته باید تحریف حافظه را در گزارش این افراد مد نظر داشت(فیلیپس،2009). دانشجویان دختری که در نوجوانی مورد سوءرفتار قرار گرفته بودند، ارزیابی منفی تری از تصویر بدن خود داشتند و ۶۰ % از مبتلایان به این اختلال، سوءرفتارهای مکرر و مزمنی را در کودکی یا نوجوانی گزارش کردهاند. در تحقیق فیلیپس (۲۰۰۹) نشان داده شد که اکثر افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن گزارش دادند که بارها یا به طور مزمن در دوران کودکی یا نوجوانی مورد اذیت و تمسخر به وسیله دیگران قرار گرفته اند. چند مطالعه دیگر نشان داده است که افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن نسبت به مبتلایان اختلالات روانی دیگر، آزار و اذیت بیشتری گزارش میدهند. مطالعه ای نشان داد که بین ترومای دوران کودکی (آسیب دیدگی دوران کودکی) و علائم اختلال بدشکلی بدن، رابطه وجود دارد به طوری که با بیتوجهی عاطفی (۶۸ %)، سو استفاده احساسی (هیجانی) (۵۶ %)، آزار جسمی (۳۴/۷ %)، بیتوجهی فیزیکی (۳۳/۳ %) و سوء استفاده جنسی (۲۸ %). یک مطالعه ای دیگر نشان داده است که از افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن، ۷۹ درصد در طول دوران کودکی بدرفتاریهایی از جمله غفلت هیجانی (بیتوجهی عاطفی و هیجانی)، سوء استفاده هیجانی، سوء استفاده فیزیکی، غفلت فیزیکی و یا سوء استفاده جنسی تجربه کرده بودند (فیلیپس، ۲۰۰۹). مطالعه دیگری نشان داده است که بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن نسبت به بیماران مبتلا به وسواس فکری _ عملی به میزان بالاتری سوء استفاده جنسی و هیجانی (اما نه سوء استفاده فیزیکی) را گزارش کردهاند. این مطالعات در مورد اینکه سوء استفاده (بهره کشی) واقعا اتفاق میافتد و همه افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن تجربه سوء استفاده داشتهاند، مورد تایید قرار نگرفته است. با این حال ممکن است که سوء استفاده به ویژه جنسی به تنفر از بدن و شرمندگی از بدن منجر شود (فیلیپس، ۲۰۰۹).همچنین ممکن است که افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن حساسیت غیرمعمولی نسبت به اذیت داشته باشند. بنابراین ممکن است آنها موقعی که مورد اذیت قرار میگیرند . توجه بیشتری به آن داشته باشند و به آن نسبت هم بیشتر آسیب ببینند. همچنین یک مطالعه نشان داد که افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن نسبت به افراد سالم تصویر مرتبط به ظاهر منفی و مکرر بیشتری دارند که با حافظه استرس زای قبل مانند: مورد آزار و تمسخر قرار گرفتن در مدرسه، ارتباط دارد (نظیر اغلو ، خیملانی و پتال، ۲۰۰۳).
2-2-3-2- ارزش ها وخصوصیات شخصیتی
به نظر میرسد که نوعی آمادگی شخصیت وجود دارد که تا اندازهای مبنای ژنتیکی داشته و افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن با افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری_ عملی و شاید اختلالهای اضطرابی دیگر مانند (روان رنجور خویی) در آن سهیم هستند، هرچند که فعلا شواهد برای این امر ناچیز است.
تعداد زیادی از افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن، بیجرات174 ، از لحاظ هیجانی به طرد و انتقاد فوق العاده حساس و دارای عزت نفس پایین هستند. عزت نفس پایین و تصویر بدنی منفی معمولاً استرسهایی را برای فرد به دنبال دارد که فرد برای غلبه بر آنها راهبردهای مقابلهای خاصی را به کار میگیرد. ویژگیهای شخصیتی بر راهبردهایی که فرد در مقابله با استرسای زندگی از آنها استفاده میکند، تأثیر میگذارد (محمدپناه و همکاران، ۲۰۱۲). علاوه بر این، تعداد زیادی از آنها درون گرا بوده و در صفت شخصیتی اضطراب، افسردگی، خود هوشیاری، خشم و احساس آسیب پذیری است، نمره بالایی کسب میکنند.
البته این احتمال هم وجود دارد که علائم اختلال بدشکلی بدن ممکن است بعضی از اززش گذاریهای افراطی به زیبایی و صفات شخصیتی را به وجود آورد. کمال گرایی، یکی از ویژگیهای شخصیت است که به صورت تلاش برای بیعیب بودن تعریف شده است (آذریان و فتحیزاده، ۲۰۰۳؛ هویت و فلیت175، ۱۹۹۱).برخی مطالعات نشان دادند که بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن سطح بالاتری از کمال گرایی نسبت به گروه شاهد سالم دارند. این ارزش گذاری و صفات شخصیتی خطر ابتلا به اختلال بدشکلی بدن را افزایش میدهد. از نظر روانشناسی کمال گرایی مربوط به افرادی است که معیارهای بالا و دست نیافتنی برای خود وضع میکنند (یند176 و همکاران، ۲۰۱۱). این افراد تمایل دارند امور به بهترین وجه انجام گیرد وگرنه نتایج امور برایشان رضایت بخش نیست. این خصیصه در مواردی، در افراد بسیار تشدید شده و به شکل بیمارگونه و وسواس فکری تبدیل میشود که در این حالت، تصویری که فرد از خود دارد نامطلوبتر از تصویر واقعی خود او میباشد (فیتزپارتیک177 و همکاران، ۲۰۱۱).بعضی افراد نسبت به سایرین برای زیبایی ظاهر ارزش زیادی قائلاند. ظاهر خوب، نبود نقص، به ویژه برای عزت نفس آنها خیلی با اهمیت میباشد. افرادی که برای زیبایی ظاهر ارزش زیادی قائلاند و در مورد آن کمال گرا هستند، احتمال زیادی دارد که به اختلال بدشکلی بدن مبتلا شوند. محققان نشان دادند افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن معمولا در مورد ظاهر خود گرایش به کمال گرایی دارند (بوردنر، ۲۰۰۷). کمال گرایی ممکن است توجه انتخابی به نقصهای جزیی ظاهر، اشتغال ذهنی و نارضایتی از ظاهر خود را افزایش دهد.
