
امیرالمؤمنین علی ( بلافصل بعد از پیامبر ( میباشد.
نظر فیض کاشانی در تفسیر الصافی
مرحوم فیض کاشانی (متوفی 1091 ق) از مفسرین مشهور شیعه در تفسیر صافی که شیوه روایی دارد در ذیل آیه روایات فراوانی را نقل میکند از جمله:
«در کافی از امام صادق ( در تفسیر این آیه میفرماید یعنی اولویت دارد، حق تصرف دارد در امور شما و آنها خدای عزّوجل، پیامبر ( و کسانی که ایمان آوردند یعنی علی ( و فرزندان طاهر آن تا روز قیامت که خداوند آنها را در قرآن وصف فرمود: «کسانی که نماز را بپا میدارند و زکات را میدهند، در حالی که در رکوع نماز هستند»214 و بعد از آن داستان معروفی که در ذیل دیگر نظرات مفسرین آوردیم را نقل میکند.
امام صادق ( از پدر بزرگوارشان از جدشان پیامبر (نقل میکند: در مورد قول پروردگار متعال که فرمود «یعرفون نعمه الله ثمَّ ینکرونها»215 یعنی نعمتهای خدا را میشناسند ولی آنها را انکار میکنند.
فرمود: هنگامی که آیه «إنّما ولیّکم الله» نازل شد، تعدادی از اصحاب پیامبر ( در مسجد مدینه تجمع کردند و گفتند اگر ما به این آیه کفر ورزیم به سایر آیات نیز بیایمان خواهیم گشت و اگر به این آیه ایمان بیاوریم، این یک ذلّت و خواری است که علی ابن ابی طالب ( بر ما مسلط شود، سپس گفتند ما علم داریم که حضرت محمد ( صادق است و ما او را ولی خود قرار دادیم ولی از علی ( اطاعت نمیکنیم، در این هنگام آیه «یعرفون نعمه الله…» یعنی ولایت علی ( در حالی که اکثر آنها به ولایتش کافر بودند. 216
همچنین در کتاب خصال در احتجاج علی ( با ابوبکر؛ فرمود: تو را به خدا قسم آیا ولایتی که در آیه زکات خاتم به همراه ولایت خدا و رسولش آمده است از آن من است یا تو؟ ابوبکر گفت: در حق تو نازل شده است.217
علامه فیض کاشانی در نهایت تفسیر آیه میفرماید: روایات فراوانی در مورد این آیه از طرق خاصه و عامه وارد شده است که در حق ولایت امیرالمؤمنین علی ( و همچنین اکثر جمعیت مفسرین بر همین باور هستند و روایت ابن عباس و داستان اعطای خاتم توسط امام علی ( در حال رکوع را اکثر مفسرین در ذیل آیه شریفه نقل نمودهاند.
نظر علامه طباطبائی در تفسیر المیزان
علامه طباطبائی ( بحث بسیار مفصلی ذیل آیه آوردهاند که به طور مجموع میتوان گفت همهی استدلالهای مفسرین اهل سنت از جمله زمخشری را در بوته نقد گذاشته و جوابهای مستدل و قانع کنندهای را آورده است. ما در اینجا به خلاصهای از نظر ایشان و همچنین جواب آن به مفسرین اهل سنت را میآوریم:
اکثر مفسرین اهل سنت این آیه را در سیاق آیات قبل و بعد میدانند و آن را به معنای یاری کردن یهود و نصاری تفسیر میکنند.
البته در بحث کلی سیاق که پیشتر آوردیم گفتیم هیچ ارتباط سیاق بین این آیه و دیگر آیات وجود ندارد .
سپس به اشکالات فخر رازی در تفسیر کبیر و رشیدرضا در المنار اشاره نموده و میفرماید: آنها میگویند ولایت در این آیهها همانند آیات گذشته به معنای نصرت و یاری است و مدعای شیعه بر ولایت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب(( که تنها اوست که در حال رکوع انگشتر خود را به سائل دادند، مدعایی است بدون دلیل. سپس به اشکالی که گفته شده: پس جمله «و هم راکعون» چه نقشی دارد؟ گفتهاند: رکوع در معنای مجازی آن بکار رفته است.218
علامه در مقام پاسخ میفرماید:
اول: صرف قرار گرفتن آیات در کنار همدیگر دلالتی بر سیاق ندارد کما اینکه گفته میشود با توجه به مضامین بعضی آیات قبل از حجه الوداع نازل شده است.
دوم: آیات قبل و بعد از این آیه از جهت مضمون با خود آیه شریفه تفاوت زیادی دارد. سوم: عدم سازگاری معنای نصرت برای ولایت در این آیه و آن به این دلیل است که ولایت به معنای نصرت عقد و قراردادی بوده که بین دو قبیله با شرایط خاصی منعقد میشده و این عقد باعث نمیشده که این دو قبیله یکی شوند، حال آنکه در آیه ولایت، امری است که عقد آن باعث پیوستن یکی به دیگری است، چون که میفرماید: و هر که از شما ولایت آنان را دارا باشد از ایشان خواهد بود، به خلاف اگر ولایت به معنای محبت باشد تعلیل بسیار موجه میشد.219
علاوه بر همه وجوهی که علامه ذکر میکند میگوید:”روایات بسیاری هم از طریق امامیه و هم از طریق خود اهل سنت هست که همه دلالت دارند بر این که آیه در شأن علی ابن ابیطالب ( نازل شده، بنابراین آیه متضمن حکم خاصی است و شامل عموم مردم نمیشود.220
ایشان پس از نقل سه اشکال عمده از اهل سنت در مقام پاسخ آنها برمیآید که عمده مطالب ایشان را ما آوردهایم.
بعد از این بحث، معنای لغوی واژه وّلی را بررسی میکند و مینویسد:
پس آنچه از معانی ولایت در موارد استعمالش به دست میآید این است که ولایت عبارت است از یک نحوه قربی که مجوز نوع خاصی از تصرف و مالکیت تدبیر میشود، و آیه ی شریفه مورد بحث، سیاقی دارد که از آن استفاده میشود که ولایت نسبت به خدا و رسول و مؤمنین به یک معناست، چه به یک نسبت ولایت را به همه نسبت داده است. 221
مفسر المیزان در نهایت بحث ذیل آیه به بحث روایتی میپردازد و روایات مختلف را میآورد که البته نسبت به بعضی روایات نظر خود را میآورد. ما نیز به طور خلاصه به چند روایت اشاره میکنیم:
علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود میگوید:
پدرم برایم روایت کرد از صفوان از أبان بن عثمان از ابی حمزه ثمالی از حضرت ابی جعفر ( که فرمود روزی رسول الله ( با جمعی از یهود که از جمله آن عبدالله بن سلام بود نشسته بودند، در آن بین، حالت وحی به آن جناب دست داد و این آیه نازل شد، سپس رسول الله ( از منزل به سوی مسجد بیرون شد و در راه به سائلی برخورد که به سویش میآمد، پرسید: آیا کسی به تو چیزی داده؟ عرض کرد: آری، آن شخص الان مشغول نماز است، آنگاه رسول خدا ( نزدیک شد و دید او علی بن ابیطالب( است.222
شیخ مفید ( در کتاب اختصاص از احمدبن محمد بن عیسی از قاسم بن محمد جوهری از حسن ابن ابی العلا روایت میکند که گفته:
خدمت حضرت صادق ( عرض کردم آیا اطاعت اوصیای پیغمبران واجب است؟ فرمود آری، آنانند که خداوند در حقشان فرموده: اطیعوا الله و اطیعواالرسول و اولی الأمر منکم و باز فرمود: «إنّما ولیّکم الله و رسولُهُ والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم راکعون.223
علامه طباطبائی در نهایت بحث مینویسد:
عموم علمای ادب و مفسرینی که در تفسیر قرآن پیشتر متعرض جهات ادبی قرآنند با اینکه بیشتر آنان از بزرگان و ائمه اهل ادبند مانند زمخشری صاحب کشاف و ابوحیّان، این انطباق (دادن صدقه مستحبی) را پذیرفتهاند و هیچ یک از ناقلین این روایات با اینکه همه عرب و اهل زبان بودهاند در این انطباق مناقشه و ایراد نکردهاند.224
خلاصه روایاتی که علامه در ذیل بحث میآورد به قول ایشان جائی برای انگشت بند کردن نیست و اینکه بعضی خواستهاند به آنها اشکال کنند و یا مثل ابن تیمیه تندروی کرده و اجماع بر ساختگی بودن آنها را ادعا میکند، نباید به گفته آنها اعتنا کرد.
جمع بندی
زمخشری در بیان تفسیر آیه شریفه بنا به روش تفسیری خود که ادبی است، ابتدا مفردات آیه را از نظر لغوی و نحوی مورد بررسی قرار داده و سپس به این نتیجه میرسد که ولایت خدا اصل است و ولایت پیامبر و مؤمنین در حق همدیگر تبع و به دنبال خداوند است.
او در آخر در بیان شأن نزول آیه که از آیات مهم امامت خاصه میباشد را در حق حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب ( میداند و جریان دادن انگشتر را مفصل بیان میکند. و این یک اعتراف است ولی ایشان به این نتیجه نرسیده که ولایت امیرالمؤمنین در طول ولایت خداوند متعال است لذا فقط اعتراف به فضیلت دادن انگشتر نموده و این اعتراف به اثبات ولایت امیرالمومنین نرسیده است.
برای بررسی نظر زمخشری نظر سه تن از مفسرین مشهور اهل سنت را آوردیم از جمله مراغی در تفسیر المراغی که ایشان موالات با پیامبر و مؤمنین را از معانی ولایت میداند و همچنین مراد از رکوع را خضوع قلمداد میکند که البته در نظرات مفسرین شیعه به آنها پاسخ گفتیم.
سپس نظر علامه واحدی در تفسیر البسیط را نقل کردیم که میگفت آیه عام است و شامل همهی مؤمنین میشود و روایات زیادی را در این موضوع آورده و در نهایت گفته که حضرت علی( یکی از مصادیق مؤمنین شمرده میشود که این استدلال ایشان نیز در نظرات مفسرین شیعه پاسخ داده شد.
سپس نظر جناب شهاب الدین آلوسی را آوردیم که ایشان بعد از قبول حصر در آیه شریفه آن را به معنای حصر ولایت خداوند و پیامبر( و مؤمنین میداند که البته همانند نظر زمخشری میگوید ولایت خداوند اصل است و ولایت رسول خدا ( و مؤمنین اسنادیه آن است.
ایشان سپس به طرح مدعای شیعه پرداخته و به آنها پاسخ میدهد که البته ما نیز در قسمت نظرات مفسرین شیعه به آنها پاسخ گفتیم.
پس از آن نظرات مرحوم طبرسی در مجمع البیان و فیض کاشانی در الصافی را بیان کردیم و در خاتمه بحث جهت پاسخگویی به شبهات مفسرین اهل سنت و نقد آنها به خصوص نظرات زمخشری، نظر علامه کبیر سیدمحمدحسین طباطبایی در المیزان را آوردیم که به طور مفصل و متقن به آنها پاسخ میدهد. از جمله این نقدها 1- نقد سیاق آیه با آیات قبل و بعد 2- نقد معنای ولیّ که به معنای نصرت و یاری و محبت است.
همچنین نظر زمخشری که رکوع را به معنای خضوع میدانست را در بحث معنایابی واژه رکوع به طور کامل نقد کردیم.
برآیند مباحث گذشته در ذیل آیه شریفه ولایت به این نتیجه میرسیم که در این آیه واژه «إنّما» از ادات حصر است که ولایت را در خدا و پیامبر و مؤمنین حصر کرده و سپس با قید «و هم راکعون» برای مؤمنین و دقت نظر در روایات رسیده از شیعه و سنی در شأن نزول این آیه شریفه ما را به این نظر میرسانند که مصداق خاص و منحصر و اتمّ مؤمنین در آیه حضرت امیرالمؤمنین علی ( و اولاد طاهرینش ( هستند؛ همچنین از کلمه ولی با توجه به بررسی لغوی و سیاق خود آیه و نه سیاق آیات قبل و بعد از آن، ولایت امیرالمؤمنین علی ( به اثبات میرسد.
گفتار سوم: آیه اطاعت، نساء/59
آیه: «یا ایّها الذین آمنوا اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولوالامر منکم…»
ترجمه: «ای مؤمنان از خدا اطاعت کنید و از رسول او و صاحبان امرتان اطاعت کنید…»
نظر زمخشری:
جارالله زمخشری این آیه شریفه را در مورد امراء و کارگزاران تفسیر میکند و میگوید در این مقطع از آیه «اطیعوالله و اطیعواالرسول و اولی الامر منکم» خداوند به مردم دستور میدهد که از کارگزاران خویش فرمان بپذیرند و در برابر حکم آنان گردن نهند البته ایشان در مورد «اولی الامر منکم» میگوید منظور کارگزاران بر حق هستند، زیرا خداوند و رسول او از امرای جور و ستم بیزارند و هرگز در وجوب اطاعت و فرمانپذیری عطف آنان (کارگزاران جور و ستم) به خدا و رسول صحیح نیست و در این زمینه روایتی را از پیامبرر(میآورد که میفرماید: «هرکس از من فرمان پذیرد، از خدا اطاعت کرده است و هرکس از فرمان من سرپیچی کند از فرمان خدا سرپیچی کرده است هرکس که از امیری که من گماردهام فرمان پذیرد چنان است که از من فرمان پذیرفته است و اگر کسی از فرمان او سرپیچی کند از فرمان من سرپیچی کرده است.»225
ایشان نمونه امرای عادل را خلفای راشدین ذکر میکند و میگوید هرکس که در نیکی از آنان پیروی کرده باشد به حق و داد فرمان دهند و از هر آنچه با آنها سازگار نباشد نهی کنند و آنها می گفتند تا هنگامی که بین شما به حق حکومت کنیم از ما پیروی کنید و اگر به کژراهه رفتیم شما نباید از ما پیروی کنید.226
زمخشری البته دو نظر دیگر را نیز نقل میکند اول منظور امیران سرمایه هستند دوم: منظور از آنان عالمان دین ورز هستند.
نکات تفسیری آیه اطاعت
اول: شأن نزول آیه اطاعت
به طور عموم مفسران شیعه شأن نزول خاص در ذیل آیه شریفه نقل نکردهاند و اگر هم اشاره شده باشد مستند به مصادر روایی- تفسیری اهل سنت است، این مفسران چند ماجرا را برای شأن نزول نقل کردهاند که ما به یکی از آنها اشاره میکنیم:
حافظ
