
حسکانی در کتاب «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فی الآیات النازلة فی اهل البیت(» از مجاهد بن جبر مکی نقل میکند که این آیه در شأن امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب( نازل شده و داستان این طور بوده که پیامبر ( در مدینه، علی ( را جانشین خود قرار داد و ایشان به پیامبر فرمود: آیا تو مرا به زنان و کودکان خلافت میدهی؟ رسول اعظم (در پاسخ به حضرت علی ( فرمودند: آیا نمیخواهی منزلت تو در نزد من همچون مقام هارون در نزد موسی باشد؟ آنگاه که موسی از خداوند متعال درخواست کرد تا هارون را به عنوان جانشین خود در میان قوم بنیاسرائیل قرار دهد و چنین فرمود: «قال موسی لأخیه هارون اخلفنی فی قومی و اصلح و لا تتبع سبیل المفسدین»227 «موسی به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قومم باش و آنها را اصلاح کن! و از روش مفسدان پیروی نکن» پس خداوند متعال ولایت و سرپرستی کار مردم را در زمان حیات پیامبر ( به علی بن ابی طالب ( واگذار کرد و او را به جانشینی منصوب کرد و درباره وی فرمود: «اولی الامر منکم».228
دوم: معنایابی واژه «اولی الأمر» از نظر لغتنویسان
یکی ازمهمترین اختلاف در تفسیر آیه اطاعت به معنایابی واژه «اولوالامر» به لحاظ مفهومی و مصداقی باز میگردد.
این کلمه ترکیبی از دو لفظ «اولی» و «امر» است که اولی به معنای «صاحب» و «دارنده» است که همواره به صورت جمع و مضاف آورده میشود مانند «اولوالباب» و «اولوبأس شدید» و «اولوالعلم»229
حسن مصطفوی در این باره مینویسد:
«والفرق من هذه الکلمه و کلمه ذوُ: إن أولو تدلّ علی شدّه المصاحبه و لا تستعمل الاّ فیما کان متعلقها متّصلا جزءاً أو صفّه أو حالهً أو شأناً من الشئون الشخص» بخلاف کلمه ذو اعمَّ استعمالاً یعنی فرق میان این لفظ با دیگر کلمات هم معنایش یعنی ذو در این است که «اولوا» دلالت بر شدت مصاحبت با مضاف خود دارد و در جایی که متعلق آن جزء متصل آن و یا نشانه درجه و حالت مشخصی را میرساند در حالی که لفظ «ذو» چنین دلالتی ندارد.230
اما لفظ امر در چند معنا کاربرد دارد: 1- دستور و فرمان به انجام کار که در برابر نهی قرار میگیرد. 2- هر کار مهم 3- برکت و رشد 4- نشانه 5- موضوعی بزرگ و شگفت آور231
با دقت نظر در دیدگاه لغت نویسان «اولوالامر» با همین ترکیب عبارت است از کسانی که متولی و متصدی اداره امور معیشت مردم هستند و مردم کار دین و آخرت و دنیای خودشان را به آنها واگذار کردهاند همچنین در آثار لغتنگاران مصادیقی را برای «اولوالامر» گفتهاند.
از جمله راغب اصفهانی در کتاب «المفردات فی غریب القرآن» مینویسد:
از مصادیق اولوالامر، فرماندهان نظامی که در زمان رسول الله بودند، ائمه معصومین از اهل بیت پیامبر(، آمرین به معروف و همچنین از ابن عباس نقل شده که گفته: فقها و اهل دین که مطیع خداوند هستند و همهی این اقوال صحیح است. وجه آن این است که اولوالامر کسانی هستند که مردم در هنگام سختیها به آنها پناه میبرند که چهار دسته هستند: اول: پیامبران که حکمشان بر ظاهر و باطن مردم جاری است؛ دوم: والیان که حکم آنها بر ظاهر مردم جاری است؛ سوم: حکماء که فقط بر باطن مردم حکم میکنند؛ واعظان که گفته آنها بر باطن مردم نفوذ میکند.232
بیان لغت نویسان در فهم و کشف معنای مصداقی اولوالامر به رأی صادره از صحابیان و تابعان درباره معنای مصداقی «اولوالامر» باز میگردد و از آنها تأثیر پذیرفته است حال اگر به متن کلام وحی مراجعه کنیم میتوانیم به معنای مصداقی لفظ «اولوالامر» نزدیک شویم233 و علاوه بر آن سخنان راهگشای رسول مکرم اسلام (میتواند دلیل بسیار خوبی برای کشف این مصداق باشد.
الف) نقد و بررسی دیدگاه زمخشری و سایر نظرات مفسرین اهل سنت
نظر طبری در تفسیر جامع البیان فی تفسیر القرآن
ابو جعفر، محمدبن جریر طبری (متوفی 310ق) از مفسرین سرشناس اهل سنت به شمار می رود و البته به غیر از تفسیر کتب زیادی را تألیف نموده است. ایشان در تفسیر آیه اطاعت با توجه به روش تفسیری خود به نقل روایات فراوانی اقدام نموده و از مجموع این روایات، اولوالأمر را این طور معرفی میکند.
1- والیان و امراء234، که این مطلب هم نظر با صاحب کشاف است.
2- اصحاب پیامبر ( در سریهها235
3- علماء و فقیهان236
4- مطلق اصحاب پیامبر237
5- ابوبکر و عمر یا خلفای راشدین238
طبری در بین اقوال ذکر شده یک قول را میپسندد و مینویسد:
بهترین قول در نزد من همان سخنی است که گفت: این یک خطاب از طرف خدا به والیان مسلمین است که به آنها دستور میدهد که امانت را به کسانی که متولی فیء و حقوق آنها هستند بدهند و هر آن چیزی که والیان از طرف مردم مأمور به امانت آن هستند، عدالت را رعایت کنند و حقوق را به طور مساوی تقسیم کنند.239
ایشان حدود 29 روایت را جهت نقل اقوال و استناد خود نقل میکند، وی هیچ اشارهای به ولایت امیرالمؤمنین( نداشته است که ان شاءالله نقد آن با نقل نظرات مفسرین شیعه به آنها خواهیم پرداخت.
نظر رشید رضا در تفسیر المنار
ایشان که از مفسرین مشهور اهل سنت است در ابتدای تفسیر آیه شریفه مینویسد:
همانا این آیه و قبل از آن در برابر گفته کسانی وارد شدهاند که بخشی از کتاب خدا نصیب آنها شده است، بعد از آنها خداوند تبیین فرمودند که آنها به جبت و طاغوت ایمان میآورند و طاغوت در نزد مشرکین، بتها هستند و آنها کاهن را به عنوان شارع قلمداد می کردند… پس خداوند تکلیف ما را معلوم نمود تا براساس آن حرکت کنیم و معیار حرکت ما شریعت و احکام است تا همانند مشرکین و اهل کتاب گمراه نشویم… سپس فرمود: امر به اطاعت خدا کرد که همانا عمل کردن به کتاب شریف قرآن باشد و اطاعت رسول که بیانگر آیات وحی الهی در بین مردم است و عبارت «أطیعوالرسول» به جهت تأکید تکرار گردیده زیرا دین اسلام دین توحید محضاست و برای غیر خدا امر و نهی و تشریع قائل نیست… و اما «اولوالأمر» در بین مفسران اختلاف نظر وجود دارد، بعضیها گفتهاند مقصود پادشاهان و حاکمانند لیکن به شرطی که به کار حرام دستور ندهند. ولی آیه مطلق و بدون هیچ قید و شرطی آمده است.240
ایشان در ادامه به قید زدن آیه به وسیله روایات اشاره میکند و میگوید: مقصود از «اولوالأمر» اهل حل و عقد از مسلمین هستند که همانا حاکمان، علماء، رؤسا، بزرگان که مردم در مشکلات به آنها مراجعه میکنند، اگر اینها در حکمی اجماع نمودند، به طوری که با کلام خدا و سنت پیامبر( مخالفت نداشته باشد و دارای مصلحت عمومی نیز باشد.241
وی در ادامه به موضوع تبعیت و اطاعت از اهل حل و عقد که بر یک امری اجماع نمودهاند تأکید میکند و در همین جهت به کلام فخر رازی، استناد جسته است.242
رشیدرضا همان اشکالاتی که فخر رازی در کتاب تفسیر خود به عصمت اهل بیت نموده را در اینجا آورده است.243 که ما نیز در نقل قول مفسرین شیعه آنها را نقد و بررسی خواهیم کرد.
نظر قرطبی در کتاب الجامع لأحکام القرآن
ایشان مقصود «اولوالامر» را اطاعت از سلطان میداند و به نقل از ابی هریره اطاعت از سلطان را در هفت جا واجب قلمداد کرده که عبارتند از: 1) ضرب سکه 2) در مکیل و موزون 3) احکام شرعی 4) حج 5) جهاد 6) نماز جمعه 7) نماز عیدین .244
وی در ادامه تفسیر «اولوالامر» مینویسد:
