
سبب نيز پيروان و طرفداران خاص به خود را دارد.
چنين شرايطي سبب شده است که تودهها و عوام، در هيجانات ناشي از تحولات بيداري اسلامي، جذب ديدگاههاي عوام فريبانه جريان سلفي شوند و زمينههاي تصدير بيداري اسلامي براي سلفيه فراهم گردد.
سواري بر موج بيداري اسلامي در تحولات کشورهايي مانند مصر، يمن، ليبي، تونس، سوريه در فرايند بيداري اسلامي بهخوبي مشاهده ميشود.
نتيجه
عملکرد و رفتار سلفيگري تکفيري ريشه در مباني اعتقادي آنان دارد. آنان با قرائتي انحرافي از مباني اصيل و کليدي اسلامي، ديدگاهي انحرافي را رقم زده اند. آنان در حوزه روش شناسي بر نقل گرايي مفرط در برار عقل گرايي تکيه ميکنند و ظواهر متون را حجت دانسته و همين امر موجب شده نسبت حوزههاي تشريع را به مرجعيت سلف توسعه دهند. آنان در هستي شناسي ديدگاهي حس گرايانه دارند. همچنين آنان با استفاده از مفهوم جاهليت و تسري آن به جوامع اسلامي ديدگاهي متفاوت با ساير مسلمين ارايه کرده اند. نهايتا آنان با قرائت بدعت آميزي از مفهوم توحيد و جهاد، مسلمانان را تکفير کرده، ديدگاهي افراطي و راديکال را ارايه ميکنند.
البته همان گونه که در گذشته گفته شد، جريان سلفيه يک جريان منسجم با عقايد و مباني واحد نيست و عواملي همانند ورود انديشههاي متفاوت متغيرهاي متفاوت سياسي و روشهاي به کار گرفته شده از سوي آنان موجب شکل گيري جريانهاي متفاوتي شده است که برخي عبارتند از: سلفيگري تکفيري، جهادي، تبليغي، سياسي و اصلاحي که هرچند در برخي مباني با يکديگر مشترک هستند، اما اختلافات مهمي ميان آنها ديده ميشود و چنين وضعيتي نيازمند راهکارهاي متناسب با هر جريان ميباشد.
فصل سوم: تأثيرات بحران: نقد و بررسي تأثيرات سلفيگري بر بيداري اسلامي
مقدمه
پيش از آن که بتوان راهبردها و راهکارهايي براي مقابله با سلفيه پيشنهاد کرد، بايد ميزان تأثيرات سلفيه بر بيداري اسلامي مورد بررسي قرار گيرد و با توجه به تأثيرات و ميزان حضور سلفيه در تحولات بيداري اسلامي، راهبردها و راهکارها تعريف گردد. از اين رو در اين فصل با استفاده از دو روش مکعب بحران و نظريه پخش(اشاعه) ميزان تأثيرات سلفيه بر بيداري اسلامي بررسي شده است.
1. ارزيابي بحران
شکي نيست که هرگونه برنامه ريزي و ارايه راهبرد براي مقابله با سلفيه در فضاي بيداري اسلامي، ناظر به ميزان مخاطره آميز بودن آن است. به عبارت ديگر ابتدا بايد ارزيابي دقيقي از ابعاد تهديد ارايه گردد، و سپس با توجه به شرايط و وضعيت موجود، راهبردها و راهکارها ارايه شود.
براي ارزيابي و ميزان خطر، به ناچار بايد چارچوب نظري و مدل مشخصي مورد استفاده قرار گيرد .چنانکه در فصل اول گفته شد، چارچوب نظري در اين تحقيق، در تحليل بحران، بر اساس نظريه تصميم گيري و مکعب بحران است. در اين رويکرد معمولا سه ويژگي اصلي مورد توجه قرار ميگيرند که شدت و ضعف و ترکيب اين ويژگيها، ميزان مخاطره آميز بودن موضوع را مشخص ميکند.
اين سه عامل عبارتند از: تهديد، غافل گيري و فشار زماني.
گام اول، شناخت ابعاد و عمق تهديد است. تهديد تا چه اندازه جدي است که بر اساس مکعب بحران تهديد را ميتوان به هشت مرحله تقسيم کرد که شديدترين مرحله آن بحران ناميده ميشود. همچنين زمان نقش تعيين کنندهاي در ارزيابي وضعيت دارد. به اين معنا که هرچه زمان کوتاه تر باشد و فرصت تصميم گيري و عمل کمتر باشد، شرايط سخت تر خواهد شد. زمان نيز با توجه به ميزان آن و ترکيب با ساير عوامل، مراحل هشت گانهاي را به وجود ميآورد، که مخاطره آميز ترين آن بحران است.
عامل ديگر ميزان آگاهي نسبت به خطر است. آگاهي به ابعاد خطر تا چه اندازه است؟ اين عامل نيز در کنار ساير عوامل، در ترکيب هشت گانه حضور دارد که چنانچه آگاهي به شرايط وجودنداشته باشد، ضريب خطر بالا رفته و بحران شکل ميگيرد.210
در مجموع برآيند اين سه محور، درجه خطر را مشخص ميکنند که چنين وضعيتي را هرمن در قالب مکعب بحران بيان ميکند:
«هشت وضعيت احتمالي که حاصل ترکيبهاي متفاوت از سه ويژگي است
رديف
تهديد
زمان
آگاهي
A
بحران
زياد
کوتاه
غافلگيري
B
نوظهور
زياد
زياد
غافلگيري
ِِC
کند
کم
زياد
غافلگيري
D
تصادف
کم
کوتاه
غافلگيري
E
انعکاسي
زياد
کوتاه
قابل پيش بيني
F
برنامه اي
زياد
زياد
قابل پيش بيني
G
روال مند
کم
زياد
قابل پيش بيني
E
اداري
کم
کوتاه
قابل پيش بيني
1.1. تهديد
ادبيات تهديد در علوم سياسي معمولا ناظر به واحدهاي سياسي و کشورهاست. به عبارت ديگر، مباحث تهديد هنگامي مطرح ميشود که ويژگيهاي حياتي يک کشور در مخاطره بيافتد، اما مراد از تهديد در اينجا فراتر از محيط محدود کشور خاص و يا واحد سياسي خاصي است، بلکه محدوده جغرافيايي آن، جهان اسلام است.
در اين نگاه، جهان اسلام به عنوان يک مفهوم واحد که به جاي مرزهاي جغرافيايي مرزهاي عقيدتي را شامل ميشود، مورد توجه قرار ميگيرد. چنين تعريفي از جهان اسلام بر آمده از مفهوم امت در معارف اسلامي است. چنين نگرشي با توجه به ابعاد گسترده آن، بررسي را دشوارتر و مصاديق را افزايش ميدهد، اما به هرحال بررسي وضعيت سلفيه در فضاي بيداري اسلامي، چنين نگاهي را ضروري ميکند.
در بررسي ميزان تهديد، ابتدا بايد شاخصها و معيارهايي را براي مطالعه روشمند تهديد در نظر گرفت و سپس با توجه به اين معيارها، ابعاد و عمق تهديد را مشخص نمود. به نظر ميرسد براي تعيين ميزان تهديد سلفيه ميتوان از مدل معطوف به روش استفاده کرد. يعني تهديد را از نظر روش به سه نوع نرم، سخت و نيمه سخت، تقسيم نمود.211
در سايه اين تقسيم، تقسيم ديگري که ناظر به موضوع است نيز شکل ميگيرد و آن تقسيم تهديدها به تهديدهاي فرهنگي(نرم)، تهديدهاي امنيتي- نظامي(سخت) و تهديدات مرکب(نيمه سخت) است.
پرسش اصلي در اين بخش اين است که عمق و ابعاد تهديد سلفيه در سه حوزه تهديدات سخت، نرم و نيمه سخت در چه اندازهاي است؟
1.1.1. تهديدات سخت
تهديد سخت، معمولا به نوعي از تهديد گفته ميشود که همراه با خشونت، استفاده از قوه قهريه، به کارگريري تسليحات و متعاقب آن تخريب، کشتار، ويراني و تصرف ارضي و فيزيکي است. بر اين اساس، کليه فعاليتهاي نظامي همانند جنگها، انفجارها، حملات نظامي محدود و… همه در زمره تهديد سخت، شمرده ميشود.212
تهديد سخت معمولا مستند به قدرت سخت است، که عبارت است از تسليحات نظامي، حضور فيزيکي و به کار بردن شديد خشونت و ارهاب.
براي بررسي تهديد سخت و يا همان قدرت سخت سلفيه، ابتدا بايد برخي از مفاهيمي که موجب شده است سلفيه از قدرت سخت بهره برداري کند، مورد بررسي قرار گيرد: برخي از اين مفاهيم عبارتند از:
الف) قرائت از توحيد و شرک: مفهوم توحيد وشرک در قرائت سلفي، مفهومي به شدت ضيق و بسته است. به اين معنا که بسياري از آموزههاي ديني از قبيل توسل، زيارت، طلب شفاعت، بناي بر قبور و… فرد را از دايره توحيد خارج کرده و گرفتار شرک ميکند و بنا بر اعتقاد سلفيه، براي محو شرک و ايجاد توحيد نيز بايد جنگ نمود. چنين وضعيتي را در تاريخ سلفيه تکفيري همانند وهابيت بهخوبي ميتوان مشاهده کرد. وهابيان نيز با تکيه بر همين قرائت در منطقه نجد، حجاز و ايالت شرقيه و مناطق ديگر، مسلمانان بسياري را به شهادت رساندند.213 همچنين از آنجا که بناء بر قبور و تقديس اماکن مقدس در نگاه سلفيه همان شرک است، مراقد و مزارات و اماکن مذهبي نيز بايد ويران شود.
ب) جهاد: مفهوم جهاد نيز در قرائت سلفي، منحصر به فرد است و ساير مذاهب اسلامي چنين رويکردي را ندارند. در حالي که تمامي مذاهب اسلامي، خون و مال و ناموس اهل قبله را محترم ميشمارند، در انديشه سلفي، جهان يک سره قلمرو جاهليت است و مخالفت با آموزههاي سلفي، به منزله خروج از دين و اباحه دم و مال و ناموس ميشود. سلفيه با تفسيري که از جهاد ارايه ميدهد، براي گسترش قرائت خود از اسلام در جهان اسلام، هرگونه جنگ و توسل به قدرت سخت را جايز ميشمارند.214 آنان با تفسيري که از آيات و روايات جهاد ارايه ميکنند، مسلمانان را کافر، مشرک و خارج از دين شمرده و جهاد با آنان را جايز ميشمارند.
ج) خلافت: يکي از محوري ترين انديشههاي سلفيه، ايجاد خلافت اسلامي است، که طالبان و داعش و بوکو حرام، رسما چنين خلافتي را اعلام کردند. سلفيه تکفيري براي احيا و يا ايجاد خلافت، به قدرت سخت متوسل ميشوند.215
1.1.1.1. حجم تاريخي
تاريخ سلفيها به ويژه تکفيريها، مشحون به کشتارها، جنايات و هدم آثار و ابنيه اسلامي است. اگر آغاز وهابيت را نقطه عزيمتي در تاريخ سلفيه بدانيم، هيچ مقطعي از تاريخ وهابيت را نمي توان يافت که خالي از جنايتها و کشتارها و ويرانيهاي بي شمار باشد. به گفته حامد الگار در کتاب وهابيگري، وهابيان از قرن دوازدهم تا کنون بيش از 450000 نفر را کشتهاند که در ميان آنها شايد به ندرت بتوان کافر مهدور الدم يافت. البته وهابيان هرگز ميان قربانيان خود از نظر مذهبي تفاوتي قايل نشدهاند و شيعه و سني را از دم تيغ گذرانيده اند.216
برخي براين باورند که جنايتهاي سلفيه تکفيري تنها در عصر فتوحات وهابيت و سلفيه بوده است و پس از تسلط و استيلا بر حرمين شريفين و تشکيل کشور عربستان سعودي، جنايتها فروکش کرده است ، اما اگر نگاهي به وضعيت سلفيه در دو دهه اخير نيز بيافکنيم، به سادگي مشاهده خواهيم کرد که هرگز از روشهاي سخت جريانهاي سلفي چيزي کاسته نشده است. کشتارهاي بسيار در عراق، سوريه، الجزاير، پاکستان و افغانستان و هرجاي ديگري که دستشان برسد، شاهد بر عدم تغيير عملکرد آنها است.
در مجموع ميتوان گفت با نگاهي به گذشته دو ويژگي اساسي در عملکرد آنها در حوزه قدرت سخت، مشاهده ميشود:
نخست: در روش اعمال خشونت، جريانهاي سلفي تغييرات اساسي مشاهده ميشود، به عبارت ديگر، نوع کشتار و جنايتها، آنچنان وحشيانه و نامتعارف است که در ادوار گذشته سلفيه به اين کيفيت مشاهده نمي شود. مثله کردنها، آتش زدن و ذبح کودکان در مقابل والدين و… از مواردي است که نوع روش اعمال خشونت ميان گذشته و حال را متفاوت ميکند.
دوم: بهره برداري از ابزارهاي رسانهاي براي بازتابي اين اعمال که هرچند براي ايجاد رعب و وحشت در دل مخالفان انجام ميشود، اما موجب اسلام هراسي شديد شده است.
1.1.1.2. حجم مکاني
وسعت و فراگيري اقدامات تروريستي گروههاي تندرو سلفي امروز در بيشتر مناطق جهان اسلام مانند عراق ، پاکستان ، افغانستان ، لبنان، سوريه، يمن، مصر، تونس، الجزاير، نيجريه، سومالي و…به چشم ميخورد.
در تحليل حجم مکاني تهديد جريان سلفيه مناسب است عرصه فعاليت آنها در مهم ترين کشورها و مناطق اسلامي همچون خاورميانه، آسياي مرکزي، شبه قاره هند و شبه جزيره بالکان مورد توجه قرار گيرد. در اين ميان عربستان سعودي، با 90 درصد جمعيت اهل تسنن، مهم ترين کانون تمرکز اهل سنت با گرايش وهابي در منطقه خاورميانه محسوب ميشود و حاکمان اين کشور از حاميان جدي سلفيه تکفيري هستند. در اين ميان سايرکشورهاي عرب حوزه خليج فارس شامل بحرين، امارات، کويت، قطر وعمان نيز، به مکاني امن و در عين حال مستعد براي گسترش وهابيت وتامين منابع مالي آنها تبديل شدهاند.217
براي شناخت جريانهاي سلفي تکفيري بايد پا را فراتر از جريان وهابيت گذاشت و نگاهي عام تر به جريانهاي تکفيري سلفي افکند. با اين نگاه، گروههاي تندروي ديگري مانند گروههاي وابسته به مکتب ديوبند در پاکستان مانند سپاه صحابه، لشکر جهنگوي ، جيش محمد و لشکر طيبه همگي از گروههاي سلفي هستند که به طور رسمي، شيعيان را کافر اعلام کرده و به کشتار آنها ميپردازند. در افغانستان نيز طالبان، هماره در حال جنگ با دولت و گروههاي مذهبي بوده است. همچنين نزديکي به افغانستان در کنار فقر و مشکلات اقتصادي،
