
ن رقیب امام عصر خود به شمار میآید که به خاطر علم و هنرش، کاروانها به سوی او میآمد؛ ایشان در علوم دینی و ادبی مانند تفسیر، حدیث، فرایض، فقه، اصول فقه، لغت، نحو، عروض، مواعظ و نصایح، اخلاق و شعر تألیفات زیاد و ارزشمندی از خود به یادگار گذاشته است که نشانهی تبحر و فراست او در علوم مختلف میباشد.
اما مهمترین تألیف ایشان تفسیر کشاف میباشد که خود در مورد انگیزهی نوشتن آن، در مقدمهی کوتاهی که نگاشته است، پس از سپاس و ستایش خداوند و درود و صلوات بر پیامبر ( و تکیه و تأکید بر جایگاه بلند دانش و تفسیر در میان علوم اسلامی و نیازمندی همگان به آگاهی از قرآن و آشنایی به دانش تفسیر، چنین نوشته است:
برادران دینی از فاضلان اهل توحید و فرقهی ناجیه (معتزلیان) که جامع علوم عربیت و اصول دیانتاند؛ چون در تفسیر آیات به من مراجعه میکردند و من پرده از برخی حقایق آیات برمیگرفتم، تعجب میکردند و تحسین مینمودند. مراجعههای مکرر و بازگویی حقایق، شوق و رغبت را در آنان افزون ساخت، از این روی، از من خواستند کتابی بسازم که این حقایق را بازگوید و سرچشمههای گفتار را در تأویل آیات باز شناساند. من از این کار سرباز میزدم، ولی آنان در مراجعه اصرار میورزیدند و در راه تحقق بخشیدن به این آرزو، به عالمان اهل توحید و عدل، پناه برده آنان را واسطه قرار میدادند، تا من به این کار تن دادم و حقایقی از سورهی توحید و بقره را به تفصیل باز گفتم… و بالاخره دیگر بار تفسیر قرآن را از سرگرفتم، ولی شیوهی اختصار را برگزیدم، با این تعهد که فواید بسیاری در لابلای آن عرضه کنم.19
بدینسان زمخشری، تفسیر را بهعنوان پاسخی مثبت به برادران دینیاش از معتزلیان مینگارد و گویا مسؤولیت دفاع از اصول و مبانی اعتزال را به دوش میکشد و این وظیفه را هرگز در تمام تفسیرش فراموش نمیکند. باری، تفسیر زمخشری، در میان آثار تفسیری از جایگاه بلند و مقام رفیعی برخوردار است.
این کتاب، یکی از معروفترین و متقنترین تفاسیر اهلسنت است. از نظر نکات ادبی، به خصوص نکات بلاغتی، در میان تمامی تفاسیر ممتاز است؛ گویا نگارش کشاف در مکهی معظمه قطعی است. او برای تفسیر کشاف ارزش فوقالعادهای قایل بود. ازاینروی، به آن اهمیت میداد.
سبک تفسیری زمخشری
اسلوب ایشان در تفسیر آیات این است: ابتدا بخشی از آیات را میآورد و به تبیین و توضیح جملات آنها میپردازد و در ضمن آن، در قالب پرسشها و پاسخها (ان قلتَ قلتُ) و… به تشریح و تفسیر ادامه میدهد و در راستای توضیح آیات، به جنبههای بلاغی، نحوی، ادبی و قرائتی آیات، بهدقت رسیدگی کرده و شأن نزول آیات و دیگر ویژگیهای کلام الهی را بررسی میکند. افزون بر آنچه گذشت زمخشری در تفسیر آیات، به حل معضلات اعتقادی پرداخته و برای عقل، جایگاه بلندی در تفسیر آیات معتقد شده است.
مهمترین ویژگی این تفسیر، جنبههای ادبی و بلاغی آن است. بکارگیری دانش بلاغت، صرف و نحو و لغت در تفسیر آیات و تبیین و تشریح جنبههای بلاغی قرآن در تفسیر کشاف آنچنان هنرمندانه، عالمانه و ژرفنگرانه است که مخالفین سرسخت زمخشری را نیز، به اعتراف واداشته است و آنان نیز، از این جهات تفسیر وی را ستودهاند.
مكتب تفسيري معتزله
معتزله فرقهاي كلامي است كه در اواخر قرن اول و اوائل قرن دوم هجري و در كشاكش نبرد قدرت امويان و عباسيان پيدا شد و در عصر عباسي به اوج خود رسيد.مؤسس اين فرقه واصل بن عطاء(80 ـ 131هـ.ق) متولد مدينه بود كه در شهر بصره ساكن شد و در همين شهر مكتب اعتزال را تشكيل داد و مهمترين دوران معتزله بين سالهاي 100 تا 255 هـ بود.20 تقریبا میان علمای علم کلام تقسیم اصول خمسه اعتزالی به ترتیب ذیل مورد وفاق است.
1-توحید 2-عدل 3-وعد و وعید 4-منزلة بین منزلیتن 5-امر به معروف و نهی از منکر.21
ويژگيهاي تفسير اعتزالي
بدون شك تفسيري كه بايد در برابر عقيده خاضع باشد، احتياج به مهارت خاصي داشته و بايد تكيهاش بر عقل بيشتر از تكيه اش بر نقل باشد؛ تا مفسر بتواند عبارت را آن طور كه ميخواهد بچرخاند و آن را ازحالت تعارض با عقيده خارج سازد .معتزله گرچه تفسير خود را بر مبناي عقايدشان پايه گذاشتهاند اما در تفسير از ويژگيهايي برخوردارند كه به اختصار به ذكر آنها ميپردازيم :
معتزله در تفسـير آياتـي كه ظاهـرشان با هم تعـارض دارد، عقـل را حاكم می کند. اين در حالي است كه مفسران غير معتزلي براي فهم چنين آياتي، اصالت را به نقل داده و آنچه را كه از معصوم( يا صحابه يا تابعين رسيده است را بر عقل خود مقدم ميدانند .
معتزله احاديث صحيحي را كه با اصول مذهبشان سازگاري ندارند، انكار كردند. گرچه آثار استناد به نقل و روايات در تفسير آنها وجود دارد22 و معناي اين انكار به هيچ وجه قيام بر عليه حديث يا تفسير نقلي نيست.
در تفسير معتزله، لغت، جايگاه خاصي دارد. مفسران مكتب اعتزال بيشترين استفاده از لغت را در تفاسير خود ميبرند. هر جا كه عبارت قرآني ، ظاهرش با مقام ربوبي سازگار نباشد و يا اينكه عبارت شامل تشبيه است يا با عقايدشان نميخواند، اولاً سعي در ابطال معني متشابه نموده، سپس معني ديگري كه براي آن عبارت قرآني ميتوانند در لغت پيدا كنند را اثبات نموده تا «تشابه» را از عبارات برطرف نموده و آنها را با عقيدهي خود نيز سازگار نمايند. براي اين كار بيشترين استفاده را از لغت و اشعار قديم عرب نمودهاند .
فصل دوم
آیات امامت عامّه
پیش در آمد
آیات امامت عامه در قرآن فراوان هستند که در این فصل به آیات منتخب اشاره خواهیم نمود.
امامت عامه علمی است که از ضرورت وجود امام در جامعه و اثبات عصمت ، افضلیت، علم الهی و لدنی و معجزه برای مقام امام معصوم و جایگاه امامت بحث می شود. و آیات ذکر شده در این فصل ناظر به همین موضوعات هستند.
یکی از دلایل مهم اثبات امامت اهل بیت( بصورت عام تمسک به آیات ولایت و امامت در قرآن کریم است، در این فصل آیات منتخب قرآن کریم که عبارتند از: آیه صالح المومنین، آیه صادقین، آیه مباهله و آیه تطهیر مورد بررسی قرار می گیرد که پس از نقل نظر زمخشری در تفسیر کشاف مطالب دو قسمت ارائه خواهد شد:
الف) نقد و بررسی آیه از دیدگاه زمخشری و سایر اهل سنت
ب) تبیین آیه از دیدگاه مفسرین شیعه
در پایان هر آیه جمع بندی بحث آورده می شود. از رهگذر این مباحث به اثبات امامت عامه اهل بیت ( می پردازیم.
گفتار اول: آیه صالح المؤمنین، تحریم/4
آیه: «إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمَلائِکَةُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهيرٌ»
ترجمه: شما ای دو همسر پیامبر، اگر به درگاه خداوند توبه کنید، بیگمان دلهایتان به حق گرایش یافته است، و اگر به زیان او پشت به پشت هم شوید بدانید که خداوند کارساز اوست و نیز جبرئیل و درستکاران مؤمن کارسازان اویند و نیز فرشتگان پس از او پشتیبانند.
الف- نقد و بررسی دیدگاه زمخشری و سایر دیدگاه مفسرین اهل سنت
نظر زمخشری
ایشان در ذیل این آیه میگوید: «أن تتوبا» که در آیه آمده است از طریق التفات متوجه حفصه و عایشه است و در واقع آیه به طور رسا از آنها عتاب میکند.
از بیانی که در تفسیر این آیه ذکر کرده است عتاب و سرزنش حفصه و عایشه به خاطر این بوده است که از آن چیزی که پیامبر ( دوست میداشت، آنها میل نمیورزیدند و اگر از چیزی ناپسند میشدند، آنها میپسندیدند.
وی در ادامه میگوید: «فقد صغت قلوبکما» یعنی باید توبه کنید.
سپس در مورد پشتیبان پیامبر اکرم( اضافه میکند که خداوند و جبرئیل که یکی از بزرگترین شخصیت کروبیان است و مؤمنانی که صالح باشند پشتیبان رسول اعظم ( هستند.
ایشان در آخر تفسیر این آیه سؤالی را مطرح میکند و میگوید:
اگر بپرسند صالح المؤمنین مفرد است یا جمع؟ در پاسخ باید گفت: مفردی است که مراد از آن جمع است، چنانکه در عربی میگویند (لا یفعل هذا صالح من الناس) که مراد از آن بیان جنس و مانند آن است که گویند (لا یفعله من صلح منهم) و (کنت فی السامر و الحاضر) همچنین اصل آن میتواند (صالحوا المؤمنین) به (واو) بوده که در لفظ آن را بدون (واو) نوشتهاند، زیرا مفرد و جمع در آن تفاوتی با همدیگر نمیکند.23
با توجه به اهمیت واژه «مولا» در ذیل این آیه و معنا کردن آن به وسیله تعمق در معنای آن مهمترین فراز این آیه است ولی زمخشری هیج گونه اشاره ای به آن ننموده است ولی سعی ما بر این است در دیگر نظرات به این فقره اشاره کنیم.24
نظر آلوسی در تفسیر روح المعانی
ایشان پس از اینکه آن دو نفر را حفصه و عایشه قلمداد میکند میگوید: «إن تتوبا» التفات از غایب به حاضر است و این به دلیل اینکه در عتاب و سرزنش مبالغه کرده باشد و دلیل این عتاب را عمل آن دو زن برخلاف خواسته پیامبر اکرم( است در جایی که ایشان چیزی را میپسندد آنها نمیپسندیدند و برعکس.
در ضمن ایشان میگوید: جمع در «قلوبکما» برخلاف اینکه باید به صورت مثنی میآورد به این دلیل است که جمع دو مثنی در کنار هم با وجود ظهور مراد کراهت دارد و از لحاظ ادبی درست نیست.25
سپس پشتیبانی جبرئیل و صالح المؤمنین را در راستای خداوند سبحان میانگارد.
بعد از بحث مفصلی که در ذیل آیه میکند به محل بحث ما یعنی کلمه صالح المؤمنین میرسد و از همان ابتدای بحث روایات مختلفی را نقل میکند که دلالت بر این میکند که صالح المؤمنین وجود مبارک امیرالمؤمنین علی ( است.
و أخرجَه ابن مردویه و ابن عساکر عن ابن عباس و اخرج ابن مردویه عن أسماء بنت عیسی قالت، سمعت رسول الله (یقول: «و صالح المؤمنین» علی ابن ابی طالب(؛ و روی الأمامیه عن ابی جعفر أن النبیّ (حین نزلت أخذ بید علیّ کرم الله وجهه فقال: یا أیها النّاس هذا صالح المؤمنین26
این نقل ایشان صراحت در این دارد که صالح المؤمنین، حضرت علی ( است.
البته بعد از این روایت، روایات دیگری را نقل میکند که صالح المؤمنین را ابوبکر و عمر میداند، ولی ایشان با مرفوع خواندن این روایت27 جهت احتیاط میگوید به عموم صالح المؤمنین تمسک میکنیم که هم شامل علی ابن ابیطالب ( است هم شامل ابوبکر و عمر شود.
نظر ابن کثیر در تفسیر القرآن العظیم
ابن کثیر در تفسیرش با نقل روایات و داستانهایی از عمر ابن الخطاب، آن دو زن را حفصه و عایشه ذکر میکند که البته بسیار مفصل به این موضوع پرداخته است.28
ایشان روایتی را از مسلم نقل میکند که با سلسله سند آن را به خلیفه دوم میرساند که از پیامبر اکرم ( نقل میکند که صالح المؤمنین من و ابوبکر هستیم.29
سپس روایتی را از ابن ابی حاتم نقل میکند:
حدّثنا علی ابن الحسین، حدّثنا محمدابن ابی عمر، حدّثنا محمدبن جعفربن محمد ابن الحسین قال: اخبَرنی رجلٌ ثقة یرفعه إلی علی قال: قال رسول الله ( فی قوله «و صالح المؤمنین» قال: هو علی ابن ابی طالب(، اسناده ضعیف و منکر جدّاً 30
ترجمه: پیامبر ( در قول (و صالح المؤمنین) فرمود: او علی ابن ابیطالب ( است.
همانطوری که در روایت میبینیم، اطلاق صالح المؤمنین را بر امام علی ( را نقل کرده، سپس آن را ضعیف السند قلمداد و کاملاً منکر میشوند.
از جمعبندی مباحث ایشان در ذیل آیه برداشت میشود که صالح المؤمنین را به ابوبکر و عمر اطلاق کرده و بدون اینکه آن را ردّ کند، تلویحاً آن را تأیید میکند.
نظر سیوطی در تفسیر الدرّ المنثور
ایشان نیز با نقل روایت ابن عباس از عمربن خطاب در سفر حج و سؤال کردن از آن دو زن که در آیه مبارکه خداوند اشاره فرموده و عمر در پاسخ حفصه و عایشه را میگوید.31
البته داستانهای زیادی را ذیل همین بحث میآورد که ما به دلیل طولانی شدن بحث از آوردن آنها پرهیز نمودیم.
سپس سیزده روایت را با سندهای مختلف درمیآورد که صالح المؤمنین عمر و ابوبکر هستند.32
و سه روایت را که دلالت بر همه انبیاء (
