
کرد. ممکن است اين دستهبنديها در کتب متعدد احاديث به شکل ديگري صورت گرفته باشد؛ اما از آنجا که فقها براي استنباط و اثبات آراي خود از اين روايات استفاده نموده اند، امکان تکرار برخي روايات در ابعاد گوناگون نماز جمعه وجود دارد. به جرأت ميتوان گفت که فقهاي همه مذاهب اعم از شيعه و اهل تسنن در استدلالهاي خود، بعضاً به روايات واحدي از پيامبر”صلي الله عليه و آله و سلم” و يا ائمه معصومين “عليهم السلام” تمسک جستهاند. هر يک از پيروان مذاهب مختلف فقهي اين روايات را از زاويهاي مورد تحليل و استنتاج قرار دادهاند و اين منجر به آن شده که بتوانند نتيجهگيريهايي در مورد نماز جمعه، احکام آن و از همه مهمتر پيرامون صحت نمازهاي برپا شده در زمان غيبت امام معصوم(ع)، وجوب، عدم وجوب و يا حرمت آن به عمل آورند.
دسته بندي رواياتي که با استناد به آنها در مورد نماز جمعه نظرات متعددي مطرح شده است:
الف) رواياتي که بر وجوب نماز جمعه حتي توسط غير امام معصوم دلالت دارند.
ب) رواياتي که دلالت بر اين دارند که چنانچه نماز جمعه در هر زماني اقامه شد، واجب است در آن شرکت شود که شامل عصر غيبت هم ميشود.
ج) رواياتي که بر جايگاه و اهميت ويژه نماز جمعه نزد ائمه معصومين(ع) دلالت دارند.
د) رواياتي که ميتوان از آنها موضع ائمه(ع) را در باب نمازهاي جمعه برپا شده توسط خلفا برداشت کرد؛ خود اين روايات را در دو دسته ميتوان طبقهبندي کرد:
1. رواياتي که دلالت بر اين دارند که اقامه جمعه از مناصب خاص ائمه معصومين(ع) ميباشد و درنتيجه عدم مشروعيت اقامه جمعه در زمان غيبت نتيجهگيري ميشود.
2. رواياتي که بر اجازه ائمه معصومين(ع) بر اقامه نماز جمعه توسط غير معصوم دلالت دارند.
هـ) رواياتي که نشاندهندة احکام نماز جمعه ميباشند.
الف) رواياتي که بر وجوب نماز جمعه حتي توسط غير امام دلالت دارند
ما رواه زراره قال: قلت له: علي من تجب الجمعة؟ قال يجب علي سبع? نفر من المسلمين و لا جمعة لأقل من خمس? من المسلمين أحدهم الإمام فإذا اجتمع سبعة و لم يخافوا أمهم بعضهم و خطبهم؛134
زراره از امام محمد باقر”عليهالسلام” نقل ميکند: از امام پرسيدم بر چه کساني نماز جمعه واجب است؟ فرمود: هرگاه که هفت نفر جمع شوند بر آنها نماز جمعه واجب است و نماز جمعه بر کمتر از پنج نفر (که يکي از آنان امام باشد) واجب نيست. پس هرگاه که هفت نفر جمع شوند و ترس (از جان و مال) نداشته باشند، بعضي از آنان برخي ديگر را امامت کنند و خطبه بخوانند.
ما رواه محمد بن مسلم عن احدهما عليهما السلام، قال سألته عن أُناس في قرية هل يصلون الجمعة جماعة؟ قال: يصلون أربعاً إذا لم يکن من يخطب؛135
محمد بن مسلم به نقل از امام باقر و يا امام صادق”عليهما السلام” نقل ميکند: از ايشان در مورد مردمي که در روستايي زندگي ميکنند پرسيدم که آيا در روز جمعه (نماز ظهر را) به جماعت بخوانند؟ فرمودند: اگر کسي نباشد که خطبه گويد چهار رکعت بخوانند.
أيضاً في رواية عنه “عليهالسلام”: إذا کان قوم في قري? صلّوا أربع رکعات، فإن کان لهم من يخطب بهم جمعوا إذا کانوا خمس? نفر، و إنما جعلت رکعتين لمکان الخطبتين136
اگر طايفهاي در روستايي باشند، نماز ظهر جمعه را چهار رکعت بخوانند و اگر کسي در بين آنان بود که بتواند خطبه ايراد کند در حالي که تعداد آنان به پنج نفر ميرسيد، نماز جمعه اقامه کنند. همانا که نماز جمعه دو رکعت قرار داده شده و بجاي دو رکعت ديگر دو خطبه خوانده ميشود.
ما رواه زراره عن أبي جعفر(ع) قال: فرض الله علي النّاس من الجمعة إلي الجمعة خمساَ و ثلاثين صلاة منها صلاة واحده فرضها الله في جماعة و هي الجمعة و وضعها عن تسعة: الصغير و الکبير و المجنون و المسافر و العبد و المرأة و المريض و الأعمي و من کان علي رأس فرسخين؛137
زراره از قول امام محمد باقر”عليهالسلام” ميگويد: امام فرمودند: خداوند بر همه مردم از يک جمعه تا جمعه بعدي سي و پنج نماز واجب نموده که يکي از آن نمازها را به صورت جماعت واجب گردانيد و آن نماز جمعه است که از عهده نه دسته از افراد ساقط شده و بر آنان واجب نيست که عبارتند از: کودک (نابالغ)، پير سالخورده، ديوانه، مسافر، بنده، زن، مريض، کور و هر کس که در فاصله دورتر از دو فرسخ از محل اقامه نماز جمعه باشد.
ب) رواياتي که بر وجوب شرکت در نمازجمعههاي اقامهشده دلالت دارند
کليني از امام باقر(ع) نقل ميکند:
خطب امير المؤمنين في الجمعه فقال: الحمد لله الولي الحميد… الجمعة واجبة علي کل مؤمن إلاّ علي الصبي و المريض و المجنون و الشيخ الکبير و العمي و المسافر و المرأة و العبد المملوک و من کان علي رأس فرسخين؛138
امير المؤمنين در نماز جمعه خطبه ميخواندند پس فرمود: الحمدلله الولي الحميد… نماز جمعه بر همه مؤمنين واجب است مگر بر کودک نابالغ، مريض، ديوانه، پير سالخورده، نابينا، مسافر، زن و بنده مملوک و کسي که در فاصله دوري از محل اقامه نماز جمعه بيش از دو فرسخ قرار دارد.
برخي از فقها ميگويند: اين روايت بر وجوب شرکت دلالت دارد؛ زيرا حضرت خودشان اقامه جمعه ميکردند. بنابراين در بيان وظيفه خودشان نبودند. چون وظيفه خودشان را به خوبي ميدانستند. بلکه ميخواستند مردم را تشويق به شرکت در نمازهايي کنند که اقامه ميشده است.
روايتي که مرحوم محقق در کتاب معتبر از قول پيامبر”صلي الله عليه و آله و سلم” نقل ميکند: “إن الله کتب عليکم الجمعة فريضة واجبة إلي يوم القيامة”.139 اين گونه تعبير ميشود که: ميدانيم که زماني که از پيامبر”صلي الله عليه و آله و سلم” خبري نقل ميشود، موقعي بود که خودشان اقامه جمعه ميکردند. بنابراين نميخواستند وجوب برگزاري آن را متذکر شوند بلکه در مقام بيان اين بودهاند که وقتي برگزار شد واجب است در آن شرکت شود.140
محمد بن حسن از سعد بن عبدالله از امام صادق(عليه السلام) نقل کرده:
سمعتُ بعض مواليهم سأل ابن أبي ليلي عن الجمعة، هل تجب علي المرأة و العبد و المسافر؟ فقال: لا قال فإن حضر واحد منهم الجمعة مع الإمام فصلاها، هل تجزيه تلک الصلاة عن الظهر يومه؟ قال: نعم، قال: و کيف يجزي ما لم يفرضه الله عليه عما فرضه الله عليه- إلي إن قال: فما کان عند إبن أبي ليلي جواب، و طلب إليه أن يفسّرها له فأبي، ثمّ سألته أنا عن ذلک ففسّرها لي: فقال: الجواب عن ذلک أنّ الله عزّوجلّ فرض علي جميع المؤمنين و المؤمنات و رخّص للمرأة و المسافر و العبد أن لا يأتوها، فلمّا حضروا سقطت الرخصة و لزمهم الفرض الأول، فمن أجل ذلک أجزا عنهم، فقلت: عمّن هذا؟ قال: عن مولانا أبي عبدالله (عليه السلام)؛
…خداوند بر همه مؤمنين و مؤمنات نماز جمعه را واجب کرده است و بر زن، مسافر و بنده اجازه داده که در آن شرکت نکنند. اما هنگامي که اين دسته در نماز حاضر ميشوند رخصت از آنها ساقط ميشود و بايد شرکت کنند.141
هرچند برخي بر اين عقيدهاند که اين حديث و احاديث مشابه آن دلالت بر استحباب دارد.
ج) رواياتي که بر جايگاه و اهميت ويژه نماز جمعه در نزد ائمه معصومين”عليهم السلام” دلالت دارند
– پيامبر”صلي الله عليه و آله و سلم” فرمودند: “لقد هممتُ أن آمر رجلاً يصلي بالنّاس، ثمّ أحرق علي رجال يتخلفون عن الجمعة بيوتهم”؛ “بيگمان خواستم دستور دهم تا مردي امامت نماز مردم را بر عهده گيرد و کساني که از حضور در نماز جمعه خودداري ميکنند خانههايشان را بر آنان آتش بزنم”.142
– ابراهيم بن علي الکفعمي به نقل از امام رضا “عليهالسلام” ميگويد: “ما يؤمن من سافر يوم الجمعة قبل الصلاة أن لا يحفظه الله تعالي في سفره، و لا يخلفه في أهله و لا يرزقه من فضله”؛ “هر کس که روز جمعه قبل از نماز جمعه مسافرت کند خداوند او را حفظ نخواهد کرد و در سفر مصون نخواهد بود و از خود نسلي باقي نخواهد گذاشت و خداوند از فضل خويش او را روزي نخواهد کرد”.143
– روايت سماعه از امام صادق(ع) که از قول پدر بزرگوارشان فرمودند: “أيّما مسافر صلّي الجمعة رغبةً فيها و حبّاً لها، أعطاه الله عزّوجلّ أجر مائة جمعة للمقيم”؛ “هر مسافري که در نماز جمعه شرکت کند و با علاقه در نماز جمعه حاضر شود خداوند صد برابر نماز جمعهاشخاصي که مسافر نيستند به او ثواب عطا خواهد کرد”.144
– روايتي از قول پيامبر اکرم”صلي الله عليه و آله و سلم”که فرمودند:145 “فمن ترکها استخفافاً بها أو جحوداً لها فلا جمع الله شمله و لا بارک في أمره ألا و لا صلاة له، ألا و لا زکوة له، ألا و لا حج له، ألا و لا صوم له، ألا و لا برّ له حتي يتوب146″؛ “هرکس نماز جمعه را سبک بشمارد و يا از روي عناد ان را ترک کند، خداوند امور از هم گسيخته او را انسجام نخواهد بخشيد و برکتي در کارهايش نخواهد بود. همانا که نمازي از او قبول نيست، زکات، حج، روزه و هيچ کار نيکي از او مورد قبول خدا نخواهد بود مگر آن که توبه نمايد (و به نماز جمعه اهميت دهد)”.
1. رواياتي که بر منصب خاص بودن نماز جمعه براي امام دلالت دارند
– روايت عبدالرحمن بن سيابه از امام صادق(ع): “قال بأن علي الإمام أن يخرج المحبين في الدين يوم الجمعة الي الجمعة و يوم العيد الي العيد و يرسل معهم فإذا قضوا الصلاة و العيد ردهم الي السجن”؛147 “بر امام جمعه است که زندانيان را جمعه به جمعه از زندان خارج کند و همچنين در روزهاي عيد فطر و قربان نيز براي نماز عيد حاضر نمايد و کسي را همراه با آنان قرار دهد تا بعد از شرکت در نماز به زندان برگرداند”. از روايت اينطور برداشت ميشود که از وظايف امام معصوم حاضر کردن زندانيان براي نماز جمعه است.
– در کتاب عيون اخبار الرضا از فضل بن شاذان از امام رضا “عليهالسلام” نقل شده که فرمود:
انما جعلت الخطبة يوم الجمعه، لان الجمعة مشهد عام، فأراد ان يکون للامير سبب الي موعظتهم و ترغيبهم في الطاعة و ترهيبهم من المعصية… الي أن قال: و ليس فاعل غيره ممن يؤم الناس في غير يوم الجمعة؛148
همانا در روز جمعه دو خطبه براي نماز جمعه قرار داده شده زيرا نماز جمعه اجتماعي عمومي است و خداوند خواسته است تا در چنين اجتماعي پيشواي مسلمانان فرصتي داشته باشد براي نصيحت مردم و توصيه آنان به طاعت و بندگي خداوند و ترسانيدن از گناهان وعواقب آن… تا آن جا که فرمود: همانا کسي غير از پيشوا و امام مسلمانان نميتواند امامت مردم را در نماز جمعه برعهده گيرد.
اينطور استدلال ميکنند که اگر براي غيرمعصوم جايز بود که امامت جمعه کند چنين تحليلي آورده نميشد.
– روايت حماد بن عيسي از امام صادق از امام باقر از حضرت علي(ع): “اذا قدم الخليفة مصراً من الأمصار جمع الناس ليس ذلک لاحد غيره”؛149 “هنگامي که خليفه مسلمانان وارد شهري شد بايد که نماز جمعه برپا دارد و چنين کاري به عهده کسي غير از خليفه مسلمانان نميباشد”.
از کلمه ليس ذلک باحد غيره عدم جواز تصدي غير معصوم براي امامت جمعه استنباط ميشود.
– روايت محمد بن مسلم از امام باقر(ع): “تجب الجمعة علي سبعة نفر من المسلمين (المؤمنين) و لا تجب علي اقل منهم؛ الامام و قاضيه و المدعي حقاً و المدعي عليه و الشاهدان و الذي يضرب الحدود بين يدي الامام”؛150 “نماز جمعه واجب است بر هفت نفر از مسلمانان که جمع شوند واجب است و بر غير از اين افراد که برشمرديم واجب نيست؛ امام قاضي مدعي (که به حق باشد) مدعي عليه، دو شاهد و کسي که در حضور امام اقامه حدود ميکند”.
اينطور استدلال ميشود که اين روايت عدم مشروعيت نماز جمعه را در زماني که امام معصوم غايب است نشان ميدهد.
2. رواياتي که بر اجازه ائمه معصومين “عليهم السلام” بر اقامه نماز جمعه توسط غير امام معصوم دلالت دارند
– زراره چنين نقل ميکند:
ابوعبدالله (عليه السلام) علي صلاه الجمعة حتي ظننت انه يريد أن ناتيه فقلت: نعذو عليک؟ فقال لا، إنما عنيت عندکم؛151
امام صادق”عليهم السلام” ما را به نماز جمعه تشويق نمودند تا آن جا که خيال کرديم ميخواهند در آن شرکت نماييم پرسيدم: به شما اقتدا کنيم؟ فرمود نه در نزد خودتان برپا کنيد.
جمله “إنما عنيت
