
همراه من هستی». 416
در سنن ابنماجه بر مفاد روایت صحه گذاشته شده است، علی فرمود: من بنده خدا و برادر فرستاده اش و راستگوی بزرگ هستم، کسیاین ادعا را بعد از من نخواهد کرد مگر دروغگو، هفت سال قبل از مردم دیگر نماز خواندم. 417
ابنعمر میگوید:
پیامبر (صلی الله علیه و آله) بین اصحاب خود برادری ایجاد کرد و در این هنگام علی آمد در حالیکه دو چشمش اشک آلود بود، به پیامبر (صلی الله علیه و آله) عرض کرد:ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بین اصحاب خود برادریایجاد کردی و بین من و کسی برادری ایجاد نفرمودی؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: تو برادر من در دنیا و آخرت هستی. 418
26- شباهت به رسول الله (صلی الله علیه و آله):
شباهت به اسلاف امری ناخواسته و موروثی و تکوینی است. اما شباهت حسنین (علیهما السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همواره یاد آور خاطره ایشان و رسالت و بعثت عظیم و تحولات بنیادی در جامعه بشریت بود، به همین دلیل در روایتهای محدثین اهلسنت مورد توجه قرار گرفته و در فضایل اهلبیت (علیهم السلام) ذکر شده است.
عقبة بن حارث میگوید:
«بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) پس از اقامه نماز عصر با ابوبکر خارج شدم در حالی که علی در کنارش بود، حسن در حال بازی با پسر بچهای بود ابوبکر او را به گردنش گرفت و گفت:
«و ا بابی شبه النبی لیس شبیها بعلی»:
پدرم فدای کسی شود که شبیه پیامبر (صلی الله علیه و آله) است و به علی شباهت ندارد و علی خندید».419
این شعر از جانب حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نیز نقل شده است. 420
هانی از علی (علیه السلام) نقل میکند: «از سینه به بالا حسن شبیه پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود و در پائین تنه حسین شبیهایشان بود». 421
انس بن مالک میگوید: «کسی به پیامبر (صلی الله علیه و آله) شبیه تر از حسن و فاطمه نبود». 422
27- جلوههای رفتاری در مسیر الی الله:
ابو سعید خدری میگوید: «عدهای از مردم از علی شکایت کردند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بلند شد و خطبه خواند. ازایشان شنیدم که مکرر میفرمود: از علی شکایت نکنید زیرا او در ذات یا راه خدا خشن است». 423
این قضیه صحنهای از تراز متفاوت جایگاه بینشی و گرایشی و رفتاری علی (علیه السلام) و دیگر صحابه همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را نشان میدهد. مطلب جالب نظر این است که پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله) به موضوع اختلاف اشاره نفرموده و با روش عرفی رفع اختلاف نمیکند بلکه با دفاع مطلق از علی (علیه السلام) و نهی دیگران از مخالفت با او، ریشه رفتار و عملکرد جدی ایشان را بهخاطر ممحض شدن در ذات خدا معرفی میکند که شاید برای دیگر صحابه قابل درک نبود.
28- دارندگان درجات برتر در بهشت:
بندگان خاص الهی در نهایت سیر تکاملی جهان به بهشت ابدی که محل رضوان و سرور و ابتهاج معنوی است نایل میشوند. هیچ یک از مومنین به دین حق از فرجام خود صد در صد مطمئن نیستند. اما جایگاه اهلبیت (علیهم السلام) در عالم برین با اخبار قطعی پیامبر (صلی الله علیه و آله) مشخص شده است. انه(صلی الله علیه و آله) قال. . . علی فی الجنة. . . . 424
جابر بن عبدالله از نشستی جالبی خبر داده است: « پیامبر (صلی الله علیه و آله) از آمدن مردی بهشتی اهل جنت خبر داد و سپس دعا کرد که ای خدا او را علی قرار بده، در این هنگام علی وارد آن مجلس شد. 425
پیامبر (صلی الله علیه و آله) خطاب به فاطمه (سلام الله علیها) میفرماید: «من و تو و این دو (حسن و حسین) در روز قیامت در یک رتبه خواهیم بود». 426
هم رتبه بودن با پیامبر (صلی الله علیه و آله) در بهشت افتخاری سترگ است که فقط با نیل به کمال مناسب امکان پذیر است و اهل کسا دارای این افتخار بزرگ هستند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) خطاب به علی (علیه السلام) میفرماید: «برای تو گنجی در بهشت است، به دنیا توجه نکن و توجهت را معطوف به آخرت کن». 427
عکرمه از ابنعباس نقل میکند: پیامبر (صلی الله علیه و آله) در منقبت والای خانم فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: «افضل نساء اهل الجنة خدیجة بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و آسیة بنت مزاحم امراة فرعون و مریم بنت عمران». 428
طبق حدیث ابو سعید خدری پیامبر (صلی الله علیه و آله) حسنین (علیهما السلام) را اینگونه توصیف میکند: «الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة». 429
روزی حسین بن علی وارد مسجد شد و جابر بن عبدالله صحابی بزرگ گفت:
«هرکسی دوست دارد سید جوانان اهل بهشت را ببیند به حسین نگاه کند،این مطلب را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم». 430 رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمود: «الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة و فاطمة سیدة نسائهم الا ما کان مریم بنت عمران.431
حذیفه میگوید پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «جبرئیل به من بشارت داده است که حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشتند». 432در حدیث دیگر عبارت «و انَ فاطمة سیدة نساء اهل الجنة»433 اضافه شده است.
حدیث بشارت منزلت والای اهلبیت (علیهم السلام) و اهل کسا از سوی جبرئیل در سنن ترمذی هم نقل شده است که نشانه فخامت شان و عظمت منزلت اهلبیت (علیهم السلام) است. 434
نزول فرشته برای خبر دادن جایگاه اهلبیت (علیهم السلام) نمایان گر اهمیت موضوع و عظمت شان و منزلت والای اهلبیت (علیهم السلام) است و در این مورد کسی با آنها هم تراز نیست.
مفاد روایت با اضافهای در مورد فضیلت علی (علیه السلام) در سنن ابنماجه از قول ابنعمر نقل شده است. 435
29- جانبازی وایثار برای تکمیل رسالت:
مراحل اولیه شکل گیری اسلام و تکوین جامعه دینی با دشواریهای متعددی روبرو بود و از زمانی که مشرکین متوجه عظمت و خطر اسلام برای انگارههای مرسوم و منافع اقتصادی و موقعیت اجتماعی خود شدند، بهصورت جدی کمر به هدم اسلام نو پا بستند. در این چالش نقاط عطفی وجود دارد که سر نوشت آینده اسلام را رقم زده است و یکی از آنها ماجرای لیلة المبیت است. هجرت مخفیانه پیامبر (صلی الله علیه و آله) از مکه و داوطلب شدن علی (علیه السلام) برای خفتن در بسترحضرت بهعنوان سپر بلای ایشان و خنثی شدن نقشه سهمگین و متحد قریش،آینده و سرنوشت تاریخی اسلام را بهکلی تغییر داد.
ابنعباس در موردآیه «و اذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک. . . »: یاد کن هنگامی را که کافران در باره تو نیرنگ کردند تا تو را بکشند یا به بند بکشند. . . 436 گفت:
قریش شبی در مکه به مشورت نشستند. برخی پیشنهاد دادند: وقتی صبح شد او (رسول خدا) را به بند بکشید، عدهای گفتند: او را بکشید و عدهای نیز نظر به اخراج ایشان داشتند، خداوند پیامبرش (صلی الله علیه و آله) را از توطئه قریش مطلع کرد، علی بهجای او در بستر خوابید و پیامبر (صلی الله علیه و آله) از مکه خارج شد و در غاری پناه گرفت و مشرکین تا صبح به امید قتل پیامبر (صلی الله علیه و آله) در انتظار نشستند، در بستر علی را دیدند و خدا کیدشان را خنثی نمود. . . 437
فصل سوم:
بازخوانی جایگاه اهلبیت(علیهم السلام) به قرائت ابنتیمیه
تقی الدین احمد بنتیمیه حرانی دمشقی (728-661) از اندیشمندان حنبلی قرن هفتم و هشتم هجری قمری بود. او از شخصیتهای جنجالی است که در عصر و زمان خود و در اعصار بعد قضاوتهای متعارضی را نسبت به خود برانگیخته است. واکنش سلبی به او محدود به مخالفین مذهبی نیست بلکه هم مسلکان فقهی و کلامی وی نیز در مواردی نسبت به او نظر مساعدی ندارند. او فردی پر نویس و جسور بود و نظراتش را بدون توجه به واکنش دیگران بیپروا بیان میکرد.
در کتاب فرهنگ اعلام تاریخ اسلام از او با عنوان فقیه پر آوازه حنبلی متولد حران و مقیم دمشق یاد شده است که از 300 تا 500 کتاب به او منسوب میباشد. 438
1-موضع ابنتیمیه در منزلت اهلبیت (علیهم السلام) از منظر علما و محققین:
اندیشمندان اسلامی در مورد دیدگاه ابنتیمیه در مورد اهلبیت (علیهم السلام) دو تفسیر متفاوت و متغایر دارند:
1- عدهای او را مخالف اهلبیت (علیهم السلام) و تنقیصی و حتی ناصبی معرفی میکنند که علاوه بر کاستن تعمدی از شان واقعی آنها نسبت به آن حضرات بیادبی نموده و سخنان جسارت آمیز دارد.
ابنحجر عسقلانی، محمود صبیح، صائب بن عبدالحمید، عبدالله هروی، حسن سقاف و. . . طرفداراین نظر هستند.
2- عدهای معتقدند ابنتیمیه نه تنها مخالف اهلبیت (علیهم السلام) نبوده است بلکه نگاه تجلیلی به اهلبیت (علیهم السلام) دارد.
خالد عبدالقادر، القضیبی، القرموشی و. . . طرفداراین نظریهاند.
تفصیل دیدگاهها در بحث پیشینه تحقیق در ذیل مقدمه گذشت.
2-ابنتیمیه و اهلبیت (علیهم السلام):
افکار ابنتیمیه در دو بخش قابل بررسی است:
1- با توجه به نصوص فراوان جوامع حدیثی اهلسنت، ابنتیمیه بهمنزلت والا و شان عظیم اهلبیت (علیهم السلام) همانند محققین معروف و محدثین بهنام اهلسنت معترف است.
در این مورد او همانند سلف خود ابنحنبل که از اصحاب حدیث است عمل نموده است.
2- برخی روایتهای منقول در فضایل اهلبیت (علیهم السلام) را تکذیب میکند یا بهصورت ناروا در سند آنها مناقشه مینماید و یا تاویلهای نادرست و غیر قابل قبول ارائه میدهد که بر خلاف روش مرسوم سلف از محدثین اهلسنت همانند ابنحنبل است.
3-فضائل اهلبیت (علیهم السلام) در اندیشه ابنتیمیه:
فضای کتاب حقوق آل البیت و مجموع فتاوی متفاوت از برخی فقرات منهاج السنه است. منهاج السنه حوالی سال 710 یعنی در هنگام سفر به مصر نوشته شده است. در این دو اثر و بخشهای زیادی از کتاب منهاج السنه کمتر به مباحث مناقشهای پرداخته شده است و همانند دیگر کتب اهلسنت و ابنحنبل احترام اهلبیت (علیهم السلام) لازم شمرده شده و ادله آن ذکر گردیده است. در کتاب منهاج السنة بنای جدلی ابنتیمیه مردود دانستن هر آن چیزی است که از معتقدات شیعیان محسوب میشود.این روش سلبی غیر منعطف و غیر منصفانه موجب قضاوتهای نابجا در مورد شیعیان و تفریطهای موردی در مورد اهلبیت (علیهم السلام) شده است. با این وجود در کتاب منهاج السنة هم فضائل اهلبیت (علیهم السلام) بهفراوانی ذکر شده است.
در این قسمت همانند فصل قبل نگاه تثبیتی و اجلالی ابنتیمیه در مورد اهلبیت (علیهم السلام) از کتب متعددایشان در 13 عنوان با محوریت کتاب منهاج السنة و حقوق آل البیت و مجموع فتاوی استخراج و طبقه بندی شده و با روش تحلیل و انتقاد توضیح داده میشود. عناوین استقصایی در این فصل کمتر از فصل قبل یعنی نگاه ابنحنبل به اهلبیت (علیهم السلام) است اما ابنتیمیه بهدلیل ورود تفصیلی به مباحث و توضیح مراد خود، نسبت به سکوت ابنحنبل در مورد روایتهای منقول روش مناسبتری را اتخاذ نموده است. بررسی این تحقیق نشان میدهد که در موارد متعددی ابنتیمیه در بیان مناقب اهلبیت (علیهم السلام) قوی تر و مستحکم تر از ابنحنبل وارد بحث شده است.
1-3- وجوب شرعی حب اهلبیت (علیهم السلام):
ابنتیمیه محبت اهلبیت (علیهم السلام) را واجب قرآنی بهامر الهی میداند.
بر اساس نگاه تجلیلی او و همفکرانش، محبت و موالات اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) بهحکمایه «قل لا اسئلکم اجرا الا المودة فی القربی»439 بر مسلمانان واجب است. 440 وجوب محبت به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به اهلبیتش سرایت کرده است. 441
او مینویسد: «میپذیریم که دوستی و محبت علی واجب است». 442
ابنتیمیه در خصوص جایگاه بیبدیل فاطمه (سلام الله علیها) و محبوبیتایشان در نزد خلیفه اول مینویسد: «ابوبکر بیشترین محبت را به فاطمه ابراز و احترام او را مراعات میکرد». 443
پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مورد حسن بن علی فرموده است: «اللهم انی احبه فاحبه و احب من یحبه».
