
را نسبت به معاویه افضل و بهحق نزدیکتر میدانست.این دلیل هم برای انتساب رفض به او کافی نیست چون جمهور علمای امت همین نظر را دارند. 34
13-13- کتاب « اهلبیت عند شیخ الاسلام ابنتیمیه» تالیف عمر بن صالح القرموشی از نویسندگان معاصر سلفی و وهابی در 344 صفحه نگارش یافته است. نویسنده بدون مباحث تطبیقی، اندیشههای ابنتیمیه در مورد اهلبیت (علیهم السلام) را مثبت ارزیابی میکند.ایشان بهمباحث جالبی در مورد معنا و مصادیق اهلبیت (علیهم السلام) میپردازد و در نهایت به افق اندیشه شیعیان در مصادیق اهلبیت (علیهم السلام) نزدیک میشود. عمده مباحث کتاب مربوط به فضیلتهای اهلبیت (علیهم السلام) مندرج در کتب ابنتیمیه است و تفریطهای موردی ابنتیمیه را در حق اهلبیت (علیهم السلام) تایید میکند. کتاب نگاه نقادانه به موضع ابنتیمیه ندارد و فراتر از مطالب ایشان مطلب جدیدی ارائه نمیدهد و با مبنا قرار دادن نظریه تثبیت و اجلال با حسن ظن به مطالب ابنتیمیه میپردازد و در صدد مباحث تطبیقی بین ابنحنبل و ابنتیمیه نیست.
14-13- کتاب «ثناء ابنتیمیه علی امیرالمومنین (علیه السلام) و اهل البیت (علیهم السلام)» تالیف ابوخلیفة علی بن القضیبی با تصحیح و تحقیق سلیمان بن صالح الخراشی در عربستان چاپ شده است.
نویسنده بر خلاف جریان منتقد نه تنها ابنتیمیه را تنقیصی نمیداند بلکه او را مادح امام علی (علیه السلام) و اهلبیت (علیهم السلام) معرفی میکند. او مینویسد: «ابنتیمیه مقام علی را تنقیص نکرده است». 35 وی با استشهاد به کتب ابنتیمیه خصوصا فقراتی از منهاج السنه به علو منزلت علی (علیه السلام) و محبوب بودن او و شجاعت و زهد و افضلیت در نزد خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) و مومنین تصریح میکند و بهمنزلت والای امام علی (علیه السلام) در بین جمهور مسلمین بعد از سه نفر صحه میگذارد. 36 القضیبی منکر فضای ناصبی گری در دمشق است و معتقد است اگر کسی مقام امام علی (علیه السلام) را در دمشق یعنی محیط نشو و نمای ابنتیمیه تنقیص کند مردم بر علیه او اقدام میکنند. 37 کتاب بیش از آن که بتواند مدعای خود یعنی مادح بودن ابنتیمیه نسبت به اهلبیت (علیهم السلام) را ثابت کند بیشتر تلاش میکند ابنتیمیه را از ناصبی بودن و تنقیص مقام اهلبیت (علیهم السلام) مبرا کند. استشهادات وی مورد قبول همه است و در کتب ابنتیمیه مضبوط است. اختلاف اصلی در مورد تکذیب و تاویلهای ابنتیمیه در مورد فضایل منقول در کتب معتبر اهلسنت است.این وجه از اشکالات اندیشههای ابنتیمیه با این دفاع قابل رفع نیست. کتاب فاقد مباحث تطبیقی بین آرای ابنحنبل و ابنتیمیه است.
15-13- پایان نامه کارشناسی ارشد رشته مطالعات تاریخ تشیع با عنوان «مناسبات فکری عثمانیه و ابنتیمیه» در خصوص فضایل اهلبیت (علیهم السلام) در 142 صفحه توسط محمد حسن مروجی طبسی با راهنمایی آقای نجم الدین طبسی و مشاوره آقای قاسم جوادی نوشته شده است. تمرکز تحقیق بر تاثیر فضای عثمانی محیط نشو و نمای ابنتیمیه است. البتهایشان به عدم ناصبی بودن ابنتیمیه تاکید میکند. فرضیه ایشان بهصورت موجبه جزئیه قابل تامل است ولی توان اثبات دیدگاههای ابنتیمیه در مورد اهلبیت (علیهم السلام) را بهصورت کامل ندارد. زیرا در محیط و فضای فکری ابنتیمیه عالمان بسیاری بودند که متفاوت و حتی متضاد با ابنتیمیه میاندیشیدند که نمونه بارز آن ابنحنبل است که تمام معتقدین به تنقیصی بودن نظر ابنتیمیه به تجلیلی بودن نظر ابنحنبل در مورد اهلبیت (علیهم السلام) اذعان دارند. اگر تاثیر و سهم محیط و فضای فکری جدی باشد باید فضای غالب اندیشه علمای هم عصر و هم محیط ابنتیمیه از اهلحدیث و حنابله با ایشان یکسان باشد در حالی که مسئله بر عکس است و جز معدودی از شاگردان، اغلب معاصران، تراث فکری ابنتیمیه را رد کردند. در مواردی نیز بهنظر میرسد ابنتیمیه در ایجاد فضای خاص فکری و اندیشهای موسس است نه اینکه تحت تاثیر فضای فکری مورد ادعای نویسنده محترم باشد.ایشان مباحث تطبیقی را مطرح نمیکند. پایان نامه در محتوای اصلی فاقد تحلیل است و در مقدمه رساله به استشهادات مختصر و غیر کافی استناد میشود. بهاحتمال قوی نویسنده ایده خود را از کتاب « ابنتیمیة، حیاته، عقائده، موقفه من الشیعة و اهل البیت» صائب عبد الحمید گرفته است.
16-13- مقاله «نقش احمد بن حنبل در تعدیل مذهب اهلسنت» نوشته رسول جعفریان، در مجله هفت آسمان، سال دوم، شماره پنجم بهار 1379 به چاپ رسیده است.
در مقاله مذکور که از ص145 تا 175 مجله فوق چاپ شده است، نظرات معتدل احمد بن حنبل و اثبات تربیع مد نظر نویسنده بوده است. محقق محترم بهتفصیل وارد مبحث تربیع شده و با مستندات فراوان آن را اثبات میکند. در این مقاله از نظرات ابنتیمیه در مورد اهلبیت (علیهم السلام) مطلبی ذکر نمیگردد و به مباحث تطبیقی بهویژه تطبیق اندیشههای ابنحنبل و ابنتیمیه در موضوع مد نظر پرداخته نمیشود. نویسنده مقاله درایده اثبات تربیع موفق عمل کرده است.
در تحقیقات انجام شده سه نقص اساسی وجود دارد که تحقیق حاضر در صدد اجتناب از آنها است:
1-مقایسه تطبیقی کامل بین دیدگاههای ابنحنبل و ابنتیمیه در مورد منزلت اهلبیت (علیهم السلام) صورت نگرفته است.
2-تحقیقات انجام شده با پیشفرض و نگاه فرقهای نوشته شده و بی طرفی علمی کمتر رعایت گردیده است.
3-تمام نظرات و کتب ابنتیمیه در تحقیقات انجام شده مورد توجه قرار نگرفته و با نگاه بخشی و جزئی، برای اثبات پیش فرض تلاش شده است.
بههمین خاطر نویسنده در این پژوهش مصمم است با رجوع به کتب این دو عالم نظر جامع آنها را در مورد منزلت اهلبیت (علیهم السلام) اصطیاد کند و پس از دسته بندی آنها بهصورت اصولی به مقایسه و تطبیق آنها بپردازد و ضمن تحلیل و انتقاد، بدون پیش فرضهای مانع تحقیق همانند نگاه فرقهای خاص، در بررسی و نقد نظرات تفریطی ابنتیمیه بیشتر از منابع اهلسنت استفاده نماید و از تقابلهای تصنعی مرسوم فرقهای و مذهبی اجتناب نماید.
فصل اول:کلیات
مفاهیم اساسی تحقیق:
واکاوی معنای واژههای اساسی تاثیر مهمی در فهم موضوع مورد بحث و هدف نویسنده دارد. در هر تحقیقی اصطلاح شناسی38 بهعنوان بحثی دارای اولویت مورد اهتمام قرار میگیرد. قبل از ورود بهبحث اصلی توضیحاتی پیرامون اصطلاح و واژگان کلیدی ضروری است.
1- منزلت و وجاهت:
منظور از منزلت، جایگاه و موقعیت فرد یا افرادی در نگاه و قضاوت دیگران است که رتبه و مقبولیت و وجاهت افراد را مشخص مینماید.
ابنفارس نزدیکی معنوی را به درجه و منزلت معنی کرده است. 39
فراهیدی مکانت و منزلت را هم معنی تلقی میکند. 40
در کتاب المحیط منزلت به معنای وجاهت اخذ شده است. 41
ابنمنظور رتبه و مرتبه در نزد دیگران را منزلت معنی کرده است. و الرتبة و المرتبة: المنزلة عند الملوك و نحوها. 42
گاهی منزلت را به معنای درجه گرفته است. 43
در معنی منزلت رفعت درجه و مقام نیز مراد است. 44 لذا کلمهای است که بدون قرینه خاص دلالت بر مدح میکند.
دهخدا در خصوص منزلت تحت تاثیر لسان العرب معتقد است؛ منزلة: ماخوذ از تازی(عربی) به معنای رتبه و درجه و یا به مقام و جای میباشد. 45
فیومی منزلت را به معنای رتبه تلقی میکند. 46
طریحی هم منزلت را به مرتبه معنی کرده است. 47
در لغتنامههای دیگر نیز همین مطلب مورد اشاره قرار گرفته است.
منزلة: رتبة، درجة، مکانة. 48
در تاج العروس منزلت، درجه و رتبه به یک معنی اخذ شده است. 49
2- نظریه تثبیت و اجلال:
پذیرش منزلت والای اهلبیت (علیهم السلام) در اسلام بدون دخل و تصرفی که منقصتی بر جایگاه آن بزرگواران وارد کند.این نظریه با توجه بهنصوص دینی (کتاب و سنت)، انبوهی از فضایل و مناقب اهلبیت (علیهم السلام) را که مشیر بهجایگاه بی بدیل آنها در اسلام است، مورد تصریح و تاکید قرار میدهد.50 طبیعی است که نظرات تجلیلی و تثبیتی با توجه به لوازم مذهبی اهلسنت و شیعه متفاوت است و نتایج مستخرج از آنها در مواردی هم پوشانی و هم افزایی ندارند.
3- نظریه تنقیص:
کاستن عمدی و مغرضانه از جایگاه اهلبیت (علیهم السلام) که در نصوص دینی یعنی قرآن و روایات منقول از پیامبر(صلی الله علیه و آله) و بزرگان اهل اسلام وارد شده است و انکار فضایل و مناقب و تفسیر و تاویلهای ناروا که به آن منزلت آسیب برساند و نگاه دیگران را به آنها مخدوش کند. 51
4- نگاه تفریطی:
ورود در مجادلات بیحاصل و وسواس نابجا در مفاد نصوص ناظر بهمنزلت و فضایل اهلبیت (علیهم السلام) و عدم رعایت لوازم بحث در این خصوص. در نگاه تفریطی و تقلیلی جایگاه اهلبیت (علیهم السلام) بهصورت موجبه جزئیه مورد قبول واقع میشود اما به تمام آن و لوازمش پایبندی وجود ندارد.این دیدگاه بر خلاف تنقیص واجد جنبه اثباتی است اما ناقص میباشد و مشتمل بر تمام فضایل و مناقب مثبت برتری اهلبیت (علیهم السلام) نیست. 52
5-اهلبیت (علیهم السلام):
معنی اهلبیت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) در این پژوهش از پیوند ازدواج امام علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) آغاز میشود و با ائمه اهلبیت (علیهم السلام) تا حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه) ادامه مییابد.53
در میان اندیشمندان اسلامی تردیدی در جایگاه والای اهلبیت (علیهم السلام) وجود ندارد. مهمترین بحث در این زمینه افراد مشمول عنوان اهلبیت (علیهم السلام) است یعنی افرادی از منسوبین پیامبر (صلی الله علیه و آله) که معنون بهاین عنوان فخیم و عظیم هستند. جامعه شیعه اهلبیت (علیهم السلام) را در خاندان نسبی و نه سببی آنهم افراد خاصی از بنیهاشم و سلسله خاندان امام علی (علیه السلام) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) محدود میکند. دو واژه «آل» و «عترت» نیز از حیث شمول مصداقی در روایتها با اهلبیت مترادف هستند. مرحوم طوسی شیخ الطائفه از مفسرین قرن پنجم54 و مرحوم طبرسی از مفسرین قرن ششم، 55 ضمن رد شمول مفهوم اهلبیت (علیهم السلام) بر ازواج النبی (صلی الله علیه و آله)، سیاق آیات و احادیث مربوط را دلیل قاطعی مبنی بر صحت نظر شیعه در مورد مصادیق اهلبیت (علیهم السلام) میدانند.
محقق کرکی در مورد معنی اهلبیت (علیهم السلام) و شمول مصداقی آن ادعای اجماع میکند: « علمای شیعه به اتفاق آرا و تعدادی از اهلسنت معتقدند اهلبیت شامل علی و فاطمه و فرزندان آنها است».56
در میان اهلسنت تلاش شده است افرادی غیر از این سلسله عظیم القدر داخل در ذیل مفهوم اهلبیت (علیهم السلام) شوند. اما در نهایت به همان مصادیقی نزدیک میشوند که شیعه قائل به آن است. هر چند در معنای موسع مورد نظر آنها دخول مصادیق مد نظر شیعه قطعی است. نظر دانشمندان اهلسنت که تلاش میکنند ازواج و برخی اقربای رسول الله (صلی الله علیه و آله) را در ذیل اهلبیت (علیهم السلام) وارد کنند تحت تاثیر مفهوم لغوی اهلبیت (علیهم السلام) است که بهساکنان و منسوبین یک خانه اطلاق میشود اما با توجه بهآیات قرآنی همانند آیه شریفه تطهیر و احادیث نبوی (صلی الله علیه و آله) و اختصاص احکامی خاص به اهلبیت (علیهم السلام) همانند تحریم صدقه و غیره، معنای مورد نظر شیعه تعین مییابد. البته در قرائت اهلسنت مصادیق اهلبیت فراتر از قرائت شیعه است و آل عباس و آل عقیل و آل جعفر را هم علاوه بر آل علی شامل می شود و صدقه بر آنها حرام است.
دقت نظر در بکارگیری اهلبیت (علیهم السلام) در احادیث منقول در جوامع روایی اهلسنت، تعیین و تعین مصداقی اهلبیت (علیهم السلام) را در اصطلاح شیعه تایید میکند.
عمرو بن حزم از قول یکی از اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل میکند که مکرر میفرمود:
اللهم صل علی محمد و علی اهلبیته و علی ازواجه
