
برای منزل تمرینهایی را برنامه ریزی میکند تا کودک بیشتر مسلط شود و ترسش بریزد گام سوم. مربی کودک و والدینش را برای جلسه درمانی عملی آماده میکند. محیط مشابه با محیطی را که علائم اضطراب در آن ظهور میکند آماده میکند. از کودک میخواهد که صریحا بیان کند که چه احساسی دارد. همانطور که از کودک را تشویق میکند که بیشتر در موقعیت مواجهه بماند. هر دو با هم آزمایش را بررسی میکنند و آن را بصورت عادی درمیآورند.
در جلسات بعدی درمانگر با دقت با کودکان کار میکند که برنامهشان را توسعه دهند طوری که اجتناب را حذف کنند با تاکید به اینکه کودکان میتوانند مهارتهایی را در محل آزمایش یاد میگیرند در هر جایی که بخواهند به کار برند.
فعالیتهای موثر عملی که تکرار میشوند عادت را بدنبال میآورند. وقتی کودکی یک فعالیت را بارها تکرار میکنند و میبیند که هیچ اتفاقی نمیافتد اضطرابش کم میشود. درمان گاهی کمک میکند که تمام فعالیتهای اضطرابی را تحت کنترل دربیابند.
گاهی اختلالات اضطرابی کودکان مزمن هستند و نیاز به دورهای طولانیتری دارند گاهی پس از درمان کودک با موقعیت استرس زا مواجه میشود دوباره علائم ظهور پیدا میکند. (خستگی، ناراحتی جسمی و……. ). این به این معنا نیست که درمان موثر نبوده بلکه فرصتی است که به کودک یادآوری کنیم حالا وقتش است که دوباره چیزهایی را که تو کلاس یاد گرفتی عمل کنی. مهارتهایی را که یاد گرفتی نشان بده.
CBT مهارتهای وفق پذیری را به کودکان میآموزد و به آنها کمک میکند در ابتدا مشکلشان را بشناسند. راه حل مساله را بیابند، برنامه ریزی برای حل مسئله را به آنها یاد میدهد این برای کودکان اعتماد به نفس و خودکار آمدی را به ارمغان میآورد. و به آنها کمک میکند تا رشد مثبت و سلامت روان را در دوران کودکی و ورای آن داشته باشند (هکن سک، 2008)
مداخله مرتبط با والدین
پدر و مادر در درمان کودکان مبتلا به اختلالهای اضطرابی نقش مهمی بازی میکنند و وقتی روی رفتار فرزند خود تاثیر میگذارند که ترس و اضطراب او را بهتر بفهمند و راههای موثری بدانند تا بتوانند فرزندشان راه و رسم کنار آمدن با وضعیت ترسناک را یاد بدهند. پدر و مادر گاهی با تقویت یا تنبیه اضطراب فرزند خود یا با توقعات بیش از حد یا کمتر از حد خود، به اضطراب فرزندشان دامن میزنند. در مورد این پدر و مادرها از فنون مدیریت رفتار با تعاملات والد- کودک استفاده میشود.
مطالعاتی که در آنها کودکان مضطرب با درمان شناختی- رفتاری درمان شدهاند. اهمیت درگیری برنامه ریزی شده و نظامند والدین در فرایند درمان را اثبات کردهاند. پدر و مادرها در عین حال کنار آمدن با ناراحتیهای خود را یاد میگیرند همچنین یاد میگیرند در پاسخهای اضطرابی خود هنگام فشار روانی واقف شوند. و برای فرزندانشان نقش الگوی حل مساله را، بازي میکنند. (شرودر و گوردن، ترجمه فیروز بخت، 1384).
بیدل و ترنر (2005) نشان دادند كه عوامل خانوادگی در نتایج درمان کودکان دارای اضطراب اجتماعی نقش دارند. آنها معتقدند که قطع نظر از نوع برنامه مداخلهای مورد استفاده برای درمان اختلال اضطرابی کودکان، اگر هم کودک و هم والدین از تواناییهای خودشان درک بهتر داشته باشند، نتایج درمان به طور قابل ملاحظهای افزایش مییابد.
بنابراین پیش از هر نوع برنامه مداخله، بهتر است زمانی را به آموزش خانواده در خصوص شناخت اختلال از جمله سبب شناسی و تظاهرات بالینی و درمان دارویی و روان شناختی موجود اختصاص داد.
مشارکت خانواده در درمان CBT
در سال 2003 تعریفی از تکنیکهای زیر بنایی CBT ارائه شده است. CBT برای اختلالات اضطرابی کودکان دارای 2 فاز مرحله است.
1. آموزش مهارتها 2. کاربرد و اجرا
در طی مرحله آموزش مهارتها کودکان تکنیکهایی را برای ارزیابی تازه موقعیت استرس زا (تن آرامی)74 تشویش75 خود را یاد میگیرند. در مرحله کاربرد و اجرا یک موقعیت پریشانی76 آور فراهم میشود و کودکان به تدریج وارد این موقعیت میشوند این ورود از یک مرحله خفیف شروع به کار میکند و هر مرحلهای را که پشت سر میگذارد تشویق میشوند و وارد مرحله سختتر میشوند.
در سال (2006) جی جی وود77 الگوی تعامل والدین و فرزند را ارائه میداد در این الگو خانواده و فرزند مضطرب در تعامل با هم اضطراب را مهار میکردند. هدف این طرح بالا بردن تاثیر FCBT بوده است. پیش فرض وی این بوده که نوع شیوه فرزند پروری با اضطراب کودکان مرتبط است.
والدینی که مدام در کارهای کودکان مداخله میکنند، کارهایی که کودکان میتوانستند یا باید مستقل انجام میدادند خود به عهده میگرفتند زیر بنای ناقص را در کودکان خود ایجاد میکردند.
بین کودکان مدرسهای مداخله والدین حداقل در 3 حوزه میتواند ظهور کند کمک غیر ضروری در کارهای روزانه کودک مثل لباس پوشیدن، لوس کردنها، بچه گانه با کودک حرف زدن (مثل لغاتی که برای نوزاد به کار میرود) و هجوم به خلوت کودک (مثل باز کردن در اتاق کودک بدون در زدن) چنین والدینی در اضطراب کودکشان مشارکت دارند.
در برنامه FCBT والدین به طور مستقیم درگیر فرآیند درمان میشوند. در این کلاسها به والدین آموزش داده میشود که به جای کودکان تصمیم نگیرند بلکه به آنها حق انتخاب بدهند.
برای آنها وظایف خاص تعیین نمیکنند بلکه به آنها فرصت آزمایش و خطا داده میشود. کودکان خود تلاش میکنند و یاد میگیرند به جای انتقاد کردن از کارهای کودکان پاسخهای هیجانی آنها را میپذیرند.
در این سیستم به والدین آموزش داده میشود که رفتارهای شجاعانه کودکانشان را تشویق کنند. بسیاری از والدین سخت گیر (مداخله گر) وقتی میبینند فرزندشان مستقل عمل میکنند نگران میشوند. وقتی والدین به کودکان کمک کنند که مستقل عمل کنند به درمان آنها کمک کردهاند. آنها با شیوههای صحیح فرزند پروری میتوانند به سلامت خانواده و کودکانشان کمک کنند.
دارو درمانی
دارو درمانی برای درمان اختلالهای اضطرابی کودکان موثرند که شامل فلوکسيتين، فلووکسامین، سرترالین، پاروکسین، بتاپلکوکرها نظیر پروپرانول و نیز باسیپرون پاکسیل، بنزودیازپامها، زاناکس، لیبرویوم، میتوانند علائم جسمی اضطراب را کاهش دهند (چانسکی، 2008).
پیشنهاداتی برای والدین با کودکان مضطرب:
تاثیرات استرس زای زندگی به حد معقولی کنترل کنید حوادث استرس زای زندگی مثل تغییر مکان، طلاق و مرگ. بچهها باید یاد بگیرند که با چنین عوامل استرس زایی خودشان را وفق دهند والدین میتوانند با توجه کردن به نگرانیهای بچهها و ارائه الگوهای مثبت به کودک کمک کنند.
وقتی فهمیدید که کودکان با یک تغییر عمده مثل اسباب کشی یا ثبت نام در مدرسه جدید مواجه است او را برای تغییر مکان آماده کنید با ملاقاتهایی که، کم استرس زا هستند. به او کمک کنید که به محیط آشنا شود و با افرادی که با آنها روبرو خواهد شد دوست شود. عادات جدید را تمرین کنید و مراسمی جالب که برای کودک مانوس باشد برایش تدارک ببینید خرید وسایل مورد نیازش برای مدرسه جدید یا دکوراسیون جدید برای اتاقش میتواند به کودک کمک کند که به مساله جدید علاقمند شوند. اغلب والدین اضطراب را گهگاه تجربه میکنند خطر پذیری مثبت و استراتژیهای کنترل اضطراب را به درستی انجام دهید تا الگویی برای کودک خود باشید.
کودکان را تشویق کنید که ریسکی کم خطر را بپذیرند و با اضطراب مقابله کرده از پس آن برآیند و بدین طریق اعتماد به نفس بیشتری را پیدا کنید.
کودک را مجبور به مواجهه با یک ترس عمیق نکنید اینگونه ممکن است که اوضاع را بدتر کند از مجموعه تمرینهای درمانی استفاده کنید این بازیها اصول مواجهه با موقعیتهای ترس زا را به تدریج به کودک یاد میدهد. اغلب این بازیها در یک محیط امن و حامی صورت میگیرد. مرور زمان هم در این امر موثر است.
به نگرانی کودکتان گوش کنید و اجازه دهید که ببینید که شما دارید گامهایی را برمیدارید تا نیازهایشان را بشناسید. به آنها جایی میدهید و آنها را در نظر میگیرید. در طی مصاحبتتان میتوانید راه کارهایی عملی به او یاد دهید که با ترسهای غیر معقولش مقابله کند.
بدانید که اضطراب کودکان میتواند در رفتارهایی مثل خشم، کج خلقی، مبارزه طلبی، یا مدرسه گریزی نمود پیدا کند. ممکن است در ابتدا این را متوجه نشوید ولی باید اضطراب را به عنوان یک علت برای نمایش رفتارهای منفی از سوی کودک تلقی کنید.
گامهایی بردارید برای حفظ کودکتان از خطرات خشونت در خانه و جامعه. بزههای عاطفی، فیزیکی و جنسی آسیبهای غیر قابل جبرانی به کودک وارد میکند اگر این علائم را در خانه دیدید برای حفظ کودکتان تدبیر کنید. (كيم برلي، 2007)
تاثیر محیط و وراثت بر اضطراب کودکان
تالیا الی و همکاران (2008) با هدف بررسی این سوال که وراثت و محیط هر کدام چه قدر در اضطراب و افسردگی کودکان موثر است و کدام بیشتر موثر است؟ پژوهشی انجام دادهاند. تئوریهای روان شناسی تاثیر وراثت و محیط بر اضطراب و افسردگی کودکان را در یک ابهام نشان دادهاند آنها عبارات و جملات را 2 پهلو به کار بردهاند بنابراین نمیشود دقیقا فهمید کدام یک از این دو عامل بیشتر در اضطراب و افسردگی کودکان تاثیر دارند.
هاروی (2008) 300 کودک دوقلوی همسان 8 ساله تحقیق انجام دادهایم نتایج تحقیق نشان داد که ٪ 70-68 وابسته به محیط است هر چند وراثت و محیط هر دو در شکل گیری اضطراب و افسردگی کودک موثر است. لیکن تاثیر محیط به طور وسیعی بیشتر مشاهده شد.
تاثیر اضطراب بر تحصیل کودکان
پائولانیفاسی و همکاران (2008 ) با هدف بررسی تاثیر اضطراب و افسردگی کودکان بر فرایند خواندن و نوشتن کودکان تحقیقی انجام دادهاند آنها در پي یافتن پاسخ این سوال که 2 اختلال رفتاری اضطراب و افسردگی چه تاثیرات منفی بر مهارتهای ادبی خواندن و نوشتن دارند. مطالعهای بر دانش آموزان پایه سوم دبستان انجام گرفت (72) نفر، در حالیکه مطالعه روی دانش آموزان پایه اولی متمرکز شده بود (43 نفر) دو گروه از شرکت کنندگان از بین کودکان که در معرض خطر یا دارای اختلالات اضطراب و افسردگی بودند انتخاب شدند و یک گروه کنترل هم شرکت داده شدند. ارزیابی شامل مهارتهای کلامی و غیر کلامی و هوش منحصر (IQ) بود. نتایج تحقیق نشان داد که کودکان مضطرب و کودکان افسرده در املا و هیجی کردن غلطهای بیشتری نسبت به گروه کنترل که این دو اختلال را نداشتهاند لیکن در خواندن اختلاف معناداری بین دو گروه دیده میشود.
روش مشاوره گروهی
مشاوره گروهی که مستلزم ایجاد رابطهای عاطفی است. برای رسیدن به هدفها و مقاصد گوناگون و متعددی تشکیل میشود مهمترین عامل در تشکیل مشاوره گروهی تعیین هدفها و مقاصد گروه میباشد.
توصیه میشود به هنگام تشکیل مشاوره گروهی نوع مشکلات هر یک از اعضای شرکت کننده مبتلا مشخص گردد و درباره لزوم و ضرورت تشکیل گروه بررسیهای مقدماتی به عمل آید برای این کار معمولا انجام یک مصاحبه تشخیصی کوتاه مدت با هر یک از داوطلبان شرکت کننده در مشاوره گروهی لازم به نظر میرسد.
در مصاحبه تشخیصی قوانین اولیه گروه توصیف میشود و میزان آمادگی و پذیرش داوطلبان برای مشارکت در کارهای گروهی تعیین میگردد.
قوانین اساسی گروه
اینک بطور مختصر مطرح میگردند.
1. پس از تشکیل یک گروه تمام اعضا بدان تعلق دارند و قابل احترام هستند.
2. هر چیز برای هر فرد تا بدان حد اهمیت دارد که با نحوه تفکر، احساس که تابع احساسات درونی و تفکراتش است سازگار باشد.
3. هدف اولیه فرایند گروه آنست که اعضا با یکدیگر ارتباط و تماس برقرار کنند و هدفهای دیگر در درجات بعدی اهمیت قرار میگیرند.
4. هر فردی باید حتی الامکان احساسات واقعی خود را در گروه بروز دهد و درباره آن صحبت کند بروز احساسات واقعی و صداقت در گفتار ایجاد ارتباط و تماس بین اعضای گروه را تسریع میکند.
5. فرد در گروه باید درباره مشکلش بطور صادقانه صحبت کند زیرا گفتار منعکس کنندهی درون هستند موضوعی که در گروه بعنوان آغازگر بحث مطرح میشود باید پیگیری گردد و با
