
چه مقصد در اين نزول است و محتوا چيست و غايت اين كار چيست، او مىداند »263و از راه مراجعه به ایشان و سخنان گهر بارشان می توان به بطون قرآن رسید اما نگاهی به آیات و روایات زیر راه دیگری برای رسیدن به بطون قرآن پیش روی ما می گشاید .
الف ) « إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ »264 . ب ) « قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ »265
ج ) « كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُون »266 . د ) « إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً »267 .
هـ ) « اى معشر مردمان تدبر در ظواهر آيات قرآن نمائيد و تفكر در محكماتش فرمائيد »268 .
د ) پيغمبر( صلّى اللَّه عليه و آله) فرمود: فتنههايى كه مانند قطعههاى شب ظلمانى و تار است متوجه شما گرديده است. اصحاب عرض كردند: يا رسول اللَّه الحال كه اين فتنه به ما رو آورده و براى ما خطرناك است نجات ما در چيست؟ فرمود:
بر شما باد كه در خدمت قرآن باشيد، چون كسى كه قرآن را پيشواى خود قرار دهد و به دنبال راهنمايى آن برود او را به سوى بهشت رهبرى مىكند. و هر كه از آن پيشى گرفت و او را پشت سر خود قرار داد و به احكام آن پاىبند نباشد قرآن او را به سوى جهنم سوق مىدهد. و قرآن كريم دليل واضحى است براى پيمودن بهترين راهها كه راه بهشت باشد. كسى كه گفتار او از طريق قرآن باشد چنين كس راستگو است. و كسى كه در قضايا قرآن را حكم قرار دهد از روى عدالت حكم كرده است و كسى كه به قرآن متمسّك شود و او را دست آويز خود قرار دهد اجر و مزد و پاداش خوب به او مىدهند. و كسى كه در كارهايش پيرو قرآن باشد موفق مىشود و به هدف خود نائل مىگردد »269
ذ ) حضرت امير المؤمنين (ع )در مدح مؤمنى كه به قرآن عمل مىكند چنين فرموده: هميشه ملازم قرآن است قرآن را امام و پيشواى خود قرار داده و اختيار خود را به او داده و قرآن قائد و دليل اوست كه از هر طرف او مىرود آن مؤمن نيز به دنبال او حركت مىكند در جايى كه قرآن به او دستور دهد بار خود را فرود مىآورد و جايى را كه او معين كند و منزل و مسكن مىسازد و هيچ خيرى را وانمىگذارد مگر اين كه آن را قصد مىكند و هيچ منزلت و مقامى نيست مگر اين كه قصد آن مىكند270.
دعوت به تفکر و تعقل در مورد آیات الهی و بویژه آیات قرآن ، همراه با تقوای الهی که منجر به تمسک به قرآن و دنباله روی از قرآن در زندگی و نیل به قوه تشخیص حق از باطل می گردد ؛ همان دست یافتن به مراتبی از بطون قرآن کریم بوده که در اختیار همگان نمی باشد و انس بیشتر با کلام وحی مراتب ببیشتری از بطون قرآن را برای ما آشکار خواهد کرد امام خمینی با عنایت به همین مسئله خطاب به حجاج بیت الله الحرام می فرماید : « به زائران محترم تذكر مىدهم كه در اين مواقف معظمه و در طول سفر به مكه مكرمه و مدينه منوره، از انس با قرآن كريم، اين صحيفه الهى و كتاب هدايت، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده از بركات سرشار اين كتاب مقدس است. و از همين فرصت از تمامى علماى اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسى كه تِبْيان كُلِّ شَيْءٍ »271 است و صادر از مقام جمع الهى به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسمانى- الهى كه صورت عينى و كتبى جميع اسما و صفات و آيات و بينات است و از مقامات غيبى آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع « مَنْ خُوطِبَ بِهِ »272 از اسرار آن كسى آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياى عظام دريافت آن نمودهاند و به بركت مجاهدات و رياضتهاى قلبيه، خلص اهل معرفت به پرتوى از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهرهمند شدهاند و اكنون صورت كتبى آن، كه به لسان وحى بعد از نزول از مراحل و مراتب، بىكم و كاست و بدون يك حرف كم و زياد به دست ما افتاده است، خداى نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادى دور است لكن به اندازه علم و معرفت و استعدادهاى اهل معرفت و تحقيق در رشتههاى مختلف، به بيانها و زبانهاى متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لا يتناهاى عرفان الهى و بحر مواج كشف محمدى- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- بهرههايى بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان با بررسى رموزى كه خاص اين كتاب الهى است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته، براهين فلسفه الهى را كشف و حل كرده، در دسترس اهلش قرار دهند 273 . لذا با توجه به بیانات فوق قسمت دوم سؤال نیز پاسخ داده شد به این معنا که در زمان عدم حضور علنی ائمه در جامعه راه برای استفاده عملی از قرآن باز بوده و هرکس به فراخور تلطیف سر و ظرفیت روحی از این شراب ناب الهی سیراب گردد.
جواب سؤال دوم « چگونگی ارتباط بین ظهر و بطن قرآن کریم و اتحاد چند معنا ذیل یک لفظ » .
از آنجا که قرآن به زبان عربی مبین نازل شده و از الفاظ و عبارات بشری در بیان مقاصد خوبش بهره برده و در عرف عام نیز هر لفظ مبین و در بردارنده یک معنای خاص است لذا چگونه می شود که در الفاظ قرآنی همزمان چند معنا اراده شده باشد به عبارت دیگر در صورت اراده چند معنا از یک لفظ ، معیار در انتخاب مقصود کدام است ؟ ارتباط بین معانی مختلف را چگونه تشخیص دهیم و به کدام عمل کنیم ؟
اثبات وجود بطن برای قرآن کریم در بردارنده نکته ای است و آن اینکه بین قرآن کریم و دیگر کتب تفاوت وجود دارد و این خود یکی از وجوه اعجاز قرآن کریم است ، روایات فراوانی از جمله سه روایت ذیل بیانگر وجود تفاوت بین قرآن کریم و دیگر کتب است
الف ) « يَا جَابِر إِنَّ لِلقُرآنِ بَطنَاً وَ لِلبَطنِ بَطنَاً وَ لَهُ ظَهرَاً وَ لِلظَهرِ ظَهرَاً وَ لَيسَ شَيءٌ أَبعَد مِن عُقوُلِ الرِّجَالِ مِن تَفسِيرُ القُرآنِ وَ إنّ الآيَةَ يَنزِلُ أَوَلُهَا في شَيءٍ وَ آخِرُهَا في شَيءٍ وَ هُوَ كَلَامٌ مُتّصِلٌ يَتَصَرّفُ عَن وُجوُهٍ »274 .
ای جابر ! قرآن دارای باطن است و برای باطن آن هم باطنی است و قرآن دارای ظاهر است و برای ظاهر آن هم ظهری است . ای جابر چیزی از خرد و عقل مردم دورتر از تفسیر قرآن نیست ؛ زیرا آغاز یک آیه در مورد چیزی و پایان آن در باره چیزی دیگر است ؛ در حالی که قران کلامی به هم پیوسته و دارای وجوه معنایی است .
ب ) « فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوه »275 … قرآن احتمالات و توجيهات بسيار (از تأويل و تفسير و مراد باطنى و ظاهرى) در بر دارد .
ج ) « يا جابر إنّ للقرآن بطناً و للبطن بطناً و له ظهر و للظهر ظهر »276
اى جابر! براى قرآن بطنى است و براى بطن آن نيز بطنى است و براى آن ظاهرى است و براى ظاهر آن نيز ظاهرى است.
طبق سه روایت فوق قرآن متفاوت با کتب دست نوشته بشر است .
روایت اول : امام فرموده : قرآن دارای ظهر و بطن است و از دسترس عقل بشر عادی به دور است و یک آیه اول ، وسط و آخرش در بردارنده و بیان کننده مطالب مختلف و متفاوتی است و ضمن داشتن اتصال معنایی ، وجوه مختلفی را بیان می کند ویژگی فوق الذکر در مورد هیچ نوشته یا متن دیگری مصداق ندارد و به طور معمول هر نوشته دارای یک سیر منطقی بوده و پس از بیان مطالب نتیجه آن بیان می شود لیکن قرآن کریم ضمن در بر داشتن ویژگی فوق ، از آنجا که برای تبشیر و انذار جهت هدایت مردم آمده به فراخور حال و مقام به موضوع یا مسئله ای پرداخته و سپس به موضوعی دیگر و گاه در میان موضوعات به نحوی نتیجه را بیان کرده و گاه با ذکر یک مثال مطلب را ملموس نموده و یا بادعوت به تفکر و تعقل و عبرت گرفتن از سرنوشت گذشتگان سعی در بیدار نمودن وجدانهای خفته نموده و خلاصه قرآن اسلوبی منحصر به فرد دارد به همین خاطر عرب جاهلی نیز در صدر اسلام هنگام شنیدن آیات قرآن کاملا بهت زده و انگشت به دهان و بلغای به نام و مشهور آن زمان در مقابل اسلوب قرآن سر تعظیم فرود آوردند و عده ای نیز به خاطر تعصبی که داشتند از سر ناچاری به پیامبر بزرگوار اسلام نسبت سحر و جن زدگی و مانند آن دادند277زیرا این اسلوب سخن پردازی شیوه ای بدیع و بی سابقه بود . گفتگوی ابوجهل و ولید بن مغیره پیرامون محتویات قرآن مؤید سخن ماست « وليد بن مغيره يكى از شيوخ بزرگ عرب بود و اعراب در اختلافات خود براى داورى به وى رجوع ميكردند و همچنين اشعار خود را براى او ميخواندند هر كدام را كه وى اختيار مىكرد مورد توجه واقع مىشد. وليد بن مغيره فرزندان زيادى هم داشت كه هميشه در مكه بودند، و نيز ده غلام مالك بود كه در نزد هر كدام از آنان هزار دينار بود كه از براى وليد تجارت مىكردند، اين وليد از صاحبان قنطار بشمار مي رفت و قنطار پوست گاوى بود كه از طلا انباشته مىكردند.
وليد بن مغيره از جمله اشخاصى بود كه به حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله اذيت و آزار ميرسانيدند، و او عموى ابو جهل بن هشام بود، روزى به وى گفتند: يا ابا عبد الشمس اين كلماتى كه محمّد بر زبان جارى ميسازد چيست؟ آيا اينها سحر است و يا كهانت و يا خطبه ميباشند؟ گفت: اكنون مرا به حال خود واگذاريد تا سخنان او را بشنوم پس از اين، جريان را بشما بگويم.
هنگامى كه حضرت رسول در حجر نشسته بود وليد نزد آن جناب رفت و گفت يا محمّد از اشعار خود براى من بخوان، پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: كلمات من شعر نيست بلكه كلام خداوند است كه پيمبران خود را براى اظهار آنها مبعوث فرموده است، وليد گفت اينك براى من از آن كلمات قرائت كن.
حضرت رسول در اين هنگام «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ » را براى او قرائت كرد وليد موقعى كه كلمه «رحمان» را شنيد، حضرت را استهزاء نمود، و گفت تو مردم را بطرف شخصى كه اكنون در يمامه است و رحمان نام دارد دعوت ميكنى؟! پيغمبر فرمود: چنين نيست بلكه من مردم را بسوى خداوند كه رحمان و رحيم است مي خوانم حضرت خاتم النبيين صلى اللَّه عليه و آله بعد از اين مذاكرات سوره « حم سجده » را قرائت نمود، هنگامى كه به اين آيه شريفه رسيد : « فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ »278 وليد چون اين آيه را شنيد بدنش لرزيد و موهاى بدن و ريشش راست شد، پس از اين از جاى خود برخاست و به منزلش رفت، و ديگر بطرف قريش باز نگشت. در اين هنگام قريش گفتند: يا ابا حكم! عبد شمس هم از دين آباء و اجدادى خود دست كشيد، و به مذهب جديد گرائيد آيا نمىبينيد كه وى بطرف ما بازنگشت او قول محمد را قبول كرده و بمنزل خود رفته است، مشركين قريش از اين موضوع بسيار ناراحت گرديدند و غم و اندوهى آنها را فرا گرفت. ابو جهل هنگام صبح نزد وليد رفت و گفت: يا عم! تو ما را رسوا كردى و سر افكنده ساختى، وليد گفت: چرا؟ اى برادرزاده گفت: تو دين محمد را قبول كردهاى، وليد گفت: چنين نيست من بر دين پدران خود باقى هستم، و ليكن من كلامى شنيدم كه بدنم از آن بلرزه در آمد، ابو جهل گفت: آيا آن كلام شعر است؟
گفت: شعر نيست، ابو جهل گفت: آيا گفتار محمد خطبه است؟ وليد گفت: خطبه هم نيست، زيرا خطبه كلامى است كه بهم متصل است، ولى كلام محمد از هم پراكنده ميباشد، و بهم شباهتى ندارد، و بسيار شيرين و زيبا است. ابو جهل گفت: من خيال ميكنم كه كلمات او خطبه باشند، وليد پاسخ داد: خطبه نيستند، ابو جهل بار ديگر گفت: پس چيست؟ وليد گفت: مرا اندكى مهلت بده تا در اين باره بينديشم، چون روز ديگر شد گفتند: جواب ما را بگوئيد، وليد گفت بگوئيد كلام او سحر است، و دل مردم را مسحور ميكند »279 .
طبق روایت دوم که سخن امام علی (ع) در مورد قرآن کریم است قرآن دارای وجوه گوناگون متفاوتی است و طبق روایت سوم که از جابر نقل شده قرآن علاوه بر داشتن بطون مختلف دارای ظهر های مختلفی نیز می باشد بنا براین با توجه به روایات فوق الذکر قرآنی که مجموعه ای از ویژگیهای منحصر به فرد را داراست یکی دیگر از ویژگیهای آن نیز داشتن چند معنای مختلف ذیل یک لفظ می باشد به همین خاطر
