
معرفي شدند؛ گروهي از آنان نيز نزديكترين دوستان ايشان قلمداد شدهاند و اين مقايسه بيانگر اين است كه صرف قرارگرفتن در جرگهي غيرمسلماني دليلي بر دشمني نيست و عملكرد افراد جايگاه ايشان را تعيين میكند.
۴-۵-3- تسامح در پذیرش اسلام: حجیت ظواهر
در سیرهی پیامبر اکرم(ص) اعتراف ظاهری به اسلام حتی از روی ترس و مصلحت کافی و دارای حجیت است. در آیاتی از قرآن نیز به این امر تصریح شده است که ظاهر اسلام آورندگان در حجیت اسلام ایشان کافی است. مثلا، پیامبر پیشنهاد کشتن عبدالله ابن ابی را که از منافقین معروف بود بهجهت اقرار زبانی به اسلام رد کرد و حتی بههنگام بیماری بهعیادت او رفت و او را مورد تفقد قرار داد. ایشان همچنین اسامه را بهجهت کشتن فردی که صرفا لاالهالاالله گفته بود سرزنش کرد و صحابه را از آزاررسانی به اقرارکنندگان زبانی اسلام تحذیر نمود.1133
اهتمام یاران پیامبر به قتل منافقان در پی سوء قصد به جان پیامبر و اصرار پیامبر بر اتکاء به ظواهر مسلمانی ایشان از دیگر نمونههای عملی رفتار پیامبر در این مورد است.1134 در آیاتی از قرآن نیز خطاب به پیامبر آمده است که در حق مسلمانان سست ایمان دعا کند چرا که ایمان مایهی آرامش دل ایشان است و این خود نمایانگر پذیرش اسلام زبانی ایشان است.1135 پیامبر به زیدبن حارثه در مورد سختگیری او در اسلام آوردن یکی از افراد تذکر داد. حجیت اقرار زبانی در سیرهی پیامبر در ماجرای اصیرم نیز بهچشم میخورد. اصیرم فردی بود که تا صبح روز احد مسلمان نبود و ناگاه مسلمان شد و بدون این که حتی یک نماز بخواند شهید شد و پیامبر در مورد او فرمود اهل بهشت است.1136
تسامح در انجام اعمال دین در مورد تازه مسلمانان و افرادی که صرفا اقرار زبانی کرده بودند نیز بهچشم میخورد. عثمانبن ابیالعاص میگوید: هنگامی که رسول خدا میخواست مرا بهسوی قبیلهی ثقیف بفرستد آخرین وصیتش این بود که نماز را زود بخوان و آن را سریع انجام بده و مراعات حال ناتوانترین افراد را بکن زیرا در میان ایشان پیرمرد و خردسال و ناتوان و اشخاصی که گرفتاری دارند وجود دارد.1137
7-6- طبقهبنديهاي مختلف غیرمسلمانان و ضرورت موضعگيريهاي مختلف درباره ايشان
همچنانکه در جغرافیای ارتباطی مومنان توضیح داده شد، مخاطبان مومنان در ارتباطات میانفرهنگی هم از نظر اعتقادی و مذهبی و هم از نظر پایبندی به آموزههای اعتقادی خودشان بسیار متنوعاند و نمیتوان همه آنها را بهیک چِشم نگریست. چنانچه با مسامحه، اهل تسنن را در قلمرو ارتباطات میانفرهنگی بهشمار آوریم، بخشقابل توجهی از مخاطبان را شامل میشوند که دارای اشتراکات زیادی با شیعیان دارند. نحوه تعامل با این افراد بهطور حتم با کسانی که مسلمان نیستند، متفاوت خواهد بود. رابطه شیعیان با اهل تسنن رابطة دو برادری است که دارای اختلافات مذهبی و عقیدتی پیدا کردهاند. بنظر میرسد در خصوص تعامل با این گونه افراد، هیچ حد و مرزی وجود ندارد و دستکم این است قاعده نفی سبیل در مورد این طیف اجرا نمیشود. اهل کتاب هم تنها از ایننظر که مسلمان نیستند در یک قلمرو قرار میگیرند. اما همه آنها یکدست نیستند. این امر در قرآن کریم با تعبیر «لَيْسُواْ سَوَاء مِّنْ أَهْلِالْكِتَابِ» آمده است. قرآن کریم در آیات ۷۵، ۱۱۳ و ۱۱۴، آلعمران با صراحت تمام به این مهم اشاره میکند.1138 آیاتی از این نمونه را که حاوی نکاتی ارزشمند در معرفی انسانهای مومن اهل کتاب میباشند، میتوان بیانگر مبانی ارتباطی با ایشان دانست. از جمله این که: الف) باید کمال را از هر طایفه و گروهی پذیرفت و در کنار انتقادها، از بیان کمالات آنها غافل نشد؛ ب) باید به انسانهای باورمند به ادیان توحیدی به دید احترام نگریست و با بیان ویژگیهای مثبت آنها، مقدمات هدایت کامل را فراهم آورد و ج) باید با اعتراف نمودن به کمالات بزرگان هر قوم، مقدمات جذب آنها را بهسوی حقیقت فراهم ساخت.1139 و در آیه ۱۹۹ از اهل کتابی که حاضر نمیشوند آیات خداوند به هر قیمتی بفروشند تجلیل و قدرشناسی میکند. البته بهعقيده برخي این آیه در مورد نجاشي زمامدار رعيتپرور حبشه نازل گرديده است؛ و بهطور كلي مفهوم آن وسيع و قابل تعميم است. در ماه رجب سال نهم هجري كه خبر درگذشت نجاشي به پيامبر رسيد پيامبر به مسلمانان فرمود: نجاشي يكي از برادران شما در خارج از سرزمين حجاز از دنيا رفته است؛ حاضر شويد تا بهپاس خدماتي كه در حق مسلمانان كرده است بر او نماز گذاريم. ايشان به اتفاق مسلمانان به قبرستان بقيع رفتند و از دور بر وي نماز گذاشتند و براي او طلب آمرزش كردند و به ياران خود دستور دادند آنها نيز چنين كنند. منافقان گفتند: محمد بر مرد كافري كه هرگز نديده است نماز ميگذارد و حال آنكه آيين او را نپذيرفته است و آيه فوق در جواب منافقان نازل شد.1140
از سایر ویژگیهای برخی از اهل کتاب میتوان به سبقت در خیر،1141 امر بهمعروف و نهی از منکر،1142، خشوع در برابر خدا،1143 میانهروی،1144 دوستی و محبت نسبت به مسلمانان،1145 اشاره کرد.1146
تجویز ازدواج با اهل کتاب، حلال شمردن طعام اهل کتاب و جواز روابط اقتصادی با غیر اهل حرب در سطح فردی،1147 سه شاخص مهم تفاوت اهل کتاب با سایر1148 غیرمسلمانان است. قرآن کریم از سویی در خصوص ازدواج مرد مسلمان با زنان پاکدامن اهل کتاب تصریح دارد.1149 و از سوی دیگر با پیوند طعام اهل کتاب به حلال بودن همه طیبات در آیه ۵ مائده، حلال بودن طعام آنها را گوشزد میکند. «پیوند جمله «أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ» به جمله «وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ» از باب پیوند چیز منطقی به امر مشکوک است تا اضطراب و تردد شنوده برطرف شود… گویا در ابتدا مومنین پس از سختگیری کاملی که در معاشرت و ارتباط با اهل کتاب از شرع دیده بودند درباره حلال بودن غذای اهل کتاب دچار اضطراب و تردد شده بودند. برای رفع این جریان، «حلال بودن» بهطور کلی به «طعام» ضمیمه شد تا مسلمین بفهمند غذای آنان هم از نوع سایر طیبات است و بدین وسیله آرامش یابند.1150 این حکم هنگامی صادر گردیده است که پایهها و ارکان نظام اسلامی استوار بود و مسلمانان در روابط اجتماعی خویش با اهل کتاب روابط اجتماعی گستردهای داشتند. طبیعی است که پذیرفتن اصل ارتباط و تعامل با اعتقاد به نجاست طرف مقابل، از ابتدا محکوم بهشکست بوده و پذیرفتنی نیست».
7-6-1- اهل کتاب و کفار غیرحربی
7-6-1-1- طهارت اهل كتاب و آثار مترتب بر آن
گروهي از فقها معتقدند كه اهل كتاب در ذات طاهرند1151 و اگر در مواردي از نجاست ايشان بحث میشود منظور نجاست عرضي ايشان است كه در اثر مجاورت با نجاساتي چون شراب و سگ و خوک حادث ميشود. استناد اين گروه از فقها بيشتر به آيه ۵ سوره مائده است1152 كه طعام اهل كتاب را براي مسلمانان حلال كرده است.1153 گروه ديگر اهل كتاب را داراي نجاست ذاتي میدانند و معتقدند نجاست آنها با شستشو و رفع عين نجس برطرف نمیگردد. استناد اين گروه نيز آيهای است كه مشركين را نجس قلمداد كرده و آنان را از ورود به مسجد منع نموده است.1154
روايات بسياري از هر دو گروه در اثبات ديدگاهشان ارائه شده است؛ لكن ديدگاه قائلين به طهارت ذاتي شايعتر و منطقيتر بهنظر میرسد.
در حديثی امام كاظم علیهالسلام در پاسخ به این سوال که، «اگر يهودي يا نصراني دستش را در ظرف آب كر فرو برد آيا میتوان از آن آب براي نماز وضو گرفت؟ فرمودند: خير، مگر در موارد اضطراري»!1155 از اين حديث استنباط میشود كه امام چنان آبي را نجس نمیدانستند زيرا در موارد اضطراري نيز نمیتوان با آب نجس وضو گرفت و بايد تيمم كرد و اين حكم بيانگر احتياط در مورد نجاستهاي احتمالي و عرضي اهل كتاب است. در حديث ديگري از امام كاظم پرسيدند: اگر مسيحي و يهودي از ظرفي آب بخورند آيا میتوان از آن آب خورد؟ فرمودند: اشكالي ندارد.1156 بيشتر فقها نماز خواندن در معابد يهوديان و مسيحيان را جايز میدانند و معتقدند اگر يقين به نجاست معبد حاصل نشده باشد تطهير معبد جهت انجام فريضه واجب نيست.1157
آخوند خراساني در اللمعات النيره مینويسد: حتي اگر بپذيريم كه نهي از همغذايي و مصافحه با اهل كتاب در روايات دال بر پاك نبودن آنهاست، ولي از روايات مزبور نمیتوان فهميد كه اين ناپاكي براي آنها ذاتي و عيني است يا عرضي؛ و بههمين جهت در احاديثي كه در برابر اين روايات وجود دارد آمده است كه اگر آنان گوشت خوك نخورند همغذايي با آنها اشكالي ندارد. در روايت است كه فردي به امام رضا ع گفت: خدمتكار خانهي شما يك مسيحي است. امام پاسخ داد: اشكالي ندارد، دستهايش را ميشويد.1158
آخوند خراساني همچنين در اثبات ديدگاه كساني كه قائل به طهارت اهل كتابند دلايل زير را ارائه میدهد.
1. تغذيه كودكان مسلمان از شير دايگان غيرمسلمان جايز است.1159
2. مواردي كه غير مسلمان بايد ميت مسلمان را غسل دهد.1160
3. استفاده از غذاهايي كه در جنگ با غيرمسلمانان محارب به غنيمت گرفته میشود جايز است.1161
4. ازدواج با زنان اهل كتاب جايز است.1162
5. تعهدات غيرمسلمانان براي پذيرايي از مسلمانان1163
6. حضور پياپي اهل کتاب در مسجدالنبي براي گفتگو با معصومين1164
7. حضور بردگان غيرمسلمان در ميان خانوادههاي مسلمان1165
8. ازدواج غيرمسلمانان و احكام مربوط به آن
زﮐﺮﯾﺎ ﺑﻦ اﺑﺮاﻫﯿﻢ ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮده ﮐﻪ ﺑﺮ اﻣﺎم ﺻﺎدق(ع) وارد ﺷﺪم و ﻋﺮض ﻧﻤﻮدم: ﻣـﻦ از اﻫـﻞ ﮐﺘﺎب ﺑﻮدهام و ﻣﺴﻠﻤﺎن ﺷﺪهام و ﻫﻨﻮز ﺧﺎﻧﻮادهام ﻧﺼﺮاﻧﯽاﻧﺪ. ﻣﻦ ﺑﺎ آﻧﻬﺎ در ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻪ زﻧـﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﻨﻢ آﯾﺎ ﻣﯽﺗﻮاﻧﻢ ﺑﺎ آﻧﻬﺎ و از ﻃﻌﺎم آﻧﻬﺎ ﺑﺨﻮرم؟ اﻣﺎم ﻓﺮﻣﻮد: آﯾﺎ ﮔﻮﺷﺖ ﺧﻮک ﻣـﯽﺧﻮرﻧـﺪ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﻧﺨﯿﺮ وﻟﯽ ﺷﺮاب ﻣﯽﻧﻮﺷﻨﺪ. اﻣﺎم ﻓﺮﻣﻮد: «ﻫﯿﭻ اﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪارد، ﺑﺎ آﻧﻬـﺎ ﺑﺨـﻮر و ﺑﻨـﻮش».1166 علامه مجلسي در ذيل اين روايت مينويسد: اين كه امام بهوي فرمود: همغذايي با بستگان غيرمسلمانش جايز است دليل بر آن است كه مسيحيان ذاتا پاكاند و ناپاك شدن آنها بر اثر آلوده شدن به نجاسات است.1167
محمدحسن زمانی در بیان دلایل طهارت اهلکتاب مینویسد: «با توجه به اينكه خداوند در اين آيه 5 سوره مائده طعام اهل كتاب را براى مؤمنان حلال فرموده است و لفظ «طعام» به شهادت كتب لغت و فهم عرف بهمعناى هرگونهخوردنى مىباشد و شامل غذاهاى پخته شده هم مىشود، اين آيه بر حلال بودن غذاهاى پختهشده بهدست اهلكتاب براى مؤمنان دلالت مىكند و چون شستن ظرف و طبخ غذا، حتى نان – مخصوصا در آن زمان – معمولا با مباشرت دست بودهاست، اگر بدن اهل كتاب ذاتا نجس شرعى باشد، مطمئنا همه غذاهاى پخته شده و ظرفهاى آنان نيز نجس و خوردن آن غذاها حرام مىباشد. پس حلال شمردن غذاهاى پختهشده اهل كتاب براى مسلمانان، مستلزم پاك دانستن آن غذاها و ظرفها و پاك دانستن دستها و بدن آنان است، و اگر بدن و دستهاى اهل كتاب ذاتا نجس شرعى باشد كه طبعا ظروف غذا و تمام غذاهاى پخته شده بهدست آنان نيز نجس مىشود، ديگر تشريع حليت طعام و غذاهاى اهل كتاب براى اهل ايمان، بىاساس و بدون فايده مهم خواهد بود؛ زيرا از ظاهر اين آيه شريفه چنين بر مىآيد كه غرض از اين تشريع، امكان بهرهمندى مسلمانان از غذاهاى اهل كتاب و تسهيل امر بر مسلمانان بهسبب رفت و آمد و معاشرت با يهوديان و مسيحيان، و نيز ممتاز دانستن پيروان اديان آسمانى، در مقابل مشركان و بتپرستان است.»1168
بهطور کلی، نگره قرآن به اهل كتاب و ديگر شرايع اينگونه است كه آنان را با همه كاستيها در آموزهها و رفتارها گاه بهجهت اعمال و رفتار پسنديدهاي كه از خود بروز ميدهند، ميستايد و درباره ايشان ميفرمايد: «همه اهل كتاب يكسان نيستند. از ميان آنان كساني درستكردارند كه آيات الهي را در دل شب ميخوانند و سر به سجده مينهند و به خدا و روز قيامت ايمان دارند و بهكار پسنديده فرمان ميدهند و از كار ناپسند باز ميدارند و در كارهاي نيك شتاب ميكنند و آنان از صالحان و شايستگان هستند.»1169
در حقيقت در ميان اهل كتاب كساني هستند
