
فراهم آوردن امکان و فرصت مناسب باید عکس العملهای اعضا در قبال موضوع طرح شده مورد بررسی قرار گیرد.
6. گفتار و مباحث جلسه گروهی باید محرمانه تلقی شود.
7. تمام اعضا باید در تصمیم گیریها دخالت موثر داشته باشند.
8. هر عضو مشاوره گروهی باید بداند که شرکت منظم و به موقع در جلسه گروهی لازم و ضروری است و تا زمانی که گروه به هدفهای تعیین شده نایل نیامده هیچ فردی نباید جلسات مشاوره گروهی را ترک کند.
9. چنانچه مشاور در موقعیتی خروج یکی از اعضای گروه را به اصلاح گروه و به نفع خود فرد تشخیص دهد مجاز است از آن فرد بخواهد موقتا جلسه گروه را ترک کند و عضو مورد نظر باید از جلسه گروه خارج شود.
10. هر عضو گروه موظف است قبل از تشکیل جلسات مشاوره گروهی مشاور را از عامل و یا عواملی که به نوعی مانع از شرکت فعالانهاش در گروه میگردند مطلع سازد.
11. هر عضو گروه باید بپذیرد که ممکن است به هنگام ضرورت تحت مشاوره انفرادی نیز قرار گیرد (شفیع آبادی، 1375).
آغاز فعالیت گروهی از اهمیت خاصی برخوردار است و مشاور نقش اصلی را برعهده دارد آغاز مشاوره گروهی در اولین جلسه چندین روش انجام میگیرد یکی از روشهای آنکه مشاور بحث مختصری را درباره هدفها و روشهای کار گروه شروع میکند و از اعضای گروه میخواهد تا در آن زمینهها اظهارنظر کنند مشاور همچنین ممکن است برخی از قوانین اولیه و اساسی گروه را مطرح سازد و اعضا را در جریان آن قرار دهد. در روش سوم از کجا یک اعضا خواسته میشود تا خود را به دیگر اعضای گروه مصرفی کند. مشاور میتواند هر روشی را که صلاح میداند و مفید تشخیص میدهد برای آغاز و ادامه بحث گروه در پیش گیرد. (شفیع آبادی، 1375).
روش دیگر برای شروع جلسه مشاوره گروهی استفاده از تکنیک صندلی داغ است بدین صورت که یکی از اعضا گروه بوصرت داوطلب بر روی صندلی در وسط گروه مینشیند بقیه اعضا باید سوالات خود را نسبت او مطرح کنند در اینجا شخصی که بر روی صندلی داغ نشسته است نباید بلافاصله پاسخ دهد بلکه باید به تمام سوالات اعضا گوش کند و بعد از اتمام سوالات یکی یکی به سوالات آنان پاسخ میدهد بدین صورت کار گروه شروع میشود و ادامه مییابد.(شفیع آبادی، 1375)
فرايند مشاوره گروهي به شيوه شناختي رفتاري
مشاوره درگروه سالها به عنوان روشي مؤثردر كمك به افراد براي روشن ساختن ابهامها و نگرانيها و يادگيري شيوه مؤثر انجام كارشناخته شده است . اين عمل با حضور چند نفر كه تجارب گرانبهاي مشتركشان را ،يكديگر در ميان ميگذارند ، تسهيل ميگردد. محيط گروهي بر عكس رابطهي دو نفري مشاور – مراجع ، محيطي غني براي يادگيري انواع مختلفي از رفتارهاست. موقعيت گروهي تقريباً بسياري از «تجربههاي زندگي واقعي » را نشان ميدهد . و كمك ميكند كه افراد آموختههاي خود را در گروه به زندگي روزانه و واقعي خود انتقال دهند . به اين ترتيب گروه به عنوان يك آزمايشگاه براي يادگيري در يك زمان و مكان معين و فرصت براي مشاهده كردن و دريافت اطلاعات و آگاهي در مورد اعمال معيني ، به كار گرفته ميشود .
نظريه منطقي – عاطفي – رفتاري به اعتقاد بسياري از صاحب نظران ( دابسون78 و بلاك79 ، 1988) نخستين و مهمـترين نمونه رويكرد شناختي رفتاري است كه در سالها بعد توسط مايكن بام به عنوان درمان شناختي رفتاري توسعه يافت .
درمان شناختي – رفتاري اساساً به عنوان يك الگوي آموزشي مورد استفاده قرار ميگيرد . در نتيجه همانند بيشتر آموزشها در جلسات گروهي و فردي هر دو قابل اجراست . علاوه بر آن هر چند بيشتر در گروههاي كوچك 8 تا 13 نفري نفري هفتهاي يك بارانجام شود . ولي در گروههاي بزرگ مانند يك كلاس درس( 20تا 30 نفر ) يا كارگاه عمومي بيش از 100 نفر هم كاملاً قابل اجرا خواهد بود .
ابعاد گروهي اين رويكرد قابل ضبط ديداري و شنيداري است و از طريق ضبط كاست و ويدئو ، فيلم نوارهاي تلويزيوني و برنامه زنده راديويي و تلويزيوني ، كتاب شناسي ، برنامه آموزشي و ديگر اشكال ارائه رسانهاي قابل آموزش است . و به مراتب بيشتر از روشهاي ديگر گروه – مدار است .
گروه درماني معمولاً در دو شكل اساسي صورت ميگيرد.
1- گروههاي كوچك كه شامل 6 تا 13نفر عضو است كه هفتهاي يك بار ملاقات دارند و به بحث مشكلات عاطفي خود ميپردازند .
2- گروههاي بزرگ كه در آن گروه شامل 20 ، 50 ، 100 يا حتي تعداد بيشتر كه با برنامهاي منظم يا بطور نامنظم گردهم ميآيند و به بحث درباره مشكلات عاطفي خود ميپردازند .
اهداف درماني گروه درماني به شيوه شناختي رفتاري
هدف روان درماني گروهي اين رويكرد قطعاً از بين بردن نشانههاي مشكل است اما مهمتر از آن اين است كه هر يك از اعضاء به يك تغيير عميق فلسفي در خود برسند يعني واقعيت را ،هر چند هم دوست ندارند بپذيرند . افكار جادويي خود را دوربريزند و از به كار بردن تعبيرهايي مانند وحشتناك يا فاجعه آميز براي مشكلات و ناكاميهاي زندگي خود براي هميشه پرهيز كنند .خود و ديگران را به عنوان انسان خطا پذير نه انسان برتر يا « مادون انسان » بپذيرند .
– از آنجا كه اصل و جوهر اين رويكرد كمك به فرد در پذيرش وجود يك واقعيت تلخ و تلاش در جهت تقصير آن است . همه اعضاي گروه تشويق ميشوند با كمال گرايي و ديكتاتورمآبي يكديگر مقابله كنند ؛ همه اعضا ياد ميگيرند و يا منطق استدلال افكار بيمار و مختل هر يك از اعضا را مورد تجزيه و تحليل قرار دهند .
– معمولاً درمانگر به شدت فعال ، چالشگر ،رو در رو ومستقيم عمل ميكند و خود پيوسته الگويي از افكار منطقي و عواطف مناسب ارائه داده ، و روش علمي منطقي- تجربي را به اعضاي گروه ياد ميدهد تا آنان اين روش را به طور كارآمد در زندگي شخصي و عاطفي خود به كار برند .
– درمانگر و گروه هر دو به طور مداوم تكاليف فعاليت مداري را براي اعضاي گروه تعيين كنند برخي از اين تكاليف مثل ( صحبت كردن در گروه ) درجلسهي گروهي و بعضي از تكاليف ( مانند برقراري تماسهاي اجتماعي ) خارج از گروه انجام شده وگزارش آن در جلسهي بعد به گروه ارائه ميشود .اين تكاليف زماني مؤثرتر خواهد بود كه گروه و نه صرفاً شخص درمانگر آن را مشخص كند .
– رويكرد منطقي- عاطفي – رفتاري شامل تعداد زيادي ايفاي نقش و روشهاي تغيير رفتار مانند جرأت آموزي ، ريسك پذيري و تمرينهاي رفتاري است ، كه هر چند در جلسات فردي قابل اجراست . ولي در گروه به مراتب موثرتر خواهد بود . بنابراين اگر عضوي از گفتن اينكه راجع به رفتارش چگونه فكر ميكند ترس وواهمه دارد ، تشويق ميشود اين كار را در گروه و يا ديگر اعضا انجام دهد .
– گروه همانند يك نوع آزمايشگاه ترتيب داده ميشود كه در آن عواطف ژستها و حركات و رفتار را ميتوان به جاي آنكه از طريق گزارش مراجع به دست آورد مستقيماً مشاهده كرد افراد عصبي يا مضطرب ، كه در يك رابطهي دوتايي ، درمانگر ممكن است احساسات خود را مخفي نگاه دارند . در گروه به دليل تعامل با چند نفر ديگر به آساني ماسك خود را كنار ميزند .
– دراين رويكرد مراجع اغلب فرمهاي گزارش تكاليف خود را تكميل كرده به درمانگر تحويل ميدهد . درجلسات گروهي چند نمونه تكليف خوانده و تصحيح ميشود تا همهي اعضاي گروه ملاحظه كنند چه پيامدهاي عاطفي آشفتهاي تجربه شده است چه رويدادهاي فعال كنندهاي رخ داده است ، (A)چه باورهاي منطقي يا غير منطقيبه فرد جهت داده است . (B) چه نوع بحث و جدل موثري صورت گرفته است .(D) تا باورهاي غير منطقي را كه منجر به پيامدهاي متناقض گرديده است ، به حداقل برسانند يا از بين ببرند . با شنيدن مشكلات اصلي هر يك از اعضاء و نمونه مقابله با آن در گزارش تكليف به گروه كمك ميشود تا از اين گزارشها مؤثرتربهره ببرند .
– هر يك از اعضاء بازخوردهاي با ارزشي از گروه دريافت ميكنند تا به كاركرد بد و نامطلوب خود و اينكه احتمالاً چه گفتار احمقانهاي با خود در حين كاركردش داشته است پي ببرند . او ياد ميگيرد با مشاهده و گوش دادن به ديگران به آنها بازخورد بدهد و تمرين كند افكار غير منطقي را از ذهن ديگران دور سازد؛ و درنتيجه آگاهانه و ناآگاهانه افكار غير منطقي متناقض را كنار بگذارد .
– يكي از اهداف اساسي در اين رويكرد درجلسات گروهي آن است كه اعضا در معرض دامنهي وسيعي ازراههاي حل مشكلات قرار ميگيرند زيرا علاوه بر راههاي پيشنهادي درمانگر ، اعضاء نيز راهحلهاي به نظرشان ميرسد و معمولاً تعدادي از اعضاء بر مفيد بودن نظرشان نيز اصرار ميورزند و معمولاً اين راهها بيش ازآن چيزي است كه در جلسات فردي، مراجعان دريافت ميكنند .
– طرح مشكلات شخصي در حضور گروهي از افراد به خود خود ميتواند براي مراجع جنبه درماني داشته باشد . به ويژه اگر فرد كمرو باشد اين نوع خود افشايي ممكن است مفيدترين تجربه و ريسك پذيري در مراجع باشد . درمانگر پيوسته تأكيد ميكند كه خود افشايي افراد در گروه با حمله و انتقاد كمتري مواجه است و حتي اگر هم مورد مخالفت و تمسخر اعضاء قرار گيرد فرد اين تجربه را هرگز وحشتناك و فاجعه تعبير نميكند .
گر چه مشكلات رواني فرد ريشه در دوران كودكي او دارد ، ولي نظام باورهاي فرد نخستين ومهمترين علت اختلالات فرد در زمان حال است . گفتگوي دروني در رفتار فرد نقش كليدي دارد مراجعان ميشوند تا به بررسي پيش فرضهاي غلط و مفهوم سازيهاي نادرست خود بپردازند . درمان منطقي ، عاطفي ، رفتاري يك الگوي آموزشي روان شناختي و يك فرايند يادگيري است . كه شامل كسب مهارتهاي جديد و تمرين آنها به يادگيري راههاي تازه انديشيدن و در نتيجه مقابله موثرتر با مشكلات است. ( نوابي نژاد ، 1383)
تحقیقات انجام گرفته در داخل و خارج کشور
تحقيقاتي كه در خارج ايران انجام گرفته حاكي از موثر بودن شيوه شناختي رفتاري دركاهش اضطراب كودكان بوده است كه به چند مورد آن اشاره ميكنيم .
ژولیت لیبر80 و بریجیت ون ویدفلت 81 (2008) تحقیقی با هدف مقایسه درمان به شیوه شناختی رفتاری به صورت گروهی و انفرادی کودکان 12-8 ساله انجام دادهاند.
کودکان 12-8 سالهای را که به کلینک مراجعه کرده بودند و با اضطرابهایی، اضطراب جدایی82 52 نفر، اختلال اضطراب83 عمومی 22 نفر، فوبیای ویژه 16 نفر، به طور تصادفی به دو دسته تقسیم شدند دسته اول به صورت انفرادی (62) نفر دسته دوم به صورت گروه 62 نفر تحت درمان قرار گرفتند هر دو گروه تحت درمان به شیوه شناختی رفتاری CBT قرار گرفتند و پس از دوره درمان تحلیلهای آماری صورت گرفت تحلیلهای استفاده شده شامل خی دو84 و تحلیل رگرسیون بودهاند نتايج بدست آمده 48٪ از کودکان در گروه انفرادی در مقابل 41٪ کودکان به صورت گروهی آموزش دیده بودند، از هر نوع اختلال اضطرابی رها شده بودند در پس آزمون 62٪ در مقابل 54٪ از اختلالات اضطراب که در ابتدای عمل داشتند رها شده بودند. تحلیل رگرسیون نشان داد که تفاوت معنی دار در نتایج درمان فردی و گروهی وجود ندارد. نتیجه: کودکان به هر دو شیوه درمان شناختی رفتاری انفرادی و گروهی درمان میشدند انتخاب شیوه درمان به صورت گروهی و انفرادی وابسته به ملاحظات عملی نظیر منابع درمان تعداد مراجعان و نظر کودکان و اولیا دارد.
فیلیپ کندال85 و همکاران (2008) با هدف مقایسه تاثیر مشاوره به شیوه شناختی رفتاری و آموزش خانواده بر کاهش اضطراب کودکان 14-7 ساله تحقیقی انجام دادند.
تحقیق آنها یک تحقیق آزمایشی کلینکی بوده است این پژوهش تاثیر نسبی درمان شناختی رفتاری کودک (ICBT)86 درمان شناختی رفتاری خانواده (FCBT)87 و یک فعالیت آموزش حمایت و توجه دهی به خانواده (FESA)88 برای درمان اختلال اضطراب کودکان 14-7 ساله نمونه مورد بررسی شامل 161 کودک که 44٪ دختر و 56٪ پسر بودهاند که دارای اختلال اضطراب جدایی و ترس مفرط (فوبی) یا اختلال اضطراب تعمیم یافته بودهاند.
والدینشان نیز در درمان مشارکت داده شدند تحلیل آماری خی دو صورت گرفت و نتایج تحقیق نشان داد که در پس آزمون که پس از دوره آموزشی انجام گرفت به پس آزمون که یک سال پس از آموزش گرفته شد گزارش خود کودکان و والدینشان و معلمین وضعیت کودکان در همه
