
نيز سبب میشود که بيگانگان انگيزهي ارتباط را از دست بدهند.
لازمه مديريت اضطراب، آگاهي است. هنگامي که بيگانگان بهطور خودکار به برقراري ارتباط دست ميزنند با استفاده از چارچوبهاي ارجاع خود به پيشبيني رفتار ميزبان ميپردازند اما هنگامي که آگاه باشند پذيراي دريافت اطلاعات جديد هستند.
2-۳-۷- نظريه جامعه ارتباطات بينقومي316
کيم از نظريهي سيستمهاي عمومي بهعنوان چارچوب سازماندهنده استفاده ميکند. طرح او شامل مجموعهاي متشکل از چهار دايره است:
جنبههاي گوناگون رمزگذاري و رمزگشايي را با پيوستار رفتاري پيوندجويانه و غيرپيوندجويانه توضيح ميدهد. هرچه رفتار بهسر پيوندجويانه پیوستار نزديک ميشود تفاهم و همکاري متقابل افزايش مييابد و در سر ديگر سوء تفاهم و رقابت گسترش مييابد.
کيم به بررسي ارتباطگر بر حسب خصوصيات روانشناختي نسبتا پايدار317 پرداخته و عواملي مانند ساختارهاي شناختي، سوگيريهاي گروهي و مفاهيم مربوطه(هويت بينفرهنگي و شمول اخلاقي) را وارد بحث ميکند.
او موقعيت را آنگونه که توسط محيط فيزيکي تعريف شده درنظر ميگيرد. ناهمگني بينقومي، برجستگي بينقومي و اهداف تعامل را از عوامل مهم موقعيت برميشمارد. محيط شامل نيروهاي ملي و بينالمللي هستند که بر ارتباطات بينقومي نظير انصاف نهادي و تماس بينقومي موثرند.
ميتوان از اين مدل استنتاج کرد که با تغيير برخي شرايط موجود در محيط، ميتوان رفتارهاي ارتباطي پيوندجويانه را تسهيل کرد.
2-۳-۸- هويت فرهنگي از کولير و توماس318
هويت فرهنگي يک نظريهي تفسيري درباره نحوه مديريت هويتهاي فرهنگي در تعاملات بينفرهنگي ارائه ميدهد که شامل شش فرض، پنج اصل و يک قضيه است.
فرضها
1. افراد به مذاکره درباره هويتهاي چندگانه در گفتمان ميپردازند.
2. ارتباطات بينفرهنگي بهواسطه فرض گفتماني و ابراز هويتهاي فرهنگي گوناگون رخ ميدهد.
3. توانايي ارتباطات بينفرهنگي شامل مديريت معاني بهگونهاي منسجم با تبعيت از قواعد (مناسب) و پيامدهايي که مثبتاند (موثر) است.
4. توانايي ارتباطات بينفرهنگي شامل مذاکره بر سر معاني مشترک، قواعد و پيامدهاي مثبت است.
5. توانايي ارتباطات بين فرهنگي شامل اعتبار بخشيدن به هويتهاي فرهنگ است.
6. هويتهاي فرهنگي بهعنوان تابعي از قلمرو(مثلا هويتهاي عام چگونه هستند)، برجستگي (هويتهاي هم چگونه هستند) و شدت (هويتها با چه شدتي بهديگران انتقال داده ميشوند) است
پنج اصل:
1. هرچه هنجارها و معاني در گفتمان تفاوت بيشتري داشته باشند تماس بينفرهنگيتر است.
2. هرچه تعداد افرادي که توانايي ارتباطاتي بينفرهنگي دارند بيشتر باشند بهتر ميتوانند به ايجاد و حفظ روابط بينفرهنگي بپردازند.
3. هرچه هويتهاي فرهنگي در گفتمان تفاوت بيشتري داشته باشند تماس بينفرهنگيتر است.
4. هر چه هويت فرهنگي نسبت داده شده با هويت فرهنگي ابراز شده سنخيت بيشتري داشته باشد توانايي بينفرهنگي بيشتر خواهد شد.
5. ارجاعات زباني به هويت فرهنگي بهطور نظاممند با عوامل اجتماعي – بافتي نظير شرکتکنندگان، نوع رويداد و موضوع همبستگي دارند.
2-۳-۹- مذاکره بر سر هويت
تينگ تومي توانش ارتباطاتي بينفرهنگي را يک فرآيند مذاکره موثر بر سر هويت ميداند. او چندين فرض را در اين خصوص طرح ميکند:
1. تفاوتهاي فرهنگي بر احساسي که فرد از خود دارد موثر است.
2. خود همانندسازي دربردارندهي طيف امنيت و آسيبپذيري است.
3. تنظيم مرز هويت براي رفتار ايجاد انگيزه ميکند.
4. تنظيم مرز هويت متضمن ايجاد تنش بين شمول و تفاوت گذاري است.
5. ديالکتيک شمول- تفاوت گذاري بر احساس منسجمي که فرد از خود دارد موثر است.
6. داشتن احساسي منسجم از خود، برغناي ارتباطات افراد تاثير ميگذارد.
تينگ تومي اينگونه ادعا ميکند که هرچه خود-همانندسازي بهصورت امنتري انجام پذيرد آنان بيشتر پذيراي تعامل با اعضاي ديگر فرهنگها خواهند بود.
کارداني افراد در مذاکره براي هويتها تحت تاثير مديريت موثر ديالکتيک امنيت – آسيبپذيري و شمول – تفاوتگذاري است.319
2-۴- انديشههاي معطوف به عمل در ارتباطات میانفرهنگی ِغرب
در زير رويکردهاي مختلف به ارتباطات میانفرهنگی را در منابع اصلي آن توضيح خواهيم داد تا توصيههاي عملي هر يک را در چارچوب آنها فهم کنيم. تمام اين رويکردها در ارتباطات میانفرهنگی در پارادايم عملگرايانه است اما تفاوتهاي عمدهاي نيز با يکديگر دارند.
2-۴-۱- لری سماور: اهميت فرهنگ در ارتباطات
سماور حوزههاي ارتباطات ميانفرهنگي را بهطور گسترده مورد مطالعه قرار داده است. او دستهبندي مناسبي براي فهم ارتباطات میانفرهنگی و کاربرد آن ارائه کرده است. نقشِ خصوصيات فرهنگ، عناصر فرهنگي، حوزههاي متاثر از فرهنگ و مسائل آن در ارتباطات بخش عمدهي کار او را تشکيل داده است. از نظر او ويژگيهاي فرهنگ که بر ارتباطات تاثير مستقيم دارند را ميتوان در شش مورد خلاصه نمود: اکتسابي، مشترک، ميراث نسلهاي گذشته، نمادين، پويا و فرآيندي.320
ساختار فرهنگ شامل عناصري همچون خانواده، تاريخ، دين، زبان و عناصر غيرکلامي است که حاملان مهمترين اعتقادات فرهنگي هستند. خانواده نقشهاي جنسيتي، جمعگرايي و فردگرايي، مهارتهاي اجتماعي و ادرکات اوليه را به اعضاي خود آموزش ميدهد. از نظر سماور فرهنگ و تاريخ کاملا در هم تنيده شدهاند و مطالعه ارتباطات میانفرهنگی و تاريخ با يکديگر عجين هستند. تاريخ عنصري کليدي است که هويت، ارزشها، اهداف و انتظارات در فرهنگ را توسعه و تغيير ميدهد.321 جهانبيني بخشي از فرهنگ است که مباحث فلسفي همچون خدا، انسان، طبيعت، جهان، زندگي، مرگ، ناراحتی و بهطور کلي مسائل مرتبط با هستي را دربر ميگيرد. از نظر سماور دين مهمترين عامل تعيينکننده جهانبيني در فرهنگ است.322 هويت عنصر ديگري از فرهنگ است که نقطه کانوني ارتباطات میانفرهنگی بهشمار ميرود و با جهانيشدن و گسترش تنوع داخلي اهميت بيشتري يافته است.
زبان ويژگي متمايز انسان است. زبان براي فعاليتهاي انساني ابزار مهمي براي تماس با ديگران است؛ زيرا امکان تفکر، تعاملات اجتماعي، کنترل واقعيت، حفظ تاريخ و بيان منوط به ان است. بدينترتيب حفظ و انتقال فرهنگ کاملا به زبان وابسته است. توجه به استفاده از زبان شيوه مهمي براي فهم تفاوتهاي فرهنگي است. سماور بر اين نکته تاکيد ميکند که کلمات در کنار هم معاني متفاوتي با کلمات بهصورت جداگانه دارند از اينرو توصيه ميکند که بهتر است از اصطلاحات و کلمات مبهم و فرهنگي پرهيز شود.323 سماور بيان ميدارد که تصميمات و قضاوتهاي مهم ما مبتني بر رفتارهاي غيرکلامي ديگران است. پيامهاي غيرکلامي ممکن است آگاهانه يا ناآگاهانه باشند. مطالعه اين نوع از ارتباط ما را از قوممداري مصون میدارد. بدن ما مهمترين منبع پيامهاي غيرکلامي است؛ حرکات بدن، صحبتها، تماس چشمي، لمسکردن و کنشهاي فرازباني.324
تجارت، آموزش و بهداشت سه حوزهي متاثر از مناسبات فرهنگي هستند. سماور اين حوزهها را زمينههاي ارتباطي مينامد. زمينه ارتباطي اشاره به محيطهاي فرهنگي دارد که ارتباطات در آن رخ ميدهد. قواعد مرتبط با رسميت، عدم رسميت، جديت و جسارت، سازگاري ميانفردي و زمينهي اجتماعي در هر وضعيت ارتباطي اهميت دارد. در حوزهي تجارت، فرهنگ بر موافقتها، مديريت، مذاکرات، تصميمگيري و مديريت تعارضات تاثير ميگذارد.325
نگاه مسئلهمحور سماور نيز تحتعنوان رشد شايستگيهاي میانفرهنگی رخ نموده است. مهمترين چالشهاي ارتباطات میانفرهنگی از نظر سماور جستجو براي يافتن شباهتها، کاهش نگراني و اضطراب، تفکرات قالبي، پيشداوري، قومگرايي، سوء استفاده از قدرت و شوک فرهنگي است. سماور براي رشد ارتباطات میانفرهنگی بهموارد همچون: شناخت فرهنگمان، شناخت نگرشهايمان، شناخت شيوههاي ارتباطيمان، توجه بهخودمان، ، همدلي، آگاهي از تفاوتهاي فرهنگي، توسعه انعطافپذيري در ارتباط، و يادگيري شيوهي سازگاري فرهنگي اشاره میکند.
شوک فرهنگي از نظر سماور هنگامي رخ ميدهد که شما از يک محيط آشنا به محيطي ناآشنا برويد و متوجه شويد که روشهاي معلول ارتباط در شما تاثيرگذار نيست. اين شوک چهار مرحله دارد: هيجان، رفع توهمات، شفافشدن، عملکرد موثر. سماور معتقد است با گسترش مهاجرتها در سطح جهان تنوع در حال افزايش است و بايد شيوههاي تعامل با يکديگر را آموخت. فرهنگپذيري326 با مسائلي همچون زبان، عدم تعادل و آرامش و قوممداري مواجه است. عدم تعادل و آرامش با چهار مکانيسم رفع ميشود: شبيه شدن، جدا شدن، يکپارچه شدن و انزوا. سازگاري327 استراتژي برخورد فردي با فرهنگ ميزبان، شناخت نسبت به ان و مشارکت در فعاليتهاي فرهنگي آنهاست.
مبحث مهم ديگري که سماور آن را مطرح ميکند اخلاق در ارتباطات میانفرهنگی است. بهطور کلي دو رويکرد اساسي در اخلاق وجود دارد: بنيادگرايي و نسبيگرايي. او احترام در هنگام برقراري ارتباط را ضروري ميداند. جستجوي اشتراکات فرهنگها در تدوين اخلاق فرهنگي کمک بسياري خواهد کرد. سومين توصيه سماور در خصوص اخلاق فرهنگي، پذيرفتن مسئوليت عواقب کنشهايمان براي ما و ديگران است.328
2-۴-۲- نپ: مسائل و شاخصها
نپ معتقد است که تمام مسائل به ارتباط میانفرهنگی مربوط نمیشود. براي نمونه هنگامي که مهاجران قادر به ارتباط با ديگران نيستند شايد مشکل از آموزش زبان باشد نه مشکلات فرهنگي. نپ مجموعهاي از مسائل ارتباطات میانفرهنگی را در کتابش بدینشکل آورده است:
1. سوء تفاهم و تاثير عوامل فرهنگي بر ساخت معنا
2. تعارض و تاثير عوامل فرهنگي بر مديريت و توسعهي رابطه
3. دروازهباني و تبعيض
4. تاثير روابط ناعادلانه قدرت بر ارتباطات
5. موفقيتهاي مديریت و بازرگاني در حوزه ارتباطات میانفرهنگی
6. تاثير رسانهها در جهانِ جهاني شده
7. ادراک هويت و ارتباطات
8. استعداد و تشخیص میانفرهنگی
9. آموزش و ارزيابي میانفرهنگی
نپ مباني نظري و روششناختي ارتباطات میانفرهنگی را مبتني بر روانشناسي، زبانشناسي، مطالعات ارتباطات، زبانشناسي، انسانشناسي و جامعهشناسي ميداند.329
او شش شايستگي میانفرهنگی را بر اساس چارچوب INCA330 چنين بر ميشمارد: تحمل ابهام، انعطاف رفتاري، آگاهي ارتباطي، کسب دانش، احترام و همدلي با ديگري.331 در اين چارچوب هر يک از اين معيارها با سه عنصر انگيزه، مهارت و رفتار توضيح داده ميشود. اين سه عنصر همان عناصري است که وارد332 در مدل خود با عنوانABC333 توضيح داده است. بنت اين سه عنصر را سه مرحله ميداند که با انگيزه آغاز ميشود و با کسب مهارت و دانش به سطح رفتاري ميرسد.
2-۴-۳- ناوینگر: موانع ارتباط
ناوينگر در کتابش ديدگاههاي نظري ارتباطات میانفرهنگی را استخراج کرده است و آن را در يک نمونه عملي تشريح کرده است. از نظر او دوسوم يا سهچهارم ارتباطات ما غيرکلامي است؛ حتي هنگامي که صحبت مي کنيم بيشتر با ارتباطات غيرکلامي استفاده ميکنيم. او چنين توضيح میدهد که «ما نميتوانيم ارتباط برقرار نکنيم. تمام رفتارهاي ما ارتباطات است و ما نميتوانيم هيچ رفتاري از خود بروز ندهيم.»334 رفتار ما نيز متاثر از فرهنگ است زيرا در آن تربيت شدهايم.
او براي توضيح تاثير فرهنگ از دو مفهوم «زمينه بالا» و «زمينه پايين»335 استفاده میکند. در پيامهايي که زمينه بالايي دارند اطلاعات بيشتر از زمينه فيزيکي يا دروني شده مخاطب گرفته میشود و کمتر در پيام رمزگذاري میشود.336
هال معتقد است ارتباطات همان فرهنگ است و فرهنگ همان ارتباطات. عدهاي از متخصصان ارتباطات نيز معتقدند تمام انواع ارتباطات، میانفرهنگی است. فرهنگ از يک خانواده به خانواده ديگر حتي از يک فرد به فرد ديگر337 متفاوت است. اما از نظر ناوينگر اين تعريف از ارتباطات میانفرهنگی سودمند نيست او گرايش دارد که ارتباطات
