
با توجه به تایید امیرالمومنین علی (علیه السلام) توسط عائشه و احادیث ناظر به انحراف مارقین و قاسطین، مواضع هر سه فرقه (ناکثین، قاسطین، مارقین) توسط ابنحنبل بهصورت آشکار و مضمر محکوم شده است.
16- تلفیق تکریم و تحیت اهلبیت (علیهم السلام) با ستون دین نماز:
بزرگترین و مهمترین جلوه بندگی در مقابل خداوند عالمیان نماز است و از آن به اساس و ستون دین یاد شده است. درود و تحیت به اهلبیت (علیهم السلام) به هنگام تشهد و توصیه اکید نبوی (صلی الله علیه و آله) به تسبیحات اربعه موسوم به تسبیحات حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بعد از نماز بهعنوان ذکر مکمل، تاکیدی بر مقام منیع و انحصاری اهلبیت (علیهم السلام) است.
نقل شده است که فاطمه (سلام الله علیها) درخواست مستخدمی برای کمک به اداره امور زندگی داشت که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «بهتر از آن چیزی که میخواهی تو را دلالت میکنم و تسبیحات اربعه را بیان فرمود».368
مفاد حدیث در روایتهای دیگر نقل شده است. 369 مفاد حدیث اخیر در روایتی دیگر با این عبارت کامل شده است که علی (علیه السلام) فرمود: «این تسبیحات را بعد از بیان پیامبر (صلی الله علیه و آله) حتی شب جنگ صفین ترک نکردم». 370
در نقلی دیگر در پایان روایت این عبارت گزارش شده است: «. . . الا اخبرک عنی و عن فاطمة؟ کانت ابنة رسول الله(صلی الله علیه و آله) من اکرم اهله علیه و کانت زوجتی. . . ». 371
طبق نقل عبد الرحمن، جبرئیل به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بشارت داد که خداوند میگوید: «هرکسی به تو درود بفرستد به او درود میفرستم و هر که با تو در دوستی باشد با او دوست هستم». 372
تحیت به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و آل رسول (علیهم السلام) از زبان ایشان در منابع اهلسنت و کتب ابنحنبل با وضوح و به نحو غیر قابل تاویل بیان شده است.
از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سوال میشود نحوه درود بر شما چگونه است؟ حضرت میفرماید: بگوئید: «اللهم صل علی محمد و علی آل محمد، کما صلیت علی ابراهیم، انک حمید مجید و بارک علی محمد و علی آل محمد کما بارکت علی ابراهیم انک حمید مجید». 373
پاسخ الهی به درود مردم بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) و خاندان اهلبیت (علیهم السلام)، مضاعف و چند برابر است «من صلی علی واحدة صلی الله علیه عشرا». 374
17- علی (علیه السلام)موید بامداد الهی:
تایید الهی در نبرد با کمکهای خاص و امداد با فرشتگان مقرب از فضیلتها و مناقب اهلبیت (علیهم السلام) است و تاییدی بر رفتار و کردار آنها در نسبت سنجی بین ایشان با مخالفین است.
در خطبه القایی حسن بن علی (علیه السلام) بعد از شهادت علی (علیه السلام) از هبیره نقل شده است که وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) علی (علیه السلام) را با پرچم مامور جنگ مینمود، جبرائیل در سمت راست و میکائیل در جانب چپ او بود و علی (علیه السلام) تا پیروزی از جنگ دست بر نمیداشت. 375
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) علی (علیه السلام) را در سفر یمن به تایید الهی بشارت داده است.
علی (علیه السلام) در زمان ماموریت به یمن به پیامبر (صلی الله علیه و آله) عرض کرد: «مرا برای قضاوت بهسوی مردمی میفرستی که از من مسن تر هستند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: بهاین ماموریت برو زیرا خدا زبانت را ثابت و قلبت را هدایت میکند». 376
در فقرات دیگر المسند، مفاد روایت نقل شده است. 377
در حدیثی دیگر در خصوص اعطای پرچم مبارزه در جنگ خیبر، حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) از این تعبیر خاص استفاده میکنند: «لابعثن رجلا لا یخزیه الله ابدا یحب الله و رسوله. . . ». 378
ابوصالح حنفی میگوید در روز بدر پیامبر (صلی الله علیه و آله) خطاب به علی و ابوبکر فرمود: «جبرئیل با یکی از شما و میکائیل با دیگری همراه است و اسرافیل که فرشته بزرگی است شاهد جنگ است». 379
18- بت شکنی و مکاشفه رحمانی در دوش پیامبر (صلی الله علیه و آله):
قرار گرفتن بر دوش نبی (صلی الله علیه و آله) و امکان دسترسی از آن به افقهای دور دست و شکستن مظاهر جهل و پلیدی و نمادهای اسارت انسان در عوامل خود ساخته در تاریخ اسلام برای هیچکس جز علی (علیه السلام) حاصل نشده است.
ابنمریم از علی (علیه السلام) ماجرای شکستن بتها را در اوائل نهضت اسلامی اینگونه روایت میکند:
با رسول الله (صلی الله علیه و آله) به سمت کعبه رفتیم پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: بنشین و بر دوش من بالا رفت خواستم بلند شوم که احساس ضعف به من دست داد و ایشان وقتی ضعف مرا دید پایین آمد و نشست و فرمود: از دوش من بالا برو، از دوش ایشان بالا رفتم و پیامبر (صلی الله علیه و آله) بلند شد در این زمان حس کردم اگر بخواهم به افقهای دور دست آسمان میتوانم برسم، سپس بالای کعبه رفتم و بتها را با شکلهای گوناگون از تمام جهات به پایین انداختم و همانند شیشه شکستم، سپس بدون اینکه کسی متوجه شود به خانههای خود بازگشتیم. 380
مضمون روایت را با کمیتفاوت در عبارت، خوارزمی در المناقب تحت عنوان «شرف صعوده ظهر النبی لکسر الاصنام» نقل کرده است. 381
در حدیث خوارزمی صعود بر دوش نبی (صلی الله علیه و آله) شرافتی محسوب شده است که با جمله «لو شئت لنلت الی افق السماء» در حدیث منقول ابنحنبل، فضیلت بی بدیلی را برای علی (علیه السلام) رقم زده است.
از مفاد پایانی روایت میتوان استفاده کرد که بت شکنی حضرت علی (علیه السلام) دراین نوبت متفاوت از دوره بعد از فتح مکه است.
19- اهلبیت (علیهم السلام) هم رتبه با قرآن:
در منابع فریقین و کتب ابنحنبل حدیث شریف ثقلین نقل شده است. مهندسی کلام و سیاق جملات آن، مشیر به هم ترازی تقریبی قرآن و اهلبیت (علیهم السلام) است و تاکیدی است بر عدم ورود بطلان به مواضع آن دو و این که تمسک به هر دو نجات بخش است و اخذ یکی و ترک دیگری، طی طریق هدایت را با اشکال اساسی مواجه میکند.
ابو سعید خدری از رسول الله (صلی الله علیه و آله) نقل میکند:
دو چیز گرانبها در بین شما گذاشتم یکی بزرگتر از دیگری است، کتاب خدا که چون ریسمانی از آسمان به زمین امتداد دارد و عترتم. آگاه باشید آن دو از هم جدایی ندارند تا در کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند.382
ابنحنبل حدیث ثقلین را از ابوسعید خدری با چند جمله متفاوت جهت دار در فضایل صحابه نقل کرده است. بعد از ذکر ثقلین عبارت «ما ان اخذتم به لن تضلوا بعدی» و در پایان عبارت «انظروا کیف تخلفونی» وارد شده است383 که اولی به لزوم تمسک و عدم ورود باطل در ثقلین و دومی از نگرانی مضمر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مورد عمل اصحاب به توصیه ایشان دلالت دارد.
در اطمینان از صحت صدور، علی بن ربیعه از زید بن ارقم پرسید آیا حدیث ثقلین یعنی جمله «انی تارک فیکم الثقلین» را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شیندی؟ زید پاسخ میدهد بله بارها شنیدم».384
ابنحنبل مفاد حدیث ثقلین را از قول زید بن ثابت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در فقرات دیگر المسند نقل کرده است. 385این امر مشعر بر تواتر روایت شریف است.
مفاد حدیث با دنبالهای که به معنای اهلبیت (علیهم السلام) پرداخته در صحیحین وارد شده است. 386
در سنن ترمذی از صحاح مورد وثوق اهلسنت حدیث ثقلین با وحدت مضمون و اختلاف جزئی در عبارت که مخل معنی نیست، نقل گردیده است.
جابر بن عبدالله انصاری میگوید: «حدیث ثقلین را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) زمان موسم حج در عرفه در حالی که سوار بر شتر بود و برای مردم خطابه میخواند بهصورت مکرر شنیدم». 387
بر اساس مفاد روایت اخیر، حدیث ثقلین در ایام پایانی عمر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مورد تاکید ویژه قرار گرفته است. معمولا مطالب مهم و اساسی و ضروری در زمانهای استثنایی و خاص بیان میشود و نشان دهنده اهمیت بی بدیل آنها است.
20- ماموریت در تاویل حقانی در تکمیل تنزیل سبحانی:
یکی از مهمترین موارد اختلافی بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) تفسیر صحیح قرآن و احراز صلاحیتهای افراد مفسر بود. نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) با پیش بینی معجزه گونه خود علی (علیه السلام) را در راستای تکمیل تنزیل رحمانی، موصوف به تاویل حقانی نموده است. حضرت پیش بینی کرد که امام (علیه السلام) همانند نبی (صلی الله علیه و آله) که برای اصل نزول جنگ کرد، در راه تاویل حقانی در آینده خواهد جنگید. بیان مبارک پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم تاییدی بر مواضع امام علی (علیه السلام) و هم همردیف معرفی کردن مخالفینایشان با مخالفین اصل وحی الهی است.
ابو سعید خدری نقل میکند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خطاب به اصحابش فرمود:
از میان شما فردی برای تاویل قرآن خواهد جنگید همانگونه که من در راه تنزیل جنگیدم، عمر و ابوبکر (برای تطبیق خود با کلام حضرت) بلند شدند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود شما نیستید بلکه آن فرد کسی است که در حال تعمیر کفش است و علی مشغول بهاین کار بود. 388
در این روایت مقایسه معنی داری بین صحابه مشهور پیامبر (صلی الله علیه و آله) صورت گرفته است و علی (علیه السلام) از میان آنها در حفظ و استمرار وحی و تنزیل، مامور تاویل صحیح وحی شده است که منزلتی بینظیر است.
21- تایید علم غیب اهلبیت (علیهم السلام):
علم به خفیات و امور پنهان و ملاحم غیبی و خبر از آینده بهصورت قطعی از علوم متعارف خارج و یک نوع ابر آگاهی است که اوحدی از انسانهای خاص واجد آن هستند. دارندگان آن علوم برتر صاحب منزلتی برتر نسبت به دیگرانند. در میان اهلسنت نسبت به علم غیب ائمه اهلبیت (علیهم السلام) تردید وجود دارد و اندیشمندان و متکلمین آنان ائمه اهلبیت (علیهم السلام) را در نهایت تکریم بهعنوان علمای ابرار که بدیلهای فراوانی در میان علمای اسلام دارند قلمداد مینمایند.
در احادیث ذیل الذکر مطالبی از اخبار پنهانی که ظرف تحقق آن زمانآینده یا نفوس افراد است به امیرالمومنین علی (علیه السلام) نسبت داده شده است و با توجه به مبانی اهلسنت، بیان آنها توسط یکی از ائمه چهارگانه فقهی آنان مطلبی در خور توجه و امعان نظر است.
علی (علیه السلام) بر اساس خبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) پیشبینی قطعی نمود که نخواهم مرد مگر اینکه محاسنم با خون سرم خضاب گردد. 389
زید بن وهب نقل کرد:
مردی از خواج اهل بصره بنام جعد بن بعجه به علی (علیه السلام) گفت: از خدا بترس چون روزی خواهی مرد. علی (علیه السلام) در جوابش گفت: بلکه با ضربتی به سرم کشته خواهم شد که در اثر آن، خون به محاسنم جاری میشود و آن را رنگی مینماید.این امر قطعی و عهدی مسلم است و کسی که افترا بزند زیانکار خواهد شد. 390
ابو بختری نقل میکند: «مردی از علی (علیه السلام) مدح کرد و در آن اصرار ورزید، حضرت در جوابش گفت: آنگونه که مرا در زبان توصیف میکنی نیستم و بهتر از آنم که در اندیشه ات میگذرد». 391
22- نام گذاری و تسمیه فرزندان اهلبیت (علیهم السلام) به امر الهی:
صرف نام گذاری و انتخاب اسم فرزندان یک مسئله عادی در روابط خانوادگی است. مفاد حدیث منقول در این قسمت که گزینشی از احادیث مشابه است، معنی خاصی را افاده میکند. زیرا عدول از اسم گذاری اولیه (بنا به مفاد روایت) و انتخاب اسم جدید با صلاحدید پیامبر (صلی الله علیه و آله) نشان دهنده این است که اسامی افراد شاخص اهلبیت (علیهم السلام) حسنین (علیهما السلام) و جناب محسن گزینشی الهی و خاص بوده است. اگر این امر نبود رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اسامی پیشنهادی امیرالمومنین علی (علیه السلام) را (مطابق نقل حدیث) تصویب میفرمودند.
هانی بن هانی از علی (علیه السلام) نقل میکند:
زمانی که حسن متولد شد اسم او را حرب گذاشتم. وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد فرمود: اسم فرزندم را چه گذاشتید؟ گفتم: حرب، فرمود: اسم او حسن است. زمانی که حسین متولد شد اسمش را حرب گذاشتم، پیامبر (صلی الله علیه و
