
آله) در منبر خطبه میخواند که حسن بن علی وارد شد و از منبر بالا رفت، پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را در آغوش گرفت و دست تفقد به سرش کشید و فرمود:این فرزندم آقا است و شاید خدا بهواسطه او بین دو گروه بزرگ از مسلمین اصلاح ایجاد کند. 346
ابوذر نقل میکند پیامبر (صلی الله علیه و آله) خطاب به علی فرمود: «هرکسی از من جدا شود از خدا جدا شده است و هرکه از تو جدا شود از من گسسته است». 347
از مفاد روایت میتوان نتیجه گرفت جدایی و مفارقت از علی (علیه السلام) مفارقت از خدا است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هرکسی علی را اذیت کند مرا اذیت کرده است». 348
کلماتی همانند منی، ابنی، فارقنی نشانه وحدت روحی و اندیشهای پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهلبیت (علیهم السلام) است، لذا جدایی بین آنها امکان پذیر نیست.
14- مقام اهلبیت (علیهم السلام) مقام تنافس و غبطه صحابه:
همراهان و صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله) بهخاطرایمان و هجرت و جهاد و فداکاری و. . . مورد تمجید قرآن گرفتهاند. 349 منزلت اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و شخص امیرالمومنین علی (علیه السلام) ممتازترین عضو اهلبیت (علیهم السلام) بهدلیل احراز بالاترین تراز عناوین ارزشی اسلامی ممدوح در قرآن، مورد تنافس صحابی مورد احترام اهلسنت است.
از ابنعمر چنین نقل شده است:
به فرزند ابی طالب سه چیز داده شده است که اگر یکی از آنها را من داشتم از مالکیت شتران سرخ موی برایم محبوبتر بود. پیامبر (صلی الله علیه و آله) دخترش را به عقد او در آورد که برایش فرزند آورد، درب تمام خانهها را به مسجد جز درب خانه او بست و روز خیبر پرچم مبارزه را به او داد. 350
مطلب بن عبدالله بن حنطب از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل میکند که با اشاره به علی فرمود:
بهخدا قسم مردی از من و یا همانند خودم را مامور میکنم که گردن شما را بزند و نسلتان را مشخص کند و اموالتان را اخذ نماید، عمر در این هنگام گفت: تا آن روز علاقهای به امارت و ریاست نداشتم ولی امید داشتم بگویند من آن فرد هستم. در این هنگام پیامبر (صلی الله علیه و آله) دست علی را گرفت و دو مرتبه فرمود:این همان مرد است. 351
مفاد روایت با تعابیری مشابه در مورد اعطای رایت و تفاوت در عبارت از قول سعد بن ابی وقاص در صحیحین وارد شده است که مقامات علی (علیه السلام) مورد غبطه و تنافس قرار گرفته است.
سعد بن ابی وقاص در مقابل پرسش معاویه که چرا ابو تراب را دشنام نمیدهی، پاسخ داد:
بهخاطر سه مطلبی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مورد او فرمود و انجام داد او را هرگز دشنام نمیدهم که اگر یکی از آن افتخارات نصیب من میشد از داشتن شتران سرخ موی برایم محبوبتر بود. از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنیدم در زمانی که علی را جانشین خود در برخی جنگها قرارداد، و علی خطاب به او عرض کرد مرا با زنان و کودکان وامیگذاری، فرمود: راضی نمیشوی نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی باشی جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد آمد و در روز خیبر شنیدم از پیامبر (صلی الله علیه و آله) که فرمود: پرچم را به کسی اعطا خواهم کرد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش هم او را دوست دارند، ایشان در ما نظر کرد و فرمود: علی را به حضور بیاورید، او را وقتی آوردند که چشم درد داشت، حضرت از آب دهان به چشم علی مالید و پرچم را به او داد و فتح بزرگی خدا نصیب کرد و وقتیآیه مباهله نازل شد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) علی، فاطمه، حسن و حسین را خواست و گفت: خدایا اینها اهل من هستند. 352
در احادیث فوق خلیفه دوم و پسرش و سعد بن ابی وقاص که هر سه از شخصیتهای محبوب و مورد احترام اهلسنت هستند، به مناقب و منزلت علی (علیه السلام) در خصوص تزویج دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، عدم سد باب به مسجد، اعطای پرچم در روز خیبر، امارت در سرکوبی سرکشان، جانشینی در مدینه و مباهله، غبطه میخورند. منزلتهای مشابه برای احدی از صحابه که مورد تنافس دیگر صحابه باشد، نقل نشده است.
ذکر مسانید برخی روایتها از صحاح برای نسبت سنجی صحت و تایید قوت سند احادیث منقول در کتاب المسند و فضائل الصحابه ابنحنبل و میزان مقبولیت آن در بین اهلسنت است.
15- تصریح به بطلان مواضع دشمنان و مخالفین اهلبیت (علیهم السلام):
موضع گیری و قضاوت در مورد شخص یا اشخاص و اندیشهها گاهی مستقیم و گاهی بهصورت غیر مستقیم انجام میشود. در آثار ابنحنبل برای تعیین جایگاه اهلبیت (علیهم السلام) از هر دو شیوه استفاده شده است. در این بخش با ذکر رذایل و انحرافات دشمنان اهلبیت (علیهم السلام) ضمن تعیین جایگاه آنها، منزلت برتر اهلبیت (علیهم السلام) از نگاه ابنحنبل از باب «تعرف الاشیاء باضدادها» مورد توجه قرار گرفته است.
عائشه از مخالفین علی (علیه السلام) و سران غائله جنگ جمل است. قضاوت و رفتار او در مورد علی (علیه السلام) از اسناد ماندگار در مورد منزلت فاخر حضرت بهشمار میرود.
بنا به نقلی عائشه پس از شنیدن وقایع عراق در حکومت علی (علیه السلام) از زبان مخبری بهنام عبدالله بن شداد گفت: «خدا علی را رحمت کند در موقع تعجب میگفت “راست گفت خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله)”، اهل عراق او را تکذیب کردند و در کلام نسبتهایی به او دادند». 353
ابنحنبل بیانی مفصل در مورد وقایع جنگ نهروان و مبارزه با خوارج و اهتمام امیرالمومنین علی (علیه السلام) برای جلو گیری از وقوع جنگ و حفظ خون مسلمین با نصیحت و خیر خواهی و ارسال نمایندگان و محاجههای قوی دارد. در پایان حدیث به حقانیت علی (علیه السلام) به اعتراف عائشه اشاره صریحی شده است.
ابوکثیر میگوید:
با مولایم علی (علیه السلام) در جنگ نهروان بودم بعد از قتل آنها (نهروانیان) تعدادی از مردم در درون خود دچار شبهه شدند، علی (علیه السلام) فرمود:ای مردم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مورد مردمی به ما خبر داد که همانند تیری که از کمان خارج میشوند و هرگز بر نمیگردند، از دین خارج میشوند، علامت این امر آن است که در میان آنان مردی سیاه چرده با دست معیوب وجود دارد که گوشت اضافی آن همانند پستان زنان است (او به ذوالثدیه معروف است). علی (علیه السلام) دستور داد آن مرد را در میان کشتهها پیدا کنید. جنازه او در کنار نهر پیدا شد و علی (علیه السلام) تکبیر گفت و فرمود خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله) راست گفتند و مردم پس از ایشان تکبیر گفتند و شادمان شدند و شبهه آنها مرتفع شد. 354
در خصوص خوارج و انحراف آنها و حقانیت امام علی (علیه السلام) در برخورد با آنان احادیث متعددی در المسند با مضمون واحد و تعابیر گوناگون وارد شده است. 355
از دشمنان نام ونشان دار امام علی (علیه السلام) در تاریخ خوارج هستند که احادیث منقول از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آنان را خارج شده از دین معرفی میکند و میزان و معیار حقانیت امام علی (علیه السلام) را در مبارزه نمایان با آنان آشکار میکند.
احادیث حاوی کشته شدن ذوالثدیة در جنگ خوارج در کتب ابنحنبل که صاحب روضات الجنات356 او را جد ابنحنبل میداند و کشته شدن او را علت کینه و عدم پذیرش ولایت امیرالمومنین علی (علیه السلام) از سوی ابنحنبل دانسته است، متعدد ذکر شده است. نتیجه مترتب بر این انتساب یعنی عدم پذیرش ولایت علی (علیه السلام) بهخاطر ذوالثدیه مطلبی قابل تامل است.
بهنظر میرسد منبع صاحب روضات الجنات متوفای 1313 در این مورد مناقب ابن شهر آشوب متوفای 588 است. او از رجال کشی نقل میکند: «أَنَّهُ كَانَتْ عَدَاوَةُ احْمَدَ بْنِحَنْبَلٍ لِأَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) أَنَّ جَدَّهُ ذَا الثُدَيَّةِ قَتَلَهُ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ النَّهْرَوَانِ». 357
ذکر انحراف خوارج در فقرات متعدد المسند ابنحنبل، نسبت مذکور را با تردید جدی مواجه میکند.
ابنحنبل مطلب حاکی از کینه به امام علی (علیه السلام) ابراز نکرده است و ذکر کشته شدن ذوالثدیه و مذمت گروه خوارج از لسان پیامبر (صلی الله علیه و آله) مبین تبری ابنحنبل از آنان و تایید مواضع امام علی (علیه السلام) در مقابله با آنان است.
یکی از فجایع تاریخ اسلام واقعه کربلا در سال 61 هجری و جنایت بنی امیه در حق خاندان پر عظمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است. ابنحنبل اهل عراق را بهخاطر فاجعه کربلا مستوجب مذمت میداند.
طبق حدیثی ابنابی نعیم نقل میکند:
فردی پیش ابنعمر آمد و در مورد خون پشهای از او سوالی کرد. ابنعمر پرسید اهل کجایی؟ جواب داد، اهل عراق. ابنعمر گفت به این آدم توجه کنید، از ما در مورد خون پشه سوال میکند در حالی که اهل عراق پسر دختر رسول الله (صلی الله علیه و آله) را کشتند. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم در مورد حسن و حسین میفرمود: اینها دو گل من در دنیا هستند. 358
دشمنان اهلبیت (علیهم السلام) بهخاطر قتال و شمشیر کشیدن بر آنها از انتساب به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که متضمن شرافت خاص و مایه مباحی و افتخار است، محروم شدهاند و همه محاربین اهلبیت (علیهم السلام) از این حیث حکم واحد دارند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «کسی که بر علیه ما سلاح بکشد از ما نیست». 359
در حدیث دیگر حضرت فرمود: «کسی که بر علیه ما از اسلحه استفاده کند از ما نیست». 360
ابنابی اوفی گفت شنیدم از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میفرمود: «خوارج سگهای آتش جهنم هستند». 361
عبدالله بن اوفی میگوید: «از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که میفرمود: سعادت مند کسی است که با خوارج در جنگ باشد. ناقل سه مرتبه حرف خود را تکرار کرد». 362
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قاتلین خوارج را به راست کیشی و درست کرداری بشارت داده و از خوارج بهعنوان سگهای آتش نام برده است. لذا امام علی (علیه السلام) و یارانش مورد تمجید خاص رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قرار گرفتند و خوارج تقبیح شدند.
ابو امامه باهلی وقتی سرهای بریده شده خوارج را دید سه مرتبه گفت: «سگهای آتش و در توصیف آنها اضافه کرد: بدترین کشته شدهها در زیر آسمان و کسانی آنها را کشتهاند بهترین کشتهها هستند». 363
پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حدیثی جایگاه و موقعیت قاتل امام علی (علیه السلام) را با مقایسهای معنی دار مشخص میکند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) از علی (علیه السلام) پرسید: شرورترین از پیشینیان (اشقیالاولین) کیست؟ علی (علیه السلام) گفت: خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله) بهتر میدانند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: پی کننده ناقه صالح شر الاولین است. سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سوال کرد، شرور ترین از بعدیها (اشقیالآخرین) کیست؟ علی (علیه السلام) عرض کرد خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله) بهتر میدانند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: قاتل تو اشقیالآخرین است. 364
در احادیث منقول ابنحنبل برخلاف ابنتیمیه تفاوتی در محاربین اهلبیت (علیهم السلام) نیست و از همه آنها مذمت شده است.
با توجه به توصیف پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مورد قاتلین عمار صحابی بزرگ، قاسطین و شامیان یاغی بر امیرالمومنین علی (علیه السلام) به شکل آشکار و جبهه مقابل آنها بهصورت مضمر، تعیین موقعیت شدهاند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) در چند نوبت فرمود: «پسر سمیه تو را گروهی طغیانگر خواهند کشت».365
محمد بن عمارة بن خزیمه بن ثابت نقل کرد: «ما زال جدی کافا سلاحه یوم الجمل حتی قتل عمار بصفین، فسل سیفه، فقاتل حتی قتل، قال سمعت رسول الله (صلی الله علیه و آله) یقول تقتل عمارا الفئة الباغیة». 366
علاوه بر اینکه شهادت عمار در جنگ صفین، دلیلی آشکار بر انحراف معاویه و شامیان بود، بهشهادت رسیدن خزیمه انصاری معروف به ذوالشهادتین در جنگ صفین در رکاب علی (علیه السلام)، 367 تاییدی دیگر برانحراف جبهه مقابل علی (علیه السلام) است.
