
بحث تربیع در اندیشه احمد بن حنبل نقطه عطفی محسوب میشود. او با تثبیت تربیع دست به یک فضا شکنی در محیط اندیشهای اهلحدیث و ظاهرگرا زد و بهیک هنجار سازی در باز خوانی صحیح حوادث صدر اسلام پرداخت.
برخی از محققین معتقدند احمد بن حنبل به سلف و حق ایشان و تقدم ابوبکر و عمر و عثمان به دیگر صحابه و نیز بر بزرگی شان علی بن ابی طالب و دیگر رجال عشره مبشره ایمان داشت. 196
بنا بهگزارش ابنحجر، فضایل و مناقب علی (علیه السلام) نسبت بهدیگر صحابه از نظر احمد بن حنبل بی نظیر است. ابنحجر هیتمی در مورد فضایل ایشان از دیدگاه احمد بن حنبل مینویسد: «فضایل علی زیاد و مهم و مشهور است و احمد گفته است فضایلی که برای علی در احادیث نقل شده است برای هیج کسی نقل نگردیده است». 197
نقش ابنحنبل در عقیده تربیع خلفا بسیار برجسته و در خور امعان نظر است. تا پیش از احمد بن حنبل عقیده عدهای از اهلسنت این بود که بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) سه خلیفه (ابوبکر، عمر و عثمان) بر سر کار آمدهاند و حضرت علی (علیه السلام) در نظر آنها فردی بوده که خلافتش مورد تشکیک بود و حضرت را افرادی مانند عایشه، عبدالله بن عمر، سعد بن ابی و قاص، طلحه، زبیر و معاویه بهعنوان خلیفه به رسمیت نشناخته بودند. با این حال احمد بن حنبل که خود مدتی شاگرد شافعی، امام سوم اهلسنت بود و از گرایشهای دوستانه او نسبت به حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) بهره برده بود، برای نخستین بار عقیده به تربیع (چهار خلیفه) را مطرح کرد و توانست آن را در میان عامه نهادینه کند و اعلام کرد که اشکالی ندارد اگر کسی علی (علیه السلام) را خلیفه چهارم بداند و این اعتقاد باعث خروج فرد از اهلسنت نمیشود. 198
از او نقل شده که اعلام کرد هرکس حضرت علی (علیه السلام) را بهعنوان خلیفه چهارم نپذیرد با او ازدواج و صحبت نکنید. 199
در برخی کتب اهلسنت ترتیب بهترین امت بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) از قول احمد بن حنبل به عثمان ختم شده است: «بهترین امت بعد از پیامبرش (صلی الله علیه و آله) ابوبکر و سپس عمر و پس از آن عثمان است و بعد سکوت میکنیم». 200
اما احمد بن حنبل در احادیث کثیری به امامت علی (علیه السلام) در رتبه چهارم تصریح میکند: «خیر هذه الامة بعد نبیها ابوبکر ثم عمر ثم عثمان ثم علی». 201
آن گونه که ابنجوزی در مناقب احمد بن حنبل نقل کرده است شاید عدم ذکر نام امام علی (علیه السلام) در برخی نقل های ابنحنبل بهعنوان فرد چهارم بهخاطر اجلال ایشان باشد چون در نظر او اهلبیت با کسی قابل قیاس نیستند و علی از اهلبیت است. 202
احمد بن حنبل دیدگاه پراجلالی در باره اهلبیت (علیهم السلام) خصوصا علی (علیه السلام) دارد و از این حیث دارای امتیاز خاصی در بین علمای اهلسنت دوره بنی عباس است.این دوره همانند حاکمیت امویها و مروانیها، حامل جو مسمومی بر علیه اهلبیت (علیهم السلام) بود. فضا شکنی در این دوره، هم پروا و جسارت خاص خود را میطلبد و هم بهمیزان تعهد و ایمان افراد در بیان عقاید مخالف جریان حاکم بستگی دارد.این عملکرد ابنحنبل با غمض نظر از نگاه فرقهای قابل تحسین است.
ابنحنبل با توصیف دوره سی ساله حاکمیت بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) بهخلافت اسلامی و آغاز پادشاهی با به قدرت رسیدن معاویه، اولین سنگ بنای تربیع را با استحکام ایجاد میکند.
سفینه نقل میکند: از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنیدم که فرمود: «خلافت سی سال است و بعد از آن تبدیل به پادشاهی میشود». 203
ابنجوزی (597-508) مطالب در خور توجهی را در مورد مناقب و فضایل اهلبیت (علیهم السلام) از قول ابنحنبل نقل میکند: عبدالله بن احمد گفت، شنیدم که پدرم میگفت: «فضایلی که مطابق اسناد صحیح برای علی نقل شده است در مورد هیچ یک از صحابه نقل نگردیده است». 204
متن روایت در تفسیر ثعلبی و مستدرک حاکم نیشابوری مورد تایید قرار گرفته است. 205
اعتنای علمای اهلسنت مبین قوت و صحت حدیث فوق است. ابوسعید هشام بن منصور بخاری میگوید: از احمد بن حنبل شنیدم میگفت: «کسی که امامت علی را ثابت نداند از الاغ خانه اش گمراهتر است». 206
عبدالله گفت:
پدرم حدیث سفینه را نقل میکرد، گفتم: «دربارۀ تفضیل چه میگویی؟ گفت در باره خلافت ابوبکر، عمر و عثمان. گفتم: و علی بن أبی طالب؟ گفت: (یا بُنیَّ، علی بن ابی طالب من اهلبیت، لایقاس بهم احد)ای فرزندم علی بن ابی طالب از اهلبیت است، هیچ کس با او قابل مقایسه نیست. 207
محمد بن منصور گفت:
نزد احمد بن حنبل بودیم، مردی به او گفت:ای ابا عبدالله در باره حدیثی که روایت میکنم چه میگویی (أنَّ علیاً، قال:« أنا قسیم النار») علی گفت که من تقسیم کنندۀ آتش هستم؟ پس احمد گفت: «آیا این حدیث را انکار میکنی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایت شده است، که به علی گفت: «لایحبّک الّا مؤمن و لایبغضک الّا منافق»؟دوست نمیدارد تو را مگر مؤمن و دشمن نمیدارد تو را مگر منافق. گفتیم بله، گفت: مؤمن کجاست؟ گفتیم در بهشت، گفت: منافق کجاست؟ گفتیم در آتش، احمد گفت: پس علی تقسیم کننده آتش است». 208
عبدالله بن احمد گفت:
روزی پیش پدرم نشسته بودم، طائفهای از کرخ آمدند و در باره خلافت ابی بکر و خلافت عمر و خلافت عثمان و خلافت علی بن أبی طالب، صحبت میکردند. صحبت زیاد و طولانی شد، پدرم سرش را بلند کرد و گفت: «یا هؤلاء، قد أکثرتم القول فی علي و الخلافة لم تزین علیاً بل علّی زینّها» شماها در باره علی و خلافت او زیاد گفتید همانا خلافت، علی را زینت نبخشید بلکه علی، خلافت را زینت بخشید. 209
این نگاه اجلالی ابنحنبل در موضع گیری اندیشمندان بعد بازتاب جدی یافته است. ابنابی الحدید متوفای 656 در شرح خود بر نهج البلاغه با توجه به مطلب فوق نتیجه میگیرد: «و ما برح أميرا لم يستفد بالخلافة شرفا ولا اكتسب بها زينة بل هو». 210
فحوا و مفهوم این کلام، دلالت بر این دارد که دیگران غیر از علی (علیه السلام) با خلافت بزرگ شدند و نقایص خویش را کامل کردند و علی (علیه السلام) چون نقصانی نداشت احتیاج به خلافت نداشت که نقصان او را بر طرف نماید، در حالی که خلافت در ذات خویش دارای نقص بود، پس خلافت نقصان خویش را با ولایت او برطرف نمود.
صاحب کشف الغمّه متوفای 692 از علمای جهان تشیع و بهتبع ایشان صاحب روضات الجنات از متاخرین شیعه مطلب قابل توجهی دارند که باید مورد بررسی جداگانهای قرار گیرد.این مطلب برخلاف مشی اصلی ابنحنبل است ولی با مذاق اهلحدیثی او سازگار است. البته منعکس کننده نگاه مثبت برخی محدثین شیعه به ابنحنبل است.
احمد بن حنبل وارد کوفه شد و از عدهای از علمای حدیث آنجا، استماع حدیث کرد و با اینکه برای یاد گرفتن حدیث خیلی حریص بود، نزد یکی از علمای کوفه که مشهور به تشیع بود نرفت، تااینکه جمعی با احمد صحبت کرده و او را قانع نمودند تا با آن مرد ملاقات نموده و از او هم اخذ حدیث کند. احمد به ملاقات او رفت و احادیثی از او فرا گرفت. هنگامی که خواست برود، آن مرد عالم گفت: درخواستی دارم، احمد گفت: برآورده است، گفت: دوست ندارم از پیش من بروی و عقیده ام را نزدت اظهار نکنم، گفت: بگو، گفت: عقیده ام این است که علی بن ابی طالب (علیه السلام) بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بهترین مردم است و افضل و اعلم از تمام اصحاب آن حضرت است. بههمین جهت جانشین و امام بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) او میباشد. احمد گفت: در این عقیده اشکالی نمیبینم، زیرا چهار نفر از اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) بهنامهای: جابر، ابوذر، مقداد، سلمان، همین عقیده را داشتند. 211
با توجه به اعتقادات اعلامی و مشهور ابنحنبل بهاحتمال قوی این مطلب ناشی از اشتباه در نقل است. اگر درست نقل شده باشد به دو دلیل قابل توجیه است:
الف-ناشی از صدور مطالب متناقض از اصحاب حدیث است که بر اساس احادیث متعارض بدون تاویل نظر میدهند.
ب-در موضع عدم مقابله و ترک جدل در نزد یک محدث شیعه این مطلب اظهار شده است.
محمد بن ناصر گفت: از احمد بن حنبل پرسیدم،آیا خلافت برای علی (علیه السلام) ثابت است؟ جواب داد: اعوذ بالله، او کسی است که او را امیرالمؤمنین نامیدهاند. 212
2- فضل تقدم در علم وایمان و اسلام:
پس از شهادت امیرالمومنین علی (علیه السلام)، امام حسن مجتبی (علیه السلام) سبط اکبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در خطبهای منزلت علی (علیه السلام) را خطاب به مردم توصیف میکند.این روایت در چند جای مسند ابنحنبل وارد شده است. «مردی دیروز از شما مفارقت کرد که در علم از پیشینیان کسی بر او پیشی نگرفته و از پسینیان کسی بهاو نخواهد رسید». 213
روایت دیگری با وحدت مضمون و تفاوت مختصر در عبارت حامل همان معنی است. بجای لا یدرکه الاخرون از عبارت لا ادرکه الاخرون استفاده شده است که مخل به معنی نیست. 214
در هر دو روایت بهصراحت، تقدم علی (علیه السلام) در علم نسبت به کل امت اعم از سلف و خلف مورد تاکید قرار گرفته است.
گرویدن به اسلام و اظهار مسلمانی در دوره محنت و عسرت اولیه با حاکمیت اندیشههای شرکآمیز سختگیرانه، از امتیازهای بیبدیل محسوب میشود.ایمان اولین مسلمان از این حیث دارای ارزش والایی است و دارای منزلتی غیر قابل قیاس با دورههای پیشرفت اسلام است.
قرآن گروندگان دوره سختی را با احترام ویژه یاد میکند:
«لَقَدْ تابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي ساعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ ما كادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحِيم». 215
روایتهای منقول احمد بن حنبل تقدم اسلام و نماز مبتنی بر اسلام امام علی (علیه السلام) را تایید میکند. حبه عرنی نقل میکند از علی شنیدم که میفرمود: «من اول مردی هستم که با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نماز خوانده است». 216عین روایت در کتاب فضائل اهلبیت ابنحنبل نقل شده است.217
زید بن ارقم گفت: «اولین کسی که به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اظهار مسلمانی نمود، علی بود». 218 از ابنعباس نقل شده است که علی اولین کسی است که مسلمان شد. 219
عباد بن عبدالله گفت از علی شنیدم که میفرمود:
من بنده خدا، برادر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و راستگوی بزرگ هستم. کسی دیگر چنین ادعایی کند دروغ گوی افترا زننده است و هفت سال قبل از مردم اسلام آوردم و نماز خواندم. 220
در روایت به نماز گزاردن حضرت قبل از مسلمین دیگر تصریح شده است.
«علی بعد از خدیجه قبل از مردم دیگر اولین کسی بود که اسلام آورد در حالی که 15 یا 16 ساله بود». 221 ابنحجر هیتمی بنابه روایت منقول از طریق ابنعباس، انس، زید بن ارقم، سلمان فارسی و افرادی دیگر به سبقت علی (علیه السلام) در اسلام آوردن، تصریح میکند و از طریق برخی ادعای اجماع در این مورد نموده است. 222
زید بن ارقم میگوید اولین کسی که با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نماز خواند علی بود. 223
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خطاب به فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: «آیا راضی نمیشوی که تو را به همسری کسی برگزیدم که در مسلمان شدن بر تمام امت من مقدم و از همه بیشتر دارای علم و حلم است». 224
عبد الرحمن بن ابی لیلی در وصف علی (علیه السلام) میگوید: «علی پسر عمو و داماد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و کسی است که در بیعت رضوان و جهاد بدر حضور داشت». 225
مفاد احادیث مذکور در جوامع روایی معتبر اهلسنت وارد شده است.این امر موجب قوت احادیث منقول در کتب ابنحنبل است.
انس میگوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله) روز دوشنبه مبعوث شد و علی روز سه شنبه با او نماز خواند. 226
در روایتهای مذکور به تقدم حضرت علی (علیه
