
به ایران در زمان حکومت صفویان بود. مسیحیان بیشتر اهداف فرهنگی خود را از طریق مبلغان مذهبی (مسیونرها) دنبال میکنند.
1-6-4- بازرگانان و تجار
جوامع بشری از اولین قدمها با رفت و آمد، داد و ستد و ایجاد ارتباط با یکدیگر، تداوم و تکامل خود را تضمین کردهاند. این رابطهها، امکان اقتباس و گرفتن اختراعات و کمبودهای یک گروه را در زمینههای تکنیکی و فرهنگی از گروههای همجوار فراهم کرده است. همین امر را امروزه تحتعنوان اشاعه فرهنگی نام میگذارند.258
مسلمانان اندونزی اسلام خود را مرهون تلاشهای تاجران عرب ایرانیتبار بهنامهای عبدالله عریف و شاگردش برهانالدین هستند که از بازرگانان مقیم گجرات هند بهشمار میرفتند.259 ورود اسلام به چین نیز عمدتا از طریق فعالیتهای بازرگانی تجار روی داده است.260
1-6-5- ورزشکاران
حضرت امام خمینی (ره) درباره ظرفیت تبلیغی کاروانهای ورزشی و ورزشکاران میفرمایند: «شما با اخلاق خوش خودتان و با رفتار خودتان و با کردار خودتان، ان شاءالله که این وجهه اسلامی جمهوری اسلامی را صادر کنید به خارج.»261 «باید علاوه بر سفرهای رسمی، سفرهای غیررسمی هم بنماییم تا دنیا را بیدار کنیم… تنها در سفرهای غیر رسمی است که درست میتوانید با مردم عادی کوچه و بازار تماس بگیرید و آنها را روشن کنید. بودن شما که یال وکوپال ندارید در میان مردم هم جالبتر است و هم شما بهتر میتوانید تبلیغ کنید.»262 حضرت آیتالله خامنهای ورزش را دروازه طلایی صدور معنویت و ارزشهای متعالی اسلام میدانند
1-6-6- دانشمندان و نظریهپردازان
گسترش بسیاری از علوم و فنون در دنیا مرهون ارتباطات میانفرهنگی عالمان و دانشمندان بزرگی است که در قالب مسافرتهای جستجوگرانه و با انگیزههای گوناگون در اقصی نقاط عالم صورت گرفته است. این تاثیرات علاوه بر چیزی است که از طریق انتقال و ترجمه آثار این دانشمندان شکل گرفته است.263 از نمونههای بارز تاثیر این نوع ارتباط میان فرهنگی میتوان به گسترش فلسفه و ریاضیات در مغرب زمین در قرون گذشته و علوم جدید در ایران در دوره مشروطه به این سو اشاره کرد. مثلا گفته میشود «ابن رشد حلقه واسط میان عقلانیت اسلامی و عربی است چون تاثیر او کمتر در عالم اسلام و بیشتر در فلسفه اروپا و در پیدایش نهضت علمی و رنسانس اروپا بوده است.»264«همه رشتههاي علمي اروپايي آگاهي خود را از طريق آثار ترجمه شده عربي بدست آوردند.»265 «حوزه دیگر انتقال و مبادله علمی – فرهنگي از تمدن مسلمين به غرب، در علوم رياضي و پايه شامل جبر و مقابله، هندسه و هيأ ت و نجوم ، مثلثات و جهانشناسي و جغرافيا و تاريخ طبيعي است. دستاوردها و ميراث مسلمين در رياضيات خارج از احصاء است اما يكي از مهمترين آنها، در زمينه اعداد است كه دانش رياضي غرب هم از آن بهره مند گرديد.» 266
نقش دانشجویانی که با اهداف تحصیلی به کشورهای مختلف سفر میکردند نیز در این زمینه غیرقابل انکار است به حدی که همین دانشجویان امروزه یکی از منابع عمده مطالعات میانفرهنگی بهشمار میروند.
1-6-7- کاروانهای آموزشی و اردوهای علمی
دورههای آموزشی که در قالب بورسهای تحصیلی و فرصتهای مطالعاتی شکل میگیرد، فرصتهای کمنظیری را برای ارتباطات میانفرهنگی بوجود میآورد. علاوه بر این که عقیده بر این است که آموزش و تحصیلات از طریق افزایش توان و مهارت و نیز آلترناتیوهایی که جهت انتخاب در اختیار فرد تحصیلکرده قرار میدهد، زمینه را برای ارتباطات میانفرهنگی فراهم میکند.267
1-6-8- جلسات مناظره
یکی از امتیازات انسان بر حیوان، قوه ناطقه و تکلم است. تنها انسان است که از طریق گفتوگو روابط خود را با همنوعان خویش برقرار کرده و از اندیشه و مقاصد یکدیگر اطلاع پیدا میکند. این حقیقت ذاتی و فطری یکی از تکیهگاههای پیامبران در تبلیغ رسالتها و پیامهای آسمانی بوده است و همین غریزه فطری باعث مجادلههای گوناگون اقوام مختلف با پیامبران شده است.268 بیشترین مناظرهها در طول تاریخ در عرصههای اعتقادی میان پیروان ادیان مختلف صورت گرفته است که یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین محملهای میانفرهنگی بهشمار میرود. لذا یکی از آداب مناظره از نظر اسلام، شکلگیری آن بر محور مسائل اعتقادی است.269 بخشی از آیه مبارکه که به جدال احسن دعوت میکند «… وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ…»، عمدتا در جلسات مناظره اتفاق میافتد. ماده جدل 32 بار تکرار شده و سورهای با عنوان «مجادله» در قرآن کریم آمده است.
و عصاره سخن این است که:
رویکرد این پژوهش بیشتر به رویکردهای تبلیغی نزدیک است به ایندلیل که، گرچه تبلیغِ دین بهمعنای خاص، بهعنوان یک ارتباط و فعالیت حرفهای مطرح است، اما هر مسلمان میتواند در هر مکان و در هر زمان بهمثابه مبلغ دین بهمعنای عام (اثرگذار دینی)آن باشد. اثرگذاری دینی هم بهصورت آگاهانه و هم بهصورت ناخودآگاه روی میدهد. هر مسلمانی باید همواره احساس کند که حامل پیام الهی است. امام صادق (ع) میفرمایند:
«مردم را با اعمالتان به دین دعوت کنید تا از شما پرهیزکاری، جدیت، نماز و کارهای خیر را مشاهده کنند که این کار خود بهترین دعوتکننده برای اسلام است».270
بنابراین اگر هر مسلمانان کارهای معمولی خود اعم از کارهای روزمره و فعالیتهای تخصصی را درست انجام دهد، بهصورت غیرمستقیم، مبلغ اسلام خواهد بود. طبق حدیث دیگری، امام صادق علیهالسلام از شیعیان انتظار دارد که در هر مکان و منطقه، بهترین باشند: «از ما نیست کسی که در شهری باشد که در آنجا صد هزار نفر جمعیت باشد و پارساتر از او در شهر پیدا شود».271 از نظر امام صادق علیهالسلام همه مسلمانان(چه در مقام یک مبلغ یا در مقام یک تاجر یا بازرگان و ورزشکار و مانند آن) باید نسبت به عملکرد خود بهویژه در دیار غیرمسلمانان حساس باشند. همچنان در پارهای از روایات هدف از مدارا و خوشرویی با مخالفان، جذب آنان به دین بیان شده است: «با همه مردم، اعم از مومن و مخالف، به نیکویی سخن بگویید… و با مخالفان مدارا کنید تا به ایمان جذب شوند».272 امام رضا علیهالسلام فلسفه وجوب حج را تفقه و نقل اخبار ائمه بیان کردهاند.273 بیان اخبار ائمه معصومین و تبلیغ آن نیز تبلیغ دین بهشمار میرود. بنابراین هدف از ارتباطات میانفرهنگی، همچنان که میتواند تبلیغ دین باشد، میتواند کسب علم و معرفت و حکمت نیز باشد. کسب علم و حکمت آموزی عمدتا در قالب ارتباطات میانفرهنگی شکل میگیرد.
فصل دوم: مروری بر ادبیات نظری
مقدمه
ارتباطات میانفرهنگی بهلحاظ تاریخی در قالب جنگها و لشگرکشیها و ماموریتهای تبلیغی مروجان ادیان گوناگون، سفرهای تجاری بازرگانان ماجراجو و تلاش برای کشف سرزمینهای دیگر صورت میپذیرفت. اما تدوین نظاممند این رخدادهای تاریخی چند دهه بیشتر سابقه ندارد که البته این نیز بهدلیل شناخت فرهنگها در جهت استثمار هرچه بیشتر آنها بوده است. پیرو مطالعات انجامگرفته، فرهنگها در طبقات مختلف قرار میگرفتند و با یکدیگر بهخصوص با فرهنگ آمریکایی مقایسه میشدند. بهتدریج دانشی تحتعنوان «مطالعات بینفرهنگی» شکل گرفت. از درون این مطالعات، نظام علمیای متولد شد که بهجای مسأله مقایسه و طبقهبندی فرهنگها، بررسی تعامل میان مردم فرهنگهای مختلف را در دستور کار خود قرار میداد. این نظام علمی ابتدا تحتعنوان «مطالعات میانفرهنگی»274 و سپس با تاکید بر جنبه ارتباطی آن، «ارتباطات میانفرهنگی»275 نام گرفت.
در پیشینه اين تحقيق به بررسي و تحليل مباني و چالشها و راهکارها در ارتباطات میانفرهنگی از نگاه مهمترين انديشمندان اين حوزه ميپردازیم. در ابتدا ريشههاي نظري و فلسفي ارتباطات میانفرهنگی و سپس نظريات، مدلها و توصيههاي عملي ارتباطات میانفرهنگی را مرور خواهيم داشت.
2-۱- تحليل بنيادين انديشههاي ارتباطات میانفرهنگی
در ميان کتابهايي که درخصوص ارتباطات نگاشته شده کمتر کتابي را ميتوان ديد که به مباني فلسفي آنها پرداخته باشد. اين مسأله در ارتباطات میانفرهنگی پررنگتر است. ويليام بي. گاديکانست تلاش کرده است با سامان بخشیدن به نظريات ارتباطات میانفرهنگی، مباني فلسفي آنها را نيز تا حدودي مورد توجه قرار دهد. گاديکانست براي فهم ريشههاي تفکر میانفرهنگی از دوگانه «عين» و «ذهن» استفاده کرده و دو پارادايم ناميناليستي و رئاليستي را از جهت هستيشناسي، معرفتشناسي، انسانشناسي و روششناسي مورد بررسي قرار داده است؛ ولی از آنجا که دغدغه چنداني براي فهم عميق اين مباني نداشته، بهسرعت از آن گذشته است. گادیگانست سه رویکرد را برای گنجاندن فرهنگ در نظریههای ارتباطات تمیز داده و مدعی است رویکردهای دوم و سوم، بهترتیب، به توصیف یا تبیین «نحوه تفاوتیافتن ارتباطات از فرهنگی به فرهنگی دیگر» و «ارتباطات بین اعضای فرهنگهای گوناگون» میپردازند. وی بسیاری از نظریههای موجود را دارای همپوشی و سازگار با هم و، بهسبب قلمروهای متفاوتشان، تلفیقپذیر میداند.276 در اینجا میتوان به کتاب «زمینههای ارتباطات میانفرهنگی»277 نوشته جودیث مارتین278 و توماس ناکایاما279 که دارای دو زمینه تحقیقاتی متفاوتیاند، نیز اشاره کرد. بخش اول این کتاب به مبانی ارتباطات میانفرهنگی اختصاص یافته است. در این بخش به چرایی، تاریخچه، زمینه ارتباطات میانفرهنگی و نیز فرآیند تاریخی آن پرداخته است که البته بهنظر میرسد موضوعاتی که در ذیل این بخش پوشش داده شده، چندان هم با عنوان مبانی(آنچنان که ما تصور میکنیم) همخوان نیست. سیر مطالعاتی این کتاب نیز از مبانی به فرآیندها و کاربرد ارتباطات میانفرهنگی شکل گرفته است. مزیت این کتاب در جامعیت آن نسبت به پوشش حوزههای ارتباط میانفرهنگی از جمله تتبعات روششناسانه است که در این خصوص سه رویکرد پوزیتویستی، تفسیری و انتقادی را بررسی و رویکرد دیالکتیکی را ارائه کردهاند.
حميد عبداللهيان در مقالهاي با عنوان «مسئله و حل مسئله در ارتباطات بينفرهنگي: معرفتشناسي زبان و ارتباط مؤثّر» به فهم فلسفي از ارتباطات میانفرهنگی نزديکتر شده و با تمرکز بر فهم مسأله ارتباطات از منظر معرفتشناسي، ديدگاههاي عميقتري در اين خصوص بيان داشته است. او معتقد است ارتباطات میانفرهنگی را بايد از موضع معرفتشناختي مورد تحليل قرار داد؛ زيرا مسأله آن رابطه ميان نشانه و معناست. عبداللهيان توضيح ميدهد با گسترش دنياي مجازي و ارتباطات و تعاملات جهاني و قومي رابطه ميان نشانه و معنا بهسختي برقرار ميشود. بدين ترتيب انسان مدرن همواره بهشدت نيازمند تعبير است.280
فياض سعي کرده با تبارشناسي پارادايم اصلي ارتباطات میانفرهنگی آن را نقد کند. فياض در مقالهای با عنوان «جامعهشناسي معرفتي آمريکايي و ارتباطات ميانفرهنگي» معتقد است براي فهم دانش ارتباطات میانفرهنگی بايد به جامعهشناسي معرفتي آمريکايي مراجعه کرد. فياض فهم پيچيدگي ارتباطات میانفرهنگی در کشورهاي اسلامي و ايران را به فهم رابطه سنت و مدرنيته موکول ميکند. بدين ترتيب فياض معتقد است نظريههاي توسعهي غرب، عقب ماندگيهاي بيشتري را براي جوامع سنتي بهدنبال دارد. سوال فياض اينگونه شکل ميگيرد: چگونه یک کشور سنتي در حين گرفتن ترکيبهاي فرهنگي کشورهاي صنعتي، خودش را حفظ کند و گذشتهاش را به اينده بياورد. فياض نگاهي تبارشناختي و فلسفي نيز دارد. وی بر ایننظر است که جامعهشناسي و جامعهشناسي ارتباطات میانفرهنگی بر اساس انسانشناسي و مردمشناسي بنا شدهاند. انسانشناسي فرهنگي، بر اساس يک انسانشناسي شناختي يا انسانشناسي نمادين است. در اين نگاه چارچوبهاي فرهنگي، چارچوبهاي معرفتي را شکل ميدهد و چارچوبهاي معرفتي در ارتباطات میانفرهنگی يک نوع فرايند ميانمعرفتي يا ميانذهني را شکل ميدهند. فرهنگ شامل تجربههاي مشترک سازندهي آن و تفاسير خاص افراد است.281 فياض جامعهشناسي معرفتي آمريکا را مبتني بر همين رويکرد شناختي و متاثر از ديدگاههاي ميد ميداند. کنش،
