
خلافت با علی برابر نبود و با وجود علی خلافتش جایز نبود. فضیلت علی، سابقه اش در اسلام، علم، دین، شجاعت و سایر فضایلش برای همه آشکار و معروف است. 500
او فرقه عثمانی را در عبارت «الزائغون علی المتشیّعین فقط. . . »گمراه میداند. 501
ایشان در یک جمله به بغض ناروای خوارج و امویها و مروانیها به امیرالمومنین علی (علیه السلام) اشاره میکند و آنها را رد مینماید. 502
7-3- جریان بهحق ائمه اهلبیت (علیهم السلام):
جریان ائمه اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) بعد از امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) که پذیرش آنها بهعنوان سید جوانان اهل بهشت و اهل کسا و مباهله و. . . مفروغ عنه است، در اندیشه ابنتیمیه روندی در مسیر حق است و از آنها با عناوین و القاب پر اجلال و مرسوم در جامعه علمی شیعه نام میبرد. در مورد حسنین (علیهما السلام) مینویسد: «بدون تردید حسن و حسین فرزندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و سرور جوانان اهل بهشت بودند». 503
در منزلت والای این دو پیشوای بزرگوار بعد از ذکر خطبه غدیر و حدیث ثقلین و بیان عبارت «اذکرکم الله فی اهلبیتی» مینویسد:
بدون شک حق این دو واجب است و حسن و حسین از بزرگان اهلبیت هستند و طبق حدیث کسا رابطه خاصی با پیامبر (صلی الله علیه و آله) دارند زیرا حضرت کسا را بر روی علی، فاطمه، حسن و حسین انداخت و عرض کرد خدایا اینها اهلبیت من هستند پس پلیدی را از آنان دور کن و پاکشان گردان. 504
در خصوص راس امام حسین (علیه السلام) در مجلس ابن زیاد از زبان انس بن مالک مینویسد: «شبیه ترین فرد به پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود». 505
او همچنین از تعبیر سبطی رسول الله (صلی الله علیه و آله) و ریحانتیه فی الدنیا در مورد امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) استفاده میکند. 506
روایت ناظر به معنای فوق در فقرات دیگر هم نقل شده است. «. . . هما ریحانتای من الدنیا». 507
ابنتیمیه همچنین به محبوبیت امام حسن (علیه السلام) نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اذعان دارد.508 تصریح به نام اهل کسا نشانه قبول اختصاصآیه تطهیر به آنها است.
در روایتها به اثبات رسیده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) حسنین را با پدر و مادرشان داخل کسا نمود و عرض کرد (اللهم هولاء اهلبیتی فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا) و نیز آن دو را در روز مباهله فراخواند پس فضایل آن دو زیاد است و آن دو از بزرگان سروران مومنین هستند. 509
سپس ائمه اهلبیت (علیهم السلام) را یکی یکی به نیکی و عظمت یاد میکند. رویهای که در ابنحنبل بهاین تفصیل و وضوح مشاهده نمیشود.
او امام سجاد (علیه السلام) را اینگونه توصیف میکند: «اما علی بن حسین فمن کبار التابعین و ساداتهم علما و دینا، اخذ عن ابیه و ابنعباس. . . روی عنه ابوسلمظ بن عبدالرحمن و یحیی بن سعید الانصاری و الزهری و ابوالزنا و زید بن اسلم و ابنه و ابوجعفر». سپس ابنتیمیه در منزلت امام سجاد (علیه السلام) از زبان فردی به نام یحیی بن سعید نقل میکند: «هو افضل هاشمی رایته فی المدینة» و محمد بن سعد در کتاب الطبقات مینویسد: «کان ثقة مامونا کثیر الحدیث عالیا رفیعا» و حماد بن زید میگوید: « از علی بن حسین حدیث شنیدم» و در توصیفش بیان میکند«کان افضل هاشمی ادرکته» و از فردی به نام شیبة بن نعامه نقل میکند: «علی بن حسین در زندگی به خود سخت میگرفت وقتی از دنیا رفت معلوم شد بهصورت پنهان تکفل صد خانوار را در مدینه عهده دار بود او فضایل زیادی دارد که مشهور است» و در پایان جمله طولانی، تمجید خود رااینگونه به اتمام میبرد: «کان من خیار اهل العلم و الدین من التابعین». 510 ابنتیمیه در فضائل امام سجاد (علیه السلام) در موارد دیگر نیز تصریحاتی دارد و میگوید تمجید دانشمندان از علی بن حسین و مناقب او زیاد است. زهری در موردایشان گفت: «لم ادرک بالمدینة افضل من علی بن الحسین» و یحیی بن سعید انصاری در تکریم و تبجیل علی بن حسین گفت: «هو افضل هاشمی رایته بالمدینة». حماد بن زید نقل کرد که از محضر ایشان استفاده کرده است و او را با فضیلترین هاشمی میداند که درک کرده است. 511
مفاد پایان حدیث مشابه حدیث قبلی است.
در عبارتهای فوق امام علی بن حسین (علیه السلام) از بزرگان تابعین معرفی شده است که افراد زیادی از وی حدیث نقل نمودهاند. ابنتیمیه حضرت را کثیر الحدیث و با فضیلت ترین فرد از خانواده هاشمی معرفی میکند که خود سرآمد قریش بودند. همچنین حضرت مورد اعتماد و عالی مرتبه معرفی میشود که علاوه بر مقامات علمی و دینی از نظر کارکرد اجتماعی متکفل صد خانواده محتاج در مدینه بهصورت پنهانی بوده است که بعد از شهادتش مکشوف گردید.
ابنتیمیه به جریانی تحت عنوان ائمه اهلبیت اشاره میکند و آنان را در کنار صحابه و خلفای پیامبر(صلی الله علیه و آله) مورد تمجید قرار میدهد و تصریح میکند که عالم عادل جز حق نمیگوید و از غیر حق تبعیت نمیکند و کسی که از احادیث قطعی پیامبر (صلی الله علیه و آله) و خلفا و اصحاب و ائمه اهلبیت مثل علی بن حسین زین العابدین و فرزندش ابو جعفر محمد بن علی باقر و فرزند او ابو عبدالله جعفر بن محمد صادق که بزرگ علمای امت است تبعیت نماید، همه آنها را در اصول دین متفق و مشترک مییابد. 512 ابنتیمیه در عبارت فوق از ائمه اهلبیت (علیهم السلام) بهصورت ویژه نام میبرد و به اعتبار احادیث آنها صحه میگذارد و با بیان صفاتی مانند زینت عبادت کنندگان (زین العابدین) و شکافنده علم (باقر) و راستگو (صادق) بزرگ علمای امت (شیخ علماء الامة)، حق طلبان را به تبعیت و اخذ معالم از ائمه اهلبیت (علیهم السلام) دعوت میکند.
این نحوه تجلیل با ادبیات تنقیصی هیچ تناسبی ندارد و ابنتیمیه را در گروه تجلیل کنندگان قرار میدهد.
8-3- شهادت سعادت بزرگ اهلبیت (علیهم السلام):
ابنتیمیه در آثار متعدد خود به واقعه عاشورا و اکرام الهی سید الشهدا بهواسطه شهادت و بزرگ بودن مصیبت کربلا در اسلام و توصیف قتله به اشقیای فاجر، تصریح میکند.
او بعد از اشاره به واقعه عاشورای سال 61 یاد آوری مصیبت امام حسین (علیه السلام) را باعث اجر میداند:
روز عاشورا خداوند نوه رسولش و یکی از دو سرور جوانان اهل بهشت را تکریم کرد و کسانی که او را کشتند اشقیای فاجر بودند و این واقعه از بزرگترین مصیبتهایی است که در اسلام اتفاق افتاد و امام احمد و دیگران از فاطمه دختر حسین که شاهد شهادت پدرش بود از قول پدرش و او از جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرد که حضرت فرمود: «اگر کسی مصیبت فردی را به یاد آورد و در پیش خود کلمه استرجاع جاری کند اجر مصیبت زده را میبرد». 513
با این بیان ابنتیمیه با وجود سلفی بودن و مخالفت با هر نوع نکو داشت و عزاداری نسبت به درگذشتگان، با ذکر مصائب اهلبیت (علیهم السلام) در کربلا مردم را به یاد آوری این مصیبت بزرگ و مشارکت در اجر شهدای کربلا ترغیب میکند.
در کتاب مجموع فتاوی ابن تیمیه ضمن توصیف واقعه عاشورای حسینی به مصیبتی عظیم در اسلام که حضرت با شهادت مورد اکرام و قاتلین و کمک کنندگان به آنها و کسانی که راضی بهاین فعل شنیع شدند، خوار و خفیف گردیدند، معتقد است:
خداوند حسین را در این روز با شهادت تکریم کرد و قاتلین و کمک کنندگان و راضی شوندگان بهاین فاجعه را خوار نمود و حسین الگوی نیک از شهدای قبل از خود دارد. او و برادرش سرور جوانان اهل بهشتند و در دوره عزت اسلامی پرورش یافتند و البته همانند اهلبیت خود به فیض هجرت و جهاد و اذیت در راه خدا نایل نشدند لذا خداوند برای تکمیل کرامت و ارتقای رتبه آن دو شهادت را نصیب نمود و کشته شدن حسین مصیبتی بزرگ بود. 514
مظلومیت امام حسین (علیه السلام) در منازعه با امویان و شهادت مظلومانه اش و ظالم و متعدی بودن قاتلینش در تمام نوشتههای ابنتیمیه مورد تصریح است و او این عقیده را به تمام اهلسنت نسبت میدهد: «اهلسنت میگویند: حسین مظلومانه به شهادت رسید و کسانی که او را کشتند ظالم و تجاوز کار بودند». 515 ابنتیمیه مصیبت ناشی از شهادت مظلومانه امام حسین (علیه السلام) را عصیان خدا تلقی میکند که در آن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نافرمانی شده است و این فاجعه مصیبت امت اسلامی است. او شهادت امام علی(علیه السلام) را هم مصیبت بزرگ و گناهی عظیم تلقی میکند.
تردیدی نیست که حسین مظلومانه بهشهادت رسید و قتل او همانند مظلومین دیگر از شهدا است و کشتن او و کمک و راضی شدن به آن، نافرمانی خدا و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود.این شهادت مصیبتی بود که مسلمین گرفتار آن شدند و این مصیبت در حق حسین شهادت و ارتقا درجه و علو منزلت بود و او و برادرش مشمول رحمت خاص الهی شدند که در ابتلای اوایل اسلام همانند اهلبیت خود به آن نرسیده بودند. آن دو در دوره عزت و امنیت اسلامی پرورش یافتند. یکی از آن دو با سم و دیگری با شمشیر کشته شد تا به منازل رستگاران و لذت شهدا برسند. . . همچنین کشته شدن علی گناه و معصیتی عظیم بود. 516
از زمان رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) در ادبیات و فرهنگ اهلبیت (علیهم السلام) شهادت امام حسین (علیه السلام) پروژهای الهی معرفی شده است و مکرر خبرآن اعلام و حتی بر آن گریه صورت میگرفت. ابنتیمیه بهاین روند تصریح میکند:
شیعه و سنی نقل کردهاند وقتی علی به کربلا رسید خطاب به حسین فرمود: (صبرا یا ابا عبدالله صبرا یا ابا عبدالله)این پیشگویی بهواسطه علم علی به قتل حسین بود قبل از زمانی که حسین در کربلا حاضر شود و قومیخواستار قتل او شوند. 517
در عبارت فوق هم به شهادت مظلومانه حضرت سید الشهدا (علیه السلام) و هم به علم غیب امام علی (علیه السلام) که اصل شهادت و مکان آن را تعیین فرمودند، اشاره شده است.
9-3- افضلیت در امت:
با توجه کلمات منقول از پیامبر (صلی الله علیه و آله) در تفضیل امت بر امم دیگر و تفضیل قریش بر امت و برتری دادن بنیهاشم بر قریش518 و افضلیت امام علی (علیه السلام) در بنیهاشم، برتری ایشان بر تمام امت پیامبر(صلی الله علیه و آله) اثبات میشود.
هر چند ابنتیمیه بر این نکته تصریح نمیکند اما با توجه به مطلب ذیل، استظهار فوق نتیجه قهری آن است. «در اینکه علی از اهلبیت است در بین مسلمین اختلافی نیست بلکه او با فضیلترین اهلبیت و بنیهاشم بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) است». 519
او در منهاج السنه مینویسد: «علی کسی است که خداوند او را بر دیگران ترجیح داد و بهخاطر سوابق پسندیده و فضایل متعددش شرافت بخشید». 520
ابنتیمیه در جایی دیگر مینویسد: «در خبر قطعی است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به علی فرمود: انت منی و انا منک». 521
در ترجیح علی (علیه السلام) بر مخالفین و حقانیت حضرت از منظر عموم اهلسنت با قاطعیت اینگونه اظهار نظر میکند:
عموم اهلسنت اتفاق نظر دارند که علی از طلحه و زبیر برتر است، معاویه و دیگران که جای خود دارند و معتقدند وقتی مسلمانان در مورد خلافتش دچار اختلاف شدند گروهی با او به جنگ پرداختند و گروهی نیز همراه او جنگیدند، او و اصحابش طبق نقل خبر قطعی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) بهحق نزدیکتر از مخالفینش بودند.522
او مینویسد:
اهلسنت اتفاق دارند که علی قدر و منزلت بلندی دارد و بهامامت و پیشوایی استحقاق بیشتری دارد و در پیش خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله) و مومنین با فضیلتر از معاویه و پدرش و برادرش است که از او با فضل تر بود و علی افضل از کسانی است که از معاویه افضل بودند. 523
در مقایسهای معنی دار بین امام علی (علیه السلام) و قادحین حضرت اعلام نظر میکند: «علی از تمام این جماعت با فضیلتر بود و غیر از سه خلیفه کسی مقدم بر او نیست». 524
آنگاه در وجوب موالات علی (علیه السلام) نتیجه نهایی را میگیرد: «اهلسنت ایمان علی و واجب بودن دوستی او را ثابت
